عبدالله بن عتیک
عبدالله بن قیس بن اسود، از طایفه بنی‌سلمه، مردی انصاری و اهل مدینه است. او از نامداران مدینه و از صحابه و یاران با وفای پیامبرخدا(صلی الله علیه و آله) است. عبدالله‌ بن‌ عتیک، با تبلیغات مُصعب ‌بن ‌عمیر، در جریان رسالت پیامبر قر
عبدالله بن قيس بن اسود، از طايفه بنيسلمه، مردي انصاري و اهل مدينه است. او از نامداران مدينه و از صحابه و ياران با وفاي پيامبرخدا(صلي الله عليه و آله) است.
عبدالله بن عتيك، با تبليغات مُصعب بن عمير، در جريان رسالت پيامبر قرار گرفت. او براي ديدن پيامبر(صلي الله عليه و آله) به مكه رفت و آن حضرت را در عقبه ملاقات كرد و اسلام آورد.
ابن عتيك، مجاهدي انصاري
عبدالله بن عتيك، داراي روحيه جهادگري و مبارزه بود و از اين رو، در بيشتر جنگها شركت داشت و خود در سريهاي پيشگام بود و آرمان پيامبر(صلي الله عليه و آله) را محقّق ساخت.
سريهاي از سريهها، در تاريخ به نام عبدالله بن عتيك معروف است. اين سريه، در منابع مختلف تاريخي ضبط گرديده و مورخان اتفاقنظر دارند كه عبدالله بن عتيك در آن نقشي اساسي داشت و ابن ابيالحقيق را به قتل رساند.
در تاريخ آمده است بعد از قتل كعب بن اشرف، كه برضدّ پيامبر(صلي الله عليه و آله) توطئههاي فراوان داشت، جمعي از ياران آن حضرت به حضورش رفتند و گفتند:
يا رسول الله، أَرسلنا إِلي ابن أَبي حُقَيْق، فأَرسل أَباقتادة و ابن عتيك وأَبيض بن الأَسود، وعبدالله بن أنيْس، وقال لهم: لا تقتلوا صبّياً ولا امرأَة. فذهبوا فدخلوا الدار ليلاً، وغلقوا علي كل قوم بابهم من خارج، حتى إِذا استغاثوا لم يستطيعوا أَن يخرجوا، ثم صعدوا إِليه في علية له إِليها عجلة فإذا هم به نائم أَبيضُ كأَنه القِرطاس، فتعاطوه بأَسيافهم فضـربوه، فصـرخت امرأته فهموا أَن يقتلوها، فذكروا نَهْيَ رسول الله(صلي الله عليه و آله) لا تقتلوا امرأَةً ولا صبياً فنزلوا... .[1]
اي فرستاده خدا! ما را به سوي ابن ابيحقيق بفرست، تا به قتلش رسانده و مسلمين را از شرّش برهانيم. پيامبر(صلي الله عليه و آله) اباقتاده و ابنعتيك و عبدالله بن انيس را فرستادند و به آنها فرمودند: كودك و زني را نكشيد، آنها شبانه رفتند وبه خانه ابن ابيحقيق وارد شدند. قبل از رفتن، در خانه افراد آن محل را از پشت بستند، كه نتوانند خارج شده و فرياد بزنند و او را برهانند. سپس از ديوار پلهها بالا رفتند، ديدند كه خواب است. او را در خواب به قتل رساندند و با شمشير بر بدنش تاختند. همسرش فرياد زد، اراده قتلش نمودند، اما ناگهان اين سفارش پيامبر يادشان آمد كه كودك و زن را نكشيد.
توضيح اين نكته لازم است كه ابن ابيحقيق مخفيانه بر ضدّ پيامبر(صلي الله عليه و آله) توطئه ميكرد و زمينه را براي جنگ و توطئه قريش بر ضدّ آن حضرت آماده ميساخت. پس لازم بود شرّش از دامن مسلمانان برطرف شود؛ لذا پيامبر(صلي الله عليه و آله) اراده كرد و اصحاب ياد شده و در رأس آنها عبدالله بن عتيك رفتند و شرّ ابن ابيحقيق را از سر پيامبر(صلي الله عليه و آله) و اسلام كوتاه كردند. اين واقعه در سال ششم هجرت، در ماه رمضان رخ داد.
معروفشدن اين سريه به «سريه عبداللهبنعتيك»، نشان از آن دارد كه ابنعتيك، شجاعت و دليري فوقالعادهاي داشته و پيامبر(صلي الله عليه و آله) او را سردسته گروه انصار نمود تا بروند و شرّ ابن ابيالحقيق را برطرف سازند. در ديگر متون تاريخي، ماجراي سريه ياد شده، مفصل آمده و نقش عبدالله بن عتيك به صورت پررنگي مطرح گرديده است كه در اين نوشتار به همين حد اكتفا كرديم و جهت يادآوري عظمت عبدالله بن عتيك، آن را كافي ميشماريم.
عبدالله بن عتيك، در نبرد بدر و اُحد و خندق و بسياري از نبردهاي ديگر شركتي فعال داشته و پيامبر بارها در سخنان خود از او به نيكي ياد كرده است.
ابن عتيك راوي پيامبر(صلي الله عليه و آله)
عبدالله بن عتيك، روايات فراواني را از قول پيامبر(صلي الله عليه و آله) نقل كرده وهمين معنا، ملازمت و همراهي ايشان با پيامبر(صلي الله عليه و آله) را حكايت ميكند كه در اينجا به نقل دو روايت از ابن عتيك كه از پيامبرخدا نقل كرده است ميپردازيم:
١. عَنِ ابْنِ جَابِرِ بْنِ عَتِيكٍ الأَنْصَارِيِّ عَنْ أَبِيهِ قَالَ قَالَ رَسُولُ اللهِ(صلي الله عليه و آله) إِنَّ مِنَ الْغَيْرَةِ مَا يُحِبُّ اللهُ، وَمِنْها مَا يُبْغِضُ اللهُ، فَأَمَّا الْغَيْرَةُ الَّتِي يُحِبُّ اللهُ، فَالْغَيْرَةُ فِي اللهِ، وَإِنَّ مِنَ الْخُيَلاَءِ مَا يُحِبُّ اللهُ، أَنْ يَتَخَيَّلَ الْعَبْدُ بِنَفْسِهِ عِنْدَ الْقِتَالِ، وَأَنْ يَتَخَيَّلَ عِنْدَ الصَّدَقَةِ، وَأَمَّا الْخُيَلاَءُ الَّتِي يُبْغِضُ اللهُ، فَالخُيَلاَءُ لِغَيْرِ الدِّينِ.[2]
از ابن عتيك انصاري نقل شده كه گفت: پيامبرخدا(صلي الله عليه و آله) فرمود: نوعي از غيرت است كه خدا آن را دوست ميدارد و نوع ديگر را مبغوض ميشمارد، آن غيرتي را كه خداوند دوست دارد، غيرت در راه خداست و غيرتي كه دشمنش ميشمارد، غيرت در غير راه خداست. فخر و تفاخر هم، چنين است؛ خداوند نوعي از آن را دوست ميدارد و نوع ديگر را دشمن؛ نوعي كه دوست ميدارد آنجا است كه انسان در ميدان جنگ و جهاد در راه خدا بر خود فخر و مباهات ميكند. (چراكه اداي تكليف كرده است) اما تفاخري كه در نزد خدا مبغوض است، تفاخر در غير راه خداوند است.
٢ . عَنْ عَبْدِاللهِ بْنِ عَتِيكٍ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللهِ(صلي الله عليه و آله) : مَنْ خَرَجَ مِنْ بَيْتِهِ مُهَاجِراً فِي سَبِيلِ اللهِ فَخَرَّ عَنْ دَابَّتِهِ فَمَاتَ أَوْ لَدَغَتْهُ حَيَّةٌ فَمَاتَ أَوْ مَاتَ حَتْفَ أَنْفِهِ فَقَدْ وَقَعَ أَجْرُهُ عَلَي اللهِ.[3]
از عبدالله بن عتيك نقل شده كه گفت: پيامبر(صلي الله عليه و آله) فرمود: هركس از خانه خود، در راه خدا و براي خدا خارج شود و از مركب خود بيفتد و بميرد و يا ماري او را نيش زند و بميرد و يا به مرگ ناگهاني گرفتار گردد، اجرش بر خداوند است.
ابن عتيك، مدفون در بقيع
برخي از مورّخان؛ مانند خيرالدين زركلي نگاشتهاند كه او در يمامه به شهادت رسيد، اما مورّخان نامآور ديگر؛ چون طبري، مقريزي، حاكم حسكاني و حاكم نيشابوري، نامش را در رديف كساني ثبت كردهاند كه در مدينه وفات يافت و در خلافت عمر از دنيا رفت و عمر بر جنازهاش نماز گزارد و در بقيع مدفون گرديد.
صالحي شامي در كتاب «سبل الهدي و الرشاد» آورده است:
عبدالله بن عتيك بن قيس بن الأسود بن الحارث الأنصاري الأوسي، من أجلّة أصحاب الرسول، توفي في المدينة في خلافة عمر، فصلَّي عليه و دفنه في البقيع.[4]
عبدالله بن عتيك بن قيس بن اسودبن حارث انصاري اوسي، از بزرگان صحابه پيامبر است. او در مدينه، در دوره خلافت عمر وفات يافت. عمر بر وي نماز گزارد و در بقيع دفنش كرد.
[1]. اخبار المدينة المنورة، ابو زيد عمر بن شبه النميري البصري، ج٢، ص ۴۶٣.
[2]. موارد الظمان، محمد بن حبان، الهيثمي، بيتا، بينا، ص ٣١٩.
[3]. تفسير القرطبي، ابن عبدالله محمد بن احمد انصاري قرطبي، ج١٢، دار احياء التراث العربي، ١۴٠۵ ه .ق، ص ٨٩.
[4]. سبل الهدي و الرشاد، محمد بن يوسف الصالحي الشامي، دارالكتب العلمية، بيروت، ١٩٩٣ م، ص ٩۵.