عنایت امام هشتم به کاروان دانشجویی آذربایجان شرقی؛

امام رضا(ع) خادمان زائران اربعین را میهمان کاروانمان کرد عنایت امام هشتم به کاروان دانشجویی آذربایجان شرقی؛

امام رضا(ع) خادمان زائران اربعین را میهمان کاروانمان کرد عنایت امام هشتم به کاروان دانشجویی آذربایجان شرقی؛

امام رضا(ع) خادمان زائران اربعین را میهمان کاروانمان کرد بعثه مقام معظم رهبری در گپ بعثه مقام معظم رهبری در سروش بعثه مقام معظم رهبری در بله
عنایت امام هشتم به کاروان دانشجویی آذربایجان شرقی؛

امام رضا(ع) خادمان زائران اربعین را میهمان کاروانمان کرد عنایت امام هشتم به کاروان دانشجویی آذربایجان شرقی؛

امام رضا(ع) خادمان زائران اربعین را میهمان کاروانمان کرد عنایت امام هشتم به کاروان دانشجویی آذربایجان شرقی؛

امام رضا(ع) خادمان زائران اربعین را میهمان کاروانمان کرد عنایت امام هشتم به کاروان دانشجویی آذربایجان شرقی؛

امام رضا(ع) خادمان زائران اربعین را میهمان کاروانمان کرد عنایت امام هشتم به کاروان دانشجویی آذربایجان شرقی؛

امام رضا(ع) خادمان زائران اربعین را میهمان کاروانمان کرد
عنایت امام هشتم به کاروان دانشجویی آذربایجان شرقی؛

امام رضا(ع) خادمان زائران اربعین را میهمان کاروانمان کرد

بی تردید سفر معنوی عتبات یک فرصت مغتنمی برای خودسازی است و من احساس می کنم روحانیون کاروان ها بیشترین استفاده را می توانند از این سفر ببرند و می برند،به خاطر الطافی که ذوات مقدسه به همه زائران دارند، یعنی وقتی میهمان را دعوت می کنند قطعا رسم میهمان نوازی از زائران را می دانند چون خانواده کرم هستند و کریمانه با زائران و میهمانانشان برخورد می کنند و این امر به نحو احسن انجام می شود.

داستاني نقل شده كه آقا اباعبدالله (ع) كنيزي داشتند و كنيز شاخه گلي به آقا امام حسين(ع) اهدا كرد و در قبال اين شاخه گل،حضرت كنيز را آزاد كرد. اطرافيان گفتند ايشان فقط به شما يك شاخه گل دادند چرا او را آزاد كرديد و لطف زياد در حقش نموديد.امام حسين(ع) آيه اي از قرآن را تلاوت كردند و فرمودند كه خداوند ما را اين طور ادب كرده و اين طور آموزش داده كه هر كس خوبي در حق ما انجام دهد ما خيلي بيشتر، بهتر و بالاتر از آن را انجام مي دهيم.آقا قطعا در اين سفر عناياتي به زائران خودشان خواهند داشت.
من مهدي نيك بخت هستم، اهل استان آذربايجان شرقي و در شهر قم سكونت دارم. توفيق آن را داشتم كه با كاروان دانشگاهيان استان آذربايجان شرقي در تاريخ ۲۲ فروردين ماه ۹۶ عازم عتبات عاليات شدم و الحمد لله در اين سفر معنوي الطافي را از ائمه معصومين(عليهم السلام) ديديم كه به يكي دو مورد آن اشاره مي كنم.
سفر را با دعا براي سلامتي امام زمان(عج) و به نيابت از امام رضا(ع)آغاز كرديم
ما با زائرينمان قراري داشتيم كه در طول اين سفر از دو چيز غافل نشويم، يكي فكر و يكي ذكر .در بحث ذكر، ياد آقا امام زمان(عج) را در هر جايي كه براي زيارت مي رويم و در لحظه لحظه سفرمان به ياد داشته باشيم، لذا از اين جهت وقتي مي خواستم صحبت هايم را شروع كنم با دعا براي سلامتي امام زمان(عج)آغاز مي كردم و به پايان مي رساندم. سعي كرديم در طول اين سفر آن را رعايت كنيم و مي دانستيم كه آقا هم نظري به ما خواهند كرد كه اگر اين اتفاق بيفتد و حضرت گوشه چشمي به شيعيان خود كنند، قطعا عاقبت به خير خواهند شد.
قرار ديگري گذاشتيم و آن اين بود كه با موافقت همه كاروان و به تبعيت از توصيه بزرگان و يكي از مراجع بزرگ عظام تقليد،ثواب اين سفر را هديه كنيم به آقا امام رضا (ع) و به نيت آقا زيارت و اعمالمان را انجام دهيم.
اين قضيه را از ابتداي ورودمان به فرودگاه بغداد با هم كارواني ها مطرح كرديم و بنا را بر اين گذاشتيم. اولين ورودمان هم شهر كاظمين بود، حرم آقا امامين جوادين (عليهما السلام). آنجا رنگ و بوي امام رضا(ع) را مي داد، يك طرف حضرت جواد(ع) فرزند آقا و يك طرف پدر بزرگوار ايشان، باب الحوائج، امام موسي كاظم (ع) آنجا به نوعي بوي حرم امام رضا(ع) هم مي داد.
هر جايي كه براي زيارت مشرف مي شديم وقتي نيت مي كرديم زيارت را براي خودمان و به نيابت از ديگران انجام دهيم، آنجا باز هم يادآور و متذكر مي شدم كه به نيابت از امام رضا (ع) اين سفر را انجام مي دهيم. دوستان روحاني من كه قبلا به اين نيت عتبات رفته بودند، مورد الطاف قرار گرفته و براي من هم تعريف كرده بودند.
واقعيتش من در يكي دو سفر، اين را تجربه كرده بودم و كم و بيش الطافي را مي ديديم، البته الطاف خفيه شان قطعا بوده و از باب الطاف جليه شان آنچه ما با چشمان بصري خودمان ديديم، احساس كردم و در اين سفر هم مطمئن بودم عناياتي خواهد شد. بهر حال نمي شود كه انسان ياد مولا، آقا و ارباب خودش باشد و اربايش ايشان را از ياد برده باشد، لذا با اين نيت سفر را آغاز كرديم.
همراهي اتفاقي تيم هلال احمر در زيارت سامرا و نجات زائر بيمارقلبي
در سفر اتفاقات جالبي افتاد. اولين اتفاقي كه افتاد اين بود كه وقتي مي خواستيم از كاظمين به سمت سامرا حركت كنيم و مستحضر هستيد كه كاروان سامرا مي رود و در برگشت باز از كاظمين عبور مي كند. آنجا در گاراژي كه سوار اتوبوس مي شديم سه نفر از تيم پزشكي سازمان حج و زيارت مي خواستند همراه ما زيارت سامرا بيايند و در زمان برگشت پل بغداد پياده شوند. محل خدمت و ماموريتشان هم كاظمين بود. ما به لحاظ بحث هاي امنيتي و سازماني كه وجود داشت مردد بوديم كه بالاخره بپذيريم يا نه، تا اينكه ديديم همان سه زائر وارد اتوبوس ما شدند و به ما ملحق شدند. پشت سرشان ديديم مامور عراقي آمد و نامه اي از سازمان به ما داد كه اينها اجازه دارند و مي توانند همراه شما بيايند و قسمت شد و آمدند. سوار شدند و الحمد لله مسائل قانوني آن هم انجام شده بود .
اين تيم اهل اصفهان بودند و كاروان ما آذري زبان بودند و ما تركي با زائرين حرف مي زديم. به رسم ميهمان نوازي تبريزي ها كه شهره عام و خاص است اجازه گرفتيم و در مسير با زبان فارسي در مورد امامين عسگريين و امزاده سيد محمد صحبت كرديم تا اين سه زائر هم متوجه شوند. مدير كاروان هم از اين زائرها پذيرايي به عمل آورد. در راه با هم رفيق شديم و صحبت كرديم. موقع برگشت در پل بغداد پياده شدند و به محل خدمتشان در كاظمين رفتند.
اتفاق جالبي كه افتاد اين بود كه ما در مقصد پاياني مان كه شهر نجف بود يكي از اعضاي كاروان مان دچار مشكل قلبي شد، يكي از رگ هاي قلبش دچار گرفتگي شده بود و احتياج به مسائل پزشكي و سي سي يو پيدا كرد. وقتي مدير كاروان ايشان را به مركز هلال احمر نجف بردند با كمال ناباوري ديديم همان تيم پزشكي كه در كاظمين همراه ما شده بودند، همان تيم آنجا مستقر هستند و محل ماموريتشان به صورت اتفاقي و ناگهاني عوض شده است.
به خاطر خدماتي كه كاروان به آن سه نفر ارائه داده بود، آنها هم به رسم جواب دادن به ميهمان نوازي كاروان، لطف كردند و خدمات خيلي خوبي به اين بيمار ما ارائه دادند. آمبولانس هماهنگ كردند و بيمار را به بخش سي سي يوي بيمارستان نجف منتقل و با تيم پزشكي آنجا صحبت كردند،خلاصه خيلي لطف كردند. من از موضوع بيمارستان بستري شدن بيمار آگاه نبودم، وقتي با زائرين از حرم آقا اميرالمومنين(ع) برمي گشتيم در راه مركز هلال احمر رفتم تا حال بيمار را بپرسم. وقتي وارد شدم پزشكي را ديدم با من احوال پرسي كرد و گفت ما همراه شما بوديم در سفر سامرا و مواجه شدم با تيم سه نفري همراه ما. جوياي حال بيمار شدم و ايشان هم گفتند پيگيري هاي لازم را انجام دادند.
اينجا با خودم گفتم كه قسمت و روزي اين بوده كه خداوند اين سه نفر را در كاروان ما بفرستد، يك نفر دركاروان دچار مشكل قلبي شود و آنها هم گرچه براي همه اين خدمات را دارند اما نسبت به كاروان ما بيشتر و بهتر لطف داشتند و اين عنايت خدا بود كه ما شرمنده خانواده اين زائر بيمار نشديم.
و اما اتفاق دوم در مسجد سهله
از كربلا به سمت نجف كه حركت كرديم اول وارد مسجد سهله شديم تا آنجا اعمال را انجام دهيم. در نزديكي مقام حضرت ابراهيم (ع) نشستيم تا اعمال را انجام دهيم. مدير كاروان به من گفتند كه كارواني هستند اينجا كه روحاني شان به دليل مشكلي نيامده و آنها تقاضا دارند كه به كاروان ما ملحق شوند و استفاده ببرند. از من سوال كرد كه آيا اشكالي دارد ؟
من هم گفتم از نظر بنده هيچ اشكالي ندارد آيا آنها خبر دارند كه كاروان ما آذري زبان هستند و ما آذري با هم صحبت مي كنيم؟گفت بله من به آنها گفتم .من هم به زائرين گفتم ميهمان داريم، اگر ميهمان پذير هستيد و شرطش اين است كه فارسي صحبت كنيم و زائرين هم استقبال كردند از اين قضيه كه ميهمان حبيب خداست. مواجه شديم با ۸۰ زائر خانم كه روحاني هم نداشتند و ما بدون توجه به اينكه اين زائرين اهل كجا هستند با زبان فارسي شروع كرديم در مقام ها توضيحات را گفتيم و اعمالش را انجام داديم.
امام رضا(ع) خادمان زائران اربعين را ميهمان كاروانمان كرد
وقتي مي خواستيم سمت مقام امام زمان(عج)در مسجد سهله برويم، مدير كاروانشان به من گفت خدا به شما اجر بدهد كه كمك كرديد و يادتان باشد امام رضا(ع) اين زائرها را براي شما فرستاده و حواله كرده است و روزي شما شد. دعاي اينها پشت شما و زائرانتان خواهد بود. يادم افتاد كه ما سفرمان را با ياد امام رضا(ع) شروع كرديم.
سوال شد برايم.به مديرآن كاروان گفتم بين اين همه كاروان ايراني در مسجد سهله و فارسي زبان، چرا شما سراغ ما آمديد كه آذري زبان هستيم. گفت نمي دانم به دل ما افتاد و ما بين اين همه كاروان سمت شما آمديم. وقتي كه از آن كاروان ۸۰ نفري سوال كردم كه اهل كجا هستند، مديرشان گفت اينها خادمان امام حسين (ع) در ايام اربعين هستند كه در شهر بوشهر به زائران اباعبدالله الحسين(ع) خدمت مي كنند. از آنجايي كه از لحاظ مالي امكان اعزام به اين سفر را نداشتند آقا امام رضا(ع) تقبل هزينه سفر اينها را كرده است، يعني يك نفر در مشهد گفته من خادمان زائران امام حسين (ع) را مي خواهم به زيارت امام حسين(ع) بفرستم و هزينه اين هشتاد نفر را آن باني در مشهد داده است. چون خواستيم سفرشان خوب انجام شود هوايي آنها را آورديم اما زميني از بوشهر حركت كردند و آمدند مشهد خدمت آقا امام رضا(ع) عرض ارادت و پابوسي كردند و با پرواز مشهد به سمت عراق آمدند .
من اينجا هم احساس كردم كه اين عنايت و لطفي از امام رضا (ع) بوده است كه ما بتوانيم زائران امام هشتم را در خدمت جد بزرگوارشان در نجف اشرف ميهمان نوازي كنيم، علي ايحال اين مسئله مرا تحت تاثير قرار داد و منقلب شدم و مدير آن كاروان همچنين، اما بقيه هنوز خبر نداشتند نه زائرهاي ما و نه زائران بوشهري .
وقتي مي خواستيم سمت مقام امام زمان(عج) برويم در قسمت بيروني زائران را نشاندم كه ذكر توسلي به آقا داشته باشيم. معمولا اين كار را در همه كاروان ها انجام مي دهيم.عرض كردم سفر ما با ياد امام زمان(عج) و آقا امام رضا(ع) عجين شده بود. در جمع زائران كه حالا سه كاروان شده بوديم گفتم كه خبر داريد كه چه اتفاق افتاده؟يادتان هست اول سفر قرارگذاشتيم امام رضا(ع) شريك شود و به جاي ايشان زيارت كنيم و ثوابش را هديه كنيم به امام هشتم؟هيچ خبر داريد امام رضا(ع) جواب ما را داده؟ هيچ خبر داريد امام رضا(ع) براي ما ميهمان فرستاده و ما پذيراي ميهمانان امام هشتم هستيم؟اين ها را امام رضا(ع) از جنوب آورده و حواله كرده و به پابوسي او رفته اند و قطعا حواسش به اينها هست چون زائران خاص هستند و با شرايط خاص آمده اند و به آنها عنايت دارد چون خودشان دعوت كرده اند و اين لطف امام رضاست كه اين ها را همراه ما كرده است.
اينجا بود كه فضاي مسجد سهله عوض شد چه زائران كاروان ما و چه زائران آن كاروان، فضا معنويت خاصي گرفت. زائران آنجا با سوز دل و اشك هايشان هم ياد امام رضا(ع) كردند و توسل و درد دلي هم با آقا امام زمان(عج)نمودند. اين يكي از شيريني هاي سفرما شد. زائرين ما تا آخر سفر مي گفتند كه حاج آقا شما امام رضا(ع) را از اول به كاروان ما دعوت كرديد و ما چندين جا عنايات آقا را ديديم.
خود زائران هم براي من اتفاقاتي را تعريف كردند، منقلب بودند و با اشك چشم و حال و هوايي خاص صحبت مي كردند و اين حال معنوي خود را از امام رضا(ع) مي دانستند. اگر ياد امام باشيد او هم ياد شماست
خداي بزرگ و متعال را شاكر هستيم كه اين سفرها را روزيمان مي كند و اين تجربه اي شد براي ما به صورت عملي و براي زائران ما، كه اگر ياد امام باشيد او هم ياد شماست، يعني لازم نيست ما دنبال امام بدويم .كسي دنبال امام زمان(عج) مي گشت گريه و زاري مي كرد كه من كجا شما را ببينم. آقا روزي در خواب يا حالاتي به او گفتند تو خوب شو ما خودمان پيش تو مي آئيم. ما تجربه كرديم كه اگر از ياد امام غافل نباشيم و با ياد امام كه باشيم هر جا كه باشيم، امام مي آيد و عنايت هايش هم شامل حالمان مي شود.
از خداوند متعال سپاسگزارم كه ما را در مسير اهل بيت(عليهم السلام) قرار داد و از خدا مسئلت داريم كه حيات ما را با حيات محمد و ال محمد و مرگ ما را با محمد و ال محمد قرار دهد ان شاءالله.
منبع: سايت لبيك / عتبات دانشگاهيان




مطالب مرتبط

نظرات کاربران