چرا در ایام اربعین، شیعیان بر سر و سینه میزنند؟ با اینکه در منابع شیعه هم، مورد نهی قرار گرفته و حرام است.
در پاسخ به این پرسش، باید گفت که دلایل زیادی برای اثبات مشروعیت عزاداری و سینه‌زنی برای امام حسین(علیه السلام) وجود دارد. در این بین، ما تنها به چند مورد از سنت معصومان: اشاره می‌کنیم: نقل شده است هنگامی که زنان و فرزندان خاندان هاشمی را از ش
در پاسخ به اين پرسش، بايد گفت كه دلايل زيادي براي اثبات مشروعيت عزاداري و سينهزني براي امام حسين(عليه السلام) وجود دارد. در اين بين، ما تنها به چند مورد از سنت معصومان: اشاره ميكنيم:
نقل شده است هنگامي كه زنان و فرزندان خاندان هاشمي را از شام به سمت مدينه حركت دادند، در ميان راه، از راهنماي قافله خواستند آنها را به كربلا ببرد، تا با شهيدان كربلا، تجديد ديدار كنند. هنگامي كه به آن سرزمين رسيدند، ديدند كه جابر بن عبداللّه انصاري و جمعي از بنيهاشم، براي زيارت قبر حسين(عليه السلام) به كربلا آمدهاند. اين دو قافله، وقتي با يكديگر ملاقات كردند، ديدارشان همراه با اندوه، گريه و بر سر و صورت زدن بود. به اين ترتيب آنان، ماتمي جانسوز در آن سرزمين برپا كردند.[1]
امام سجاد(عليه السلام) فرمود:
در شبي كه پدر بزرگوارم، فرداي آن شهيد شد (عاشورا)، در خيمه نشسته بودم و عمهام زينب، به پرستاري من مشغول بود. پدرم به خيمه خود رفت. جوين، غلام ابوذر، شمشير آن حضرت را اصلاح ميكرد و پدرم ميفرمود: «واي بر تو اي روزگار! در هر بامداد و شبانگاهي، بسياري از ياران و دوستان را نابود ميكني و به عوض هم، اكتفا نميكني. آري سررشته همه، در دست خداست و هر جانداري، به راهي خواهد رفت، كه من ميروم». ايشان همين مضامين را دو يا سه بار تكرار كرد.
من از شنيدن اين مضامين، به هدف آن حضرت توجه كردم، كه گريه گلوي مرا فرا گرفت؛ ولي خودداري كرده، آرام گرفتم و دانستم كه بلا، نازل شده است. اما عمهام زينب، به مجرد اينكه مضامين اشعار را شنيد، بر اثر رقت قلبي كه ويژه زنان است، نتوانست خودداري كند و با حالت تحير، از خيمه خارج شد و به سوي آن حضرت رفت و فرمود: «اي كاش ميمردم! امروز مادرم فاطمه(عليها السلام)، پدرم علي(عليه السلام) و برادرم حسن(عليه السلام)، وفات يافتند».
امام حسين(عليه السلام) به خواهر بزرگوارش توجهي كرد و با ديده اشكبار فرمود: «خواهرم كاري كن كه شيطان به تو دست پيدا نكند و پرده صبرت را پاره نكند».
سپس فرمود: «اگر مرغ قطا را به حال خود ميگذاردند، آسوده ميخوابيد». زينب(عليها السلام) گفت: «برادرم! خود را براي مرگ آماده ساختهاي! اين آمادگي شما، قلب مرا مجروح ساخت و طاقتم را طاق كرد». آنگاه بيدرنگ، سيلي به صورت خود زد و گريبان چاك كرد و غشوه بر او عارض شد و بر زمين افتاد. حسين(عليه السلام) كنار خواهر آمد، آب به صورتش ريخت و او را به هوش آورد؛ سپس فرمود: «خواهرم! آرام باش و از خدا بپرهيز و به خواست او، خشنود شو و بدان كه اهل زمين، ميميرند و آسمانيها باقي نميمانند و ماسواي خدا نابود ميشوند و جز او، كه موجودات را آفريده، مردم را مبعوث ميسازد و يكتاي بيهمتاست، ديگري زنده نخواهد ماند».[2]
از دو جهت ميتوانيم از اين حديث، براي جايز بودن سينهزني استفاده كنيم:
الف) با توجه به اين حديث، درمييابيم كه امام(عليه السلام)، خواهرش را كه سيلي به صورتش زده بود، نهي نكرد. اگر اين كار، منع شرعي و حرمت داشت، امام(عليه السلام) به ايشان تذكر ميداد؛
ب) با توجه به اينكه حضرت زينب، عالمه غير معلمه است و به احكام و آموزههاي دين، از هر كس ديگري واقفتر است و هرگز كارهاي خلاف شرع از ايشان سر نخواهد زد، بنابراين لطمه زدن به خود، در صورتي كه ضرر به نفس نباشد، جايز و يكي از ابزار عزاداري و ابراز احساسات دروني است.
در رواياتي آمده است، وقتي امام كاظم(عليه السلام) را دستگير كردند، آن حضرت به فرزند خود، امام رضا(عليه السلام)، دستور داد كه تا او زنده است، هر شب در ورودي منزل بخوابد، تا خبر او برسد. در ادامه روايت آمده است:
ما هر شب بستر امام رضا(عليه السلام) را ميانداختيم. وي پس از شام ميآمد و در آنجا ميخوابيد و صبح، به منزلش برميگشت. چهار سال بر اين منوال گذشت، تا اينكه در يكي از شبها، بستر او را انداختيم، اما او به شيوه هميشه، براي خوابيدن نيامد و اين موضوع، موجب ترس و نگراني اهل خانه شد. فرداي آن شب، آن حضرت به خانه آمد و نزد خانواده پدرش رفت و امّ احمد را خواست و به او گفت: «آن امانتي كه پدرم به تو سپرده بياور». امّ احمد به مجرد شنيدن اين سخن، شيون كرد و سيلي به چهره زد و گريبان دريد و گفت: «به خدا آقاي من مرده است». امام رضا(عليه السلام) به او فرمود: «سخني در اين باره مگو و اظهاري مكن، تا خبر به والي برسد».[3]
گرچه در اين روايت، آن فردي كه شيون كرد، سيلي به چهره زد و گريبان چاك كرد، امام نبود، اما نكته تأمل برانگيز اين است كه با توجه به اينكه اين كار در حضور امام معصوم(عليه السلام) انجام شد، ولي حضرت از آن نهي نفرمود چنين سكوتي، تقرير و تأييد معصوم محسوب ميشود كه براي ديگران حجت است.
از امام صادق(عليه السلام) روايت شده است كه فرمود: «كُلُ الْجَزَعِ وَ الْبُكَاءِ مَكْرُوهٌ سِوَى الْجَزَعِ وَ الْبُكَاءِ عَلَى الْحُسَيْنِ(عليه السلام)»؛[4] «هر گونه جزع و گريه كردن، ناپسند است، مگر جزع و بيتابي براي حسين(عليه السلام)». امام صادق(عليه السلام) در بيان مصاديق جزع فرمود: «أَشَدُّ الْجَزَعِ الصُّـرَاخُ بِالْوَيلِ وَ الْعَوِيلِ وَ لَطْمُ الْوَجْهِ وَ الصَّدْرِ وَ جَزُّ الشَّعْرِ مِن النَّوَاصِي»؛[5] «شديدترين جزع، فغان، بلند گريه كردن، فرياد زدن، بر سر و صورت زدن و كندن موهاي پيشاني است».
مراجع تقليد شيعه، كه از همه به حلال و حرام آگاهي بيشتري دارند و اسلامشناسان واقعي در زمان غيبت هستند، سينهزني در عزاي سرور و سالار شهيدان را از مهمترين نوع عزاداري ميدانند. مرحوم حضرت آيتالله فاضل لنكراني فرمود: «سينهزني، يكي از مظاهر مهم عزاداري و ابراز تنفر از ظلم بنياميه است و نهتنها اشتباه نيست، بلكه در تداوم هدف عاشورا، نقش مهمي دارد».[6] آيتالله تبريزي فرمود:
سينهزني و گريستن، گرچه شديد باشد، به خاطر سيدالشهداء(عليه السلام)، از نشانههاي ديني است و داخل عنوان حزن و اندوه است و روايات معتبر، براي پسنديده بودن اين كار و مستحب بودن آن و اينكه باعث تقرب به خداست، وارد شده است. بنابراين حتي اگر
اين سينهزني، منجر به سياه شدن سينه و ضرر به بدن بشود،
ايرادي ندارد.[7]
اين سينهزني، منجر به سياه شدن سينه و ضرر به بدن بشود،
ايرادي ندارد.[7]
حضرت آيتالله صافي گلپايگاني در اين باره فرمود:
«إنّ لِلْحُسَيْنِ حَرارَةً مَكْنونَةً فِي قُلوبِ الْمؤمِنينَ لاتَبْرَدُ أبَداً»؛ «سوز و حرارت شهادت امام حسين(عليه السلام)، در دلهاي مؤمنان، وديعتي هميشه ماندني است كه هرگز به سردي نخواهد گراييد». سينهزني و زنجيرزني در عزاي سيد مظلومان، حضرت ابيعبدالله الحسين سيد الشهداء(عليه السلام)، از شعائر مذهبي است و موجب احياي حق و زنده نگه داشتن مراسم عاشوراست؛ مراسمي كه بهترين و والاترين جلوه جهاد فيسبيل الله و فداكاري و جانبازي بندگان صالح خدا،بهويژه حضرت امام حسين(عليه السلام) و اهل بيت بزرگوارش: و قيام آنان در برابر باطل است؛ به گونهاي كه ابعاد آن قيام الهي، فوق حد تصور است. چنانچه عزاداري به صورت نوحهخواني، گريهكردن و گرياندن باشد، بسيار مطلوب، مرغوب و موجب اجر و مورد تأكيد ائمه اهلبيت: است.[8]
[1]. بحارالانوار، ج45، ص146؛ «...فَوَجَدُوا جابِرَ بْنَ عَبْدِاللهِ الاَْنصارِي وَ جَماعَةً مِنْ بَنِي هاشِمَ وَ رَجُلا مِنْ آلِ رَسُولُ اللهِ؛ قَدْ وَرَدُوا لِزِيارَةِ قَبْرِ الْحُسَينِ7، فَوافَوْا فِي وَقْت واحِد، وَ تَلاقَوْا بِالْبُكاءِ وَ الْحُزْنِ وَ اللَّطْمِ، وَ أَقامُوا الْمَأْتَمَ الْمُقْرِحَةَ لِلاكبادِ».
[2]. ارشاد، صص444 و 445.
[3]. كافي، ج1، صص381 و 382؛ «...فَصَـرَخَتْ وَ لَطَمَتْ وَجْهَهَا وَ شَقَّتْ جَيْبَهَا وَ قَالَتْ مَاتَ وَ اللهِ سَيِّدِي...».
[4]. وسائل الشيعه، ج3، ص282.
[5]. الكافي، ج3، ص223.
[6]. ر.ك: استفتائات پيرامون عزاداري سيدالشهداء، آيتالله فاضل لنكراني، ص2.
[8]. http://www.ijtihad.ir/ContentDetails.aspx?itemid=101.