چگونگی برخورد علی علیه السلام با سیره خلفا
کلینی نقل می‌کند که یکی از یاران امام علی[ علیه السلام ] از وی خواست آنچه خلفای گذشته خراب و فاسد کرده‌اند را اصلاح کند، اما علی[ علیه السلام ] نپذیرفت و گفت: «اگر این کار را بکند لشکریانش از اطراف او پراکنده خواهند شد».[1] با این
كليني نقل ميكند كه يكي از ياران امام علي[ عليه السلام ] از وي خواست آنچه خلفاي گذشته خراب و فاسد كردهاند را اصلاح كند، اما علي[ عليه السلام ] نپذيرفت و گفت: «اگر اين كار را بكند لشكريانش از اطراف او پراكنده خواهند شد».[1]
با اينكه تهمتهايي كه شيعيان به ابوبكر و عمر و عثمان ميزنند، شامل چيزهايي است كه مخالف با قرآن و سنت است آيا ترك كردن اين مخالفتها با عصمتي كه شيعه ادعا ميكند، همخواني دارد؟
پاسخ
مطلب ذكر شده از كليني در منبع مذكور يافت نشد، اما به فرض اينكه اين ادعا واقعيت داشته باشد، ميگوييم: روش خلفاي پيشين بر دو قسم تقسيم ميشود:
يك قسم رفتارهاي حكومتي كه بر عهده خليفه و حاكم است مانند نحوه تقسيم بيت المال، عزل و نصبها و... .
قسم ديگر، رفتارهاي مردمي است كه مردم بر اساس باورهاي خود به آن روش عمل ميكنند؛ مانند اينكه عدهاي از مسلمانان كه به روش خلفاي سهگانه در نماز يا وضو يا حج و... پايبند هستند كه اين هيچ ارتباطي به حاكميت ندارد.
علي بن ابيطالب عليه السلام آن قسم اول كه از وظايف خود خليفه بود را تغيير داد، مانند اينكه دستور داد اموالي كه زمان خلفاي پيشين به ناحق بذل و بخشش شده بود را به بيت المال برگردانند و فرمود:
وَاللهِ لَوْ وَجَدْتُهُ قَدْتُزُوِّجَ بِهِ النساءُ وَ مُلِك بِهِ الْاِمَاءُ لَرَدَدْتُهُ...[2]
به خدا سوگند، بيت المال را [در دست هركس كه به ناحق تصرف كرده باشد] هر جا پيدا ميكنم به صاحبان اصلي آن باز ميگردانم، اگرچه با آن ازدواج كرده يا كنيزاني خريده باشند.
همچنين علي عليه السلام حكم به جواز حج تمتع داد و خود نيز حج تمتع به جا آورد.[3]
عمر در سهم بيت المال بين عرب و عجم فرق ميگذاشت و سابقه مسلمانان را در تشرف به اسلام و حضور در جنگها امتيازي در سهم بيت المال قرار داده بود، اما علي عليه السلام همه اين بدعتها را كنار گذاشت و سهم همه مسلمانان را از بيت المال مساوي قرار داد. [4]
ولي ايشان مردم را به تغيير آن قسم از روش و رفتار حاكمان پيشين كه مربوط به حاكميت نبود، مثل آنكه كسي وضو را چگونه به جا آورد، متعه بكند يا نه، حج تمتع به جا آورد يا نه و...، وادار نكرد؛ زيرا چنين كاري تقريباً ناممكن بود؛ زيرا در برخي موارد، حضرت اقدام كرد ولي با مقاومت مردم روبرو شد. آن حضرت قصد داشت تا بدعت عمر در نماز تراويح را برچيند كه عدهاي به مخالفت برخاسته و فرياد واعمراه بلند كردند.[5]
بعضي از آن خلافها جبرانشدني نبودند مانند مظلوميت حضرت زهرا عليها السلام و به انحراف كشاندن امر خلافت و... .
عدهاي مانند امويان و...، بهخاطر منافع دنيوي و عناد با اهل بيت: در سايه خلفاي پيشين به قدرت رسيده بودند و اينان براي از دست ندادن منافع خود، سخت به روش گذشتگان پايبند بودند كه به جنگ «جمل» و «صفين» منتهي شد. همين مخالفت امويان به ويژه كارگزاران عثمان كه به رهبري عايشه و طلحه و زبير جنگ جمل را به راه انداختند، خود بيانگر تغيير وضع گذشته به دست علي عليه السلام است كه آنها تحمل اين تغيير را نداشتند در نتيجه، جنگ جمل را به راه انداختند.
بيست و پنج سال جامعه اسلامي را از روش رسول خدا صلي الله عليه و آله خارج كردند، علي عليه السلام چگونه ميتوانست آن را جبران كند؟
به فرض اينكه علي عليه السلام بخواهد به رفع خرابيهاي بيست و پنج ساله گذشته اقدام كند، نياز به زمان طولاني دارد كه رهبران جمل و صفين آن زمان را از علي عليه السلام گرفتند.