به مناسبت عید نوروز؛

هفت‌سین سبک زندگی اسلامی به مناسبت عید نوروز؛

هفت‌سین سبک زندگی اسلامی به مناسبت عید نوروز؛

هفت‌سین سبک زندگی اسلامی بعثه مقام معظم رهبری در گپ بعثه مقام معظم رهبری در سروش بعثه مقام معظم رهبری در بله
به مناسبت عید نوروز؛

هفت‌سین سبک زندگی اسلامی به مناسبت عید نوروز؛

هفت‌سین سبک زندگی اسلامی به مناسبت عید نوروز؛

هفت‌سین سبک زندگی اسلامی به مناسبت عید نوروز؛

هفت‌سین سبک زندگی اسلامی به مناسبت عید نوروز؛

هفت‌سین سبک زندگی اسلامی
به مناسبت عید نوروز؛

هفت‌سین سبک زندگی اسلامی

عید امسال هفت سینی از سبک زندگی اسلامی بچینیم تا با سرور و شادمانی، سهولت و آسان‌گیری، سادگی و قناعت، سخاوت و بخشندگی، سیاست و ساماندهی و سیادت و بزرگواری سعادت سالیانه خود را در پرتو سبک زندگی اسلامی به دست آوریم.

خبرگزاري رسا : امسال قرار است بر سفره عيد نوروز هفت‌سيني از جنس فرهنگ و ادب و معنويت بچينيم، در كنار سفره عيدانه سال جديد كه هم‌زمان است با سالروز ولادت بانوي دو سرا فاطمه زهرا (س) نگاهمان را از هفت‌سين سبزه، سنجد، سمنو، سير، سيب، سكه و سماق به عالم معنا و اخلاق و ارزش‌ها به پرواز درآوريم.
عيد امسال سبك زندگي اسلامي را كه رهبر معظم انقلاب در بجنورد و در سفر تاريخي به استان خراسان شمالي كليد زدند در قالب هفت‌سين به نمايش بگذاريم تا در اين موضوع مهم و حياتي بيشتر بينديشيم و زندگي و سبك آن را در لابه‌لاي عناوين زير جهت‌دهي و برنامه‌ريزي كنيم:
1- سرور
2- سهولت
3- سادگي
4- سخاوت
5- سياست
6- سيادت
7- سعادت

سرور و شادماني
اسلام دين شادي و سرور بوده و در كنار آن غم و حزن را هم به رسميت مي‌شناسد، امام علي (ع) مي‌فرمايد: «المومن بشره في وجهه و حزنه في قلبه» [1]؛ انسان مؤمن شادي‌اش در رخسار و اندوهش در دل است.
فصيحي هروي، شاعر پارسي‌گو مي‌فرمايد: «خنده‌ام مي‌بيني و از گريه دل غافلي/ خانه ما از درون ابر است و بيرون آفتاب».
انسان خداباور انساني منبسط و برخوردار از روحيه شادي است، عبوس بودن و گرفتگي چهره و منقبض بودن مورد تأييد آموزه‌هاي ديني نيست و قرآن هم خداي علي اعلي را اين‌گونه توصيف مي‌كند: «انه هو الذي اضحك و ابكي» [2]؛ او خدايي است كه مي‌خنداند و مي‌گرياند، بنابراين خداي ما خداي خنده و گريه است؛ يعني حالت خنديدن و حالت گريستن هر دو در ساختار وجودي انسان توسط خداي رحمان طراحي شده و آنچه خدا آفريده داراي حكمت و مصلحت است.
البته شادماني و شادي گناه‌آلود مورد تأييد دين نيست، علي (ع) مي‌فرمايد: «هر روزي كه در آن گناهي انجام نگيرد آن روز عيد است و شادي كه نتيجه آن شاد زيستي است مورد نكوهش نيست، آنچه نكوهش شده است خوشحالي و شادي همراه با گناه است».

سهولت و آسان‌گيري
اساس شريعت اسلامي و آسان‌گيري است، رسول خدا (ص) فرمود: «بعثت علي الشريعه السمحه السهله» [3]؛ خداوند مرا بر شريعت و دين با گذشت و آسان برانگيخته است.
سخت‌گيري در كارها و حتي در تربيت گاهي جواب منفي مي‌دهد، پدر و مادري كه از فرزندان خردسال خود توقع انجام كارها و عبادت‌هايي مانند بزرگ‌سالان را دارند نتيجه ‌عكس مي‌گيرند. به گفته فردوسي «رخش مي‌بايد تن رستم كشد» هر سن و سالي شرايط و اقتضائاتي دارد، كاري كه اسلام از زن خواسته است با آنچه از مرد خواسته است متفاوت است، رسول خدا (ص) فرمود: «زن ريحانه و گل بوده و براي كارهاي سخت و سنگين آفريده نشده است».
پيامبر اسلام به هنگام گسيل معاذ بن جبل به يمن براي تبليغ دين اسلام فرمود: «يسّر و لا تعسّر»؛ آسان بگير و سخت نگير.
در تربيت، تبليغ، خانه‌داري، مديريت و در روابط عمومي و اجتماعي اصل سهولت و آسان‌گيري يك اصل راهگشا و كاربردي است، ازجمله در خريد و فروش توصيه اسلام اين است كه بيع و معامله را آسان و با گذشت انجام بده.
بنابراين در تمام امور زندگي، سبك زندگي اسلامي آن است كه با آسان‌گيري مردم را به اسلام و ارزش‌هاي اسلامي جذب كرده و از امور سخت‌گيرانه و دشوار پرهيز كنيم.
سادگي و قناعت‌ورزي
اي قناعت توانگرم گردان/ كه وراي تو هيچ نعمت نيست
قناعت يعني بسنده كردن به آنچه داري و چشم ندوختن به آنچه ديگران دارند، قناعت به تعبير امام علي (ع) «حيات طيبه» و زندگي پاك و پاكيزه است، زندگي همراه با حرص و طمع جهنمي است كه هيچ‌گاه شعله‌هايش فروكش نمي‌كند و انسان طماع مانند كرم ابريشم است كه حرص بر خوردن آن چنان بلايي به سر آدمي آورد كه در داخل پيله مي‌ميرد و راه برون‌رفت را بر خود مي‌بندد.
قناعت و سادگي در زندگي عزت‌آفرين و استقلال آفرين است، «ما مي‌توانيم» آنگاه رخ مي‌نمايد كه انسان به آنچه خود دارد بسنده كند و وابسته به اين و آن نباشد.
امام علي (ع) مي‌فرمايد: «التقلل و لا التوسل»؛ با كم خود بساز و وابسته به ديگران مباش.
البته آنچه در باب قناعت گفته مي‌شود قناعت در مصرف است نه در توليد، انسان مؤمن انسان مولد است كالا و خدمات توليد مي‌كند تا همگان و خود از آن بهره ببرند؛ لكن همين انسان برخوردارتر در مرحله مصرف از هرگونه اسراف و تبذير و بريز و بپاش دوري مي‌كند.
قناعت يعني كار كن و ريشه وابستگي‌ات را نسبت به ديگران كم كن تا عزيز باشي؛ زيرا به قول مولانا «آنچه شيران را كند روبه مزاج/ احتياج است، احتياج است احتياج».

سخاوت و بخشندگي
در يك نگاه كلان و كلي مي‌توان انسان‌ها را به چهار گونه تقسيم كرد؛ خوب، خوب‌تر، بد و بدتر، انسان‌هاي خوب كساني هستند كه از آنچه خداوند به آنها داده از قبيل مال، قدرت، استعداد آبرو، نفوذ كلام، موقعيت اجتماعي و... هم خود بهره مي‌برند هم به ديگران بهره مي‌رسانند در آموزه‌هاي ديني از اين‌گونه كسان به‌عنوان سخي ياد شده است.
دسته دوم كساني هستند كه از آنچه خود دوست مي‌دارند دل مي‌كنند و به ديگران مي‌بخشند كه نام آنها «كريم» و ايثارگر بوده و از دسته اول بهترند و خوشبخت‌تر.
دسته سوم انسان‌هاي بخيل‌اند كه خود و خانواده‌شان از آنچه دارند استفاده حداقلي مي‌كنند؛ اما ديگران از آنها بهره‌اي نمي‌برند.
دسته چهارم انسان‌هايي هستند كه نه خود خورند و نه كس دهند، گنده كنند مگس دهند امامان معصوم اين دسته را به نام «لئيم» معرفي كرده‌اند؛ يعني بدترين و پست‌ترين انسان‌ها؛ زيرا آنچه از نعمت‌هاي الهي در اختيار دارند نه خود از آن بهره شايسته مي‌برند و نه حاضرند كسي از آنها بهره ببرد و استفاده كند.
سخاوت و بخشندگي درختي است كه ريشه در بهشت داشته و بخل و فشرده دستي درختي است كه ريشه در جهنم دارد، آنكه باورهايش بر اساس توحيد و توكل شكل گرفته باشد از سخاوت و بخشندگي سرباز نمي‌زند، همواره گره‌گشايي كرده و راه‌اندازي مي‌كند و از هرچه دارد در راه بندگان خدا و دين خدا مضايقه نمي‌كند.
صائب تبريزي مي‌گويد: «چون وا نمي‌كني گرهي خود گره مباش، ابروگشاده باش چو دستت گشاده نيست».
سياست و ساماندهي
از واژه سياست دو گونه برداشت شده است؛ يك برداشت انحرافي و نادرست آن به معناي حقه و فريب و پدرسوختگي و عدم پايبندي به دين و ديانت و مانند آن كه معمولاً در بين سياستمداران غير الهي مصاديق روشن دارد و برخي از مسلمانان سياست زده را هم فراگرفته است.
اما معناي درست سياست؛ يعني ساماندهي امور اجتماعي اقتصادي و فرهنگي مردم و تدبير و مديريت واقع‌بينانه و به نفع همه شهروندان و انسان‌هايي كه در يك كشور زندگي مي‌كنند.
سوگمندانه در ايران اين كلمه سياست در ادبيات ستمگران از معناي واقعي خود جدا شده بود به‌گونه‌اي كه آن را در تقابل و تضاد آموزه‌هاي ديني به شمار مي‌آوردند؛ اما مردان سياستمدار خداباور و معادشناس و انسان‌شناس مانند شهيد مدرس و امام راحل در ايران اسلامي سياست را نه‌تنها جداي از ديانت ندانسته‌اند بلكه شعار «ديانت ما عين سياست ماست و سياست ما عين ديانت ماست» از شهيد مدرس و «اسلام همه‌اش سياست است» از امام خميني و تعبير روشن و جامع «مردم‌سالاري ديني» از رهبر معظم انقلاب بار ديگر واژه سياست را به معناي اساسي و درست آن برگرداند.
امروز در فرهنگ و ادبيات انقلابي ملت ايران سياست به معناي راستين آن يعني درد دين داشتن، يعني تدبير امور بر اساس چشم‌انداز داشتن، يعني دوست و دشمن را شناختن و در برابر غيرخودي‌ها و دشمنان غليظ و شديد بودن و در بين مؤمنان رحيم و رئوف بودن و اين‌گونه زيستن را سياست اسلامي مي‌ناميم.
سيادت و بزرگواري
واژه سادت در قرآن و روايات زياد به چشم مي‌خورد، «سيد» در لغت يعني سرور، بزرگوار، بزرگ قوم، جلوداري و پيشتازي در برخورداري از صفات پسنديده، قرآن حضرت عيسي مسيح را سيد ناميده است و سيد و سرور كائنات هم پيامبر اسلام است و امامان هم «ساده الامم» يعني سروران امت‌ها معرفي شده‌اند.
در آموزه‌هاي ديني به كساني كه از لحاظ اخلاقي خود را به‌خوبي مديريت مي‌كنند سيد اطلاق شده است. امام صادق (ع) فرمود: «ثلاث من كنّ فيه كان سيدا كظم الغيظ و العفو عن المسيء و الصله بالنفس و المال»؛ سه طايفه داراي سيادت‌اند؛ آن كه خشمش را فرو نشاند و از انسان خطاكار بگذرد و با جان و مالش صله رحم كند.
از رسول خدا رسيده است كه فرمود: «سيد القوم خادمهم»؛ سرور و بزرگوار هر جمعي و هر ملتي خدمتگزار آنها است، آنان كه به مردم خدمت واقعي ارائه مي‌دهند انسان‌هاي بزرگوار و خادمان راستين به شمار مي‌روند كه به مقام سيادت رسيده‌اند.
به يك نمونه از انسان‌هاي بزرگوار براي سبك زندگي ديني و توحيدي و اسلامي بسنده مي‌كنيم؛ هنگامي كه يوسف عزيز مصر شد و برادران همه او را شناختند و حضرت يعقوب به ديدار فرزند عزيزش رفت در ملاقات خصوصي بين اين پدر و آن پسر كه هر دو پيامبر بودند يعقوب از يوسف پرسيد پسرم برادران بر سر تو چه آوردند و با تو چه كردند برايم بازگو كن؟
يوسف بزرگوار گفت: پدرم از من بپرس خدا با تو چه كرد و از سؤال اول صرف‌نظر كن.
سعادت و خوشبختي
همه خداباوران خواستار خوشبختي و سعادت‌اند، سعادت گمشده بشر در طول تاريخ بوده و هست، اسلام با رهنمودهاي آسماني خود تمام راهكارهاي رسيدن به سعادت و خوشبختي در دنيا و آخرت را ارائه داده و نمونه‌هاي عالي انسان‌هاي سعادتمند را هم به‌عنوان اسوه و الگو معرفي كرده است.
انسان‌هايي كه سرمايه خدادادي خويش را در مسير رشد و بالنگي خود به كار گيرند و لباس زيبا و فاخر عبوديت و بندگي را بر جان و روح خود قرار دهند خوشبخت، سعادتمند، بهشتي و عاقبت به خير به شمار مي‌روند.
اما كساني همه كه از مسير رحمان منحرف شوند و چشم و دل و جان خود را به شيطان بسپارند در وادي ضلالت گرفتار مي‌شوند و جهنم سوزان را براي خود فراهم مي‌سازند. قرآن هم در سوره هود آيه‌هاي 101 تا 108 سرنوشت انسان‌هاي شقي و سعيد را ترسيم كرده است.
سعادت زيستي شايسته در پرتو دين و ولايت است آنان كه دو يادگار پيامبر (ص) را به‌درستي پاس داشتند و با آن طريق حركت و زندگي خود را تنظيم كردند خوشبخت دنيا و آخرت‌اند كه هم در دنيا حسنه نصيب آنها مي‌شود و هم در آخرت از حسنه بهره‌مندند.
ملت رشيد ايران به رهبري ولي زمان، ولايت فقيه و در پرتو عنايات باري تعالي امروز احساس سربلندي و سعادت كرده و در برابر همه زورگويان عالم احساس قدرت و قوت مي‌كند.
پيام اين انقلاب برآمده از باورهاي ديني و مستحكم به ولايت ديني تحصيل سعادت دنيا و آخرت اين مردم است و اگر دشمنان تهديد و تحريم و گاه تحقير را بر اين ملت روا مي‌دارند براي آن است كه مي‌دانند اين مردم با دين و ولايت ديني وجودشان غني‌سازي شده و با اين ملت غني‌شده و خودباور و خدامحور كه داراي سعادت دنيا و آخرت خويش است، توان مبارزه عادي ممكن نيست؛ ازاين‌رو به دست و پا افتاده‌اند و آب در هاون مي‌كوبند؛ اما بايد بدانند كه ملت ما سعادت به‌دست‌آمده را چون جان خويش حفاظت خواهد كرد./704/9314/ب1
منابع و مآخذ:
[1]. نهج‌البلاغه حكمت.
[2]. نجم آيه 43.
[3]. كافي ج 5 ص 494.


| شناسه مطلب: 66963




معارف سبك زندگي



نظرات کاربران