آثار سازنده زیارت از دیدگاه قرآن و سنّت آثار سازنده زیارت از دیدگاه قرآن و سنّت آثار سازنده زیارت از دیدگاه قرآن و سنّت بعثه مقام معظم رهبری در گپ بعثه مقام معظم رهبری در سروش بعثه مقام معظم رهبری در بله
آثار سازنده زیارت از دیدگاه قرآن و سنّت آثار سازنده زیارت از دیدگاه قرآن و سنّت آثار سازنده زیارت از دیدگاه قرآن و سنّت آثار سازنده زیارت از دیدگاه قرآن و سنّت آثار سازنده زیارت از دیدگاه قرآن و سنّت

آثار سازنده زیارت از دیدگاه قرآن و سنّت

«زیارت» در لغت به معنی «قصد» است و در موردی به کار می‌رود که فردی از نقطه‌ای به نقطه‌ای برای دیدار شخصی یا مکانی برود و هدفش از این کار تعظیم و تکریم آن فرد یا آن مکان باشد.[1] گاهی نیز زیارت به جمله‌ها و ع

«زيارت» در لغت به معني «قصد» است و در موردي به كار مي‌رود كه فردي از نقطه‌اي به نقطه‌اي براي ديدار شخصي يا مكاني برود و هدفش از اين كار تعظيم و تكريم آن فرد يا آن مكان باشد.[1] گاهي نيز زيارت به جمله‌ها و عباراتي گفته مي‌شود كه انسان با آنها با فرد سخن مي‌گويد و اين اصطلاحي ديگر غير از اصطلاح لغوي است.

فطرت و آيين اسلام

آيين اسلام، آيين فطري است و دستورهاي آن، با آفرينش انسان، هماهنگ و همسوست؛ اين آيين، از هر نوع تشريع خلاف فطرت، پيراسته است. قرآن مجيد بر اين اصل تصريح مي‌كند و مي‌فرمايد:

{فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفًا فِطْرَةَ الله الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْهَا لَا تَبْدِيلَ لِخَلْقِ الله ذَلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ}.[2]

پس رو به آيين حق گرا ـ توحيد خالص ـ كن كه خداوند در نهاد انسان‌ها جاي داده است. دگرگوني در آفرينش الهي نيست. اين است آيين استوار، ولي بيشتر مردم نمي‌دانند.

مثلاً انسان پيوسته عدل و داد را دوست داشته و از ظلم و ستم بيزار بوده است. به زندگي اجتماعي علاقه‌مند، و از زندگي در بيغوله‌ها گريزان مي‌باشد و همچنين... .

اينك مسأله ديدار چهره‌هاي محبوب را در آرامگاه‌هايشان از نظر اسلام بررسي مي‌كنيم.

علاقه به درگذشتگان فطري است

هر انسان سالمي به پدران و مادران و فرزندان و بستگان و دوستان خود علاقه دارد، و گاهي هستي خود را فداي آنها مي‌كند، و پس از درگذشت آنها نيز به ياد آنها مي‌باشد، و در خانه دل، مهر و محبت آنها را پرورش مي‌دهد، و لذا آثار و يادگارهاي آنها را حفظ مي‌كند. از اين جهت، پس از خاكسپاري، علاقه‌مند است كه مهر جوشان خود را در كنار قبر آنها به نمايش بگذارد، تا رابطه او با اين از دست رفتگان قطع نشود، و آرامگاه آنان به صورت خاصي محفوظ بماند. بنابراين جلوگيري از زيارت قبور افراد مورد علاقه، امري است بر خلاف فطرت و گامي است بر خلاف خواسته‌هاي آفرينش انسان. از اين جهت شرع مقدس به زيارت قبور دستور داده و آثاري بر آن بيان شده است.

آثار تربيتي زيارت قبور

شكي نيست كه انسان با حرص و ولعِ به مال و جاه آفريده شده؛ ولي در عين حال عواملي در حيات او هست كه اين خواسته را تعديل مي‌كند و به اين غريزه سر و سامان مي‌بخشد و كاري مي‌كند كه تلاش او براي زندگي و گردآوري اموال و ثروت در مسير سعادت او باشد نه در مسير گردآوري اموال.

يكي از عوامل تعديل‌ كننده اين درخواست، رفتن به وادي خاموشان است كه در آن بزرگان و قدرتمندان و ثروتمندان جهان با يك لباس سفيد هم شكل آرميده‌اند و چيزي جز كفن همراه خود نبرده‌اند. همين ديدار، سبب مي‌شود كه انسان، از حرص و آز خويش بكاهد. در رواياتي كه از پيامبر اكرم(صلي الله عليه و آله) نقل شده، اين نكته تصريح شده است. پيامبر گرامي(صلي الله عليه و آله) مي‌فرمايند:

كُنتُ نَهَيْتُكُم عن زيارةِ القُبُورِ. ألا فَزُوروها فإنَّها تُرِقُّ القلبَ و تُدْمِعُ العَيْنَ و تُذَكِّرُ الآخِرَة.[3]

من شما را از زيارت قبور نهي كرده بودم ـ به خاطر اين كه به زيارت قبور مشركان مي‌رفتند كه خود ممنوع است ـ اكنون (كه قبور مسلمانان و شهيدان در برابر شماست)، زيارت كنيد! زيرا زيارت دل‌ها را نرم مي‌كند و ديدگان را اشك بار مي‌سازد و آخرت را به خاطر مي‌آورد.

و در حديث ديگر فرمودند: «زُوروا القُبُورَ فإنّها تُذَكِّر الآخِرةَ»[4]؛ «گور مردگان را زيارت كنيد زيرا آخرت را به ياد شما مي‌آورد».

امّ سلمه مي‌گويد: پيامبر(صلي الله عليه و آله) فرمودند: «زُوروا القُبُورَ فإنَّ لَكُم فيها عِبْرَة»؛ «قبور را زيارت كنيد زيرا براي شما آموزنده است».

زيارت قبور عالمان

آن چه گفته شد مربوط به زيارت قبور مردم عادي است كه كمترين فايده آن، يادآوري مرگ و روز رستاخيز است؛ ولي زيارت تربت عالمان، اثر ديگري دارد؛ زيرا علاوه بر اين كه از شخص آنان تجليل مي‌شود، نوعي ترويج از علم و دانش به شمار مي‌رود و سبب مي‌شود كه نسل جوان، به خاطر احترامي كه عالمان ـ در زندگي و پس از مرگ ـ دارند به علم، گرايش پيدا كنند و در شمار آنان درآيند.

زيارت تربت شهيدان

زيارت تربت شهيدان كه با خون سرخ خويش از شرف و عزّت ملّتي دفاع كرده‌اند، مفهومي فراتر از زيارت قبور افراد عادي دارد. حضور در كنار مرقد آنان نوعي بستن پيمان با آنان است كه راه آنها را ادامه خواهند داد. براي روشن شدن مطلب، مثالي را مطرح مي‌كنيم:

زائر خانه خدا، در طواف، «حجرالاسود» را استلام مي‌كند. هدف از دست گذاردن بر اين سنگ سياه چيست؟ هدف، نوعي پيمان بستن با ابراهيم خليل(عليه السلام) است كه پيوسته در راه آرمان او، سعي و كوشش كند و چون دست زائر به قهرمان توحيد نمي‌رسد، دست بر چيزي مي‌گذارد كه بازمانده از اوست.

در احاديث اسلامي وارد شده است كه زائر خانه خدا به هنگام استلام حجر بگويد:

أمانتي أدَّيْتُها و مِيثاقي تَعاهَدْتُهُ لِتَشْهَدَ لي بِالمُوافاة.

امانتي كه بر ذمّه‌ام بود ادا كردم، و بيعت خود را تجديد نمودم تا به اداي آن گواهي دهي.

از اين بيان روشن مي‌شود كه چرا اسلام دستور مي‌دهد به زيارت شهيدان اُحُد و كربلا و ديگر شهداي عزيز بشتابيم؛ زيرا حضور در كنار تربت آنان و يا دست گذاردن بر ضريح و قبر آنان نوعي بستن پيمان با روح و هدف آنان است كه زائر راه آنان را تداوم خواهد بخشيد.

پس زيارت قبر شهيد، گذشته از تكريم و احترام او، پاسداري از آرمان‌هاي اوست.

حضور در حرم پيامبر(صلي الله عليه و آله)

حضور در حرم پيامبر(صلي الله عليه و آله) گذشته از اينكه قدرشناسي از جان‌فشاني‌ها و فداكاري‌هاي اوست، بيعت با آن حضرت و نشان پايداري بر آرمان‌هاي او به شمار مي‌رود. اين مطلب از امام هشتم(عليه السلام) وارد شده است:

إنّ لِكُلِّ إمام عَهداً في عُنُقِ أوْليائِهِ و شِيعَتِهِ و إنَّ مِنْ تَمامِ الوَفاءِ بِالعَهْدِ زيارةَ قُبُورِهِم.[5]

هر امامي بر گردن دوستان و شيعيان خويش پيماني دارد و زيارت قبور پيشوايان، بخشي از عمل به اين پيمان است.

تو گويي با اين زيارت، با پيشواي خود پيمان مي‌بندد كه جز راه و رسم آنان، از راه و رسم ديگري پيروي نكند. زائر مرقد رسول خدا(صلي الله عليه و آله) با رهبر خويش چنين گفتگو مي‌كند:

اي رسول خدا(صلي الله عليه و آله)! اگر انصار در «عقبه دوم» با تو بيعت كردند تا از حريم رسالت دفاع كنند، و يا گروهي از مهاجر و انصار در «حديبيّه» زير شجره با تو بيعت كردند كه از دين خدا دفاع كنند، من نيز اي شفيع امّت! با حضور در حرم تو و تماس با تربت پاك تو، با تو بيعت مي‌كنم كه پاسدار آرمان‌هاي تو باشم. گرد شرك و گناه نگردم و از تو مي‌خواهم كه برايم از درگاه الهي طلب آمرزش كني.

اگر گردشگران عالم براي ديدار آثار باستاني و مناظر زيبا، رنج سفر بر خود هموار مي‌كنند؛ من با دويدن در بيابان و خفتن در كنار خار مغيلان، خواهان زيارت مرقد تو هستم. از آن جا كه دستم به تو نمي‌رسد، تربت تو را مي‌بويم و مي‌بوسم.

طلب آمرزش از پيامبر خدا

در قرآن مجيد به گناه‌كاران دستور داده شده به حضور پيامبر(صلي الله عليه و آله) برسند و از او درخواست آمرزش كنند و پيامبر خدا(صلي الله عليه و آله) هم در حق آنان دعا كند. در اين صورت خدا گناهان آنان را مي‌بخشد:

{وَلَوْ أَنَّهُمْ إِذ ظَّلَمُواْ أَنفُسَهُمْ جَآؤُوكَ فَاسْتَغْفَرُواْ الله وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُواْ الله تَوَّابًا رَّحِيمًا}. (نساء: 64)

اگر آنان كه بر خويش ستم كرده‌اند نزد تو مي‌آمدند و از خدا آمرزش مي‌خواستند و پيامبر نيز براي آنان آمرزش مي‌خواست، خدا را توبه پذير و مهربان مي‌يافتند.

اين آيه هر چند در آغاز نظر، مربوط به دوران حيات پيامبر(صلي الله عليه و آله) است، ولي با توجه به اين كه پيامبرِ شهيدان بهتر از شهيدان، زنده است و پيام‌هاي زائران را مي‌شنود و پاسخ درودفرستندگان را نيز مي‌گويد؛ مي‌تواند براي زائران مرقد خويش طلب مغفرت كند.

شگفتا! همين آيه هم اكنون كه مرقد رسول خدا(صلي الله عليه و آله) در اختيار افراد بي‌مهر و يا كم مهر قرار گرفته است، بالاي مرقد او نوشته شده است.

زيارت قبور و سنّت پيامبر(صلي الله عليه و آله)

نه تنها پيامبر(صلي الله عليه و آله) به طور شفاهي، ياران را به زيارت قبور مي‌خواند، بلكه خود نيز عملا به زيارت آنها مي‌رفت. مُسلِم در صحيح خود نقل مي‌كند: عايشه ـ همسر پيامبر(صلي الله عليه و آله) ـ مي‌گويد: پيامبر(صلي الله عليه و آله) در آخرين بخش شب، خانه را به قصد زيارت بقيع ترك مي‌كرد و آنگاه وارد اين سرزمين مي‌شد و با آرميدگان در دل خاك چنين مي‌گفت:

اَلسَّلامُ عَلَيكُم دارَ قَوم مُؤمنينَ وَ أتاكُم ما تُوعَدُونَ غَدَاً مُؤَجَّلُونَ وَ إنّا إن شاءَ اللهُ بِكُمْ لا حِقُونَ. اللهمَّ اغْفِرْ لأهلِ البَقيعِ الغَرْقد.[6]

درود بر شما اي ساكنان خانه افراد با ايمان! آن چه كه به وقوع آن در آينده وعده داده مي‌شديد، سراغ شما آمد (و شما ميان مرگ و روز رستاخيز به سر مي‌بريد.) ما نيز به شما خواهيم پيوست. پروردگارا! اهل بقيع غرقد را بيامرز!

نه تنها خود پيامبر(صلي الله عليه و آله) به زيارت آنها مي‌شتافت، حتي همسر خود را نيز تعليم و آموزش داد كه آنها را اين چنين زيارت كند:

اَلسَّلامُ عَلَيكُم أهل الدِّيار مِنَ الْمؤمنينَ وَالْمُسْلِمينَ وَ يَرْحَمُ اللهُ المُسَتَقدمين مِنّا وَ المُستَأخِرينَ وَ إنّا إنْ شاءاللهُ بِكُم لاحِقُونَ.[7]

درود بر ساكنان مؤمن و مسلمان اين سرزمين! خداوند همه مؤمنان را چه آنها كه قبلاً درگذشته‌اند و چه آنها كه بعداً در خواهند گذشت رحمت كند. ما نيز به خواست خدا به شما خواهيم پيوست.

همسر رسول خدا و دخت گرامي پيامبر، فاطمه زهرا(عليها السلام) به زيارت قبور مي‌رفتند و احدي بر آنان ايراد نمي‌گرفت، ولي اكنون باب زيارت قبور بقيع به روي زنان بسته است. اين يك نوع تناقض بين سنّت صحابه و رفتار دستگاه‌هاي ديني برخي كشورهاست. آيا حكم خدا در قرن چهاردهم دگرگون شده است؟ چرا بايد زنان از‌ آثار سازنده زيارت قبور، آن هم زيارت شهيدان و اوليا محروم باشند؟!

زيارت مرقد پيامبر(صلي الله عليه و آله) در احاديث

تقي الدين سبكي شافعي (م 756) از فقيهان چيره دستي است كه عقايد ابن‌تيميه را در مورد عدم استحباب زيارت قبر پيامبر(صلي الله عليه و آله) نقد كرده و كتابي به نام «شفاء السِّقام في زيارة خَيْرِ الأنام» نوشته است. وي در اين كتاب، احاديثي را كه محدّثان درباره زيارت قبر پيامبر(صلي الله عليه و آله) نقل كرده‌اند گرد آورده است كه مي‌تواند مسأله را به حد تواتر برساند. حتي مفتي سابق عربستان سعودي ـ عبدالعزيز بن باز ـ‌ به اين خيل پيوسته و صريحاً به استحباب زيارت قبر پيامبر(صلي الله عليه و آله) فتوا داده است.[8]

ما در اين جا فقط به نقل چند روايت مي‌پردازيم.

عبدالله بن عمر از پيامبر(صلي الله عليه و آله) نقل مي‌كند: «مَنْ زارَ قَبْري وَجَبَتْ لَهُ شَفاعَتي»[9]؛ «هر كس قبر مرا زيارت كند حتماً او را شفاعت خواهم كرد».

امام محمد باقر(عليه السلام) از پيامبر(صلي الله عليه و آله) نقل مي‌كند: «مَنْ زارَني حَيّاً وَ مَيِّتاً كُنْتُ لَهُ شَفيعاً يَومَ القيامةِ»[10]؛ «هركس مرا زنده يا مرده زيارت كند او را شفاعت خواهم كرد».

امير مؤمنان(عليه السلام) مي‌فرمايد:

أتِمُّوا بِرَسولِ اللهِ حَجَّكُمْ إذا خَرَجْتُم إلى بيتِ اللهِ فَإنَّ تَرْكَهُ جفاءٌ و بِذِلِكَ أمِرْتُمْ وَ أتِمُّوا بِالقُبُورِ الَّتي ألْزَمَكُمُ اللهُ زِيارَتَها وَ حَقَّها.[11]

زماني كه آهنگ زيارت خانه خدا كرديد حج خود را با زيارت مرقد پيامبر(صلي الله عليه و آله) به پايان برسانيد زيرا ترك زيارت مرقد او جفا بر آن حضرت است و شما به اين كار مأمور شده‌ايد و نيز با زيارت قبوري كه به زيارت آنها ملزم شده‌ايد حج خود را به پايان برسانيد.

روي اين اساس، همه مسلمانان جهان، در ايام حج، برنامه سفر خود را طوري تنظيم مي‌كنند كه يا در رفتن و يا به هنگام برگشتن، به زيارت مرقد پيامبر(صلي الله عليه و آله) موفق شوند. چه بسا راه دوري را برمي‌گزينند تا به اين هدف جامه عمل بپوشانند.

تفسير حديث «لا تُشَدُّ الرّحال...»

در اين جا ممكن است سؤالي مطرح شود كه اين روايات، زيارت پيامبر(صلي الله عليه و آله) را مستحب مي‌شمارد اما درباره سفر براي زيارت او سخن نمي‌گويد، بلكه مي‌توان گفت كه سفر طبق روايت ابوهريره، براي زيارت مرقد او جايز نيست؛ زيرا وي از پيامبر(صلي الله عليه و آله) نقل مي‌كند:

لا تُشَدُّ الرِّحالُ إلاّ إلى ثَلاثةِ مَساجِدَ: مسجدي هذا و مسجدِ الحرامِ و مَسجد الأقصى.[12]

جز به سوي سه مسجد، سفر انجام نمي‌گيرد: اين مسجد من، مسجدالحرام و مسجدالاقصي.

ولي پاسخ اين سؤال روشن است. موضوع در حديث پيامبر(صلي الله عليه و آله) «شدّ رحال» (سفر) به مساجد است نه سفر به غير آنها؛ مثلاً زيارت قبور، زيارت والدين، سفر براي تجارت و يا تحصيل علم.

علت اين كه فقط براي اين سه مسجد «شدّ رحال» مي‌شود اين است كه، غير اين سه مسجد، در همه جا ثواب يكساني دارد؛ مثلاً آن كس كه در تهران است شايسته نيست براي درك ثواب مسجد جامع به شهر ديگر برود؛ زيرا ثواب مسجد جامع تهران و سمنان يكسان است و اين ارتباطي به زيارت قبور ندارد.

زيارت مساجد سبعه

زائران مدينه منوره به زيارت «مساجد سبعه» مي‌روند و اگر مسجد «ردّ الشمس»، «بلال» و «اجابة» را بر آنها بيفزاييم، شمار مساجد به ده مسجد مي‌رسد. اگر زائران خانه خدا، به زيارت اين مساجد مي‌روند نه به خاطر اين كه در آن جا با گزاردن نماز، اجر بيشتري ببرند، بلكه هدف، ياد و خاطره مسلمانان صدر اسلام است كه در سخت‌ترين شرايط (جنگ خندق) برخي از اين مساجد را ساخته و در آنها نماز گزارده‌اند. حضور در اين مراكز به خاطر تجديد آن خاطره‌ها و بستن پيمان با شهيدان آن راه است و در اين مورد هدف ديگري نيز هست، قصد تبرّك از اين مساجد كه خون شهيدان راه توحيد با آنها عجين شده است. آنگاه كه وارد مسجد شدند، به مستحبات ورود به مسجد عمل مي‌كنند نه اين كه براي نمازگزاردن به آن مساجد مي‌روند.

در پايان آيه‌اي را يادآور مي‌شويم كه به صورت آشكار دستور مي‌دهد كه به زيارت قبور مؤمنان بشتابيم. آن آيه مباركه چنين است:

)وَ لاَ تُصَلِّ عَلَى أَحَدٍ مِّنْهُم مَّاتَ أَبَدًا وَلاَ تَقُمْ عَلَىَ قَبْرِهِ(.[13]

در اين آيه پيامبر(صلي الله عليه و آله) درباره مشركان از دو چيز نهي شده است:

1. )وَ لاَ تُصَلِّ عَلَى أَحَدٍ مِّنْهُم مَّاتَ أَبَدًا(: بر مرده هيچ يك از آنان نماز نگزار!

2. )وَ لاَ تَقُمْ عَلَىَ قَبْرِهِ(: در كنار قبر آنها براي دعا توقف نكن!

بخش دوم آيه براي ما اهميت خاصي دارد و آن اين كه آيا مقصود از ايستادن در كنار قبر، تنها توقف در هنگام دفن است يا مفهومي گسترده‌تر از اين دارد؟ مفسّران، معني دوم را تأييد مي‌كنند كه به اختصار، كلام برخي از آنان را يادآور مي‌شويم:

بيضاوي مي‌گويد:

لا تقف عند قبره للدّفن أو الزّيارة: بر سر قبر منافقان ـ خواه براي دفن و خواه براي زيارت ـ توقف نكن.[14]

همين نظريه را جلال الدين سيوطي[15] و عارف بورسي[16] و آلوسي بغدادي[17] آورده‌اند. در اين صورت معني چنين خواهد بود:

«بر سر قبر هيچ يك از منافقان، در هيچ زماني توقف نكن».

و مفهوم آيه اين است كه توقف بر قبر مؤمنان جايز و بلكه شايسته است، خواه براي دفن و خواه براي غير آن. بنابراين، هر مسلمانِ باايماني مي‌تواند از اين فيض بهره مند باشد كه پيامبر(صلي الله عليه و آله) در كنار قبر او توقف و براي او دعا كند، به جز منافقان كه از اين فيض بي‌بهره‌اند.

حفظ آثار صالحان در سايه زيارت قبور

آثار سازنده زيارت قبور، به ويژه زيارت قبور عالمان و شهيدان و اولياي الهي و پيامبر گرامي(صلي الله عليه و آله) در گرو حفظ قبور آنان است. زيارت، سبب بازسازي اين قبور و صيانت آنهاست و اگر امت اسلامي پيوند خود را با اين مراقد متبرّكه قطع كند؛ طبعاً با گذشت زمان، اين مراكز به دست فراموشي سپرده مي‌شوند و اثري از آنها باقي نمي‌ماند و در نتيجه دو خسارت بزرگ متوجه امت اسلامي مي‌شود:

1. آثار سازنده‌اي كه در زيارت اين مراكز بوده، از دست مي‌رود.

2. مسايل صدر اسلام و سيره و تاريخ اولياي دين به تدريج فراموش مي‌شود و نسل‌هاي آينده با ديده شك و ترديد به اصل حادثه مي‌نگرند؛ زيرا زيارت قبور آنها مايه تجديد خاطره‌ها بود و در صورت تحريم اين اعمال، با گذشت زمان به دست فراموشي سپرده شده و نوشته‌ها نيز جايگزين مشاهده‌ها نمي‌شود و كم كم ديگر مسايل مربوط به اسلام نيز به همين سرنوشت دچار مي‌شود و شك و ترديد نسبت به خود آيين پيامبر خاتم و شخص شخيص او و برنامه‌هاي او راه پيدا كرده و با گذشت زمان كم رنگ مي‌شود؛ هم چنان كه جريان درباره حضرت مسيح(عليه السلام) از اين قرار است.

از خود مسيح و ياران او و كتاب او اثر ملموسي بر جاي نمانده و نسل حاضر كه با محسوسات سر و كار دارد، نسبت به اصل وجود مسيح و آيين او با ديده ترديد مي‌نگرد و چه بسا احتمال مي‌دهد كه اين آيين ساخته و پرداخته مورخان و داستان سرايان باشد. چنان كه سرگذشت ليلي و مجنون و شيرين و فرهاد به همين سرنوشت مبتلا شده است.

به خاطر اين آرمان است كه قرآن مجيد دستور مي‌دهد خانه‌هايي كه در آن جا صبح‌گاهان و عصرگاهان، تسبيح خدا گفته مي‌شود مورد احترام و بزرگداشت قرار گيرد:

)فِي بُيُوتٍ أَذِنَ الله أَن تُرْفَعَ وَيُذْكَرَ فِيهَا اسْمُهُ يُسَبِّحُ لَهُ فِيهَا بِالْغُدُوِّ وَالْآصَالِ * رِجَالٌ لَّا تُلْهِيهِمْ تِجَارَةٌ وَلَا بَيْعٌ عَن ذِكْرِ الله وَإِقَامِ الصَّلَاةِ وَإِيتَاء الزَّكَاةِ يَخَافُونَ يَوْمًا تَتَقَلَّبُ فِيهِ الْقُلُوبُ وَالْأَبْصَارُ(. (نور: 36 و 37)

اين چراغ پرفروغ در خانه‌هايي قرار دارد كه خداوند اذن داده است كه گرامي داشته شود. خانه‌هايي كه نام خدا در آنها برده مي‌شود و صبح و شام در آنها او را تسبيح مي‌گويند. مرداني كه خريد و فروش و بازرگاني، آنان را از ياد خدا و برپاداشتن نماز و اداي زكات، غافل نمي‌كند. آنها از روزي مي‌ترسند كه در آن دل‌ها و چشم‌ها زير و زبر مي‌شوند.

بنابراين، مقصود از «بيوت»، مساجد نيستند؛ زيرا مساجد غير از بيوت است و در قرآن هم بيت الله الحرام غير از مسجدالحرام است. بيت براي خود سقف لازم دارد تا ساكنان را از سرما و گرما حفظ كند در حالي كه در مسجد، پوشش و سقف شرط نيست و احياناً در مناطقي باز بودن سقف مستحب است.

در اين صورت خانه‌هاي اولياي الهي، مانند خانه علي(عليه السلام) و فرزندان او كه معبد شب و روز آنها بوده بايد حفظ شود و مورد احترام قرار مي‌گيرد. اتفاقاً حرم عسكريّين كه از روي كينه‌توزي ويران شد، معبد ائمه بوده و پيوسته در آن جا نماز گزارده و تسبيح گفته‌اند.

سيوطي مي‌گويد: وقتي اين آيه نازل شد و پيامبر(صلي الله عليه و آله) آن را در مسجد تلاوت كرد، مردي برخاست و از رسول‌خدا(صلي الله عليه و آله) پرسيد: مقصود از اين بيوت چه خانه‌هايي است؟ پيامبر(صلي الله عليه و آله) فرمود: خانه‌هاي پيامبران. ابوبكر در حالي كه به خانه علي(عليه السلام) و فاطمه زهرا(عليها السلام) اشاره مي‌كرد پرسيد: آيا اين هم از همان خانه‌هاست؟ پيامبر(صلي الله عليه و آله) فرمود: از برترين آنهاست.[18]

سخن را كوتاه مي‌كنيم. اميد است همه مسلمانان جهان در حفظ آثار اسلامي و يادگارهاي پاكان و نياكان و هرچه كه به حفظ ارزش‌هاي اسلامي كمك مي‌كند موفق باشند.

 
[1]. مصباح المنير، ص354.

[2]. روم: 30.

[3]. كنز العُمّال، ج 15، حديث 42555.

[4]. صحيح مسلم، ج 2، ص 671.

[5]. وسائل الشيعة، ج 10، باب 33، از ابواب مزار، حديث 2.

[6]. صحيح مسلم، ج3، ص63، كتب جنائز.

[7]. صحيح مسلم، ج 3، ص 64.

[8]. جريدة الجزيرة، تاريخ 24 ذي القعدة، سال 1411، شماره 6826.

[9]. سنن دارقطني، ج2، ص78، باب المواقيت.

[10]. قرب الاسناد 3.

[11]. خصال صدوق، ج2، ص406.

[12]. صحيح مسلم، ج4، ص126، باب لا تشدّ الرّحال.

[13]. توبه: 84.

[14]. تفسير بيضاوي، ج1، ص416.

[15]. تفسير جلالين، سوره توبه، آيه 84.

[16]. روح البيان، ج3، ص378.

[17]. روح المعاني، ج10، ص155.

[18]. الدّر المنثور، در تفسير آيه يادشده.


| شناسه مطلب: 86292







نظرات کاربران