رضایت الهی و بیعت رضوان رضایت الهی و بیعت رضوان رضایت الهی و بیعت رضوان بعثه مقام معظم رهبری در گپ بعثه مقام معظم رهبری در سروش بعثه مقام معظم رهبری در بله
رضایت الهی و بیعت رضوان رضایت الهی و بیعت رضوان رضایت الهی و بیعت رضوان رضایت الهی و بیعت رضوان رضایت الهی و بیعت رضوان

رضایت الهی و بیعت رضوان

شیعه نمی‌تواند بیعت کردن ابوبکر و عمر و عثمان را در زیر درخت (بیعة الرضوان) با پیامبر صلی الله علیه و آله  انکار کند. خداوند خبر داده است که از کسانی که زیر درخت با پیامبر صلی الله علیه و آله  بیعت نموده‌اند، راضی است و می‌دانسته

شيعه نمي‌تواند بيعت كردن ابوبكر و عمر و عثمان را در زير درخت (بيعة الرضوان) با پيامبر صلي الله عليه و آله  انكار كند. خداوند خبر داده است كه از كساني كه زير درخت با پيامبر صلي الله عليه و آله  بيعت نموده‌اند، راضي است و مي‌دانسته كه در دل‌هايشان چه هست. پس چگونه شيعه، به خبر الهي كفر مي‌ورزند و با زبان حال مي‌گويند: پروردگارا تو درباره آنها چيزي كه ما مي‌دانيم نمي‌داني!

پاسخ

1. عثمان در بيعت رضوان شركت نداشت.[1]

2. خود اهل سنت آورده‌اند كه عايشه مردم را به قتل عثمان تحريك مي‌كرد و او را به يهودي يا كفتار پير[2] تشبيه مي‌كرد و به كفر متهمش مي‌نمود و مي‌‌گفت: «اُقتلُوا نَعثلاً فَقَد كَفَرَ»[3]؛ «بكشيد اين كفتار پير را كه كافر شده است».

 عليها السلام . عمر پس از بيعت رضوان با رسول خدا صلي الله عليه و آله ، در مورد «صلح حديبيه» مخالفت كرد و عمل خير خود را كه همان بيعت رضوان بود حبط و نابود ساخت.

اهل سنت نوشته‌اند كه عده‌اي از مسلمانان از جمله عمر بن الخطاب به سبب انعقاد صلح حديبيه به رسول خدا صلي الله عليه و آله  معترض بودند. ازاين‌رو، رسول خدا صلي الله عليه و آله  با ناراحتي نزد «ام سلمه» رفت و فرمود: «يا اُمَّ سلمةَ! هَلكَ المُسلمونَ اَمَرتُهم فَلَم يَمْتثِلوا»[4]؛ «اي ام سلمه! مسلمانان هلاك شدند؛ به آنها دستور دادم اطاعت نكردند».

آيا خداوند از كساني كه با رسول خدا صلي الله عليه و آله  مخالفت نمودند، راضي است.

اهل سنت همچنين نوشته‌اند:

حَتّى عمرَ بنَ الْخطابِ غَضبَ وَ قَالَ لِلنبّي[ صلي الله عليه و آله ] أَلستَ رَسولَ الله[ صلي الله عليه و آله ]؟!! ألستَ عَلَى الْحقِّ؟[5]

عمر بن خطاب خشمگين شد و به پيامبر گفت: آيا تو رسول خدا نيستي؟ آيا تو بر حق نيستي؟

آيا عمل چنين كسي نابود نمي‌شود؟ و اين نوعي مخالفت با رسول خدا صلي الله عليه و آله  نيست؟! مگر خداوند نمي‌فرمايد:

{وَ مَنْ يُشاقِقِ الرَّسُولَ مِنْ بَعْدِ ما تَبَيَّنَ لَهُ الْهُدى وَ يَتَّبِعْ غَيْرَ سَبِيلِ الْمُؤْمِنِينَ نُوَلِّهِ ما تَوَلَّى وَ نُصْلِهِ جَهَنَّمَ وَ ساءَتْ مَصِيراً} (نساء: 115)

هر كس كه بعد از آشكار شدن هدايت براي او با پيامبر مخالفت كند و از راهي جز راه مؤمنان پيروي نمايد ما او را به همان راه كه مي‌رود مي‌بريم و به دوزخ داخل مي‌كنيم و چه بدفرجامي است.

آيا كسي كه بعد از بيعت رضوان در رسالت رسول خدا صلي الله عليه و آله  شك مي‌كند و حتي به توضيح رسول خدا صلي الله عليه و آله  نيز باور نمي‌كند از آيه رضوان استثنا نمي‌شود؟

شما در پرسش 121 آورده‌ايد كه مالك اشتر فرمود:

و هذا عثمانُ بن عفان قَدْ عَلمْتُم ماكان مِنهُ مِنَ الْأحداث المَكروهةِ وَ الْافعالِ
الْقَبيحةِ بأصحابِ النبّي[
صلي الله عليه و آله ]... يريد ان يُبدّل دينَ الله أو يُغيّر سنةَ نبيِّنا محمد[ صلي الله عليه و آله ]... . [6]

و اين عثمان بن عفان است كه مي‌دانيد چه كارهاي بدي در دين بدعت گذاشته و چه كارهاي زشتي با اصحاب رسول خدا صلي الله عليه و آله  انجام داده است... او تصميم گرفته است دين خدا و سنت رسول خدا صلي الله عليه و آله  را تغيير دهد.

اگر اين روايت درست نيست، پس چرا به قسمت اول آن كه به نفع شما است استدلال كرده‌ايد؟ و اگر درست است، آيا خداوند از چنين شخصي رضايت دارد؟

سنّت بي‌احترامي به اصحاب رسول خدا صلي الله عليه و آله  و شركت‌كنندگان در بيعت رضوان را پيروان ابوبكر بنيان نهادند؛ آن‌گاه كه پس از واقعه سقيفه، با حمله به خانه علي او را با توهين و تهديد به قتل، براي بيعت گرفتن[7] به مسجد بردند.

مگر علي عليه السلام  از بيعت كنندگان بيعت رضوان نبود؟ مگر نمي‌گوييد خداوند رضايت خود را از شركت‌كنندگان در بيعت رضوان اعلان نموده است؟ چرا با علي[ عليه السلام ] همانند دشمن اسلام رفتار كردند و براي بيعت گرفتن، او را به كشتن و آتش‌زدن خانه‌اش تهديد كردند؟[8]

اهل سنّت نوشته‌اند كه رسول خدا صلي الله عليه و آله  فرمود:

مَن سَبَّ عَمّاراً سَبَّهُ اللهُ تَعالي وَ مَن اَبغَضَ عَمّاراً اَبغَضَهُ اللهُ تَعالي وَ مَن لَعَنَ عَمّاراً لَعنَهُ اللهُ تَعالي.[9]

هركس به عمار ناسزا گويد خدا او را سبّ مي‌كند و هر كس بر عمار خشم گيرد خدا بر او خشم مي‌گيرد و هر كس عمار را لعن كند خدا او را لعن مي‌نمايد.

از سوي ديگر نوشته‌اند:

عثمان دستور داد عمار را آن‌قدر زدند كه فتقش پاره شد و خود عثمان هم همراه مروان و ديگران، او را مي‌زد. آن‌قدر عمار را زدند كه او را در حالي‌كه نيمه جان بود از كاخ عثمان بيرون انداختند.[10]

مگر عمار در بيعت رضوان شركت نداشت؟ چرا عثمان با كسي كه خدا از او راضي بود چنين رفتار نمود؟

مگر علي عليه السلام  از شركت‌كنندگان در بيعت رضوان نبود، چرا به كساني‌ كه با علي عليه السلام  در جمل جنگيدند اعتراض نمي‌كنيد؟

پيامبر اسلام صلي الله عليه و آله  فرمود: «أَشَدُّ غَضَبِ اللهِ عَلي مَن آذاني في عِترتي»[11]؛ «هركس در مورد اهل بيت من مرا اذيت كند، خشم خدا بر او شدّت مي‌گيرد».

و فرمود: «مَنْ آذاني وَ عِتْرَتي فَعَليْه لَعنةُ اللهِ»[12]؛ «هركس مرا و عترت مرا اذيت كند، لعنت خدا بر او باد».

همچنين فرمود:

حُرِّمَتِ الجَنّةُ عَلَى مَن ظَلمَ أهلَ بَيتي اَو قاتَلَهم اَو أعانَ عَلَيهِم اَوْ سَبَّهُم.[13]

بهشت حرام شده است بركساني‌ كه به اهل بيت من ظلم كنند يا با آنها مبارزه كنند يا به دشمنان آنها كمك كنند يا به آنها بدگويي كنند.

مگر طلحه و زبير و عايشه كه جنگ جمل را عليه علي عليه السلام  به راه انداختند، از بيعت كنندگان رضوان نبودند؟ چگونه بر علي كه از اهل رضوان بود شورش كردند؟

فاطمه زهرا عليها السلام  به ابوبكر و عمر فرمود:

فَانّي اُشهدُ اللهَ وَ ملائِكتَه أنّكما اسْخَطتُماني وَ ما اَرْضيتُماني وَ لئنْ لَقيتُ النّبيَّ لأشكُوَنّكما إلَيه.[14]

من خدا و ملائكه‌اش را شاهد مي‌گيرم كه مرا به خشم آورديد و از خود خشنود نساختيد، اگر به ملاقات رسول خدا رفتم از شما شكايت خواهم نمود.

آيا فاطمه عليها السلام  از كساني‌ كه خدا از آنها راضي است به رسول خدا شكايت مي‌كند؟

كار نيك هميشه مورد رضايت خداوند است و يكي از آموزه‌هاي اسلام، دوري از «حبط» (نابودي) اعمال نيك است. بعضي بدي‌ها، بعضي نيكي‌ها را خنثي مي‌كنند. بايد ديد چه كساني از شركت‌كنندگان در بيعت رضوان، از اين نيكي خود مواظبت نمودند و چه كساني آن را از بين بردند.

رسول خدا صلي الله عليه و آله  فرمود: «مَنْ آذيٰ عَلياً فَقَدْ آذاني»[15]؛ «هركس علي را اذيت كند مرا اذيت كرده است».

آيا كسي كه رسول خدا صلي الله عليه و آله  را بيازارد، ارزش بيعت رضوان او نابود نمي‌شود؟

رسول خدا صلي الله عليه و آله  همچنين به علي عليه السلام  فرمود:

مَن أَذَي شَعْرةً مِنك فَقدْ آذاني و مَنْ آذاني فَقدْ أذَى اللهَ وَ مَنْ أَذَى اللهَ فَعليهِ لَعنةُ الله.[16]

اي علي! هر كس يك موي تو را بيازارد مرا اذيت كرده است و هركس
مرا آزار دهد خدا را اذيت كرده است و هركس خدا را اذيت كند لعنت خدا بر او باد.

علي عليه السلام  از دست چه كساني كنار قبر رسول خدا صلي الله عليه و آله ، در حال گريه، اين آيه را مي‌خواند: {ابْنَ أُمَّ إِنَّ الْقَوْمَ اسْتَضْعَفُونِي وَ كادُوا يَقْتُلُونَنِي}؛ «اي فرزند مادرم! اين گروه مرا در فشار گذاردند و ناتوان كردند و نزديك بود مرا بكشند» (اعراف: 150)

 
[1]. صحيح بخاري، ج3، ص1352؛ مستدرك حاكم، ج3، ص104؛ سنن ترمذي، ج5، ص629؛ سبل الهدي، ج11، ص284؛ الآحاد و المثاني، ج1، ص96؛ التبويب، ج1، ص19699؛ المعارف، ص193.

[2]. «نعثل» نام فردي يهودي بود كه ريش بلند مي‌گذاشت. نعثل به كفتار هم گفته مي‌شود (لسان العرب).

[3]. الكامل، ج3، ص206؛ الفتوح، ج2، ص437؛ تاريخ طبري، ج4، ص459.

[4]. فتح الباري، ج 5، ص 256؛ سبل الهدي و الرشاد، ج 5، ص 56.

[5]. همان.

[6]. الفتوح، ج2، ص396.

[7]. الامامة و السياسه، ج 1، صص 29ـ31.

[8]. الامامة و السياسه، ج 1، صص 29ـ31.

[9]. تفسير روح المعاني، ج 3، ص 64؛ كشف الاسرار، ج 2، ص 554؛ محاسن التأويل، ج 3، ص 185؛ الدر المنثور، ج 2، ص 176؛ سنن نسائي، ج5، ص74؛ كنزالعمال، ج13، ص533؛ المعجم الكبير، ج4، ص112.

[10]. الامامة و السياسه، ج 1، ص 51.

[11]. كنزالعمال، ج12، ص93؛ جامع الاحاديث، ج4، ص412.

[12]. سبل الهدي، ج 11، ص 9.

[13]. همان.

[14]. الامامة و السياسه، ج 1، ص 31.

[15]. مسند احمد بن حنبل، ج3، ص483؛ مستدرك حاكم، ج3، ص131؛ كنز العمال، ج11، ص601؛ معرفة الصحابة، ج14، ص188.

[16]. شرف النبي، ص 273؛ شواهد التنزيل، ج 2، ص 147.


| شناسه مطلب: 86071







نظرات کاربران