اسم بابا در امده امسال
شادی از چشمهاش معلوم است
همه یِ خانه سر خوش و خوشحال
یازده ...
آتش، گلوله، سنگ برایم بیاورید
جای قلم تفنگ برایم بیاورید
باید که توپخانه بسازم ...
بگذار و بگذر این همه گفت و شنود را
کی می کنیم ریشه آل سعود را
یارب به حق ناقه ...
موج روی موج، می رسد به اوج
سیل بی امان ...
ای آرزوی آل محمد ظهور کن
این شام تیره را به رخت صبح نور کن
موسای اهلبیت بر افکن زرخ ...
وضو گرفته ام از بهت ماجرا بنویسم
قلم به خون زده ام تا که از منا بنویسم
به استخاره ...
خبر آوردهاند از مکه
خبری داغ، داغ و طاقتسوز
خبر آوردهاند از مکه
که منا، ...
امسال مکّه شهرِ خطر بود و بی امان
پُر گشت سینه ی حَرم از آه مُحرِمان
قربانیانِ ...
چقدر لاله که رویید در میان منا
رسیده اول پاییز یا بهار شده!
چه سجده ای، چه نمازی، ...
بعد یک عمر منتظر ماندن
اسم بابا در امده امسال
شادی از چشمهاش معلوم است
همه یِ خانه ...