ابوالهیثم بن التیهان الاشهلی ابوالهیثم بن التیهان الاشهلی ابوالهیثم بن التیهان الاشهلی بعثه مقام معظم رهبری در گپ بعثه مقام معظم رهبری در سروش بعثه مقام معظم رهبری در بله
ابوالهیثم بن التیهان الاشهلی ابوالهیثم بن التیهان الاشهلی ابوالهیثم بن التیهان الاشهلی ابوالهیثم بن التیهان الاشهلی ابوالهیثم بن التیهان الاشهلی

ابوالهیثم بن التیهان الاشهلی

نامِ ابوهیثم بن تیهان انصاری، «مالک» بوده و از یاران و صحابه صادق و راستین پیامبر گرامی(صلی الله علیه و آله) است. حاکم نیشابوری درباره وی می‌نویسد: عن محمد بن اسحاق قال: و شهد العقبة الأولی و الثانیة من الأنصار، ثمّ من بنی‌عبدالأش

نامِ ابوهيثم بن تيهان انصاري، «مالك» بوده و از ياران و صحابه صادق و راستين پيامبر گرامي(صلي الله عليه و آله) است. حاكم نيشابوري درباره وي مي‌نويسد:

عن محمد بن اسحاق قال: و شهد العقبة الأولي و الثانية من الأنصار، ثمّ من بني‌عبدالأشهل أبوالهيثم بن التيّهان و اسمه مالك حليف لهم و هو نقيب شهد بدراً و لا عقب له.[1]

از محمد بن اسحاق نقل است كه درباره ابوالهيثم گفت: در عقبه اول و دوم به حضور پيامبر(صلي الله عليه و آله) رسيد و از انصار شمرده شد. او از طايفه بني‌عبدالأشهل، معروف به ابوالهيثم بن تيهان و نامش مالك است. سوگند خورده با پيامبر و نقيب و بزرگ مدينه بوده، در بدر حضور يافته و پس از او فرزندي نبوده است.

چنان‌كه در بحث مربوط به ابي بن كعب هم ديديم، نام او در كنار ابي بن كعب آمده و از دوازده نفري است كه در روز حاكميت ابوبكر، به او اعتراض و از حق ربوده شده علي(عليه السلام) دفاع كرد.

ابوالهيثم و خلافت ابوبكر

ابو الهيثم، از گروه دوازده نفري است كه به ابوبكر، در روزي كه خطبه خلافتِ پس از پيامبر(صلي الله عليه و آله) را براي اوّلين بار خواند، اعتراض كردند و به شدت به حمايت از علي(عليه السلام) برخاستند.

ابوالهيثم بن تيهان پس از خزيمة بن ثابت برخاست و چنين گفت:

ابوبكر! به خاطر نداري زماني را كه پيامبر(صلي الله عليه و آله) علي بن ابي‌طالب را در روز غدير بر سر دست بلند كرد و فرمود: «مَنْ كُنْتُ مَوْلاَهُ فَهَذَا عَلِيٌّ مَوْلاَه»؟ مردم دو دسته شدند، عد‌ه‌اي گفتند: پيغمبر با اين عمل مي‌خواهد علي را خليفه و جانشين خود كند، دسته‌اي ديگر گفتند: مي‌خواهد عظمت و احترامش را تثبيت نمايد. در پي اين مشاجره براي حلّ مطلب، كسي را به حضور پيامبر(صلي الله عليه و آله) فرستادند تا كشف مطلب كند. حضرت فرمود: پس از من علي فرمانده شما است و از من گذشته و بعد از من او خيرخواه‌ترين افراد است.[2]

اختلاف در تاريخِ وفات ابن تيهان

در تاريخ وفات يا شهادت ابن تيهان، اختلاف فاحش وجود دارد و اين اختلاف در همه منابع به چشم مي‌خورد. حاكم نيشابوري آن را در سنه بيست هجرت، در دوران خلافت عمر ثبت كرده است. ولي از برخي متون بر مي‌آيد كه او در جنگ صفين، در ركاب علي(عليه السلام) شركت داشت و در صفين به شهادت رسيده است.

برخي مؤلفين، مانند حاكم نيشابوري، وفات او را در سال بيستم هجرت و
برخي ديگر سال  ٣٧  هجرت نوشته‌اند. به دليل اهميت مسأله، هر دو نقل را بررسي
مي‌كنيم:

چنان‌كه اشاره شد، حاكم نيشابوري، استيعاب و برخي ديگر، نقل اول را آورده و گفته‌اند: زمان مرگش دوره خلافت عمر بود كه وي بر جنازه‌اش در بقيع نماز گزارد و منابع ديگر، مرگ يا شهادت وي در صفين را نقل كرده‌اند.

ابوالهيثم در بقيع

از نقل‌هايي كه در زير مي‌آيد نيز چنين استفاده مي‌شود كه: ابوالهيثم در سال  ٢٠  ه‍‍‌ .ق از دنيا رفت و در بقيع مدفون گرديد.

حاكم نيشابوري در مستدرك آورده است:

و حدّثنا إبراهيم بن إسماعيل بن أبي‌حبيبة: سمعت شيوخ أهل الدار؛ يعني بني‌عبدالأشهل، يقولون مات أبوالهيثم بن التيهان سنة عشرين بالمدينة.

و ايضاً حدّثنا سعيد بن راشد عن صالح بن كيسان قال: توفي أبوالهيثم بن التيهان في خلافة عمر بن الخطاب بالمدينة وصلّي عليه و دفن بالبقيع.[3]

ابراهيم بن اسماعيل بن ابي‌حبيبه روايت كرده كه گفت: از شيوخ اهل الدار؛ يعني بني‌عبدالاشهل شنيدم كه مي‌گفتند: «ابوالهيثم بن تيهان در سال بيست هجري در مدينه وفات يافت».

همچين سعيد بن راشد از صالح بن كيسان نقل كرده كه گفت: «ابوالهيثم بن تيهان در دوره خلافت عمر بن خطاب در مدينه وفات يافت و عمر بر او نماز گزارد و در بقيع مدفون گرديد».

برخي منابع هم به حضور او در صفين گواهي داده‌اند.

ابن تيهان در كلام علي(عليه السلام)

كلامي از مولا علي(عليه السلام) نشان مي‌دهد كه ابوالهيثم در رديف اول ياران آن حضرت قرار داشته است:

أَيْنَ إِخْوَانِيَ الَّذِينَ رَكِبُوا الطَّرِيقَ وَ مَضَوْا عَلَى الحَقِّ؟ أَيْنَ عَمَّارٌ وَ أَيْنَ ابْنُ التَّيهَانِ وَ أَيْنَ ذُوالشَّهَادَتَيْنِ وَ أَيْنَ نُظَرَاؤُهُمْ مِنْ إِخْوَانِهِمُ الَّذِينَ تَعَاقَدُوا عَلَى الْمَنِيَّةِ وَ أُبْرِدَ بِرُءُوسِهِمْ إِلَي الْفَجَرَةِ؟ ـ قَالَ ـ ثُمَّ ضَرَبَ بِيَدِهِ عَلَى لِحْيَتِهِ الشّـَرِيفَةِ الْكَرِيمَةِ فَأَطَالَ الْبُكَاءَ ثُمَّ قَالَ(عليه السلام) : أَوِّهِ عَلَي إِخْوَانِيَ الَّذِينَ تَلَوُا الْقُرْآنَ فَأَحْكَمُوهُ وَ تَدَبَّرُوا الْفَرْضَ فَأَقَامُوهُ أَحْيَوُا السُّنَّةَ وَ أَمَاتُوا الْبِدْعَةَ... .[4]

 
[1]. المستدرك علي الصحيحين، ج٢، ص ٢٨۵.

[2]. بحار الانوار، ج٢٨، ص ٢٢٨.

[3]. المستدرك علي الصحيحين، ج٢، ص ٢٨۵.

[4]. نهج البلاغة، خطبه ١٨١.

 

 

 

 

 

 




نظرات کاربران