شبهات واقفیه در باره امامت حضرت رضا(علیه السلام) شبهات واقفیه در باره امامت حضرت رضا(علیه السلام) شبهات واقفیه در باره امامت حضرت رضا(علیه السلام) بعثه مقام معظم رهبری در گپ بعثه مقام معظم رهبری در سروش بعثه مقام معظم رهبری در بله
شبهات واقفیه در باره امامت حضرت رضا(علیه السلام) شبهات واقفیه در باره امامت حضرت رضا(علیه السلام) شبهات واقفیه در باره امامت حضرت رضا(علیه السلام) شبهات واقفیه در باره امامت حضرت رضا(علیه السلام) شبهات واقفیه در باره امامت حضرت رضا(علیه السلام)

شبهات واقفیه در باره امامت حضرت رضا(علیه السلام)

نویسنده در صفحه 46 به اختلاف شیعه، بعد از شهادت موسی بن جعفر٨ اشاره می‌کند و علت این امر را چند چیز ذکر می‌نماید: الف) روایات زیادی که از مهدویت امام کاظم(علیه السلام) حکایت دارد. ب) حدیثی نزد شیعه شایع است که امام را جز امام غسل نمی‌

نويسنده در صفحه 46 به اختلاف شيعه، بعد از شهادت موسي بن جعفر٨ اشاره مي‌كند و علت اين امر را چند چيز ذكر مي‌نمايد:

الف) روايات زيادي كه از مهدويت امام كاظم(عليه السلام) حكايت دارد.

ب) حديثي نزد شيعه شايع است كه امام را جز امام غسل نمي‌دهد؛ چگونه امام رضا(عليه السلام) كه در مدينه بود، پدرش را در بغداد غُسل داد؟

ج) امام رضا(عليه السلام) چگونه از مرگ پدرش باخبر شد؟ آيا فاصله‌اي افتاده است يا نه؟

پاسخ

روايات مهدويت حضرت كاظم(عليه السلام) و پاسخ آن‌

اموري كه نويسنده ذكر كرد از شبهاتي است كه واقفيه و مخالفان، هزار سال پيش مطرح كردند و در كتاب‌هاي شيعه به آن پرداخته شده و پاسخ آن نيز داده شده است. اين شبهات تنها ممكن است براي عده‌اي ناآگاه، جذاب باشد. اما درباره رواياتي كه از مهدويت امام كاظم(عليه السلام) حكايت دارد، بايد گفت كه شيخ طوسي= در كتاب «الغيبه» به برخي از آنها اشاره كرده و پاسخ داده است. اين روايات، ساختگي يا مبهم و همراه با سوء‌تفسير است كه سران واقفيه براي توجيه مكتب خود به آنها تمسك كرده‌اند. چگونه مي‌شود كه امام كاظم(عليه السلام) مهدي موعود باشد با آنكه روايات فراواني در كتب شيعه دلالت مي‌كنند ‌كه ائمه دين دوازده نفرند؟! هر كدام از ائمه قبل از امام كاظم(عليه السلام) نيز همين را تأييد كرده‌اند؛ حتي پيامبر اكرم(صلي الله عليه و آله) به امام حسين(عليه السلام) فرمود كه نُه نفر از اولاد وي امامند و نهمين آنها مهدي موعود است. بسياري از اين روايات در كتاب‌هاي اهل سنت نيز موجود است.

غسل دادن امام

اما شبهه واقفيه و اينكه امام رضا(عليه السلام) اگر امام بود بايد پدر را غُسل مي‌داد با آنكه پدر بزرگوارش در بغداد به شهادت رسيد و حضرت در مدينه بود. پاسخ اين شبهه را امام رضا(عليه السلام) براي واقفيه در همان زمان بيان كرد. ولي امروز نيز امثال نويسنده، همان را شبهه مطرح كرده‌اند!

حضرت رضا(عليه السلام) به عده‌اي از آنها كه براي بحث نزد حضرت آمدند و همين شبهه را مطرح كردند، چنين فرمود: «بگوييد: حسين بن علي(عليه السلام) امام بود يا نه»؟ گفتند: «آري». فرمود: «وليّ امر بعد از او كه بود»؟
گفتند: «علي بن الحسين(عليه السلام)». فرمود: «علي بن الحسين(عليهما السلام) كجا بود؟!
او در دست عبيدالله‌بن‌زياد زنداني بود». بطائني گفت: «به‌گونه‌اي
كه آنها نفهميدند خارج شد و متولي كار پدر گرديد و برگشت». حضرت رضا(عليه السلام) فرمود:

هركه به علي‌بن‌الحسين قدرت داد كه به كربلا رود و متولي امر پدر شود، صاحب اين امر را نيز كه در حبس و اسارت نبود، توان مي‌دهد كه به بغداد رود و متولي امر پدر شود و برگردد... .[1]

در روايتي كه خواهد آمد حضرت رضا(عليه السلام) شب وفات حضرت كاظم(عليه السلام) برخلاف انتظار خانواده به منزل نيامد و فردايش به منزل برگشت و از همسر امام كاظم(عليه السلام) ام‌احمد، امانتي را كه نشان از رحلت حضرت داشت مطالبه كرد.[2]

اين روايت مي‌فهماند كه حضرت(عليه السلام) در آن شب براي انجام كارهاي پدر به بغداد رفته و ايشان را غسل داده است. اين كارها از امام عجيب نيست؛ همچنان‌كه در برخي روايات آمده است كه حضرت جواد(عليه السلام) نيز براي خداحافظي با پدر و انجام غُسل ايشان از مدينه به طوس آمد.[3] اما اينكه شيعيان از اين مسئله بي‌اطلاع بودند، امري عادي است و نيازي به آگاهي از آن نبوده است. بله، عده‌اي از شيعيان، مثل عده‌اي از مسلمانان امروز كه به جاي تسليم در مورد احكام الهي، تحت تأثير شبهات قرار مي‌گيرند، تحت تأثير شبهه چگونگي غسل امام كاظم(عليه السلام) به دست امام رضا(عليه السلام) با آن فاصله بسيار، قرار گرفتند كه بعداً هدايت شدند.

چگونگي آگاهي امام از رحلت امام قبلي با وجود دوري از او

و اما اينكه امام رضا(عليه السلام) چگونه از مرگ پدر باخبر شد و آيا فاصله‌اي افتاده است يا نه؟

پاسخ

كساني كه معناي امامت را آن‌گونه مي‌دانند كه شيعه معتقد است، هرگز برايشان اين سؤال مطرح نيست؛ زيرا امام(عليه السلام) با علم الهي مي‌تواند از حوادث جهان آگاه گردد. بنابراين خداوند متعال ايشان را از رحلت پدر آگاه مي‌سازد. واقفيه و بعضي شيعيان اين مسئله را در همان زمان حضرت كاظم(عليه السلام) در مورد چند امام مطرح كردند؛ زيرا امام رضا، امام جواد و حضرت هادي: هنگام شهادت پدران خود از ايشان دور بودند. ائمه: نيز پاسخ زيبايي دادند. در روايت است كه حضرت جواد(عليه السلام) مشغول خواندن نوشته‌اي بود كه ناگاه آن را انداخت و پريشان حال برخاست و فرمود: «(إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ راجِعُونَ) به خدا سوگند پدرم از دنيا رفت». راوي پرسيد: «از كجا دانستيد؟» فرمود: «جلال و عظمتي بي‌سابقه بر من رخ داد».[4]

همچنين روزي حضرت جواد(عليه السلام) در مدينه به خدمتكارش فرمود: «به فاميل بگوييد آماده عزا و ماتم باشند». پرسيدند: «براي چه كسي»؟ فرمود: «براي بهترين اهل زمين» و پس از مدتي خبر شهادت حضرت رضا(عليه السلام) به مدينه رسيد.[5]

در روايت است كه حضرت هادي(عليه السلام) همان روز كه امام جواد(عليه السلام) از دنيا رفت، فرمود: «(إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ راجِعُونَ) ابوجعفر(عليه السلام) از دنيا رفت». پرسيدند: «از كجا فهميديد»؟ فرمود: «حالت تواضع و ذلتي براي خدا در من حاصل شد كه سابقه نداشته است».[6]

گويا آنچه در روايات آمده اشاره به همين حالت است كه امام بعدي از علم امام قبلي در آخرين دقيقه‌اي كه از حيات وي باقي است، آگاه مي‌شود؛[7] ازاين‌رو وقتي «صفوان‌بن يحيي» از حضرت رضا(عليه السلام) پرسيد:

امام چه وقت مي‌فهمد كه امام شده است؟ آيا همان وقتي كه امام قبلي از دنيا مي‌رود يا [منتظر مي‌ماند تا] خبر رحلت او برسد؟ مثل زماني ‌كه حضرت كاظم(عليه السلام) در بغداد از دنيا رفت و شما اينجا بوديد؟

حضرت فرمود: «هنگام رحلت امام قبل، آن را مي‌فهمد». پرسيد: «چگونه»؟ فرمود: «خداوند به او الهام مي‌كند».[8]

در روايت ديگري «وشّاء» به حضرت عرض كرد: «از شما روايت كرده‌اند كه شما خبر رحلت امام كاظم(عليه السلام) را از سخن سعيد فهميده‌ايد». فرمود: «من قبل از آمدن وي مي‌دانستم».[9]

 
[1]‌. بحارالانوار، ج 48، ص 270.

[2]‌. كافي، ج 1، ص 444.

[3]‌. عيون اخبار الرضا7، ابن بابويه، ج 1، ص 272.

[4]‌. الامامة والتبصرة، علي بن بابويه قمي، ص 85.

[5]‌. دلائل الامامه، طبري، ص 401؛ مناقب آل ابي‌طالب، ج 3، ص 495.

[6]‌. بصائر الدرجات، ص 467.

[7]‌. همان، ص 477.

[8]‌. بصائر الدرجات، ص 466؛ ترجمه كافي، ج 2، ص 217.

[9]‌. كافي، ج1، ص 380.


| شناسه مطلب: 86184







نظرات کاربران