شبیه هیچکدام از احساسها
روزانه خبرنگار جام جم / حمید اسدی
اگر بگويم باشكوهترين لحظه زندگي يك مسلمان لحظه رويت خانه خداست، اغراق نكردهام. نه به خاطر هيبت و بزرگي اين بنا كه ساختمانهاي بسيار بلند در اطراف آن فراوان احداث كردهاند بلكه به خاطر احساس بيپاياني كه در اين لحظه به انسان دست ميدهد.
تا زماني از نزديك خانه خدا را مشاهده نكردهاي، حدس و گمان زيادي درباره اينكه با ديدن خانه خدا چه احساسي به تو دست ميدهد، به ذهنت راه دادهاي اما زماني كه روبهروي كعبه قرار ميگيري و چشم در اين بناي توحيدي مياندازي متوجه ميشوي كه احساس تو شبيه هيچ كدام از آن چيزهايي كه تصور ميكردي نيست. بهت و حيرت و تعظيم در برابر وحدانيت خداوند سرتاسر وجود انسان را فراميگيرد. باور اينكه خداوند موهبت زيارت منزلگاه خويش را به او عطا نموده در آن لحظه دشوار به نظر ميرسد. خدايا اين منم كه در حرم امن تو توفيق حضور پيدا كردهام؟ خواب و رؤيا نميبينم؟
تا زماني از نزديك خانه خدا را مشاهده نكردهاي، حدس و گمان زيادي درباره اينكه با ديدن خانه خدا چه احساسي به تو دست ميدهد، به ذهنت راه دادهاي اما زماني كه روبهروي كعبه قرار ميگيري و چشم در اين بناي توحيدي مياندازي متوجه ميشوي كه احساس تو شبيه هيچ كدام از آن چيزهايي كه تصور ميكردي نيست. بهت و حيرت و تعظيم در برابر وحدانيت خداوند سرتاسر وجود انسان را فراميگيرد. باور اينكه خداوند موهبت زيارت منزلگاه خويش را به او عطا نموده در آن لحظه دشوار به نظر ميرسد. خدايا اين منم كه در حرم امن تو توفيق حضور پيدا كردهام؟ خواب و رؤيا نميبينم؟
اما وقتي ناخودآگاه داخل جمعيت ميشوي و از مقابل حجرالاسود طواف را آغاز ميكني، تازه متوجه ميشوي كه روياي هميشگيات اكنون رنگ واقعيت گرفته و تو در جمعيتي قرار گرفتهاي كه گرداگرد كعبه را حلقه زده، كسب و كارشان بندگي است و ذكرشان فقط اللهاكبر و لااله الاالله. هر كسي با لهجه خودش خدا را ياد ميكند و درهم آميختن مسلماناني كه از تمام رنگها و لهجهها و قوميتها شعار توحيد سر ميدهند، ديدني است. پروردگار نيز چه زيبا پاسخ آنها را ميدهد: ان الله يباهي بالطائفين (خدا به طوافكنندگان مباهات ميكند). اينجاست كه انسان انالدين عندالله الاسلام را باور ميكند.
پس از طواف در مقابل خانه خدا نماز ميگذاري تا خداوند را به خاطر اين موهبت وصفناشدني شكر بگويي و آنگاه قصد سعي صفا و مروه ميكني، دويدن بين 2 تپه كوچك كه فاصلهاي با كعبه ندارد.
سعي صفا و مروه آدمي را به ياد درماندگي خويش مياندازد. سعي صفا و مروه اين تذكر را ميدهد كه اگر غايت دويدنهاي ما خدا نباشد، هم آخرت را باختهايم هم دنيا را. خدايا دويدن دنيايي ما از اين سو به آن سو اگر از پيش رضاي تو نباشد، تن آزردني بيش نيست.