عثمان بن مظعون عثمان بن مظعون عثمان بن مظعون بعثه مقام معظم رهبری در گپ بعثه مقام معظم رهبری در سروش بعثه مقام معظم رهبری در بله
عثمان بن مظعون عثمان بن مظعون عثمان بن مظعون عثمان بن مظعون عثمان بن مظعون

عثمان بن مظعون

عثمان بن مظعون، شخصیتی بزرگ و از اصحاب والا مقام پیامبرگرامی اسلام(صلی الله علیه و آله) است. کنیه وی ابوالسّائب (پدر سائب) است. وی چهاردهمین شخص از مسلمانان بود که با عشق و خلوص و آگاهی تمام به پیامبر(صلی الله علیه و آله) ایمان آورد و در راه آرمان‌ها

عثمان بن مظعون، شخصيتي بزرگ و از اصحاب والا مقام پيامبرگرامي اسلام(صلي الله عليه و آله) است. كنيه وي ابوالسّائب (پدر سائب) است. وي چهاردهمين شخص از مسلمانان بود كه با عشق و خلوص و آگاهي تمام به پيامبر(صلي الله عليه و آله) ايمان آورد و در راه آرمان‌هاي آن حضرت، مقاومت‌ها و جانفشاني‌ها كرد. ابن مظعون از افرادي است كه پس از تحمّل سختي‌هاي دوران اوليه عسرت‌ها، همگام با ديگر مهاجران اوليه، به حبشه مهاجرت كرد. فرزند او «سائب» نيز همراه وي بود. او پس از تحمل سختي‌هاي اين هجرت، كه دوري از رسول گرامي(صلي الله عليه و آله) و خانواده و شهر محبوبش (مكه) را به همراه داشت، به مدينه هجرت كرد. در نبرد سرنوشت‌ساز و حماسه‌آفرين بدر شركت داشت و با يلان و شجاعان سپاه كفر، پنجه در پنجه انداخت و غرور و حماسه آفريد.

او فردي عبادت‌پيشه بود و در عبادت تلاش و مداومت بسيار داشت. همواره شب‌ها را به عبادت مشغول بود و روز‌ها را روزه مي‌گرفت. به پا دارنده نماز شب و روزه در روز و جهاد در راه حق بود.

او از كثرت تمايل به عبادت، چند صباحي رياضت پيشه كرد كه با منع پيامبر(صلي الله عليه و آله) مواجه شد. از‌اين‌رو تا هنگام بدرود زندگي، در كنار حضرت رسول(صلي الله عليه و آله)، كمر به اطاعت و خدمت بست. از شهوات دوري كرد و كمتر با زنان معاشرت داشت. چنان‌كه گفته‌اند: باز هم از پيامبر(صلي الله عليه و آله) تقاضا كرد كه اجازه دهد ترك دنيا كند اما رسول الله(صلي الله عليه و آله) منعش نمود.

عثمان بن مظعون كسي است كه پيش از نزول آيات بر حرمت شراب، خود با درك بدي و فساد شراب، آن را بر خود حرام كرد و چنين گفت:

لا أشربُ شراباً يذهب عقلي و يضحك بي مَن هُوَ أَدْنَي مِنّي.[1]

شراب نمي‌آشامم؛ زيرا عقلم را از بين مي‌برد و مي‌دانم كساني كه از من پايين‌ترند بر من خواهند خنديد!

قال محمد بن علي بن حمزة: أسلم قديماً. قال ابن اسحق: أسلم عثمان بن مظعون بعد ثلاثة عشر رجلاً و هاجر إلي الحبشة هو و ابنه السّائب الهجرة الأولَي مع جماعة من المسلمين فبلغهم و هو بالحبشة إنّ قريشاً أسلمت فعادوا، ثمّ هاجر عثمان إلَي المدينة، و كان من أشدّ الناس اجتهاداً في العبادة، يصوم النهار و يقوم الليل و يجتنب الشهوات و يعتزل النساء.[2]

محمد بن علي بن حمزه گويد: عثمان بن مظعون از مسلمانان نخستين است. ابن اسحاق گفته است: عثمان بن مظعون پس از سيزده نفر ايمان آورد و به حبشه مهاجرت كرد همراه با پسرش سائب در هجرت اوليه. به همراه گروهي از مسلمانان و... وقتي شنيدند كه قريش اسلام آورده‌اند، به مدينه بازگشتند. بيشترين تلاش را در عبادت داشت. روز‌ها را روزه و شب‌ها را به عبادت مشغول بود. از شهوات دنيوي كناره گرفت و از زنان دوري گزيد.

وقال المباركفوري: هو أخ رضاعي لرسول الله(صلي الله عليه و آله).[3]

مباركفوري گويد: عثمان بن مظعون، برادر رضاعي پيامبر(صلي الله عليه و آله) بود.

عثمان بن مظعون، محبوب پيامبر(صلي الله عليه و آله)

پيامبر خدا(صلي الله عليه و آله) به شدت علاقه‌مند به عثمان بن مظعون بود و پر واضح است كه دلايل آن، ايمان شديد عثمان بن مظعون و همگامي وي با پيامبر(صلي الله عليه و آله) در ميدان‌‌هاي مختلف بوده است.

فإنّ عثمان بن مظعون كان من زهّاد الصّحابة و أكابر‌ها و كان رسول الله (صلي الله عليه و آله) يحبّه حبّاً شديداً.[4]

عثمان بن مظعون از زهدپيشگان صحابه رسول الله(صلي الله عليه و آله) و از بزرگان آنها است و پيامبر گرامي(صلي الله عليه و آله) او را بسيار دوست مي‌داشت.

بدرود زندگي

عثمان بن مظعون، پس از جنگ بدر و كسب افتخار همگامي با پيامبر(صلي الله عليه و آله) در اين جنگ، دعوت الهي را لبيك گفت و روحش به جانب معبود پركشيد.

و هو أوّل المهاجرين موتاً بالمدينة في شعبان عَلَي رأس ثلاثين شهراً من الهجرة.[5]

او نخستين مهاجري است كه در ماه شعبان و پس از سي‌ماه از هجرت، در مدينه دعوت الهي را لبيك گفت.

قال ابوغسان: و أخبرني عبدالعزيز عن الحسين بن عمارة عن شيخ من بني‌مخزوم يدعي عمر، قال: كان عثمان بن مظعون من أوّل من مات من المهاجرين.[6]

ابوغسان گويد: عبدالعزيز خبرم داد كه حسين بن عماره گفته است... عثمان بن مظعون ـ كه رضوان الهي بر او باد! ـ از اولين مهاجراني است كه در مدينه، بدرود حيات گفت.

بوسه پيامبر(صلي الله عليه و آله) بر صورت عثمان بن مظعون

به دليل علاقه وافري كه پيامبر(صلي الله عليه و آله)، به ابن مظعون داشت، پس از مرگش صورت او را بوسيد:

و قَبَّل النّبيّ(صلي الله عليه و آله) وجهه بعد موته، و لمّا دفن قال: نِعمَ السَّلَفُ لَنَا.[7]

پيامبر خدا(صلي الله عليه و آله)، پس از مرگ ابن مظعون، بر صورت وي بوسه زد و چون دفن شد، فرمودند: نيكو سلفي براي ما بود.

جايگاه عثمان بن مظعون در نزد پيامبر(صلي الله عليه و آله)

عثمان بن مظعون در نزد پيامبر(صلي الله عليه و آله) جايگاهي والا داشت. پس از مرگ وي، نكات بلندي را در منزلت وي بيان فرموده است:

أخرج البخاري و ابن جرير عن أُمّ العلاء، أنّ رسول الله(صلي الله عليه و آله) ، دخل علي عثمان بن مظعون و قد مات... فقد جاء اليقين، إني لأرجو له الخير.[8]

بخاري و ابن جرير، به نقل از امّ العلا گفته‌اند: پيامبر(صلي الله عليه و آله) پس از مرگ عثمان بن مظعون بر وي وارد شده، فرمودند: يقين دارم كه خير و رحمت براي او است.

ابن شبه نقل كرده كه پيامبر(صلي الله عليه و آله) حرمت فراواني براي وي قائل بود و همواره ايشان نظر لطف و محبت خويش را به وي ابراز مي‌فرمود:

عن محمّد بن قدامة عن موسي عن أبيه قال: قال رسول الله(صلي الله عليه و آله) ادفنوا عثمان بن مظعون بالبقيع يكن لنا سلفاً، فنعم السلف عثمان بن مظعون.[9]

محمد بن قدامه از موسي از پدرش نقل كرده كه پيامبر خدا(صلي الله عليه و آله) فرمودند: عثمان بن مظعون را در بقيع دفن كنيد كه سلفي بود براي ما، پس نيكو سلف و درگذشته‌اي بود عثمان بن مظعون.

رسول الله(صلي الله عليه و آله) به دليل جايگاه رفيع و بلندي كه براي عثمان قائل بود، فرزند گرامي‌اش ابراهيم را در جوار وي دفن كرد، تا به جوار عثمان متبرك گردد. اين نكته را سمهودي در كتاب «وفاء الوفا» نقل نموده و سيد محسن امين، در «كشف الارتياب» آن را نكته‌اي مقبول دانسته و گفته است: ابن مسعود هم وصيت كرده كه وي را به قصد تبرّك در جوار عثمان بن مظعون دفن كنند:

روي ابن سعد في طبقاته عن أبي عبيدة بن عبدالله، أن ابن مسعود قال: ادفنوني عند قبر عثمان بن مظعون، و ذلك قصداً إلي التبرك بجواره ولأنّ النبي أمر بدفن ابنه ابراهيم عنده كما في وفاء الوفا للسمهودي.[10]

ابن سعد در كتاب طبقات از ابوعبيدة بن عبدالله روايت كرده كه: ابن مسعود وصيت كرد مرا در كنار قبر عثمان بن مظعون دفن كنيد و اين وصيت به قصد متبرك شدن در جوار او است و نيز به خاطر اينكه پيامبر(صلي الله عليه و آله) با همين انگيزه، امر فرمود فرزندش ابراهيم را در كنار ابن مظعون دفن نمايند، چنان‌كه سمهودي هم در وفاء الوفا نقل كرده است.

از مكانت و جايگاه عثمان بن مظعون در نظر پيامبر(صلي الله عليه و آله)، همين بس كه آن حضرت خود سنگ لحد وي را بر قبرش نهادند.

فقالوا بعد موته يا رسول الله! اين ندفنه؟ قال: بالبقيع. قالوا: فلحد رسول الله و فضّل حجر من حجارة لحده، فحمله رسول الله(صلي الله عليه و آله) فوضعه عند رجليه.[11]

پس از اينكه عثمان از دنيا رفت، پرسيدند: اي پيامبر خدا(صلي الله عليه و آله)! كجا دفنش كنيم؟ فرمود: در بقيع. گفتند: سنگ لحد را رسول الله نهادند و بلند ساختند سنگي از سنگ‌هاي لحدش را. آن سنگ را پيامبر(صلي الله عليه و آله) خود حمل كردند و در موضع دو پاي عثمان بن مظعون نهادند.

پيامبرخدا(صلي الله عليه و آله) به دليل شدت علاقه‌اي كه به وي داشتند، بر وي گريستند.

عن عائشة أنّ النبي(صلي الله عليه و آله) قبّل عثمان بن مظعون و هو ميّت و يبكي و عيناه تُهرَقان.[12]

از عايشه نقل شده كه پيامبر خدا(صلي الله عليه و آله)، عثمان بن مظعون را بوسيدند و بر وي گريستند و از دو چشم مباركشان، اشك جاري بود.

مكان دفن وي در بقيع

طبق نقل‌هايي كه سمهودي در وفاء الوفا آورده، او در روحاء بقيع مدفون است؛ روحاء مكاني است در وسط بقيع و چنين مي‌گويد:

قال ابوغسّان: و أخبرني بعض أصحابنا قال: لم أزل أسمع إنّ قبر عثمان بن مظعون و أسعد بن زرارة بالرّوحاء من البقيع، و الروّحاء المقبرة التي وسط البقيع يحيط بها طرق مطرّقة و وسط البقيع.[13]

ابوغسّان گويد: بعضي از اصحاب ما خبر داده‌اند: همواره مي‌شنيدم كه قبر عثمان ابن مظعون و اسعد بن زراره در روحاء، در بقيع است و روحاء مكاني است
در وسط بقيع كه راه‌‌هاي گوناگوني به سمت آن وجود دارد و در وسط مقبره بقيع است.

در نقل ديگري است كه بعد‌ها محمد حنفيه در روحاء خانه‌اي خريده و قبر عثمان ابن مظعون، كنار خانه وي بوده است:

حدّثنا محمد بن يَحْيَي عن الدراوردي، عن أبي سعيد عن سعيد بن جبير بن مطعم: رأيت قبر عثمان بن مظعون عند دار محمد بن علي الحنفيّة.[14]

از سعيد بن جبير بن مطعم نقل شده كه گفت: قبر عثمان بن مظعون را در كنار خانه محمد حنفيه فرزند علي، مشاهده كردم.

 
[1]. تاريخ المدينة المنوره، ج1، ص ١٠١.

[2]. تعجيل المنفعه، احمد بن علي بن حجر عسقلاني، دارالكتب العربي، بيروت، ١٩٨٧م، ص ٢٨٣.

[3]. بقيع الغرقد، محمد امين الأميني، ص ٨۵.

[4]. شخصيات أخري من الصحابة، مركز المصطفي، ١٩٨٩ م، ص ٢٣٨.

[5]. شخصيات أخري من الصحابة، مركز المصطفي، ١٩٨٩ م، ص ٢٣٨.

[6]. همان، ص979.

[7]. همان، ص238.

[8]. الذين دعا لهم النبي، مركز المصطفي، ١٩٨٩ م، ص ٩٧٩.

[9]. تاريخ المدينة المنوره، ج1، ص ١٠٠.

[10]. كشف الإرتياب، السيد محسن الأمين، الطبعة الثانيه، ١٣٨٢ق. ١٩۵٢ م، ص ٣۵٢.

[11]. تاريخ المدينة المنوره، ج1، ص ١٠٢.

[12]. همان، ص102.

[13]. وفاء الوفا، ج3، ص ٨۵.

[14]. تاريخ المدينة المنوره، ج1،‌ ص ١٠١.


| شناسه مطلب: 14530




عثمان بن مظعون



نظرات کاربران