بداء در عقیده شیعه
شیعیان از سویی به «بداء» معتقدند و از طرفی می‌گویند امامان[:] غیب می‌دانند. آیا امامان از خدا بزرگ‌ترند؟ پاسخ «بداء» به معنای ابداء و اظهار است و به بیانی دیگر، عبارت است از حذف ـ حکم یا مقدر ـ اولی و اثبات حکم
شيعيان از سويي به «بداء» معتقدند و از طرفي ميگويند امامان[:] غيب ميدانند. آيا امامان از خدا بزرگترند؟
پاسخ
«بداء» به معناي ابداء و اظهار است و به بياني ديگر، عبارت است از حذف ـ حكم يا مقدر ـ اولي و اثبات حكم و تقدير دوّمي، اما آيا حقيقت دارد كه خداوند حكمي كه ابتدا صادر كرده است را از بين ببرد و حكم ديگري جايگزين آن نمايد؟
به يقين چنين امري حقيقت دارد و از جمله:
خداوند ميفرمايد: {يَمْحُوا اللهُ ما يَشاءُ وَ يُثْبِتُ}؛ «خداوند هر چه بخواهد محو و هر چه را بخواهد ثابت نگه ميدارد». (رعد: عليها السلام صلي الله عليه و آله )
همچنين ميفرمايد:
(وَ إِذا بَدَّلْنا آيَةً مَكانَ آيَةٍ وَ اللهُ أَعْلَمُ بِما يُنَزِّلُ...) (نحل: 101)
و هنگامي كه آيهاي را به آيه ديگر مبدل كنيم (و حكمي را نسخ نماييم) و خداوند بهتر ميداند چه كمي را نازل كند.
همچنين آيههاي ناسخ و منسوخ و.... همگي بر بداء در تشريع دلالت دارند. و نسخ در تشريع همانند بداء در تكوين است.
وهابيان از كجفهمي خود نسبت به «بداء»، بر شيعه ايراد ميگيرد؛ با آنكه لفظ و حقيقت بداء در منابع اهل سنت نيز آمده، اما وهابيان تصور ميكنند لازمه عقيده به بداء و تغيير حكم يا هر تقدير ديگر، جهل خداوند است؛ بدين معنا كه خداوند در آغاز از نتيجه كار خود بيخبر است و پس از آنكه حكمي را صادر و يا موجودي را خلق كرد، متوجه نتيجه نامطلوب فعل خود ميشود و تصميم خود را تغيير ميدهد. از اينرو، ايرادي كه مطرح كردهاند اين است كه: چگونه شيعه معتقد است امامان علم غيب دارند و از آينده خبر دارند درحاليكه با عقيده به بداء خدا آينده را نميداند و بعضاً حكمي يا تقديري را اراده ميكند، سپس از اراده خود برميگردد.
وهابيان بايد بدانند كه منشأ «بداء» جهل نيست، بلكه خداوند، عالِم مطلق است و به گذشته و حال و آينده يكسان علم دارد و هيچ چيز از علم او پنهان نيست، بلكه علت «بدا» گاهي شرايط زندگي بشري است؛ مثل اينكه در يك مقطع زماني جهاد به صلاح مسلمانان نيست، پس خداوند نيز به آنها اجازه جهاد نميدهد و آنگاه كه آن شرايط دگرگون شد خداوند بدان فرمان ميدهد.
گاهي علت «بداء» بازگشت انسان از راه خطا است؛ براي نمونه، اگر مقدر است بر گروهي بلا نازل شود، خداوند راه نجات از آن را نيز ارائه كرده و فرموده است: اگر ايمان بياورند و توبه كنند از آن بلا رهايي مييابند؛ همچون امت حضرت يونس عليه السلام پس از اعلام نزول بلا توبه كردند و بلا از آنان دور شد و در آيه عليهما السلام سوره يونس به آن اشاره شد.
گاهي نيز علت «بدا» چيزهاي ديگر همچون: امتحان بشر است، همانند آنچه در نسخ گفته ميشود مثلاً در نزول آيه «نجوي» (مجادله: 12) و سپس نسخ شدن آن، خداوند با آنكه ميدانست چه كسي به آيه «نجوي» عمل خواهد كرد و چه كساني از عمل به آن شانه خالي ميكنند، اما ابتدا براي امتحان مسلمانان آيه را نازل و سپس آن را نسخ كرد.
بنابراين، بداء اثبات جهل خدا نيست، بلكه فلسفه آن گاهي امتحان بشري است تا بهترين بندهاش را اين چنين به سايران معرفي نمايد.