چرا هیچ یک از هزاران صحابه ای که در غدیر بودند برای دفاع از امام علی (علیه السلام) اعتراض نکردند؟ چرا هیچ یک از هزاران صحابه ای که در غدیر بودند برای دفاع از امام علی (علیه السلام) اعتراض نکردند؟ چرا هیچ یک از هزاران صحابه ای که در غدیر بودند برای دفاع از امام علی (علیه السلام) اعتراض نکردند؟ بعثه مقام معظم رهبری در گپ بعثه مقام معظم رهبری در سروش بعثه مقام معظم رهبری در بله
چرا هیچ یک از هزاران صحابه ای که در غدیر بودند برای دفاع از امام علی (علیه السلام) اعتراض نکردند؟ چرا هیچ یک از هزاران صحابه ای که در غدیر بودند برای دفاع از امام علی (علیه السلام) اعتراض نکردند؟ چرا هیچ یک از هزاران صحابه ای که در غدیر بودند برای دفاع از امام علی (علیه السلام) اعتراض نکردند؟ چرا هیچ یک از هزاران صحابه ای که در غدیر بودند برای دفاع از امام علی (علیه السلام) اعتراض نکردند؟ چرا هیچ یک از هزاران صحابه ای که در غدیر بودند برای دفاع از امام علی (علیه السلام) اعتراض نکردند؟

چرا هیچ یک از هزاران صحابه ای که در غدیر بودند برای دفاع از امام علی (علیه السلام) اعتراض نکردند؟

شیعه می‌گوید: هزاران صحابی در «غدیر خم» حضور داشتند و همه شنیدند که پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله  علی[ علیه السلام ] را به جانشینی خود تعیین نمود، پس چرا از هزاران صحابه یکی به خاطر غصب شدن حق علی اعتراض نکرد... . پاسخ

شيعه مي‌گويد: هزاران صحابي در «غدير خم» حضور داشتند و همه شنيدند كه پيامبر اسلام صلي الله عليه و آله  علي[ عليه السلام ] را به جانشيني خود تعيين نمود، پس چرا از هزاران صحابه يكي به خاطر غصب شدن حق علي اعتراض نكرد... .

پاسخ

1. واقعه غديرخم و سخن رسول خدا صلي الله عليه و آله  در حضور هزاران نفر كه فرمود: «من كنت مولاه فهذا علي مولاه»، فقط ادعاي شيعه نيست، بلكه بيشتر تفاسير و كتب روايي و تاريخي اهل سنت آن را نقل كرده‌اند. كتاب‌هاي متعددي هم در اين‌باره از سوي اهل سنت تأليف شده كه نام بعضي از آنها در الغدير مرحوم علامه اميني آمده است.

نگارنده نيز در كتاب «خورشيد ولايت در نگاه اهل سنّت» و «خورشيد فضيلت در آئينه اهل سنّت»، اين واقعه را از قول ده‌ها منبع روايي و تفسيري اهل سنّت آورده‌ است.[1]

2. در منابع اهل سنت آمده است كه بسياري از صحابه اعم از مهاجران و انصار خلافت را حق علي عليه السلام  مي‌دانستند و خلافت ابوبكر را قبول نداشتند و شماري از آنها براي اعتراض، در خانه علي عليه السلام  جمع شده بودند. عمر با عده‌اي شمشير به‌دست به سوي آنان آمد. وي ابتدا از آنها خواست از خانه علي عليه السلام  خارج شده، براي بيعت نزد ابوبكر بروند، امّا وقتي بي‌اعتنايي آنها را ديد دستور داد: هيزم بياوريد تا اين خانه را با اهلش آتش بزنم. مردم گفتند: عمر! فاطمه در آن خانه است! گفت: حتي اگر فاطمه باشد...![2]

 عليها السلام . اهل سنت نوشته‌اند كه علي عليه السلام  در زمان خلافتش به واقعه غدير استناد مي‌كرد و از كساني‌ كه در غديرخم بودند، شاهد مي‌گرفت. عده‌اي هم شهادت مي‌دادند و كساني هم كه شهادت نمي‌دادند به نفرين علي عليه السلام  گرفتار شدند.[3]

علي عليه السلام  مي‌فرمود: «اَرى تراثي نَهباً»[4]؛ «مي‌بينم كه ارث مرا به غارت برده‌اند».

همچنين مي‌فرمايد:

أصْغَيا بإنائِنا وَ حَمَلا النّاسَ عَلَى رِقابنا.[5]

آن دو [ابوبكر و عمر] ظرف ما را [كنايه از خلافت و حكومت] وارونه كردند و ديگران را بر گردة ما مسلط نمودند.

ايشان به‌درگاه خداوند اين‌گونه شكايت مي‌برد:

اللَّهُمّ إنّي اَسْتعديكَ عَلَى قُريشٍ فإنَّهم ظَلَموني حَقّي وَ غَصَبوني إرْثي.[6]

خدايا! از ظلم قريش به تو شكايت مي‌كنم؛ زيرا آنان در حق من ظلم كردند و ميراث مرا غصب نمودند.

4. حقي كه بنا به صدها دليل از سوي خدا و رسول خدا صلي الله عليه و آله  اعلان و ابلاغ شده باشد، هيچ‌گاه با حمايت نكردن مردم باطل نمي‌شود.

وقتي بني‌اسرائيل در غياب حضرت موسي عليه السلام  به گوساله‌پرستي روي آوردند هارون عليه السلام  آنها را از آن منع مي‌كرد، اما مردم نه تنها از او حمايت نكردند، بلكه مي‌خواستند او را بكشند: (إِنَّ الْقَوْمَ اسْتَضْعَفُونِي وَ كادُوا يَقْتُلُونَنِي‌)؛ «اين گروه مرا در فشار گذاردند و ناتوان كردند و نزديك بود مرا بكشند». (اعراف: 150)

آيا مي‌توان گفت: اگر حق با حضرت هارون بود، چرا اصحاب موسي از او حمايت نكردند؟

علي عليه السلام  از كدام حق غصب شده و ارث به غارت رفته شكايت مي‌كرد، اگر رسول خدا صلي الله عليه و آله  چنين حقي را براي او تعيين ننموده بود؟ چنين حقي چگونه براي علي عليه السلام  محقق شده بود؟

 
[1]. از جمله: مسند احمد بن حنبل، ج1، ص84؛ سنن نسائي، ج5، ص45؛ سنن ترمذي، ج5، ص633؛ سنن ابن ماجه، ج1، ص45؛ مستدرك حاكم، ج3، ص119.

[2]. الامامة و السياسه، ج 1، صص 29ـ31.

[3]. مسند احمد بن حنبل، ج1، ص119؛ سنن نسائي، ج5، ص136؛ كنزالعمال، ج13، ص158؛ جامع الاحاديث، ج30، ص473؛ مسند ابي‌يعلي، ج1، ص428؛ شرح نهج البلاغه، ابن ابي‌الحديد، ج 4، ص 74؛ ج 19، ص 217.

[4]. شرح نهج البلاغه، ابن ابي‌الحديد، ج 9، ص 307.

[5]. همان.

[6]. شرح نهج البلاغه، ابن ابي‌الحديد، ج 10، ص 286.


| شناسه مطلب: 86030







نظرات کاربران