همه تاریخ در یک لحظه همه تاریخ در یک لحظه همه تاریخ در یک لحظه بعثه مقام معظم رهبری در گپ بعثه مقام معظم رهبری در سروش بعثه مقام معظم رهبری در بله
همه تاریخ در یک لحظه همه تاریخ در یک لحظه همه تاریخ در یک لحظه همه تاریخ در یک لحظه همه تاریخ در یک لحظه

همه تاریخ در یک لحظه

یا مقلب القلوب و الابصار! تمام هستی از ازل تا ابد لحظه شماری می‌کنند برای آن لحظه که مهدی فاطمه تکیه بر دیوار کعبه زند و بر این شاخه مرده درخت خشکیده حیات، دوباره نقش زندگی بدهد!

«وطن‌امروز»: حسين قدياني در اين روزنامه نوشت:
موسم بهار است. بر شاخه مرده درخت خشكيده، آن لحظه كه شكوفه حيات، دوباره نقش زندگي مي‌دهد، آري! «معاد» را بايد به ياد آورد كه لحظه برانگيخته شدن براي همه ماست. مرده‌هاي‌مان اين لحظه را خواهند ديد و زنده‌هاي‌مان هم، البته بعد از مرگ! باشد اگر هنوز نفسي ما را هست، به تأسي از بهار، خود را براي لحظه مرگ و لحظه برانگيخته شدن بعد از مرگ آماده كنيم! اين از ميعاد بهار و لحظه معاد ليكن لحظه‌هايي ديگر نيز، بزرگي مي‌كند در تاريخ زندگي آدمي.
آن لحظه كه آدم و حوا در وادي عرفات همديگر را يافتند؛ آن لحظه كه يعقوب بعد از عمري انتظار، يوسف گمگشته خود را ديد؛ آن لحظه كه كشتي نجات نوح، ايمن بر زمين نشست؛ آن لحظه كه آتش بر ابراهيم، سرد و سلامت شد؛ آن لحظه كه دريا پيش پاي موسي شكافته شد؛ آن لحظه كه عيسي درون گهواره زبان گشود تا از مادر پاكدامن خود دفاع كند؛ آن لحظه كه «محمد» در خلوت حرا، مبعوث شد به پيامبري؛ لحظه فتح بزرگ مكه و آن لحظه كه در بركه غدير، آخرين رسول خدا با بالا بردن دست اميرالمومنين، رسالت خود را كامل كرد.
آن لحظه كه علمدار كربلا، سياهه شب‌پرستان را به كناري زد و به شريعه رسيد از جمله بزرگ‌ترين لحظات تاريخند كه از فرط حماسه و شكوه و عظمت، هم تبسم را بر لب جاري مي‌كنند و هم اشك را بر ديده! ليكن لحظه‌اي هم هست كه هنوز نيامده! و چون بيايد اين همه لحظه را كه برشمردم با خود به همراه دارد! سخن از آن لحظه‌اي مي‌گويم كه «منجي عالم بشريت» تكيه بر ديوار كعبه مي‌زند و نداي «انا المهدي» سر مي‌دهد.
در اين لحظه ناب وعده شده، تو گويي آدم و حوا تازه همديگر را مي‌يابند و يعقوب، تازه يوسف را! تو گويي سفينه نوح، تازه آن لحظه به زمين خواهد نشست و آتش، تازه آن دم بر خليل بت‌شكن خدا، سرد و سلامت خواهد شد! تو گويي آن لحظه، تازه دريا بناي شكافتن، پيش پاي موسي را دارد و تازه عيسي مي‌خواهد درون گهواره زبان به معجزه باز كند! تو گويي لحظه عظيم ظهور، اين دوباره «محمد» است كه به رسالت مبعوث مي‌شود و اين دوباره مكه است كه توسط مردي از سلاله آخرين رسول خدا فتح مي‌شود!
تو گويي آن لحظه، همان لحظه تاريخي غدير است و همان آن كه سقاي آب و ادب، خود را به شريعه مي‌رساند!
يا مقلب القلوب و الابصار! تمام هستي از ازل تا ابد لحظه شماري مي‌كنند براي آن لحظه كه مهدي فاطمه تكيه بر ديوار كعبه زند و بر اين شاخه مرده درخت خشكيده حيات، دوباره نقش زندگي بدهد!


| شناسه مطلب: 66961




معارف



نظرات کاربران