غیبت امام زمان
شیعه معتقد است علت پنهان شدن امام دوازدهم در غار، ترس از ستمگران است. چرا با به قدرت رسیدن حکومت‌های شیعی مانند آل‌بویه و صفوی‌ها و دولت کنونی ایران که می‌توانند از او حمایت کنند، ظاهر نمی‌شود. پاسخ 1. هیچ فرد شیعه‌ای م
شيعه معتقد است علت پنهان شدن امام دوازدهم در غار، ترس از ستمگران است. چرا با به قدرت رسيدن حكومتهاي شيعي مانند آلبويه و صفويها و دولت كنوني ايران كه ميتوانند از او حمايت كنند، ظاهر نميشود.
پاسخ
1. هيچ فرد شيعهاي معتقد نيست كه امام دوازدهم در غار پنهان شده است. شما چون به سخنان دروغ استناد ميكنيد، دچار تناقضگويي ميشويد در پرسش 146 آوردهايد كه مهدي[ در سرداب پنهان شده است و اينجا هم نوشتهايد در غار!
غيبت از انظار مردم، به معناي پنهان شدن نيست. امام دوازدهم از نظر مردم غايب شده است نه آنكه پنهان شده باشد؛ همانگونه كه حضرت خضر عليه السلام از نظر مردم غايب شده است؛ با اينكه به عقيده همه مسلمانان، حضرت خضر زنده است و مردم او را نميبينند. اما به اين معنا نيست كه او از ترس كسي در جايي پنهان شده است.
2. هيچ شيعهاي اظهار نكرده كه غيبت امام دوازدهم از ترس ستمگران بوده
است.
است.
به اعتقاد شيعه، خداوند اراده نموده است كه يازدهمين نواده رسول خدا صلي الله عليه و آله از نسل علي عليه السلام و فاطمه عليها السلام ، از نظرها غايب شود و آنگاه كه خداوند اراده كرد، ظاهر شود. پس اين موضوع، به ترس امام يا قدرت شيعيان ربطي ندارد.
عقيده به امام منتظر[ از عقايد مشترك شيعه و اهل سنت است. منابع اهل سنت در اين زمينه نوشتهاند: «رسول خدا[ صلي الله عليه و آله ] فرمود: دنيا به آخر نميرسد، مگر آنكه مردي از اهل بيت من بر آن حكومت ميكند كه او همنام من است».
در روايت ديگري فرمودهاند: «حتي اگر از دنيا جز يك عصر هم باقي نمانده باشد، خداوند مردي از اهل بيت[:] مرا مبعوث ميكند تا دنيا را از عدل پر كند همچنانكه از ظلم پر شده است».[1]
ابن خلدون مينويسد: «رسول خدا[ صلي الله عليه و آله ] از [حضرت] مهدي[[] نام ميبرد و ميفرمود: «نَعَمْ هُو حَقٌّ وَ هُو مِنْ بنيفاطمة»[2]؛ «بلي واقعه مهدي درست است و او از فرزندان فاطمه است».
[1]. سنن ترمذي، ج4، ص505؛ مسند احمد بن حنبل، ج1، صص 376 و 377 و 430؛ مستدرك حاكم، ج4، صص488 و511؛ سنن ابيداود، ج4، ص173؛ مسند البزار، ج1، ص292؛ مسند ابن ابيشيبه، ج1، ص293؛ كنزالعمال، ج14، ص271؛ صحيح ابن حبان، ج13، ص284؛ جمع الجوامع، ج1، ص18499؛ المعجم الكبير، ج10، ص135.
[2]. تاريخ ابن خلدون، ج 1، ص 391.