بخش 12 بخش 12 بخش 12 بعثه مقام معظم رهبری در گپ بعثه مقام معظم رهبری در سروش بعثه مقام معظم رهبری در بله
بخش 12 بخش 12 بخش 12 بخش 12 بخش 12

بخش 12

کهف سلع مسجد القبلتین مسجد السُقیا مسجد ذباب مسجد جبل احد مسجد رکن جبل عینین مسجد الوادی مسجد طریق سافله مسجد البقیع فصل چهارم مسجد بنی جُدیله مسجد بنی حرام مسجد خربه مسجد بیوت مسجد بنی زریق مسجد بنی ساعده مسجد بنی ساعده مسجد بنی خداره مسجد راتج مسجد بنی عبدالاشهل مسجد القرصه مسجد بنی حارثه مسجد شیخین [ 105 ـ آ ] مسجد بنی دینار بن النجار مسجد بنی عدی بن النجار و مسجد دار النابغه مسجد بنی مازن بن النجار مسجد بنی عمرو مسجد بقیع الزبیر و بقیع الزبیر مسجد بنی خدره از خزرج مسجد بنی الحارث بن الخزرج مسجد السنح مسجد بنی الحبلی مسجد بنی بیاضه مسجد خطمه از اوس مسجد العجوز مسجد بنی امیه بن یزید مسجد بنی وائل مسجد بنی واقف مسجد بنی انیف مسجد دار سعد بن خیثمه در قبا مسجد التوبه مسجد النور مسجد عتبان بن مالک مسجد میثب مسجدالمنارتین مسجد فیفاء الخبار مسجد جثجاثه و بئر شداد فصل پنجم مردمی که مدفون شده اند در بقیع قبر ابراهیم بن رسول ـ صلی الله علیه


275


لمن اذللت ولا مذّل لمن اعززت ولا ناصر لمن خذلت ولا خاذل لمن نصرت ولا معطي لمن منعت ( 1 ) [ ولا مانع لما اعطيت ] ولا رازق لمن حرمت ولا حارم لمن رزقت ولا رافع لمن خفضت ولا خافض لمن رفعت ولا خارق لماسترت ولا ساتر لما خرقت ولا مقرب لما باعدت ولا مبعد لما قربت ، اللهم انت عضدي و نصيري بك احول و بك اصول و بك اقاتل [ اللهم يا صريح المستصرخين والمكروبين و يا غياث المستغيثين و يا مفرج كرب المكروبين و يا مجيب دعوة المضطرين ] صل علي سيدنا محمد و آله و صحبه وسلم واكشف عني كُرْبي و غَمّي و حُزْني و هَمّي كَما كَشفْتَ عَنْ حَبيبِكَ وَرَسوُلِكَ ـ صلي الله عليه و آله ـ و كربه و حُزنه و غمّه في هذا المقام و انا استشفع اليك به ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ ذلك فقد تَري حالي و تَعْلم عَجْزي و ضَعْفي يا حنّان يا منّان يا ذِالْجُود وَالاِْحْسان أَسْاَلُكَ مِنْ خير ماسألك مِنْه عَبْدك و حبيبك سَيِّدَنا مُحَمّد ـ صلي الله عليه و آله ( 2 ) وسلم ـ واستعيذ بِك مِنْ شَرِّما استعاذ منه عبدك و حبيبك سَيِّدنا محمد ـ صلي الله عليه و آله و سلم . »

و تسميه آن به مسجد فتح بنا بر آن است كه بشارت فتح يعني اخبار حذيفه رجوع احزاب را در آنجا بوده در شب و چون صباح شده حق ـ سبحانه ـ به فتح و نصرت چشم مسلمين را روشن ساخته و به دفع اعداي دين دل غمديده محنت رسيده مؤمنين را نواخته .

روايت ابن زباله از معاذ بن سعد كه گفت رسول ـ صلي الله عليه وآله وسلم ـ نماز كرد در مسجد فتحي كه بر سر كوه است و در مساجدي كه در حوالي اوست ، به لفظ جمع ظاهر در آن است كه غير مسجد اعلي سه مسجد ديگر بوده باشد چه اقل جمع سه است . ابن نجار بر اين تصريح نيز كرده و آنكه در جهت قبله مسجد اعلاست بعد از آن بيواسطه مي گويند كه مسجد سلمان فارسي است ـ رضي الله عنه ـ و آن ديگر كه در قبله اوست

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ ل و م : اعطيت .

2 ـ م و ل و د : ندارد از متن عربي تكميل شد . ص 347 .


276


مسماست به مسجد اميرالمومنين علي ـ عليه السلام و كرم وجهه ـ و مسجد ثالثي كه مطري گفته كه از او اثري نمانده [ است ] .

صاحب تاريخ مي گويد : در قبله كل مايل به مشرق بر طرف جبل سلع اثر عمارتي است كه در آنجا مردم [ 102 ـ آ ] تبركاً نماز مي گزاردند ( 1 ) و غير او در آنجا چيزي نيست كه به مسجد ماند . ظاهراً كه مسجد ثالث همين است و مردم آن را مسجد ابوبكر مي نامند با آنكه وجه تسميه ظاهر نيست و شايد كه سبب خرابي تسميه او باشد به اين اسم . زيرا مجدد اين مساجد در سبع و سبعين و خمسمائه ( 2 ) [ بوده ] .

امير سيف الدين كه يكي از وزراي عبيديين كه ملوك مصر بوده اند مسجد اعلي را با دو مسجد ديگر تجديد كرده و در سنه ست و سبعين و ثمانمائه مسجد اميرالمومنين علي را ـ عليه السلام ـ بعد از آنكه منهدم شده بود امير مدينه ، زين الدين ضيغم تجديد نموده .

كهف سلع :

كهف بني حرام گويند . تبرك جستن به زيارت او مناسب حال زاير مواضع متبركه است . چه آمده است كه رسول ـ صلي الله عليه وآله وسلم ـ در آنجا نشسته و در شبهاي ايام خندق آنجا بيتوته مي فرموده .

مسجد القبلتين :

رزين ( 3 ) و تابعان او گفته اند كه آن ( 4 ) مسجد بني حرام است در قاع يعني زمين هموار ( 5 ) بي درخت ، ليكن تحقيق آن است كه مسجد بني حرام غير اين است و اين مسجد بني سواد است از بني سلمه و در فصل ثاني باب رابع گذشت كه ارجح آن است كه تحويل قبله در مسجد قبلتين بوده .

يحيي روايت كرده كه رسول ـ صلي الله عليه وآله وسلم ـ زيارت كرد اُمّ بشر را در بني

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ ل : مي گذارند .

2 ـ 577 .

3 ـ ل : زرين .

4 ـ ل : او .

5 ـ م : ندارد .


277


سلمه پس او براي ايشان طعام ترتيب داد و وقت نماز ظهر درآمد و آن حضرت ـ صلي الله عليه وآله وسلم ـ با اصحاب خود در مسجد قبلتين ظهر را گزاردند چون دو ركعت نماز كردند مأمور شد كه روي سوي كعبه كند پس آن حضرت ـ صلي الله عليه وآله وسلم ـ روي مبارك خود را سوي كعبه گردانيده استقبال ميزاب نموده و همين قبله است كه خداي تعالي مي فرمايد : « فَلَنُو لِيَنَّك قِبْلَةً تَرْضاها ( 1 ) » و مسما شد آن مسجد به مسجد قبلتين .

در روايتي آنكه محمد بن جابر گفت كه مصروف شد قبله و حال آنكه نفري از بني سلمه [ 102 ـ ب ] در مسجدي كه آن را مسجد قبلتين مي گويند نماز ظهر مي كردند ، پس شخصي خبر داد ايشان را از اين معني و حال آنكه ايشان دو ركعت گزارده بودند پس روي خود را به سوي كعبه كردند و به اين سبب مُسما شد آن مسجد به مسجد قبلتين و اين مسجد خراب شده بود .

شاهين جمالي در سنه ثلاث و تسعين و ثمانمائه تجديد و اصلاح نمود .

مسجد السُقيا :

سُقيا بئري است كه ذكرش در آبار مُباركه خواهد آمد و اين مسجد در جهت شامي مايل به مغرب آن بئر است قريب به آن .

ابن زباله از عمر بن عبدالله ديناري روايت كرده كه رسول ـ صلي الله عليه وآله وسلم ـ جَيْش بدر را در سقيا عرض نمود و در مسجد او نماز گزارد و در آنجا از براي اهل مدينه دعا كرد كه در صاع و مُد ايشان خدا بركت دهد و رزق ايشان از همه جانب آيد و گفته كه نام بئر او سقياست و اسم ارضش فلجان .

صاحب تاريخ مي گويد : مطري اين مسجد را ذكر نكرده بلكه در موضع و محل آن متردد شده و من در طلب آن سعي و تردد كردم تا آنكه در مظنه موضع آن سنگ توده اي ديدم و به حفر اساسش امر كردم بعد از حفر تربيع محل آن و بقيه محرابش ظاهر شد ، پس بر اساس اول مسجد بنا كردند و اين مسجد مربع است گز آن مقدار هفت در هفت .

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 سوره بقره ، آيه 144


278


مسجد ذباب :

امروز معروف است به مسجد الرأيه و اين مسجد در يسار كسي است كه از شام مي آيد در سر كوهك خرد و نزديك به ثنية الوداع . در حديثي آمده كه رسول ـ صلي الله عليه وآله وسلم ـ خيمه خود را بر كوه ذباب زد و عايشه به مروان كس فرستاد در هنگامي كه ذباب نام شخصي را در آن كوه آويخته بود كه هلاك شدي رسول ـ صلي الله عليه وآله وسلم ـ در آن كوه نماز كرد و تو آن را مصلب ساختي .

واقدي در صفت صف كشيدن لشكر اسلام در غزوه خندق گفته كه يزيد بن هرمز در موضع ذباب [ 103 ـ آ ] رأيت موالي را مي برداشت و صفّ ايشان از آنجا تا سر ثنية الوداع بود بعضي در پيش بعضي ديگر .

مسجد جبل احد :

چسبيده است به كوه احد در يمين كسي كه متوجه مهراس است از راه شعب و اين مسجد خُرد است و ويران شده و مشهور است به مسجد فسح .

صاحب تاريخ مي گويد : امروز مردم آن را مي نامند به مسجد فسح و مي گويند كه نزول آيه كريمه « يا أيُّها الَّذينَ امَنُوا اِذا قيلَ لَكُمْ تَفَسَحوا فِي المجالس ( 1 ) ( 2 ) » الاية . در آنجا بوده و گفته اند كه رسول ـ صلي الله عليه وآله وسلم ـ در روز احد بعد از انقضاي قتال ظهر و عصر را در آنجا گذارده .

مسجد ركن جبل عينين :

در شرقي آن جبل بر سركوه پاره اي است و اين كوه پاره در قبله مشهد سيدنا حمزه است ـ رضي الله عنه ـ و رُماة يعني تيراندازان در اين كوه نشسته بوده اند و در روايتي آنكه حمزه ـ رضي الله عنه ـ در آنجا طعنه خورد ، در روايتي آنكه رسول ـ صلي الله عليه وآله وسلم ـ در روز اُحد ظهر را در سر عينين نزد قنطره ادا نمود . ظاهراً كه مراد قنطره عيني است كه قديماً در آنجا بوده و شايد كه مراد همين قنطره باشد . در حديث غزوه احد كه

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ ل : المساجد .

2 سوره مجادله ، آيه 11


279


رسول ـ صلي الله عليه وآله وسلم ـ به اصحاب خود نماز صبح را در موضع اين مسجد آن مسجدي باشد كه عنقريب خواهد مذكور شد .

مسجد الوادي :

بر كنار شامي جبل عينين است نزديك به مسجدي كه الآن مذكور شد وگفته اند كه اين است محل افتادن حمزه ـ رضي الله عنه ـ يعني در موضع اوّل طعنه خورده تا اينجا آمده و در اينجا افتاده و از پنجا به امر واجب الأمتثال رسول ـ صلي الله عليه وآله وسلم ـ به بطن وادي محمول شده و تسميه اين موضع به مسجد آن حضرت ـ صلي الله عليه وآله وسلم ـ يا بنابر آن است كه در آنجا نماز صبح كرده ، چنان كه گذشت ؛ و لهذا بعضي مسجد معسكر ناميده اند و يا به جهت آن بوده باشد كه وارد شده [ 103 ـ ب ] كه آن حضرت ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ بر حمزه ـ رضي الله عنه ـ نماز كرد ـ والله اعلم .

مسجد طريق سافله :

سافله راهي است شرقي در يمين كسي كه به مشهد سيّدنا حمزه متوجه است و اين مسجد نزديك است به نخيلي كه معروف است به بَحير ( 1 ) و از يمين بقيع الاسواق ( 2 ) است و مسجدي است صغير طولش هشت گز در شعب ( 3 ) الايمان . از عبدالرحمان بن عوف ـ رضي الله عنه ـ مروي است كه در رحبه مسجد بود كه رسول را ـ صلي الله عليه وآله وسلم ـ ديد كه مي برايد از دري كه جانب مقبره است پس او نيز از اثر آن حضرت ـ صلي الله عليه وآله وسلم ـ بيرون شد تا آنكه آن حضرت ـ صلي الله عليه وآله وسلم ـ به حايطي درآمد از زمين اسواق ( 4 ) وضو ساخت و بعد از آن دو ركعت نماز كرد و بعد از آن سجده طويل كرد و از آن حضرت ( 5 ) روايت كرده كه گفت كه جبرئيل به من بشارت داد كه هر كه بر من صلوات فرستد خداي بر وي صلوات فرستد و هر كه بر من سلام كند خداي بر وي سلام كند .

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ د : نحير .

2 ـ هر سه نسخه : اسواف .

3 ـ م : سعت .

4 ـ هر سه نسخه : اسواف .

5 ـ نسخه د از آن حضرت روايت كرده تا چند صفحه بعد را ندارد .


280


صاحب تاريخ مي گويد : اسواق ( 1 ) قريب اين مسجد است پس شايد كه اين مسجد محل سجده و صلات مذكور بوده باشد و قولي آنكه اين مسجد ابوذر غفاري است ـ رضي الله عنه والله اعلم .

مسجد البقيع :

بر يمين كسي است كه از راه بقيع بيرون مي آيد و در غربي تربت پاك عقيل و امهات المؤمنين ـ رضوان الله عليهم .

صاحب تاريخ بعد از ذكر اختلاف مورخان در حق اين مسجد مي گويد : آنچه ظاهر مي شود آن است كه اين مسجد اُبي بن كعب است كه آن را مسجد بني جديله ( 2 ) گويند و بعد از كلام طويل ديگر ذكر كرده كه نماز نكرد رسول ـ صلي الله عليه وآله وسلم ـ در مساجدي كه در حفره مدينه است الاّ در مسجد ابي بن كعب و نيز روايت كرده كه رسول ـ صلي الله عليه وآله وسلم ـ بود كه اختلاف مي كرد يعني رفت و آمد مي نمود به مسجد ابي و نماز مي كرد در آن خانه يك بار و دو بار و فرمود كه اگر نه آن بود كه مردم ميل مي كردند به اين مسجد هر آينه [ 104 ـ آ ] نماز بسيار در آنجا مي كردم .

ابن زباله روايت كرده : نبي ـ صلي الله عليه وآله وسلم ـ در مسجد بني جديله كه مسجد ابي بن كعب است نماز كرد .

 

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ ل : هر سه نسخه : اسواف .

2 ـ ل و م : جديله را همه جا حديله نوشته اند . در متن عربي هر دو آمده است .


281


 

 

فصل چهارم

 

در مساجدي كه به حضور و صلات رسول ـ صلي اللّه عليه وآله وسلم ـ مشرّف شده و جهتش معلوم است اما خصوص موضعش معلوم نيست

مسجد بني جُديله ( 1 ) :

الآن در آخر فصل گذشت و بر آن تقدير از مساجد معلومة العين است .

مسجد بني حرام :

منازل بني حرام در قاع يعني زمين هموار بي درخت است در غربي مساجد فتح و وادي بطحان نزد جبل بني عبيد و عيني كه مُعاويه آن را اجرا كرده .

مسجد خربه :

بني عبيد از بني سلمه و منازل بني عبيد از نزد اين مسجد است تا جبل دويخل كه جبل بني عبيد است .

در غربي بني حرام مسجد جُهينه و يلي منازل جهينه و يلي در غربي سوق مدينه است و يلي حصن امير مدينه و در قبله او ثنيه عثعث است و ممتد مي شود در جهت مغرب تا منازل بني حرام از بني سلمه .

مسجد بيوت مطرفي :

در منازل بني غفار آنچه ملخص مي شود از ذكر منازل ايشان ، آن است كه منازل

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ ر . ك : پا نوشت صفحه قبل .


282


ايشان در يلي طرف قبلي منزل جهينه كه يلي ثنيه عثعث است بوده باشد در غربي سوق مدينه .

مسجد بني زريق :

از خزرج ، اول مسجدي است كه مُشرف شده به قرائت قرآن و تلاوت فرقان و در آخر فصول باب گذشته سبق ذكر يافت ، حاصلش آنكه در قبله خانه هايي است كه در يمين داخل است از باب مدينه كه در يلي مصلاّي عيد است و موضع و محل اين مسجد يا داخل سور است قريب باب مدينه و يا بيرون سور است از يمين داخل باب مذكور .

مسجد بني ساعده :

كه در جوف مدينه است و سقيفه ايشان كه به جلوس ميمون حضرت رسالت ، مشرف شده و بيعت انصار ابرار به ابوبكر در آنجا بوده در آن هنگام كه سعد بن عباده را كه مريض بود به قصد [ 104 ـ ب ] بيعت او در آن سقيفه نشانيده بودند و اين واقعه دال است بر قرب آن سقيفه به منزل سعد ـ رضي الله عنه ـ و آنچه ظاهر مي شود از روي تخمين و قياس آن است كه موضع مسجد و سقيفه در شامي سوق مدينه بوده باشد كه اولاً مقابر ايشان بوده ، چنان كه در ذكر سوق مدينه مذكور شد .

مسجد بني ساعده :

كه خارج از بيوت مدينه است كه در منزل ديگر ايشان بود غير آنكه مذكور شد در ذكر مسجد داخل ايشان در شامي جرار سعد قريب ذباب .

مسجد بني خداره :

منازل ايشان در جوار جرار سعد بود پس اين مسجد در جهت سقيفه بني ساعده باشد كه سبق ذكر يافت .

مسجد راتج :

در شرقي مايل به شام ذباب است .


283


مسجد بني عبدالاشهل :

مسجد و اقم نيز گويند . مروي شده كه بسيار بود كه رسول ـ صلي الله عليه وآله وسلم ـ ظهر را مي گزارد به مسجد بني عبدالاشهل مي آمد پس عصر و مغرب را آنجا ادا مي كرد و هيچ خانه نبود كه به كثرت آمدِ شدِ آن حضرت ـ صلي الله عليه وآله وسلم ـ مشرّف شدي همچو دار بني عبدالاشهل ، پيش از وفات سعد بن معاذ و بعد از وفات او ـ رضي الله عنه ـ مطري گفته كه منازل ايشان در قبله دار بني ظفر است با طرف حره شرقيه كه معروف است به حره واقم .

صاحب تاريخ مي گويد : صواب آن است كه منازل ايشان در شامي بني ظفر ( 1 ) است در حرّه مذكوره ميان بني ظفر ( 2 ) و بني حارثه در جهت قرصه كه ضيعه يعني عقار سعد بن معاذ است ـ رضي الله عنه .

مسجد القرصه :

مراغي گفته : شايد كه قرصه همين موضعي باشد كه معروف است به قرصه در طرف حره شرقيه از جهت شمال زيرا كه قريب است به بني عبدالاشهل . ليكن موضع مسجد معروف نيست .

مسجد بني حارثه :

مذكور شده است كه ايشان قبل از اسلام از دار بني عبدالاشهل انتقال كرده اند به جانب حره كه در آن حره است شيخان .

مسجد شيخين : [ 105 ـ آ ]

مسجد بدايع نيز گويند مراد به شيخان دو اطمي ( 3 ) است ميان مدينه و احد در طريق شرقي و بعد از اين نيز بيان خواهد يافت .

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ م و ل : طفر .

2 ـ ل : طفر .

3 ـ در متن عربي : والشيخان اطمان .


284


مسجد بني دينار بن النجار :

از خزرج ، منزل ايشان در دار ايشان است كه در خلف بطحان است يعني در شق غربي در يلي حرّه امروز . در غربي بطحان حديقه اي است معروف به مغسله و صاحب تاريخ در آنجا سنگي ديده كه در آن سنگ به خط كوفي نوشته اند كه مسجد رسول ـ صلي الله عليه وآله وسلم ـ و مي گويد كه در نزد آن سنگ آثار مسجد نيز ظاهر است و صاحب مغسله در آنجا مسجدي بنا كرد و آن سنگ را در آنجا نشاند .

مسجد بني عدي بن النجار و مسجد دار النابغه :

نيز دار ( 1 ) بني عدي و دار نابغه همان است كه ابن شبّه گفته كه قبر عبدالله پدر رسول ـ صلي الله عليه وآله وسلم ـ در آنجاست . ظاهر در آن است كه دار بني عدي در شامي مسجد شريف است در جوار بني حديله .

مسجد بني مازن بن النجار :

منازل ايشان در يلي منازل بني زريق است .

مسجد بني عمرو :

منزل ايشان نزد بقيع الزبير است كه خواهد مذكور شد .

مسجد بقيع الزبير و بقيع الزبير :

در جوار دار بني ( 2 ) غنم است در شرقي بني زريق به جانب بقال .

مسجد صدقه الزبير : در بني محمم است و اين موضع در جزعي است معروف به زبيريّات در غربي مشربه اُمّ ابراهيم ودر قبله اوست خنافه واعواف كه اين هردواز صدقات نبويّه است از اموال بني محمم .

مسجد بني خدره :

از خزرج

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ م و ل : در .

2 ـ م : بني تكرار شده .


285


مسجد بني الحارث بن الخزرج

مسجد السنح ( 1 )

منازل بني الحارث در شرقي بطحان است و معروف است به حارث به اسقاط بني و سنح ( 2 ) در قرب اوست به مقدار ميلي دور از مسجد نبوي .

مسجد بني الحبلي :

دار ايشان در ميان قُبا و دار بني الحارث است .

مسجد بني بياضه :

از خزرج و دار ايشان در شامي دار بني سالم است [ 105 ـ ب ] تا بطحان در قبله بني مازن در حرّه و بعضي از آن در سنح ( 3 ) است .

مسجد خطمه :

از اوس

مسجد العجوز ( 4 )

آثار قريه ايشان موجود است در قرب ماجشونيه .

مسجد بني امية بن يزيد ( 5 )

از اوس ، منزل ايشان در قرب نواعم و عهن است كه از اموال ايشان است و سيل مذينب از ميان خانه هاي ايشان مرور مي كند و آن اموال را سيراب مي سازد ، پس در حرّه شرقيه باشد قريب عهن .

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ م : سنج .

2 ـ ل و م : سنج .

3 ـ ل و م : سنج .

4 ـ م و ل : العجور .

5 ـ م و ل : زيد .


286


مسجد بني وائل :

از اوس ، ظاهر در آن است كه منازل ايشان در قباست و مطري گفته كه در شرقي مسجد شمس است .

مسجد بني واقف :

منازل ايشان چنان كه مقتضاي راي صاحب تاريخ است نزد مسجد فضيخ است از جهت قبله .

مسجد بني انيف :

بعضي گفته اند كه در محل آن ( 1 ) مسجدي بنا كرده اند در قبا و دار ايشان نزد مالي است معروف به قائم در جهت قبله مسجد قبا مايل به مغرب در نزد بئر عذق .

مسجد دار سعد بن خيثمه در قبا :

در مسجد قبا مذكور شد كه دار سعد يلي مسجد قباست در جهت قبله .

مسجد التوبه :

كه در عصبه است و عصبه در غربي مسجد قباست و در آنجا مزارع و آبار بسيار است و وجه تسميه اين مسجد به توبه معلوم نيست ـ والله اعلم .

مسجد النور :

در نواحي قبا يا در ناحيه مدينه است .

مسجد عتبان بن مالك :

در شامي مسجد جمعه است .

مسجد ميثب :

كه از جمله صدقات نبوي است قريب از صدقات ثلاثه ، اعني صافيه و برقه و دلال كه خواهد مذكور شد .

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ ل و م : او .


287


مسجدالمنارتين :

در يمين كسي است كه از عقيق مي آيد ، چون به اعلاي مدارج بالا شود .

مسجد فيفاء الخبار :

در غربي جماوات است و جماوات سه كوه است در غربي عقيق .

مسجد جثجاثه و بئر شداد :

كه به طرف عقيق است كه يلي بقيع ( 1 ) است .

 

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ ل : نقيع .


288


 

 

فصل پنجم

 

در مقابر مدينه و تعيين مردمي كه [ 106 ـ آ ] مدفون شده اند درآنجا ازاهل بيت وصحابه ـ رضوان اللّه عليهم اجمعين .

در فضيلت مدينه و مردمي كه در آن مدفون شده اند خصوصاً در فضل بقيع كه از صحاح حديث و حسان آن بسيار وارد شده كه ذكرش موجب تطويل است با وجود كمال شهرت آن در كتب حديث و ايضاً نبذه اي از آن ؛ در فضل مدينه شريفه مذكور شد .

از كعب الاحبار ( 1 ) مروي است در بقيع گفت كه ما آن را مي يابيم ؛ در تورات گفته يعني مسما به اسم گفته كه محفوف است به نخيل يعني محيط است به آن خرماستان و مُوكل است به آن ملائكه كه هرگاه كه پرشود از اطرافش بگيرند ( 2 ) و در جنت اندازند و ايضاً مروي شده كه محشور مي شود از مقبره مدينه يعني بقيع هفتاد هزار كه بر ايشان حساب نيست و روشن مي سازد روي ايشان غمدان ( 3 ) يمن را و مثل اين در حق مقبره بني سلمه كه در منزل بني حرام است در غربي مدينه در حافّه سيل ايضاً وارد شده .

و اما مردمي كه مدفون شده اند در بقيع :

بدان كه اكثر صحابه و سادات اهل بيت و كبار تابعين كه در مدينه وفات كرده اند چه قبل از نبي ـ صلي الله عليه وآله وسلم ـ و چه بعد از ايشان در بقيع اند الاّ آنكه قبور شريفه

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ م و ل : الاخبار .

2 ـ ل : مگيرند .

3 ـ ل : درختان . از اينجا نسخه د شروع مي شود .


289


ايشان براي اجتباب سلف از بناي قبر و كتابه ( 1 ) بر آن ، بعينها بلكه بجهاتها نيز معلوم نيست .

از قبوري كه عينش معروف است :

قبر ابراهيم بن رسول ـ صلي الله عليه وآله وسلم ـ و قبر عثمان بن مظعون

مروي شده است اول كسي كه رسول ـ صلي الله عليه وآله وسلم ـ دفن كرد او را در بقيع ، عثمان بن مظعون بود .

چون پسر آن سرور ابراهيم ـ عليهما الصلوات والسلام ـ مُتوفي شد گفتند : يا رسول الله كجا قبر كنيم ؟ گفت : نزد فرط ما ، يعني متقدم و پيشرو ما عثمان بن مظعون و ايضاً مروي شده كه چون ابراهيم پسر رسول ـ صلي الله عليه وآله وسلم ـ متوفي شد امر واجب الامتثال صدور يافت كه نزد عثمان بن [ 106 ـ ب ] مظعون مدفون گردد ، پس مردم بعد از آن در بقيع ( 2 ) رغبت نمودند و قطع اشجار آن كردند و هر قبيله اي ناحيه اي را از براي مقبره اختيار نمودند و از اخبار و آثار معلوم مي شود كه موضع قبرين شريفين را زوراء و روحاء نيز مي نامند .

قبر رُقيه بنت رسول الله ـ صلي الله عليه وآله وسلم ـ و ـ رضي الله عنهما .

از احاديث وارد چنان فهم مي شود كه قبر او و قبر خواهرانش ، اعني ام كلثوم و زينب ـ رضي الله عنهما ـ در جوار عثمان بن مظعون بوده باشد ، چه مروي شده كه در آن هنگام كه عثمان بن مظعون را ـ رضي الله عنه ـ دفن كردند ، رسول ـ صلي الله عليه وآله وسلم ـ سنگي بر سر قبر مباركش نهاده فرموده كه علامت باشد اين سنگ تا دانسته شود قبر او و دفن كنم به سوي او هر كه مي ميرد از اهل بيت من . ابن ماجه و حاكم راوي اين حديث اند .

قبر فاطمه بنت اسد مادر اميرالمومنين علي ـ عليه السلام

از اخبار وارده در قبر شريف او يكي آن است كه دفن كرد او را رسول ـ صلي الله عليه

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ نوشتن عباراتي بر لوح قبر از صدر اسلام مرسوم بوده است در روايات تشيع آمده است كه امام زين العابدين روي لوح تربت امام حسين نگاشته « هذا قبرالحسين بن علي . . . الخ » سنگ نوشته لوح قبري به تاريخ 31 هـ . ق . باقيمانده است . ر . ك : ميراث جاودان ، ج /1 ، مقدمه .

2 ـ م : در بقيع ندارد .


290


وآله وسلم ـ در روحاء مقابل حمام ابي قطيفه ( 1 ) و اين نخلي است در شامي مشهد سيدنا ابراهيم ـ عليه و علي ابيه افضل الصلوات .

ديگر آنكه مدفون شده است سيدنا عباس بن عبدالمطلب نزد قبر او در اول مقابر بني هاشم كه در دار عقيل است و اينها همه صريح است در مخالفت آن موضعي كه عندالناس معروف است به مشهد او ـ رضي الله عنها ـ و مستبعد است كه رسول ـ صلي الله عليه وآله وسلم ـ دفن كند او را در موضعي كه در اقصاي بقيع است بلكه از بقيع نيست زيرا كه خواهد آمد كه مدفن عثمان از بقيع نبود و بعيد است كه ترك كند مجاورت عثمان بن مظعون را با وجود آن حديثي كه مذكور شد در دفن او ـ رضي الله عنه ـ و در دفن او ـ رضي الله عنها . در حديث آمده كه چون از قبر و لحد او فارغ شدند [ 107 ـ آ ] رسول ـ صلي الله عليه وآله وسلم ـ به قبر او فرود آمد و در لحد او پهلو چسبيد و در آنجا قرآن خواند و بعد از آن پيراهن مبارك خود را بيرون كرده فرمود كه او را در آن پيراهن بپيچند و بعد از آن در نزد قبرش بروي نماز كرد و نه بار تكبير گفت و فرمود كه هيچ كس از ضغطه قبر يعني فشردن او معفو نشد الاّ فاطمه بنت اسد . و در بعضي روايات آمده كه در جانب سر او نشست و گفت كه خداي بر تو رحمت كناد ! اي مادر من بعد از مادر من و در روايت ديگر آنكه گفت :

« اللهم اغفر لاُمّي فاطمة بنت اسد و وسع عليها مدخلها بِحَقِّ نَبيِكَ وَالاَْنْبياء الذين ( 2 ) من قبلي فانك ارحم الراحمين . »

از عبدالرحمان بن عوف ـ رضي الله عنه ـ مروي شد كه چون بر موت مشرّف شد عايشه به او كس فرستاد گفت كه بيا به سوي رسول ـ صلي الله عليه وآله وسلم ـ و به سوي برادران خود يعني مدفون شو در پهلوي ايشان ، در جواب گفت كه خانه تو را بر تو تنگ نمي كنم و به درستي كه عهد داشتم به عثمان بن مظعون كه هر يك از ما كه بميرد بايد كه در پهلوي صاحب خود مدفون شود . پس عايشه فرمود كه به جنازه او بر من مرور كنيد به مقتضاي امرش . جنازه او را بر وي گذارنيدند و او بروي نماز كرد و ايضاً مروي شده كه

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ ل : قظيفه .

2 ـ م ول : ندارد .


291


عبدالرحمان ـ رضي الله عنه ـ وصيّت كرد كه اگر در مدينه بميرد او را در نزديك عثمان بن مظعون دفن كنند و چون متوفي شد براي او در زاويه دار عقيل قبر كندند و در آنجا دفن كردند .

سعد بن ابي وقاص

از ابن دهقان مروي شده كه گفت مرا سعد بن وقاص طلبيد ، پس به همراهي او به سوي بقيع بيرون شديم و حال آنكه همراهي خود ميخي چند بيرون آورده بود تا آنكه رسيد به موضع زاويه شرقيه شاميه دارعقيل و مرا امر كرد كه زمين را كندم تا به باطن ارض رسيدم پس آن ميخها را در آنجا زد و گفت كه اگر بميرم بر اين موضع [ 107 ـ ب ] دلالت كن تا مرا دفن كنند در اين موضع ، و چون بمرد واقعه را به پسرش گفتم و با او همراه بر آمدم تا آنكه بر آن موضع دلالت كردم چون ملاحظه كردند آن ميخها را در آنجا يافتند و در آنجا دفن كردند .

عبدالله بن مسعود ـ رضي الله عنه

مروي شده كه ابن مسعود فرمود كه دفن كنيد مرا نزد قبر عثمان بن مظعون ـ رضي الله عنهما ـ خنيس بن حذافه ( 1 ) السهمي ، شوهر حفصه بنت عمر قبل از تزوج رسول ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ و از اصحاب هجرتين بود در روز اُحد جراحتي به او رسيد و به سبب آن در مدينه وفات يافت و گفته اند كه در نزد عثمان بن مظعون مدفون شد .

اسعد بن زراره ـ رضي الله عنه

او نيز در حوالي عثمان بن مظعون است ـ رضي الله عنهما ـ پس بايد كه به جماعتي كه ذكرشان تقدم يافت به ابراهيم بن الرسول سلام كند .

فاطمه بنت رسول الله ـ صلي الله عليه و آله و سلم

ارجح اقوال آن است كه تربت شريفش در بقيع است ( 2 ) . روايتي آنكه در زاويه يمانيه دار

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ ل و م : خدافه ، د : خذافه .

2 ـ از نظر تشيع ارجح اقوال در مورد قبر فاطمه ـ سلام الله عليها ـ اين است كه در روضه مطهّر ما بين قبر و منبر باشد . ر . ك : منتهي الآمال ، ص 162 و بخش اضافات .


292


عقيل است كه شارع است در بقيع و روايات كثيره مختلف التعبير وارد شده كه مقتضاي همه آن است كه قبر شريفش در قرب دار عقيل است و در روايتي آنكه مدفون شد در منزل خودش كه داخل مسجد است و قبر شريفش نزد دَرِ مسجد است يعني آن دَري كه مواجه دار اسماء بنت حسن بن عبدالله است كه در شامي باب النساء است در مشرق . ابن شبّه گفته : گمان مي برم كه اين غلط است و به سند خوب مروي شده كه امام حسن ـ عليه السلام ـ گفت كه دفن كنيد مرا در مقبره پهلوي مادر من و مؤيد اين است آنكه مذكور شده كه در نزد قبور ائمه اهل بيت رُخامي بود نوشته :

« هذا قبر فاطمه بنت رسول ـ صلي الله عليه وآله وسلم ـ سيدة نساء العالمين و قبر الحسن بن علي و علي بن الحسين بن علي و قبر محمد بن علي و جعفر بن محمد ـ عليهم السلام . »

و از شيخ ابوالعباس [ 108 ـ آ ] مروي ( 1 ) و منقول است كه در امام قبله قبه عباس ايستاده بر آن سيده ـ عليهما سلام الله ـ سلام مي كرد و مي گفت كه قبر شريفش بر وي مكشوف شده و قولي آنكه در خانه خود مدفون شده به قولي در مؤخّر خانه . در شامي باب النساء چنان كه گذشت و اين بعيد است و به قولي در مقدم خانه خود در موضع محراب خشب در خلف حجره شريفه نبويه داخل مقصوره و ابن جماعه گفته : اين اظهر اقوال است و در باب عمارت حجره سبق ذكر يافت كه در آنجا لحدي ظاهر شد و استخواني چند كه مردم را اضطراب عظيم دست داد و دو روايت ديگر نيز در مدفن آن سيده نقل كرده اند كه هر دو در غايت بعد است خصوصاً آنكه در موضع صندوقي است كه در مصلاّي امام است در روضه ؛ ديگر آنكه در مسجدي است كه منسوب است به آن سيده در بقيع يعني آن بناي مربع كه در قبله قبّه عباس است ـ رضي الله عنه ـ و اين است مراد به قول حجة الاسلام كه نماز كند در مسجد فاطمه و اين موضع معروف است به بيت الاحزان ( 2 ) و مي گويند كه آن سيده در مدت حزن پدر بزرگوار خود ـ صلي الله عليه وآله وسلم ـ در آنجا اقامت مي كرده [ است ] .

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ م : ندارد .

2 ـ ل : الحزن .


293


حسن بن علي ـ عليه السلام

از ابن شبّه ( 1 ) مروي است : چون امام حسن ـ عليه السلام ـ احساس موت كرد از عايشه استيذان نمود كه در جوار رسول ـ صلي الله عليه وآله وسلم ـ مدفون شود ، عايشه قبول كرده فرمود كه نمانده بود در آنجا الاّ موضع يك قبر ، يعني با وجود آن او را بر خود ايثار كردم و چون اين واقعه را بني اميه ( 2 ) شنيدند خواستند كه در منع امام حسن با بني هاشم قتال كنند و گفتند : هرگز نمي گذاريم كه آنجا مدفون شود . چون به سمع امام حسن رسيد به اهل بيت كس فرستاده گفت كه هرگاه كه همچنين باشدمرا حاجتي [ 108 ـ ب ] نيست كه به آنجا دفن كنيد مرا در جنب مادر من ( 3 ) .

ابن سعد ذكر كرده كه سر امام حسين را ـ عليه السلام ـ يزيد به عامل خود عمرو بن سعيد بن العباس كه امير مدينه بود فرستاد و او تكفين كرده در نزد قبر مادرش ـ عليهاالسلام ـ دفن كرد . پس سزاوار آن است كه به آن حضرت نيز با اين جماعت مذكور سلام كنند ( 4 ) .

عباس بن عبدالمطلب ـ رضي الله عنه

گفته اند : در نزد قبر فاطمه بنت اسد مدفون است در اول مقابر بني هاشم كه در دار عقيل است و مي گويند كه مسجد در قباله قبر اوست .

صفيه بنت عبدالمطلب

آمده كه صفيه مدفون شد در آخر كوچه اي كه بيرون مي شود به بقيع و امروز معروف است در خارج باب بقيع ـ رضي الله عنها .

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ هر سه نسخه : ندارد .

2 ـ م : تكرار شده .

3 ـ حتي بر جنازه مطهّر او نيز بني امّيه تير انداختند . ر . ك ـ منتهي الآمال ، ص 275 .

4 ـ علماي عامه چندين مكان براي رأس مطهّر امام حسين ـ عليه السلام ـ نوشته اند مشهور نزد شيعيان آنكه : رأس مُطهّر بعدها در كنار بدن آن حضرت دفن شد ـ همان ، ص 512 .


294


ابوسفيان بن الحارث بن عبدالمطلب

گويند كه پيش از فوت خود به دو روز يا به سه روز قبر خود را كنده و بعد از آن متوفي گشته . ظاهراً از آثار منقوله در باب مدفن شريف اش آن است كه او در مشهدي است كه منسوب است به عقيل زيرا كه مذكور است كه در دار عقيل قبر خود را حفر نمود و آن مشهد از جمله دار اوست .

ازواج طاهرات رسول الله ـ صلي الله عليه و آله و سلم

غير خديجه كه به مكه است و ميمونه كه به سرف است ، در صحيح است كه عايشه به عبدالله بن الزبير ( 1 ) وصيت كرد كه مرا دفن مكن با ايشان . يعني نبي و صاحبين او ، بلكه دفن كن مرا در بقيع به نزد صواحب من يعني ازواج طاهرات و مشهد ايشان معروف است در قبله دار عقيل . اصلش آنكه چون عقيل در دار خود چاه كند سنگي برآمد بر آن نوشته كه « قبر ام حبيبه بنت صخر بن حرب اُمّ المؤمنين » و عقيل آن چاه را دفن كرده در موضع او خانه اي بنا كرد .

عثمان بن عفان

مروي شده است كه عثمان بن عفان موضع قبري از عايشه طلب كرده بود و او داده و بعد از قتل [ 109 ـ آ ] او خواستند كه او را در آنجا دفن كنند ، اهل مصر منع كرده گفتند كه ما بر او نماز نمي كنيم و ايضاً روايت كرده اند كه ام حبيبه ـ رضي الله عنها ـ آمده در مسجد شريف ايستاده گفت : يا مي گذاريد ميان من و دفن اين مرد و يا مي درآيم و كشف مي كنم ستر ( 2 ) رسول را ـ صلي الله عليه و آله و سلم . پس گذاشتند تا كه جبير بن مطعم و حكيم بن حَزام و عبدالله بن الزبير با جماعت ديگر برداشته به بقيع بردند ابن بحره يا ابن نجده ساعدي ايشان را منع كرد . پس ايشان آن را برداشته به حش كوكب بردند و در روايتي حكيم بن حزام بر وي نماز كرد و حش كوكب ، بستاني بود كه مردم از دفن كردن مرده هاي خود در آنجا احتراز مي كردند و بني اميه آن موضع را در بقيع ادخال نمودند و آمده است كه

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ م : ندارد .

2 ـ م : سر .


295


عثمان گفت كه نزديك شده است كه مردي صالح هلاك شود پس مدفون شود در آنجا و مردم تأسّي كنند به او يعني او را قدوه ساخته در آنجا مدفون شوند در جوار او .

سعد بن معاذ ـ رضي الله عنه

آمده است كه رسول ـ صلي الله عليه وآله وسلم ـ بر وي نماز كرده او را در اقصاي بقيع دفن كرد .

صاحب تاريخ مي گويد : آنچه در باب قبر او ذكر كرده اند بر مشهدي كه امروز منسوب است به فاطمه اسد ، صادق است شايد كه همان مشهد قبر شريف سعد بن معاذ بوده باشد ـ رضي الله عنه ـ و مذكور شد كه بعيد است كه قبر فاطمه بنت اسد ـ رضي الله عنها ـ آنجا بوده باشد .

ابو سعيد الخدري ـ رضي الله عنه

مروي شده است كه به پسر خود گفت : اي پسرك من به تحقيق كه پير شدم و حال آنكه اصحاب من همه رفتند دست مرا بگير ، پس دستش را گرفتم تا آنكه به بقيع آمد و در اقصاي بقيع مكاني بود كه در آنجا كسي را دفن نكرده بودند ، پس گفت : اي پسرك من هر گاه كه هلاك شوم در اينجا براي من قبر كن .

اما مشاهدي كه امروز [ 109 ـ ب ] در مدينه معروف است :

مشهد عباس بن عبدالمطلب و حسن بن علي است ـ سلام الله عليهم ـ با ديگر ائمّه اهل بيت كه مشهورند : مشهد امام علي بن حسين ـ عليهما السلام ـ امام محمّد باقر بن علي ـ عليهما السلام ـ امام جعفر بن محمّد ـ عليهما السلام ـ بر سر مباركشان قبه اي است عاليه كه ابن نجار گفته كه قديمة البناست و ابن نجار در عصر احمد بن المستضي بود كه در ششصد و بيست و دو وفات كرده و آن دو قبر مرتفع كه به ساج و صفايح صفر معمول است به امر مسترشدبالله است در سال پانصد و نوزده و ظاهر در آن است كه قبه متقدم بوده باشد از آن تاريخ و در شرقي اين قبه دو حظيره است كه در يكي از آن امير چوپان صاحب چوپانيه است و در ديگر بعضي از اعيان كه به آنجا منقول شده اند .

ديگر مشهد امهات المومنين است در قبله مشهدي كه منسوب است به عقيل . ابن


296


نجار گفته كه چهار قبر ظاهر است ليكن به تحقيق معلوم نيست كه كيانند از ازواج طاهرات . صاحب تاريخ مي گويد كه امروز در ميان آن مشهد رحبه اي است خالي از علامت قبر و مي گويند : اول حظيره اي بود مبنا به سنگ و در سال هشتصد و پنجاه و سه امير بردبيك ( 1 ) معمار قبه بنا كرده و بعد از خرابي آن شجاعي شاهين جمالي متولي و ناظر قايتباي در هشتصد و نود و پنج آن را اصلاح نموده .

مشهد عقيل بن ابي طالب است ـ رضي الله عنه ـ ابن نجار و اتباع او چنين ذكر كرده اند و گفته اند : و با اوست در قبر او برادرزاده عبدالله بن جعفر طيار جواد مشهور ، ليكن منقول آن است كه عقيل در شام مُتوفي شده و گويند كه زاويه دار عقيل آن موضعي است كه رسول ـ صلي الله عليه وآله وسلم ـ در آنجا ايستاده به اهل بقيع دُعا و استغفار كرده و دعا در آنجا مُستجاب است .

ديگر مشهدي است قريب مشهد عقيل و مشهد امهات المؤمنين . گويند كه در آن مشهد سه تن از اولاد رسول اند ـ صلي الله عليه وآله وسلم ـ ليكن اصلش معلوم نيست .

مشهد سيدنا ابراهيم بن سيدالمرسلين است [ 110 ـ آ ] ـ صلي الله عليه و آله و سلم .

مشهد صفيه بنت عبدالمطلب ـ رضي الله عنها ـ عمه رسول ـ صلي الله عليه وآله وسلم ـ و مادر زبير بن العوام ـ رضي الله عنه ـ در يسار خارج از باب بقيع .

مشهد عثمان بن عفان است بر سرش قبه اي است عالي كه اسامة بن سنان كه يكي از امراي صلاح الدين ايوبي ( 2 ) است ، در سال ششصد و يك بنا كرده و قولي آنكه باني قبه مذكوره عزالدين سلمه است و در مشهد ايشان قبر متولي عمارت قبه است .

مشهد فاطمه بنت اسد است مادر اميرالمومنين علي ـ سلام الله عليهما ـ در اقصاي بقيع گذشت كه ظاهر در آن است كه مشهد سعد بن معاذ بوده باشد نه از آن فاطمه بنت اسد ـ رضي الله عنها .

مشهد امام ابو عبدالله مالك بن انس است ـ رحمة الله و رضي الله عنه ـ در رو به روي

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ ل و م : برديك .

2 ـ ل و م : ايوب .


297


كسي كه از در بقيع مي برآيد و در جانب شامي و مشرقي او قبه اي خرد است كه مطري و مرد كه بعد از او بوده اند مُتعرض آن نشده اند و گويند كه در آن قبه نافع مولي ابن عمر است و كلام بعضي مقتضي آن است كه در ميان مشهد امام مالك و مشهد سيدنا ابراهيم تربت پسر عمر است معروف به ابوشحمه كه والدش حد زده و بعد از آن مريض شده مُتوفّي گشته .

مشهد اسماعيل بن جعفر صادق است ـ رضي الله عنهما . مشهدي است عالي در مقابل مشهد سيدنا عباس در جهت مغرب در ركن قلعه مدينه و درش از درون قلعه است ، بناي حسين بن ابي الهيجاست وزير عبيديين در پانصد و چهل و شش و چاهي كه در ميان در اول و مشهد اوست ، گويند كه از آن ( 1 ) امام زين العابدين است ـ عليه السلام ـ و به آن چاه براي امراض تداوي كنند .

درمدينه مُشرّفه ، سه مشهدديگراست كه در بقيع نيست يكي مشهد مالك [ 110 ـ ب ] بن سنان است پدر ابوسعيد خدري ـ رضي الله عنهما ـ به ديوار غربي قلعه مدينه چسبيده و بر سر مباركش قبه اي است قديم البنا و در آن قبه محرابي است .

مشهد نفس زكيه محمد بن عبدالله بن الحسن بن الحسن بن علي ـ سلام الله عليهم ـ است كه در ايام منصور خليفه عباسي مقتول شده بنابر آنكه بسياري از مردم به او بيعت كرده بودند و او بر منصور مذكور خروج كرده بعد از آنكه مدتي از براي پدر و اقارب ديگر محبوس شده بود ، پس منصور عمّ خود عيسي بن موسي را با چهار هزار كس تجهيز كرده به سر او فرستاد . گويند كه در نزد احجار زيت ، يعني موضع مشهد مالك بن سنان مقتول شد و در بقيع دفن كردند ، اما مشهور در ميان اهل مدينه چنان كه مطري و اتباع او گفته اند آن است كه مشهد شريفش در شرقي جبل سلع است و در قبله مشهد شريف او منهل ( 2 ) عين ازرق است .

مشهد سيد الشهدا حمزة بن عبدالمطلب است ـ سلام الله عليها ـ عَمّ رسول ـ صلي الله

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ م : ندارد .

2 ـ م : عين منهل ازرق .


298


عليه و آله و سلم . بر سر مباركش در سال پانصد و نود مادر خليفه الناصرلدين الله ، قبه عالي محكم بنا كرده و در آن قُبّه را به صفايح آهن مصفح ساخته و سلطان اشرف قايتباي از جهت غربي زياده ساخته ، چنان كه چاهي كه در آن جهت بوده داخل شده و طهارت خانه اي چند نيز بنا كرده و يك چاهي ديگر از براي مردمي كه مرور مي كنند حفر فرموده و اين ( 1 ) در سال هشتصد و نود و سه بوده و بايد كه در آن مشهد شريف بر عبدالله بن جحش و مصعب بن عمير ـ رضي الله عنهما ـ سلام كنند و قبري كه در پايان پاي سيدالشهدا حمزه است ـ رضي الله عنه ـ از آن سنقر ترك است كه مُتولي عمارت آن مشهد متبرك بوده و قبري كه در صحن مسجد است ، از آن بعضي از امراي مدينه است [ 111 ـ آ ] كه اشراف بوده اند . پس بايد دانست كه از قبور شهدا نيست .

 

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ م و ل : فرموده به زينه ها فرو مي روند و اين .


299


 

 

فصل ششم

 

در فضيلت اُحد و شهداي سعداي ( 1 ) آن

 

در صحيحين است كه رسول ـ صلي الله عليه وآله وسلم ـ چون اُحد نمايان شد گفت : اين كوهي است كه ما را دوست مي دارد و ما دوست مي داريم او را . از احاديث چنان معلوم مي شود كه اين سخن را به كرات فرموده باشند عندالقدوم از اسفار و در روايت امام احمد اين نيز هست كه او از جبال جنّت است و در كبير طبراني آنكه اين كوهي است كه ما را دوست مي دارد و ما او را دوست مي داريم و او در دري از درهاي جنّت است و اين عير ، كوهي است كه ما را دشمن مي دارد و ما او را دشمن مي داريم و او بر دري است از درهاي آتش و در روايتي اين هم آمده كه هر گاه كه به او مي آييد ( 2 ) بخوريد از درخت او اگر چه عضاه باشد و عضاه درختي خاردار است و در روايتي ركني است از اركان جنّت و در روايتي آنكه احد بر ركني است از اركان جنّت و عير بر ركني است از اركان نار و در حديثي آمده كه چهار كوه از كوههاي جنت است پرسيدند : كدام است آن كوه ؟ فرمود : اُحد كوهي است كه ما را دوست مي دارد و ما او را دوست مي داريم از جبال جنّت و ورقان كوهي است از كوههاي جنّت و طور كوهي است از كوههاي جنّت و لبنان كوهي است از كوههاي جنّت ، الحديث و حديث چند ديگر در فضل و شأن مدينه گذشت كه دّال است بر فضل اُحد .

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ ل : او سعداي م : او سعدان ، د : سعداي ندارد . عربي سعداي ندارد .

2 ـ م : مي آيند .


| شناسه مطلب: 77370







نظرات کاربران