صهیب بن سنان
صهیب بن سنان رومی، ابویحیی، که نامش عبدالملک بوده، صحابی معروف پیامبرخدا(صلی الله علیه و آله) است؛ چنان‌که مبارکفوری در کتاب «تحفة ‌الأحوذی» آورده است: منزل صهیب در سرزمین موصل، میان دجله و فرات بوده است. رومیان بر این ناحیه دست ی
صهيب بن سنان رومي، ابويحيي، كه نامش عبدالملك بوده، صحابي معروف پيامبرخدا(صلي الله عليه و آله) است؛ چنانكه مباركفوري در كتاب «تحفة الأحوذي» آورده است:
منزل صهيب در سرزمين موصل، ميان دجله و فرات بوده است. روميان بر اين ناحيه دست يافتند و وي به اسارت آنان درآمد و به روم برده شد. دوران كودكي و جوانياش را در رم گذراند. طايفه بنيكلب او را خريده، به مكه آوردند. پس از آن، عبدالله جدعان او را از بنيكلب خريد و مدتها برده عبدالله جدعان بود. چون پيامبر(صلي الله عليه و آله) به رسالت برگزيده شد، به آن حضرت ايمان آورد و با عبدالله جدعان به مخالفت برخاست. از دست او آزار و اذيت فراوان ديد. او از مستضعفان و رجال صفّه بود. با پيامبر به مدينه هجرت كرد.[1]
به نوشته مباركفوري و برخي ديگر از مورخان، صهيب بن سنان از اصحاب صفه بوده و جزو كساني است كه شبها را به عبادت ميپرداخت و روزها را در ميدانهاي نبرد و جهاد در ركاب پيامبر(صلي الله عليه و آله) با مشركان ميجنگيد.
درباره اين شخصيت، مطالب چنداني در دست نيست، ليكن رواياتي گوياي عظمت جايگاه او در انديشه پيامبر است. «الصُّهَيبُ، هُوَ صُهَيْبُ بْنُ سِنَانٍ، مَوْلَي رَسُولِ الله»[2]؛ «صهيب، همان صهيب بن سنان است كه غلام و خدمتكار پيامبر خدا(صلي الله عليه و آله) بود».
نكاتي بديع درباره صهيب
چنانكه پيشتر اشاره داشتيم، پيامبرخدا(صلي الله عليه و آله) بسيار به صهيب بن سنان علاقهمند بود. در روايتي آمده است كه پيامبر خدا(صلي الله عليه و آله) فرمودند:
مَنْ كَانَ يُؤْمِنُ بِاللهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ فَلْيُحِبَّ صُهَيْبًا حُبَّ الْوَالِدَةِ لِوَلَدِهَا.[3]
هر كس به خدا و روز قيامت ايمان دارد، پس دوست بدارد صهيب را، مانند دوستي و محبت مادر به فرزندش.
همچنين در رواياتي ديگر از علي(عليه السلام) درباره صهيب، به نكاتي بديع اشاره شده كه دلالت بر عظمت شأن و والايي جايگاه او در نزد پيامبر(صلي الله عليه و آله) و علي(عليه السلام) دارد:
كَانَ صُهَيب مِمَّن اعْتَزَلَ الْفِتْنَةَ فِي المَدِينَة وَ أَقْبَلَ عَلَي عَلي (عليه السلام).[4]
صهيب از كساني بود كه در فتنههاي مدينه از آنها كناره گرفت و به علي(عليه السلام) روي آورد.
گرويدن اين شخصيت نامي، در فتنههاي بر باد دهنده و دهشتناك مدينه به علي(عليه السلام) و كنارهگيري از اين فتنهها، دلالتي روشن بر وجود ضميري روشن و فكري تابنده در صهيب دارد و اگر نبود اين روشنيها و بصيرتها، هرگز صهيب در آن فتنههايي كه اصحاب كبار پيامبر(صلي الله عليه و آله) هم لغزيدند، كناره نميگرفت و به علي(عليه السلام) ملحق نميشد.
مرگ و بدرود حيات
حاكم از عبدالله بن نمير نقل كرده كه گفت:
صهيب يكنّي أبا يحيي وهو صهيب بن سنان النمري من النمر بن قاسط، و كان أصابه سبي فوقع بأرض الروم، فقيل: صهيب الروم، بلغ سبعين سنة، و كان يخضب بالحناء، مات بالمدينة في شوال سنة ثمان و ثلاثين و دفن بالبقيع.[5]
صهيب، با كنيه ابويحيي خوانده ميشود و او همان صهيب بن سنان نمري، از تيره نمر بن قاسط است. وي به اسارت رفت و در سرزمين رم بود. گفته شده، صهيب رومي، به هفتاد سالگي رسيد. عادت او اين بود كه با حنا خضاب ميكرد. در مدينه در ماه شوال سال ٣٨ هجري بدرود حيات گفته و در بقيع مدفون گرديد».
صهيب بن سنان را در رديف صحابي پاكباخته و خالص پيامبر(صلي الله عليه و آله) ياد كردهاند كه در بيشتر نبردها همراه و در كنار پيامبر(صلي الله عليه و آله) بود. البته وي در مكه نيز زيسته است كه در خانه عبدالله جدعان سختيهاي فراواني ديد.
صهيب بن سنان در نبردهاي بسياري در كنار پيامبر خدا(صلي الله عليه و آله) بود و افتخارات فراواني نصيب او گرديد. «مات بالمدينة سنة ثمان و ثلاثين في خلافة علي بن أبيطالب»[6]؛ «در مدينه از دنيا رفت، در سال ٣٨ هجري، در زمان خلافت علي(عليه السلام)».
طبق نقل ابن اثير، حاكم مدينه و برخي از مسلمانان بر او نماز گزاردند و در بقيع، دفنش كردند. البته در مطاوي روايي انعكاس يافته كه صهيب، در اواخر عمر از مسير حق انحراف يافت و به مخالفت با بيعت با علي(عليه السلام) پرداخت.[7]
[1]. تحفة الاحوذي، ابن عبدالرحيم المباركفوري، ج٢، دارالكتب العلمية، التبيان، ١٢٨٣ ه .ق، ص304.
[2]. التحرير الطاووسي، الشيخ حسن صاحب المعالم، تحقيق فاضل الجواهري، مكتبة آيةالله المرعشي، ١۴١١ ه .ق، ص ٩٢.
[3]. بحارالانوار، ج۴١، ص٣٢۶.
[4]. همان، ص327.
[5]. المستدرك علي الصحيحين، ج٣، ص450.
[6]. تحفة الاحوذي، ج2، ص٣٠٣.
[7]. ر.ك: اسد الغابه، ج٢، ص٣۶.