آیا پیادهروی اربعین، اساس و ریشهای در اسلام دارد؟ دلایل مشروعیت آن چیست؟
زیارت اربعین با پای پیاده، از نگاه تاریخی، ریشه در زیارت صحابی بزرگ و گران‌قدر رسول گرامی اسلام(صلی الله علیه و آله)، جناب جابر بن عبدالله انصاری(رضی الله عنه) دارد. ایشان نخستین کسی بود که از مدینه به کربلا رفت و به زیارت امام حسین(علیه السلام) توفی
زيارت اربعين با پاي پياده، از نگاه تاريخي، ريشه در زيارت صحابي بزرگ و گرانقدر رسول گرامي اسلام(صلي الله عليه و آله)، جناب جابر بن عبدالله انصاري(رضي الله عنه) دارد. ايشان نخستين كسي بود كه از مدينه به كربلا رفت و به زيارت امام حسين(عليه السلام) توفيق يافت.[1] همچنين سنت مقدس پيادهروي براي زيارت امام حسين(عليه السلام)، در روزگار امامان: وجود داشت. ائمه: ميفرمودند: هر كس پياده به زيارت امام حسين(عليه السلام) برود، پاداشي چنين، و هر كس سواره برود، پاداشي چنان خواهد داشت.
مرحوم حر عاملي در كتاب شريف «وسائل الشيعه»، بابي با عنوان «بَابُ اسْتِحْبَابِ الْمَشْيِ إِلَي زِيَارَةِ الْحُسَيْنِ(عليه السلام) وَ غَيْرِهِ» دارد. در اين باب، هفت روايت در فضيلت زيارت امام حسين(عليه السلام) با پاي پياده آورده است كه اهميت اينگونه زيارت را ميرساند. در اينجا به اختصار، چند نمونه از اين بيانات نوراني را ذكر ميكنيم:
در رواياتي از امام صادق(عليه السلام) آمده است كه فرمود:
شخصي كه به زيارت قبر حسين بن علي(عليه السلام) ميرود، پس زماني كه از خانوادهاش جدا ميشود، با اوّلين گامي كه برميدارد، تمام گناهانش آمرزيده ميشود. سپس به ازاي هر قدمي كه برميدارد، پيوسته تقديس و تنزيه و پاك ميشود، تا آنكه نزد حسين بن علي(عليه السلام) برسد. در اين هنگام، خداوند با او بدين گونه مناجات ميكند: «اي بنده من! از من بخواه، به تو ميدهم؛ دعا كن، اجابت ميكنم؛ درخواست كن، ميبخشم؛ حاجت بخواه، روا ميكنم».[2]
هر كس پياده به زيارت قبر حسين(عليه السلام) برود، خداوند براي هر قدمي، هزار حسنه مينويسد و هزار گناه از او پاك ميكند و رتبهاش هزار درجه بالا ميرود. پس هرگاه به فرات رسيدي، غسل كن و كفشهايت را درآور و پابرهنه راه برو؛ به مانند عبد ذليل، راه برو. پس وقتي به درِ حرم رسيدي، چهار بار تكبير بگو و كمي راه برو و دوباره چهار بار تكبير بگو.[3]
«هر آنكه در فرات غسل كند و سپس با پاي پياده به سوي مرقد حسين(عليه السلام) برود، به ازاي هر قدمي كه برمي دارد و بر زمين ميگذارد، حجّي مقبول با تمام اعمال و مناسك براي او خواهد بود».[4]
هر كس از خانهاش، به قصد زيارت حسين بن علي بن ابيطالب(عليه السلام) بيرون آيد، اگر پياده باشد، خداوند، براي هر گامش، حَسَنهاي را مينويسد و يك زشتكاري را از او ميزُدايد؛ و چون به حرم حسين(عليه السلام) رسيد، خداوند او را جزو رستگاران مينويسد؛ و چون زيارتش را به پايان برَد، خداوند او را از رهايي يافتگان مينويسد؛ و چون بخواهد باز گردد، فرشتهاي نزد او ميآيد و به او ميگويد: «من، پيامآور خدايم. خداوند، به تو سلام ميرساند و ميفرمايد: عمل، از سر گير كه گذشتهات، آمرزيده شد».[5]
در شريعت اسلام، مستحب بودن پيادهروي با پاي برهنه يا بدون آن، نه تنها در مورد زيارت، در چند مورد ديگر نيز وارد شده است. از جمله درباره استحباب پيادهروي به سوي مساجد، از رسول گرامي اسلام(صلي الله عليه و آله) نقل شده است كه فرمود: «كسي كه به سوي يكي از مساجد پياده حركت كند، خداوند در مقابل هر گامي كه در مسير رفت و برگشت برميدارد، به او ده حسنه پاداش ميدهد، ده بدي از او دور ميكند و وي را ده درجه بالا ميبرد».[6] موارد ديگر استحباب پيادهروي، عبارتاند از:
· پيادهروي امام، هنگام رفتن به مصلا در نماز عيد.[7]
· پيادهروي براي حج و عمره.[8]
· پياده رفتن به رمي جمرات.[9]
· پياده رفتن به زيارت مؤمن.[10]
پيادهروي براي زيارت در آموزههاي شيعه، براي كساني كه با منابع روايي آشنا هستند، پذيرفتني است و هيچ ترديدي در ثوابهاي زياد آن وجود ندارد. بيترديد يكي از مصداقهاي پيادهروي براي كسب ثواب، پيادهروي در ايام اربعين امام حسين(عليه السلام) است، كه علماي بزرگ شيعه، خود را ملزم به آن ميدانستند، تا از ثواب بيشمار آن بهرمند شوند.
زيد مجنون، فردي عالم، فاضل و اديب بود كه در مصر، اقامت داشت و در سال 237ه .ق، با پاي پياده به قصد زيارت امام حسين(عليه السلام)، صحراها، بيابانها، كوهها و درهها را پيمود، تا به كوفه رسيد و با بهلول عالم، ملاقات كرد. آن دو به اتفاق هم، به قصد زيارت امام حسين(عليه السلام)، از كوفه بيرون شدند و به زيارت آن حضرت رفتند.[11]
شيخ مرتضي انصاري، از جمله احياكنندگان سنت پيادهروي براي زيارت امام حسين(عليه السلام) بود. ايشان، پياده از نجف به كربلا ميآمد. ميرزا حسين نوري، صاحب كتاب ارزشمند و فاخر «مستدرك الوسائل»، در عيد قربان هر سال، با پاي پياده به كربلا ميآمد. سيد بحر العلوم، در دسته عزايي كه پياده به كربلا ميآمدند، حضوري پررنگ داشت. شيخ جعفر كاشف الغطا، در يكي از پيادهرويهايش به كربلا، به حضور ولي عصر[، شرفياب شد و حضرت، ايشان را به سينه خويش چسباند و فرمود: «خوش آمدي اي زنده كننده شريعت ما». آيتالله مرعشي نجفي، بيست بار پياده به همراه تعدادي از طلاب، كه همه از مراجع و بزرگان شدند، به كربلا مشرف شد.[12]
دليل ديگر بر اهميت و ثواب پيادهروي زيارت اربعين حسيني، روايتي از نبي اكرم(صلي الله عليه و آله) است كه فرمود: «افضل الاعمال احمزها».[13] پيام حديث شريف اين است كه وقتي كاري عبادت باشد، هرچه سختتر و با رنج بيشتر انجام شود، ارزش و فضيلت بيشتري خواهد داشت.[14] زيارت امام حسين(عليه السلام)، اگر واجب نباشد، مستحب است. بنابراين هرچه با رنج و مشقت بيشتر توأم باشد، مسافت بيشتري طي شود و اوضاع امنيتي، خطرناكتر باشد، اجر و پاداش بيشتري خواهد داشت.
از دلايل ديگر بر فضليت پيادهروي زيارت اربعين، حديث شريف نبوي است كه همه عبادات و اعمال بندگان خوب خداوند را در بر ميگيرد و استحباب مسئله مورد بحث نيز به خوبي از آن استفاده ميشود، پيامبر اكرم(صلي الله عليه و آله) فرمود: «مَنْ اِغْبرّت قدماه في سبيل الله حَرَّمَها عَلَى النّار»؛[15] «هر كس قدمهايش در راه خداوند عزوجل، غبارآلود شود، خداوند آتش را بر وي حرام ميكند».
اين حديث شريف، در منابع روايي شيعه[16] و اهل سنت[17] آمده است و از آن، ميتوان بر پياده رفتن در امور عبادي، از جمله زيارت امام حسين(عليه السلام) استدلال كرد. افزون بر اينها، در روايات آمده است كه امام حسن(عليه السلام)، براي زيارت حج، 25 بار پياده سفر كرد؛ درحاليكه مركب در اختيار داشت. حاكم نيشابوري، محدث بزرگ اهل سنت، از عبدالله بن عبيد، اينگونه روايت كرده است: «حسن بن علي(عليه السلام)، 25 سفر پياده به حج رفت. مركبهاي راهوار او را، بدون سوار همراهش ميكشيدند».[18] نظير اين روايت را ابن جوزي،[19] احمد بن علي الجصاص،[20] ابوعبدالله فاكهي،[21] ابوبكر بيهقي،[22] سليمان بن احمد طبراني،[23] و بسياري ديگر از محدثان اهل سنت نقل كردهاند.
سنت پيادهروي براي زيارت در بين انبياء گذشته نيز، رايج بود. در روايات آمده است كه حضرت آدم(عليه السلام)، چهل بار پياده حج به جا آورد.[24] در برخي روايات، رقم هفتاد بار ذكر شده است.[25] ابن عباس، صحابي معروف، از اينكه نتوانسته بود در جواني، با پاي پياده حج به جا آورد، بسيار پشيمان بود و افسوس ميخورد.[26] از وي روايت شده است كه ميگفت:
پشيمان نشدم به چيزي كه اتفاق افتاد، مگر به اينكه پياده به سمت خانه خدا نرفتم؛ چون از رسول خدا(صلي الله عليه و آله) شنيدم كه فرمود: «هر كس با پاي پياده حج به جا آورد، خداوند براي او، ثواب هفتاد هزار ثوابي كه در خانه خودش انجام شده است، مينويسد». كسي پرسيد: «ثواب كارهاي خوب در خانه خدا چقدر است؟». حضرت فرمود: «هفت ميليون حسنه به حساب ميآيد». سپس فرمود: «ثواب حج پياده بر سواره، مثل نور ماه كامل در آسمان است نسبت به بقيه ستارگان». امام حسين(عليه السلام) نيز پياده به حج ميرفت، درحاليكه مركب ايشان، در پشت سر حركت ميكرد.[27]
[1]. بشارة المصطفي لشيعة المرتضي، ص75؛ بحارالانوار، ج98، ص334؛ ملاذ الاخيار في فهم تهذيب الاخبار، ج9، ص302.
[2]. كامل الزيارات، ص153؛ ثواب الاعمال و عقاب الاعمال، ص92؛ المزار الكبير، ص342؛ وسائل الشيعه، ج14، ص440؛ «عَنْ أَبِي عَبْدِاللَّهِ7 قَالَ: إِنَّ الرَّجُلَ لَيَخْرُجُ إِلَى قَبْرِ الْحُسَيْنِ7- فَلَهُ إِذَا خَرَجَ مِنْ أَهْلِهِ بِأَوَّلِ خُطْوَةٍ مَغْفِرَةُ ذَنْبِهِ ثُمَّ لَمْ يَزَلْ يُقَدَّسُ بِكُلِّ خُطْوَةٍ حَتَّى يَأْتِيَهُ فَإِذَا أَتَاهُ نَاجَاهُ اللَّهُ فَقَالَ عَبْدِي سَلْنِي أُعْطِكَ ادْعُنِي أُجِبْكَ...».
[3]. كامل الزيارات، ص133؛ بحارالانوار، ج98، ص143؛ وسائل الشيعه، ج14، ص440؛ «مَنْ أَتَى الْحُسَينَ7 مَاشِياً كتَبَ اللَّهُ لَهُ بِكلِّ خُطْوَةٍ أَلْفَ حَسَنَةٍ وَ مَحَا عَنْهُ أَلْفَ سَيئَةٍ وَ رَفَعَ لَهُ أَلْفَ دَرَجَةٍ فَإِذَا أَتَيتَ الْفُرَاتَ فَاغْتَسِلْ وَ عَلِّقْ نَعْلَيك وَ امْشِ حَافِياً وَ امْشِ مَشْي الْعَبْدِ الذَّلِيلِ فَإِذَا أَتَيتَ بَابَ الْحَائرِ فَكبِّرِ أَرْبَعاً...».
[4]. كتاب المزار- مناسك المزار، ص49؛ المزار الكبير، ص350؛ روضة المتقين في شرح من لا يحضره الفقيه، ج5، ص379؛ الوافي، ج14، ص1481؛ ملاذ الاخيار في فهم تهذيب الاخبار، ج9، ص129؛ بحارالانوار، ج98، ص147؛ تهذيب الاحكام، ج6، ص53؛ «مَنِ اغْتَسَلَ فِي الْفُرَاتِ ثُمَّ مَشَى إِلَى قَبْرِ الْحُسَينِ7 كانَ لَهُ بِكلِّ قَدَمٍ يرْفَعُهَا وَ يضَعُهَا حَجَّةٌ مُتَقَبَّلَةٌ بِمَنَاسِكهَا».
[5]. كتاب المزار- مناسك المزار، ص30؛ جامع الاخبار، ص25؛ كامل الزيارات، ص132؛ تهذيب الاحكام، ج6، ص44؛ جامع الاخبار، ص25؛ ملاذ الاخيار في فهم تهذيب الاخبار، ج9، ص112؛ الوافي، ج14، ص1467؛ «مَن خَرَجَ مِن مَنزِلِهِ يريدُ زِيارَهَ الحُسَينِ بنِ عَلِي بنِ أبيطالِبٍ7، إن كانَ ماشِيا كَتَبَ الله لَهُ بِكُلِّ خُطوَهٍ حَسَنَهً، وحَطَّ بِها عَنهُ سَيئَهً، حَتّى إذا صارَ بِالحائِرِ كَتَبَهُ الله مِنَ المُفلِحينَ، وإذا قَضى مَناسِكَهُ كَتَبَهُ الله مِنَ الفائِزينَ، حَتّى إذا أرادَ الانصِرافَ أتاهُ مَلَكٌ، فَقالَ لَهُ: أنَا رَسولُ اللهِ، رَبُّكُ يقرِئُكَ السَّلامَ، ويقولُ لَكَ: استَأنِفِ العَمَلَ، فَقَد غُفِرَ لَكَ ما مَضى».
[6]. اعلام الدين في صفات المؤمنين، ص423؛ ثواب الاعمال و عقاب الاعمال، ص291؛ هداية الامة الي احكام الائمة:، ج2، ص175؛ وسائل الشيعه، ج5، ص201؛ «مَنْ مَشَى إِلَى مَسْجِدٍ مِنْ مَسَاجِدِ اللهِ فَلَهُ بِكُلِّ خُطْوَةٍ خَطَاهَا حَتَّى يَرْجِعَ إِلَى مَنْزِلِهِ عَشْرُ حَسَنَاتٍ وَ مُحِيَ عَنْهُ عَشْـرُ سَيِّئَاتٍ وَ رُفِعَ لَهُ عَشْرُ دَرَجَاتٍ».
[7]. وسائل الشيعه، ج7، ص455.
[8]. همان، ج11، ص79.
[9]. همان، ج14، ص59.
[10]. ثواب الاعمال، ص293.
[11]. بحارالانوار، ج45، ص404.
[12]. مجموعه مقالات اربعين حسيني، ج2، ص78.
[13]. مفاتيح الغيب (التفسير الكبير)، ج2، ص431؛ مفتاح الفلاح في عمل اليوم و الليلة من الواجبات و المستحبات، ص45؛ منهاج النجاح في ترجمة مفتاح الفلاح، ص73؛ روضة المتقين في شرح من لا يحضره الفقيه، ج2، ص41.
[14]. مفاتيح الغيب (التفسير الكبير)، ج2، ص431؛ مرآة العقول في شرح اخبار آل الرسول، ج14، ص32؛ بحارالانوار، ج78، ص367.
[15]. الدر المنثور، ج1، ص591.
[16]. بحارالانوار، ج78، ص368.
[17]. صحيح البخاري، ج2، ص7؛ مسند الامام احمد بن حنبل، ج23، ص205؛ معالم التنزيل في تفسير القرآن (تفسير البغوي)، ج4، ص110؛ الجامع لاحكام القرآن (تفسير القرطبي)، ج18، ص102.
[18]. البداية و النهايه، ج8، ص226؛ مجمع الزوائد و منبع الفوائد، ج9، ص201؛ المستدرك علي الصحيحين، ج3، ص185؛ «لَقَدْ حَجَّ الْحَسَنُ بْنُ عَلِيٍّ خَمْسًا وَعِشْرِينَ حَجَّةً مَاشِيًا، وَإِنَّ النَّجَائِبَ لَتُقَادُ مَعَهُ».
[19]. زاد المسير في علم التفسير، ج3، ص233.
[20]. احكام القرآن، ج5، ص65.
[21]. اخبار مكة في قديم الدهر وحديثه، ج1، ص394.
[22]. السنن الكبري، ج4، ص542.
[23]. المعجم الكبير، ج3، ص315.
[24]. تفسير القرآن، ج3، ص434
[25]. الدر المنثور، ج1، ص314.
[26]. السنن الكبري، ج4، ص502؛ اتحاف الخيرة المهرة بزوائد المسانيد العشر، ج3، ص351؛ سير اعلام النبلاء، ج4، ص336؛ مختصر تاريخ دمشق، ج7، ص23.
[27]. وسائل الشيعه، ج11، ص81؛ المحاسن، ص70؛ «امام باقر7 قَالَ ابْنُ عَبَّاسٍ مَا نَدِمْتُ عَلَى شَيءٍ صَنَعْتُ نَدَمِي عَلَى أَنْ لَمْ أَحُجَّ مَاشِياً ـ لِأَنِّي سَمِعْتُ رَسُولَ اللهِ9 يقُولُ مَنْ حَجَّ بَيتَ اللهِ مَاشِياً كَتَبَ الله لَهُ سَبْعَةَ آلَافِ حَسَنَةٍ مِنْ حَسَنَاتِ الْحَرَمِ قِيلَ يا رَسُولَ اللهِ وَ مَا حَسَنَاتُ الْحَرَمِ قَالَ حَسَنَةُ أَلْفِ أَلْفِ حَسَنَةٍ وَ قَالَ فَضْلُ الْمُشَاةِ فِي الْحَجِّ كَفَضْلِ الْقَمَرِ لَيلَةَ الْبَدْرِ عَلَى سَائِرِ النُّجُومِ وَ كَانَ الْحُسَينُ بْنُ عَلِي7 يمْشِـي إِلَى الْحَجِّ وَ دَابَّتُهُ تُقَادُ وَرَاءَهُ».