گزارشی زیبا از همیاری یک زائر خرمآبادی
زیبا گفت محمد شعبان بیرانوند که نسبت و بهانه من در خدمت رسانی به نورعلی نورائیان نسبت مسلمانی است و نیاز نیست که پدر یا عموی من باشد.
به گزارش خبرنگار خبرگزاری قرآنی ايران (ايكنا) از مكه مكرمه، چندی پيش در مدينه منوره در مركز پزشكی حج با صحنه ای انساندوستانه و پر از معنويت برخورد كردم كه بيان آن خالی از لطف نيست و نويد مردانگی و معنويت و دوستی میدهد.
نورعلی نورائيان كه اصالتا از خرمآباد و فعلا در بروجرد ساكن است با سنی قريب به 90 سال به حج تمتع آمده است و بيماری از ناحيه چشم او را مكدر كرده بود و به بيمارستان حج در مدينه منوره آمد. علت چشم درد را از او جويا شدم كه گفت: چيزی داخل چشمم رفته و عفونی شده است و الآن ماه و چراغ را میبينم (منظور اين بود كه نور را فقط میبيند و اشيا را به خوبی تشخيص نمیدهد.)
گفت كه قصد دارد بعد از ماه ذیالحجه انشاءالله به تهران بيايد و چمشش را عمل كند.
اين ابتدای ماجرا بود، اما آنچه كه مورد توجه ما افتاد جوانی سی و اندی ساله كه وی به همراه خود آورده بود و ما گمان كرديم كه پسر يا نوه و از اقوام وی است، حال حاج نورعلی را جويا شديم و نسبتش با وی را كه گفت: من هم تختی وی هستم و هيچ نسبتی هم با او ندارم.
اين جوان با شعور و فهم و ادب «محمدشعبان بيرانوند» از بروجرد بود كه در اين سفر همراه با حاج نورعلی شده است تا چون پدری خدمتگزار وی باشد تا حج را همچون مولای خود امام سجاد(ع) در خدمت به ضيوفالرحمن به سر برد.
محمدشعبان گفت كه امورات مربوط به حاج نورعلی را خود انجام میدهد او را دستشويی میبرد، حمامش را به عهده دارد، اگر بيرون میخواهد برود هميار و همدم اوست خلاصه آنكه در سخنانی ساده اوج معنويت و معرفت را به ما ياداور شد و ثابت كرد كه در حج ثواب فقط در مسجد و حرم نيست بلكه در هتل محل اقامت دريچههايی به سوی خداوند باز است كه چشم بينا میخواهد كه اگر اين چشم بينا باشد ثواب مسجد و حرم نيز در دل آن نهفته است.
زيبا گفت محمد شعبان كه نسبت من با او نسبت مسلمانی است و نياز نيست كه پدر يا عموی من باشد.