هدف از زیارت
زیارت، حضور و لقای همراه با علاقه و احترام است. زیارت کننده به سوی زیارت شونده حرکت می‌کند تا با حضور در محضر دوست از برکات قدسی او بهره گیرد و از انوار معنوی و رشحات رحمانی او کسب نور و رحمت کند. پیامبر خدا(صلی الله علیه و آله) و اهل‌بیت: اه
زيارت، حضور و لقاي همراه با علاقه و احترام است. زيارت كننده به سوي زيارت شونده حركت ميكند تا با حضور در محضر دوست از بركات قدسي او بهره گيرد و از انوار معنوي و رشحات رحماني او كسب نور و رحمت كند.
پيامبر خدا(صلي الله عليه و آله) و اهلبيت: اهتمام زيادي به زيارت داشتند و مسلمانان را به زيارت تشويق ميكردند و اين تشويقها و ترغيبها مسلمين را در طول قرون در به پا داشتن اين سنت حسنه موفق نموده به گونهاي كه اصحاب و تابعين و علما و صالحين براي احياي اين امر نه تنها كوتاهي نكرده، بلكه با تحمل مشقّات به فيض زيارت اولياي خدا نايل ميشدند. خصوصاً در موسم حج همراه با زيارت بيتالله و اداي مناسك حج با زيارت رسول الله(صلي الله عليه و آله) و ائمه معصومين: در بقيع و زيارت شهداي احد و اصحاب بر فضايل و بركات حج ميافزودند.
پيامبر اكرم(صلي الله عليه و آله) براي زيارت به بقيع ميرود[1] و كيفيت زيارت اهل قبور را به بعضي از همسرانش تعليم ميدهد[2]، فاطمه زهرا(عليها السلام) به زيارت شهداي احد ميرود[3]، امّ سلمه همسر رسول اكرم(صلي الله عليه و آله) در ماه يك بار به زيارت شهداي احد ميرود و به آنان سلام ميكند[4]، اهلبيت: كيفيت زيارت امامان معصوم: و شهدا و اهل قبور را به اصحاب خود تعليم ميدهند و آنها را به اين عمل نيكو تشويق ميكنند.
در اينجا به سه مورد از مهمترين اهداف زيارت اشاره ميكنيم:
1. رابطه با خدا و رسول و طلب توبه و پاكي
زيارت، پيوند محكم و رابطة عميق با اوليا و انبيا و در نهايت حضرت حق است، زيارت پيامبر(صلي الله عليه و آله) و اهلبيت او ميتواند از نمونههاي عالي زيارت باشد كه همة فِرق اسلامي با ادب و احترام و معرفت به زيارت اين انسانهاي برگزيده و ممتاز ميشتابند، و با سلام و صلوات به ساحت مقدسشان در كنار تربت پاكشان طلب رحمت و مغفرت از حضرت حق مينمايند و با اقرار به وحدانيت حضرت احديت و نبوت حضرت ختمي مرتبت و اقرار به پاكي و مقام والاي اوصيايش به وصايت و امامت و خلافت آنها شهادت ميدهند، و بدينسان زيارت، ارتباط با خدا و پيامبر و اهلبيت و اوليا را زيادتر و عميقتر ميكند.
زائر در زيارت، خدا را سپاس ميگويد كه او را از نعمت انبيا و اوصيا بهرهمند ساخته و با تعليم و هدايت اين بندگان صالح و انسانهاي برگزيده از شرك و بتپرستي و گمراهي نجات و به توحيد خالص هدايت كرده است. به طور نمونه حال زائر را نزد قبر رسول الله(صلي الله عليه و آله) در نظر بگيريد. او به اين بقعة نور و رحمت و هدايت نگاه ميكند بقعهاي كه جسد اشرف پيامبران الهي را در برگرفته و خاك پاكش جسم شريف رسول الله را در بر دارد، بقعهاي كه يادآورندة پيامبر و ذكر ركوع، سجود، تسبيح و تكبير رسول الله است. بقعهاي كه يادآورندة پيامبر و ذكر سجدهاش و عروج روحش و تسبيح ملائكه است. بقعهاي كه مهبط وحي است و مزار اولياست و هر صبح و شام ملائكه به زيارت حضرتش ميآيند و بر او سلام ميكنند. زائر در اين مكان روحاني و ملكوتي وارد ميشود و به مراد و معشوقش ميرسد و با اين لقا و حضور، دل و جان را صفا داده و از منبع فيض الهي شراب طهور نوشيده (وَ سَقاهُمْ رَبُّهُمْ شَراباً طَهُوراً)[5] وو در اولين سخنش سلام بر رسول خدا ميدهد و با اعتقاد به استجابت دعايش، از خداوند طلب توبه و مغفرت ميكند و پيامبر را براي قبول توبه و طلب رحمت الهي شفيع قرار ميدهد وآيه شريفة:: (وَ لَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جاءُوكَ فَاسْتَغْفَرُوا الله وَ اسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا الله تَوَّاباً رَحِيماً)[6] را تلاوت ميكند و بدين سان زائر با زيارت، رابطة خود را با خدا و رسول خدا بيشترر برقرار كرده و با توبه و استغفار پيوند جاوداني عبوديت و بندگي با حضرت حق ميبندد.
و در ضمن زيارت به پيامبر(صلي الله عليه و آله) چنين ميگويد: «جئتُك يا رسولَ الله مستغفراً تائباً من ذنوبي، مستشفعاً بك إلى ربّي و ربّك ليغفرَ لي»[7]؛ پيش تو آمدهام اي رسول خدا با حال استغفار و توبه از گناهانم در حالي كه شما را شفيع قرار ميدهم در پيشگاه پروردگارم و پروردگارت تا مرا ببخشد.
2. تكامل، خودسازي، الگوگيري و اسوه پذيري
غالباً زائر به زيارت كسي ميرود كه معتقد به كرامت و بزرگي اوست. به طور طبيعي او را دوست داشته و به عنوان يك انسان نمونه و اسوه پذيرفته است. چنين انساني در بالاترين مرحله حضرت رسول اكرم(صلي الله عليه و آله) ميباشد: (لَقَدْ كانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ الله أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ)[8] و سپس اهلبيت مطهر او و ساير اوليا و امامزادگان و علما و صالحان.
زائر با در نظر گرفتن شخصيت روحاني و والاي اين افراد و جنبههاي مثبت و سازندة اين بزرگان، به طورطبيعي آنها را الگو و اسوه قرار ميدهد و سعي ميكند براي تكامل و خود سازي، صفات والاي آنها را در خود ايجاد كند. بنابراين زيارت در تكامل و خودسازي و پذيرش الگو و اسوه، اثر مثبت و سازنده دارد.
3. زنده نگه داشتن اهداف و افكار
با زيارت انسانهاي بزرگ و برگزيده و بزرگداشت اهداف عالي و سازندة آنها يادشان زنده ميماند، و اهداف و آرمانهاي آنها زبان به زبان و نسل به نسل به انسانهاي بعدي انتقال مييابد. از اين روست كه پيامبر(صلي الله عليه و آله) مردم را به زيارت قبر خود و اهلبيتش تشويق ميكند و براي آن پاداش و اجر بيان مينمايد.
با زيارت قبر پيامبر(صلي الله عليه و آله) و اميرالمؤمنين و امام حسن و امام حسين و اولاد معصومش: و توجه به اهداف الهي ايشان و مصايب وارده بر ايشان، خط فكري اين انسانهاي برگزيده در تاريخ زنده ميماند، و درس استقامت و پايداري و به كارگيري شيوههاي گوناگون و تحمل مصايب در راه رسيدن به هدف، آموزش داده ميشود.
سخن قاضي عياض مغربي
«شايسته است جايگاههايي كه با وحي و تنزيل آباد گشته است و جبراييل و ميكاييل در آن رفت و آمد داشتهاند و فرشتگان و فرشته مقرب او از آنجا عروج كردهاند و سرزميني كه خاكش جسم سرور انسانها را در بر دارد و دين خدا و سنت رسول او ـ كه درود و سلام خدا بر او و خاندانش باد ـ از آنجا انتشار يافته است و محل يادگيري آيات الهي و جايگاههاي اقامة برهانها و آشكار شدن معجزهها و اعمال ديني و محل اقامة شعاير مسلمين است آنجايي كه خورشيد نبوت از آنجا طلوع كرد و چشمههاي آب حيات از آنجا جوشيد و جايگاه نزول رسالت الهي ميباشد چنين سرزميني شايسته است كه بزرگ داشته شود و بوهاي خوش آن استشمام گردد و آستانه و ديوارهاي آن بوسيده شود[9]».
سخن جزيري
«شكي نيست در اينكه زيارت قبر برگزيدة خدا ـ كه درود و سلام بر او باد ـ از بزرگترين موجبات تقرب به خداوند است و بالاترين شأن و جايگاه را [در ميان اعمال قربي] دارد زيرا بقعهاي كه بهترين فرستاده از فرستادگان خدا و گرامي ترين آنها را در نزد خداوند در بر دارد براي آن منزلت ويژه و امتياز خاصي است كه قلم از توصيف آن ناتوان است.
و روشن است كه زيارت قبر برگزيدة خدا در جانهاي صاحبان خرد پيش از هر عمل عبادي ديگر تأثير ميگذارد زيرا كسي كه كنار قبر [آن] برگزيدة خدا بايستد و به ياد آورد آنچه را كه در راه دعوت به سوي خدا و بيرون آوردن مردم از تاريكيهاي شرك به سوي نور هدايت بر او وارد شده است و آنچه كه از مكارم اخلاق در همة جهان منتشر نموده است و فساد فراگير را از ميان برداشته و شريعتي آورده است كه مبنايش جلب مصلحت براي جامعه انساني و از بين بردن فسادها از آن ميباشد [هر كسي بعد از يادآوري اين امور] به يقين دلش پر ميشود از دوستي رسول خدا آن رسولي كه در راه خدا حق جهاد را ادا كرد و حتماً دوست ميدارد هر آنچه كه او آورده است را عمل كند و از معصيت خدا و رسولش حيا كند و آن رستگاري بزرگي است[10]».
آنچه گفته شد، بيشتر هدف زيارت پيامبر و ائمه و اصحاب: بود؛ اما انگيزه و هدف در زيارت قبور عموم، اضافه بر آنچه كه گفته شد و درك ثواب ـ كه در جاي خود خواهد آمد ـ به اين فوايد اشاره ميشود:
عبرت و موعظه، ياد مرگ و آخرت، بيداري و هوشياري به گذرا بودن دنيا و مخالفت هواي نفس، طلب مغفرت و رحمت براي اموات و احيا و... .
حكم زيارت قبور در صدر اسلام و نسخ آن
در اوايل بعثت رسول اكرم(صلي الله عليه و آله) كه افكار كفر آميز و شرك و جاهليت بر جامعه حاكم بود و در قبرستانها نيز همين كافران و بتپرستان و مشركان به خاك سپرده شده بودند، حضور در مقابر نه تنها ارزش نبود، بلكه كاري ضد ارزش محسوب ميشد، زيرا موجب يادآوري رذائل و گمراهي و انحرافات و پيشوايان آنها بود.
از اين رو، پيامبر(صلي الله عليه و آله) براي دوري و خروج از اين ظلمت، مسلمين را از حضور در مقابر منع فرمود؛ ولي چون جمعيت مسلمين گسترش پيدا كرد، شخصيتهاي ارزشمند اسلامي و پدران و مادران مسلمان از مهاجر و انصار در مقابر مدفون گشتند، پيامبر فرمود: «انى كنت نهيتكم عن زيارة القبور، فزوروها و ليزدكم زيارتها خيراً[11]؛ من شما را از زيارت قبور نهي كردم [ولي اكنون ميگويم] زيارت كنيد و زيارت قبور به شما زياد خير ميرساند».
از آن پس پيامبر(صلي الله عليه و آله) منافع زيارت قبور را تذكر ميداد و خود به زيارت قبر عثمان بن مظعون و ساير مدفونين در قبرستان بقيع ميرفت و براي آنها طلب مغفرت و رحمت مينمود و همچنين فاطمه زهرا(عليها السلام) و زنان پيامبر و زنان مدينه به زيارت اهل قبور ميرفتند، عدّهاي از زنان مدينه همراه فاطمه زهرا(عليها السلام) به زيارت شهداي احد ميرفتند[12] و نيز حضرت فاطمه(عليها السلام) هر جمعه به زيارت عمويش حضرت حمزه سيدالشهداء ميرفت[13] با توجه به خارج بودن آن منطقه از شهر مدينه آن زمان، اهميتت زيارت اهل قبور و شهدا روشن ميشود.
ابن شاهين در كتاب ناسخ و منسوخ از احاديث گويد:
«[حديث] نهي از زيارت قبور صحيح است، و حديث در مباح بودن زيارت قبور صحيح است و اين احاديث ناسخ احاديث اول ـ نهي ـ ميباشند.»
والنهي عن زيارة القبور فصحيح، و الحديث في الاباحة لزيارة القبور صحيح، و هو ناسخ لأوّل.[14]
فقيه و مفسر شافعي شمسالدين شربيني گويد:
زيارت قبور نهي شده بود، سپس نسخ شد، به واسطه كلام پيامبر(صلي الله عليه و آله) كه فرمود:
شما را از زيارت قبور نهي كرده بودم [اكنون ميگويم] به زيارت قبور برويد.[15]
زيارت در قرآن كريم
مشروعيت زيارت از بديهيات و مسلمات بين همة فرق اسلامي است. همة فرق اسلامي از شيعه و سني ـ حنفي، حنبلي، مالكي و شافعي ـ و شاخههاي مختلف آنها اصل زيارت را مشروع دانسته و علماي هر يك از فرق مختلف، ثوابهايي بر اين عمل نقل كردهاند.
و با توجه به اجماع قولي وسيرة عملي مسلمين از صدر اسلام تاكنون و روايات بسياري كه از فريقين در اين زمينه وارد شده كه در حد تواتر ميباشد، براي اثبات مشروعيت زيارت، نيازي به ادلة ديگري از جمله استدلال به آيات قرآن كريم نيست، لكن به عنوان تبرك، آيهاي از قرآن كريم را به عنوان دليل مشروعيت زيارت در كتابالله ذكر ميكنيم و به بيان استدلال به آن به طور اختصار اشاره مينماييم.
(وَ لَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جاءُوكَ فَاسْتَغْفَرُوا الله وَ اسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا الله تَوَّاباً رَحِيماً)[16].
علامه زين الدين بن حسين مصري شافعي با استدلال به اين آيه ميگويد:
«سزاوار است هر مسلمي معتقد باشد كه زيارت پيامبر(صلي الله عليه و آله) قربت است ـ از عباداتي است كه با آن به خدا نزديك ميشويم ـ زيرا در اين باره رواياتي وارد شده است. و همچنين كلام خداوند متعال:(وَ لَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جاءُوكَ...}. زيراعظمت او با موتش قطع نميشود[17]».
شريف نورالدين علي بن احمد شافعي سمهودي گويد:
«علما از اين آيه، حالت موت و حيات را به طور عموم فهميدهاند و مستحب ميدانند براي كسي كه نزد قبر آن حضرت ميرود اين آيه را تلاوت كند و از پيشگاه خداوند طلب مغفرت نمايد[18]».
و هم چنين سمهودي از سبكي نقل ميكند:
«آيه دلالت ميكند بر تحريك مردم براي رفتن نزد رسول خدا(صلي الله عليه و آله) و استغفار نزد او، و استغفار پيامبر براي آنها، و اين رتبه و مقام پيامبر(صلي الله عليه و آله) با موتش قطع نميشود».[19]
ابنكثير گويد:
«خداوند متعال اهل گناه و معصيت را راهنمايي ميكند كه اگر خطا و گناهي از آنها صادر شد، نزد رسول خدا بيايند از خداوند متعال طلب مغفرت كنند و از پيامبر(صلي الله عليه و آله) هم بخواهند تا او نيز براي ايشان طلب مغفرت نمايد، هنگامي كه چنين كردند، خداوند توبة آنها را قبول ميكند و آنها را مورد رحمت و غفران قرار ميدهد. از اين جهت است كه ميفرمايد: (لَوَجَدُوا الله تَوَّاباً رَحِيماً)[20]».
شريف سمهودي گويد:
«با اين آيه (وَ لَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جاءُوكَ فَاسْتَغْفَرُوا الله وَ اسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا الله تَوَّاباً رَحِيماً) بر مشروعيت سفر براي زيارت و شدّ رحل براي آن استدلال ميشود، چه رفتن نزد رسول الله شامل راه دور و نزديك ميشود.[21]»
علامه سيد محسن امين عاملي گويد:
«زيارت حضور يافتن است [نزد حضرت] كه با آمدن به سوي او تحقق مييابد، خواه اين حضور، براي طلب مغفرت باشد يا بدون آن... هنگامي كه [استحباب و] رجحان زيارت در زمان حيات پيامبر ثابت شود، بعد از موت حضرت هم ثابت است، چون با دليل ثابت شده زندگي برزخي رسول اكرم(صلي الله عليه و آله) و اينكه سلامهاي سلام كنندگان را ميشنود، و اعمال بر حضرتش عرضه ميشود[22]».
از عبارت علما پيرامون آيه استفاده ميشود:
1. استحباب رفتن به زيارت رسول الله(صلي الله عليه و آله) در زمان حيات و بعد از آن؛
2. حركت براي زيارت رسول الله مورد عنايت الهي است، چه از راه دور و چه از راه نزديك.
3. طلب مغفرت از خداوند نزد رسول الله(صلي الله عليه و آله).
4. از پيامبر بخواهد كه حضرت نيز براي او طلب مغفرت كند.
5. اميد به توبه و رحمت خدا نزد رسول الله(صلي الله عليه و آله) بيشتر است.
6. پيامبر(صلي الله عليه و آله) در حيات برزخيهاش جواب سلامها را ميدهد، طلب مغفرت ميكند، عرض اعمال امت به او ميشود.
[1]. عن عائشة أنّها قالت: كان رسول الله0 ـ كلما كان ليلتها من رسول الله0 ـ يخرج من آخر الليل الي البقيع فيقول: «السلام عليكم دار قوم مؤمنين و أتاكم ما توعدون غداً مؤجَلون، و إنا ان شاء الله بكم لاحقون، اللهم اغفر لأهل بقيع الغرقد».
صحيح مسلم: 3، ص63؛ مسند احمد بن حنبل، ج 6، ص180؛ الطبقات الكبري، ج1، ص490؛ سنن النسائي، ج 4، ص 93؛ تاريخ المدينة لابن شبّة، ج 1، ص 90؛ السنن الكبري، ج 5، ص 460؛ رقم، 7311 و ج 8/51 رقم 10432، كنز العمال: 15/648 رقم 42562.
عن عائشة قالت: فقدته ـ تعني النبي0 ـ فاذا هو بالبقيع فقال: « السلام عليكم دار قوم مؤمنين، أنتم لنا فرط و انّا بكم لا حقون، اللهم لا تحرمنا أجرهم و لا تفتنّا بعدهم»؛ سنن ابن ماجة، 1/ 493، رقم 1546؛ مسند احمد بن حنبل: 776 و ص 76 و ص 111؛ الطبقات الكبري: 1/ 490؛ كنز العمال، 15/ 648.
[2]. عن عباد بن ابي صالح: أنّ رسول الله0 كان يأتي قبور الشهداء باحد علي رأس كلّ حول فيقول: «سلام عليكم بما صبرتم فنعم عقبي الدّار». قال: وجاءها ابوبكر، ثم عمر، ثم عثمان.
تاريخ المدينة المنورة لابن شبّة: 1/132؛ تفسير جامع البيان: 13/96؛ شرح نهج البلاغة لابن ابي الحديد، 15/40؛ السيرة النبوية لابن كثير: 2/377؛ البداية و النهاية: 4/51؛ الدر المنثور للسيوطي: 4/58.
عبدالله بن أبي مليكة: أنّ عائشة أقبلت ذات يوم من المقابر، فقلت لها: أليس كان رسول الله0 نهي عن زيارة القبور؟ قالت: نعم، كان نهي ثمّ أمر بزيارته.
السنن الكبري، 5 / 458 رقم 7308؛ المستدرك للحاكم: 1/ 532 رقم 1392؛ نيل الأوطار: 4/ 110 رقم 4.
عن عائشة رضي الله عنها قالت: كيف أقول يا رسول الله ـ يعني اذا زرت القبور ـ قال: قولي السلام علي أهل الديار من المؤمنين و المسلمين و يرحم الله المستقدمين منّا و المستأخرين و أنّا ان شاءالله بكم لا حقون.
صحيح مسلم: 3/64؛ مسند احمد: 6/221؛ سنن النسائي: 4/93؛ السنن الكبري، 5/460 رقم 7312؛ سبل السلام: 2/232؛ المجموع: 5/278؛ مقدمة موسوعة الزيارات المعصومين:، ص131 رقم 6.
[3]. عن سعد بن طريف، عن أبي جعفر أنّ فاطمة بنت رسول الله0: كانت تزور قبرحمزة رضي الله عنه، ترمّه و تُصْلحه، و قد تعلّمته بحجر.
تاريخ المدينه لابن شبّة: 1/ 132؛ الطبقات الكبري: 2/ 54.
عن علي بن الحسين، عن أبيه، أنّ فاطمة كانت تزور قبر عمّها حمزة كل جمعة فتصلّي و تبكي عنده.^
_ المستدرك للحاكم: 1/ 533 رقم 1396؛ السنن الكبري: 5/ 459 رقم 7309؛ سبل السلام: 2/ 232 رقم 549.
[4]. كانت أمّ سلمة رحمها الله تذهب فتسلّم عليهم [اي شهداء أحد] في كل شهر، فتظل يومها، فجائت يوماً و معها غلامها انبهان، فلم يسلم، فقالت: أي لكع، الاتسلم عليهم؟ والله لايسلم عليهم أحد الاً ردّوا عليه الي يوم القيامة.
شرح نهح البلاغة لابن ابي الحديد: 15/40؛ مقدمة موسوعة زيارات المعصومين:، ص131.
[5]. انسان: 21.
[6]. نساء: 64.
[7]. موسوعة الزيارات المعصومين:، ج 1، ص 87 ، 89 و 111.
[8]. احزاب: 21.
[9]. الشفا بتعريف حقوق المصطفي: 276 و 277 رقم 1336م، مقدمة موسوعة زيارات المعصومين:، ص 58.
[10]. الفقه علي المذاهب الأربعة: 1/711 و712؛ مقدمة موسوعة زيارات المعصومين:؛ ص60.
[11]. الفقه علي المذاهب الأربعة: 1 / 532 ذيل رقم 1391 / 127؛ عنه كنز العمّال: 1/ 472 ذيل رقم 32224؛ مقدمة موسوعة زيارات المعصومين:، ص 63.
[12]. عن أبي جعفر محمد بن علي7 أنه قال: كانت فاطمة صلوات الله عليها تزور قبر حمزة و تقوم عليه و كانت في كل سنه تأتي قبور الشهداء مع نسوة معها فيدعون و يستغفرن.
دعائم الاسلام: 1/ 239؛ مستدرك الوسائل: 2 / 365، ح 1؛ البحار: 82 / 196 ح 3؛ مقدمة موسوعة زيارات المعصومين:، ص 77.
[13]. عن جعفر بن محمّد، عن ابيه، عن علي بن الحسين، عن ابيه: أنّ فاطمة بنت النبي0 كانت تزور قبر عمّها حمزه كل جمعة فتصلي و تبكي عنده، (المستدرك للحاكم: 1/ 533 رقم 1396 قال: و هذا الحديث روائه عن آخر هم ثقات، و قد استقصيت في الحث علي زيارة القبور تحرياً للمشاركة في الترغيب، و ليعلم الشحيح بذنبه أنّها سنة مسنونة، و أورد الحاكم مثله أيضاً في المستدرك، 3 / 30 رقم 4319 و فيه «في الأيّام» بدل «كلّ جمعة» مقدمة موسوعة زيارات المعصومين:، ص 77).
[14]. ناسخ الأحاديث و منسوخه لابن شاهين: 373 ـ 374.
[15]. و قال الشربيني: و كانت زيارتها؛ منهيّاً عنها ثمّ نُسخت لقوله۹: كنت نهيتكم عن^
_ زيارت القبور فزوروها... و انّما نهاهم أوّلالقرب عهدهم بالجاهلية، فلمّا استقرّت قواعد الاسلام و اشتهرت أمرهم بها» (مغني المحتاج: 1/ 494 و 495). مقدمة موسوعة زيارات المعصومين:، ص 92.
_ زيارت القبور فزوروها... و انّما نهاهم أوّلالقرب عهدهم بالجاهلية، فلمّا استقرّت قواعد الاسلام و اشتهرت أمرهم بها» (مغني المحتاج: 1/ 494 و 495). مقدمة موسوعة زيارات المعصومين:، ص 92.
[16]. نساء: 64.
[17]. المواهب اللدنيه: 3 / 405؛ مقدمة موسوعة زيارات المعصومين:، ص 69؛ «و ينبغي لكل مُسلم اعتقاد كون زيارتة۹ قربة، للأحاديث الواردة في ذلك، و لقوله تعالي: {وَ لَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جاءُوكَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَ اسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّاباً رَحِيماً} لأن تعظيم لا ينقطع بموته».
[18]. وفاء الوفاء، ج 4، ص 1360؛ مقدمة موسوعة زيارات المعصومين:، ص 67؛ و قوله {اسْتَغْفَرَ لَهُمُ} معطوف علي قوله {جاءُوكَ} فلا ينقضي أن يكون استغفار الرسول بعد استغفار هم، مع أنّا لا نسُلم أنّه لا يستغفر بعد الموت: لما سبق من حياته و من استغفاره لأمّته بعد الموت عند عرض اعمالهم عليه.
وقال ايضاً:
«و العلماء فهموا من الآية العموم لحالتي الموت و الحياة؛ و استحبّوا لمن أتي القبر أن يتلوها و يستغفر الله تعالي»؛
[19]. الآية دالّة علي الحثّ بالمجيء الي رسول الله۹ و الاستغفار عنده، و استغفار لهم، و هذه رتبة لا تنقطع بموته صليالله تعالي عليه و سلّم.
[20]. تفسير ابن كثير، ج 1، ص 773؛ مقدمة موسوعة زيارات المعصومين:، ص 68 و 69. «يرشد تعالي العُصاة و المذنبين اذا وقع منهم الخطا و العصيان أن ياتوا الي الرسول صلي الله عليه و سلم ، فيستغفروا الله عنده، و يسألوه أن يستغفر لهم، فأنّهم اذا فعلوا ذلك تاب الله عليهم و رحمهم و غفر لهم، و لهذا قال: {لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّاباً رَحِيماً}. و قد ذكر جماعة: منهم الشيخ أبو نصربن الصباغ في كتابه (الشامل) الحكاية المشهورة عن العتبي، قال: كنت جالساً عند قبر النبي0 فجاء أعرابي فقال: السلام عليك يا رسول الله، سمعت الله يقول: {وَ لَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جاءُوكَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَ اسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّاباً رَحِيماً} و قد جئتك مستغفراً لذنبي مستشفعاً الي ربي، ثمّ أنشأ يقول:
يا خير من دفنت بالبقاع أعظمُه
|
فطاب منْ طيبهن القاع ُ و الأكمْ
|
ونفسي الفداءَ لِقبرٍ أنتَ ساكنُهُ
|
فيه العَفافُ و فيه الجُودُ وَ الكَرَمْ
|
ثم انصرف الأعرابي، فغلبتني عيني، فرأيت النبي0 في النوم فقال: يا عتبي، الحق الأعرابي فبشرَه أن الله قَد غفرله».
[21]. وفاء الوفاء، ج 4، ص 1364؛ مقدمة موسوعة الزيارات المعصومين:، 568؛ و يستدل أيضاً بقوله تعالي: (و لو انهم ...) علي مشروعية السفر للزيارة و شدّ الرّحال اليها، علي ما سبق تقريرة بشموله المجي، من قُربِ و من بعد».
[22]. كشف الارتياب، ص 459، مقدمة موسوعة زيارات المعصومين:، ص 69؛ «فان الزيارة هي الحضور، الذي هو عبارة عن المجيء اليه۹ سواء كان لطلب الاستغفار أو بدونه.... و اذا ثبت رُجحان ذلك في حال حياته، ثبت بعد مماته، لما دلّ علي حياته البرزخية، و سماعه تسليم من يُسلم عليه، و عرض الأعمال عليه».