درس اخلاق آیت الله مظاهری؛
زیارت جامعه کبیره معدن اسرار شیعه است
آیت الله مظاهری گفت: تمام اسرار شیعه در این زیارت هست. نمیتوانید سرّی از اسرار شیعه پیدا کنید که در این زیارت نباشد. باید بگوییم «معدن اسرار شیعه» است.
به گزارش پايگاه اطلاع رساني حج، متن زير مشروح درس اخلاق آيت الله مظاهري در تاريخ هفتم ارديبهشت ماه است كه در ادامه مي خوانيد؛
بسم الله الرحمن الرحيم
الحمدلله ربّ العالمين والصلاة والسّلام علي خير خلقه أشرف بريته ابوالقاسم محمّد صلي الله عليه و علي آله الطيّبين الطاهرين و عَلي جميع الانبياء وَالمُرسَلين سيّما بقية الله في الأرضين و لَعنة الله عَلي اعدائهم أجمعين
شب جمعه متعلّق به قطب عالم امكان و محور عالم وجود و واسطۀ بين غيب و شهود، يعني حضرت وليعصر«عجّلاللهتعاليفرجهالشّريف» است؛ اظهار ارادت كنيد خدمت آقا با سه صلوات.
بحث ما باشد براي بعد و چون اين ايام اختصاص به امام زمان دارد، مقداري دربارۀ وجود مقدس ايشان صحبت كنم. اوّل چيزي كه همۀ ما بايد به آن توجه داشته باشيم، اينست كه همه جا محضر مقدس امام زمان است و ما بايد ادب حضور را مراعات كنيم. قرآن ميفرمايد: «وَ قُلِ اعْمَلُوا فَسَيَرَي اللَّهُ عَمَلَكُمْ وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤْمِنُونَ وَ سَتُرَدُّونَ إِلَي عَالِمِ الْغَيْبِ وَ الشَّهَادَةِ فَيُنَبِّئُكُمْ بِمَا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ»[1]
اين سين در اينجا سين تحقيقي است و معناي اين آيه در قرآن تكرار شده است و ميفرمايد هركاري كه ميخواهي بكن، امّا توجّه به اين مطلب داشته باشد كه در محضر خدا و در محضر پيغمبر و در محضر ائمّۀ طاهرين«سلاماللهعليهم» هستي و همه جا محضر مقدّس آنهاست و ادب حضور را بايد مراعات كرد. همين يك جمله كه در قرآن است و عقيدۀ شيعه است، اگر ما مراعات كنيم، سر و صدا نداريم و اختلاف نداريم و بالاتر اينكه گناه، چه در خلوت و چه در جلوت، نداريم. اگر اين عقيده كه بايد داشته باشيم و داريم، مورد توجه ما باشد، خواه ناخواه تا سرحدّ عصمت، اجتناب از گناه داريم: «وَ قُلِ اعْمَلُوا فَسَيَرَي اللَّهُ عَمَلَكُمْ وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤْمِنُونَ»؛ هركاري كه ميخواهي بكن، امّا توجّه به اين مطلب داشته باش كه همه جا محضر خدا و محضر پيغمبر اكرم و محضر ائمّۀ طاهرين«سلاماللهعليهم»است و اينكه بعضي از مفسّرين آيه را معنا كردهاند براي روز قيامت، اينطور نيست؛ بلكه قرآن روز قيامت را در همين آيه دارد.
عبارت «اعْمَلُوا فَسَيَرَي اللَّهُ عَمَلَكُمْ وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤْمِنُونَ» براي دنيا و «وَسَتُرَدُّونَ إِلَي عَالِمِ الْغَيْبِ وَ الشَّهَادَةِ فَيُنَبِّئُكُمْ بِمَا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ» براي آخرت. هرچه ميخواهي بكن، امّا متوجّه دو چيز باش، يك اينكه در دنيا در محضر مقدّس اينها هستي و يكي هم اينكه در آخرت حساب و كتاب دقيق داري. روي گفتار و كردار حساب ميشود. امّا معمولاً ما امام زمان را فراموش كردهايم و توجّه به اينگونه مطالب راجع به امام زمان و راجع به ائمّۀ طاهرين و اينگونه عقائد شيعه، كم مورد توجّه است و اوّل چيزي كه راجع به امام زمان بايد بگوييم، توجّه به اين مطلب است. مطلب انصافاً خيلي بالاست، هم قرآن است و هم روايت.
روايات زيادي هست و اين زيارت جامعه، زيارت مقدّسي است و بايد صبحگاهي ما باشد و من از همۀ شما تقاضا دارم اين زيارت جامعه را صبحگاهي خود قرار دهيد. ما مدّعي هستيم كه انشاءالله امام زمان ميآيند و به دست ما و به رهبري ايشان پرچم اسلام روي كرۀ زمين افراشته ميشود؛ لذا همۀ ما بايد منتظر اين حرف باشيم كه به دست ما و به رهبري امام زمان پرچم اسلام روي كرۀ زمين افراشته ميشود. بنابراين همۀ ما سرباز امام زمان هستيم و بايد يك صبحگاهي داشته باشيم. ميدانيد ارتش و سپاه و قواي مسلح، يك صبحگاهي دارند. ما هم سرباز امام زمانيم و بايد صبحگاهي داشته باشيم و صبحگاهي ما زيارت جامعه است. علامه مجلسي«رضواناللهتعاليعليه» ميگويد در «سُرّ من راي» خدمت امام زمان رسيدم و زيارت را مداحوار خواندم و آقا گوش كردند. بعد گفتند بيا جلو و ابهت آقا مرا گرفته بود و نميتوانستم جلو بروم و دست روي شانۀ من گذاشتند و فرمودند «نعمت الزيارة». گفتم آقا اين زيارت از جدتان است؟ و اشاره كردم به قبر امام هادي«سلاماللهعليه». فرمودند: بله.[2] لذا علامه مجلسي«ره»ميفرمايد: «اصحّ الزيارات سنداً و دلالتاً».[3]
تمام اسرار شيعه در اين زيارت هست. نميتوانيد سرّي از اسرار شيعه پيدا كنيد كه در اين زيارت نباشد. بايد بگوييم «معدن اسرار شيعه» است و در اواخر اين معدن اسرار شيعه اينطور آمده كه: «بِكُمْ فَتَحَ اللَّهُ وَ بِكُمْ يَخْتِمُ وَ بِكُمْ يُنَزِّلُ الْغَيْثَ وَ بِكُمْ يُمْسِكُ السَّماءَ أَنْ تَقَعَ عَلَي الْأَرْضِ إِلَّا بِإِذْنِهِ وَ بِكُمْ يُنَفِّسُ الْهَمَّ وَ يَكْشِفُ الضُّرَّ»[4]
يعني آقا در محضر مقدّس تو هستيم و عالم وجود وابسته به توست. اگر نعمتي از طرف خدا ميآيد، واسطۀ فيض تو هستي، اگر همّ و غمّي نيز رفع ميشود به واسطۀ توست؛ لذا اينگونه جملات و اينگونه زيارتها در روايات شيعه زياد ديده ميشود و توجّه به اين مطلب فوقالعاده مهم است. همه جا محضر امام زمان است و ما در محضر امام زمانيم، ادب حضور بايد مراعات شود. اين توجّه اوّل راجع به امام زمان است.
توجّه دوّم هم كه فوقالعاده مهم و از اسرار شيعه است، اينست كه امام زمان فعلاً واسطۀ فيض اين عالمند. از طرف حق تبارك و تعالي هر فيضي كه مربوط به عالم وجود بيايد، فعلاً واسطۀ اين فيض امام زمان است. يكي از علما ميگويد در تخت فولاد خدمت امام زمان رسيدم و از آقا امام زمان ختمي خواستم و آقا امام زمان يك ختم آسان به من نشان دادند. فرمودند زياد بگو: «يا الله يا محمد يا علي يا فاطمه يا حسن يا حسين يا صاحب الزمان ادركني و لا تُهلكني»؛ آقا امام زمان فرمودند اين ختم را زياد بخوان زيرا خيلي مؤثّر است. ميگويد وقتي امام زمان فرمودند كه بگو «ادركني و لا تهلكني»، در ذهن من آمد كه بگويم: «ادركوني و لا تهلكوني»، تا اين در ذهنم آمد، آقا به ذهنم جواب دادند و فرمودند: بله، امّا فعلاً واسطۀ فيض من هستم. لذا بگو «ادركني و لا تهلكني». و اين واسطۀ فيض يكي از چيزهايي است كه در روايات ما و در قرآن و در فلسفۀ اسلامي فوقالعاده روي آن پافشاري شده است.
يعني الان كه شما اينجا نشستهايد و توانايي گوش دادن داريد و من كه در اينجا توانايي گفتن دارم و من و شما كه عقل و شعور داريم و من و شما كه سلامتي داريم و بالاخره اين نعمتها كه اگر شماره كنيم، نميتوان احصاء كرد، همۀ اينها به واسطۀ وجود مقدّس امام زمان است. «بِكُمْ فَتَحَ اللَّهُ وَ بِكُمْ يَخْتِمُ وَ بِكُمْ يُنَزِّلُ الْغَيْثَ وَ بِكُمْ يُمْسِكُ السَّماءَ أَنْ تَقَعَ عَلَي الْأَرْضِ إِلَّا بِإِذْنِهِ وَ بِكُمْ يُنَفِّسُ الْهَمَّ وَ يَكْشِفُ الضُّرَّ»، آقا امام زمان اگر اين آسمان و زمين برپاست و اين كهكشانها برپاست، واسطۀ فيض تو هستي. آقا اگر همّ و غمي خدا از ما رفع كند، واسطۀ فيضش تويي؛ و اين فوقالعاده مهم است.
ما شيعيان اسرار نهفتهاي داريم و به قول قرآن تشيّع يك درخت ريشهدار است: «أَصْلُهَا ثَابِتٌ وَ فَرْعُهَا فِي السَّمَاءِ ، تُؤْتِي أُكُلَهَا كُلَّ حِينٍ بِإِذْنِ رَبِّهَا وَ يَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثَالَ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ»[5]
ميفرمايد تشيّع يك درخت ريشهدار است و شاخههاي آن ميوهدار است و ميوههاي آن فوقالعاده مفيد است. شيعه اسرار دارد و از جمله اسرارش همين است كه اين ولايتي كه ما ميگوييم معنايش فقط اين نيست كه اميرالمؤمنين امام اوّل است تا ميرسد به امام دوازدهم آقا ولي عصر ظاهر ميشود و عالم را گلستان ميكند. ولايت از نظر فلسفه و قرآن و روايات ما و از نظر عقيدۀ ما شيعيان، يك معناي بالاتر از اينها دارد و معنايش ولايت مطلقه است. ولايت مطلقه يعني واسطۀ فيض اين عالم. اگر مثلاً شما يك حاجت فوقالعاده مهمّي داشته باشيد، مثلاً بچۀ شما در شرف مرگ باشد و كسي اين بچۀ شما را نجات دهد، العياذبالله بچهتان در حوض افتاده و در حال غرق شدن است و كسي اين بچه را نجات دهد،چه خاطرۀ شيريني است و هرگاه به شما بگويند يك خاطرۀ شيرين بگو، آن خاطرۀ نجات بچّه را ميگوييد.
وقتي چنين باشد، اگر امام زمان روي نفس كشيدنهاي ما هم حساب دارد و واسطۀ فيض است، آيا ما نبايد قدر امام زمان را بدانيم؟! اگر امام زمان واسطه است كه نعمتها به ما برسد، آيا ما نبايد قدر امام زمان را بدانيم؟! اگر بخواهيم مثال عوامانه بزنيم كه مطابق فلسفه و قرآن و روايات هم هست، مثل سيم برق است. كارخانه برق ميدهد، امّا ما بلاواسطه نميتوانيم از كارخانه استفاده كنيم. بايد سيمكشي شود و اين سيمها اينجا بيايد و متّصل به اين لامپ شود و روشن شود و ما استفاده كنيم. خدا فيّاض علي الاطلاق است. همه چيز دست پروردگار عالم است، امّا فرمودهاند: «أَبَي اللَّهُ أَنْ يُجْرِيَ الْأَشْيَاءَ إِلَّا بِأَسْبَاب»[6]؛ واسطۀ فيض ميخواهد.
پروردگار عالم فعلاً به واسطۀ امام زمان روشنايي عالم وجود و روشنايي اين نعمتها و روشنايي نفس كشيدن ما را و نعمت عقل و شعور ما را داده است و همه به دست امام زمان است. گفتم اگر خوبي از كسي ديديد خاطرۀ شيرين داريد، بايد راجع به امام زمان سر تا پا خاطره باشيد. اگر توجّه به مطلب دوّم داشته باشيد، خواه ناخواه عشق امام زمان در دل شما مالامال است. اگر به راستي توجه به اين واسطۀ فيض داشته باشيد، معلوم است كه تشكّر از امام زمان فراوان است.
سوّم چيزي كه به شما عرض كنم، اينست كه اينها هست و ما در محضر امام زمانيم و همۀ نعمتها به واسطۀ امام زمان به ما ميرسد، اما آنچه از نظر قرآن و روايات اهلبيت مهمّ است، اطاعت از ولايت است. آيات فراواني هست كه مثلاً ميفرمايد: «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا أَطيعُوا اللَّهَ وَ أَطيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ»[7]؛ اطاعت از خدا و اطاعت از پيغمبر و اطاعت از اولياء داشته باشيد.
جابربن عبدالله انصاري ميگويد پاي منبر پيغمبر بودم و آيه آمد كه: «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا أَطيعُوا اللَّهَ وَ أَطيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ»، من در ميان مردم بلند شدم و گفتم: يا رسول الله خدا را ميشناسم و اطاعت ميكنم و شما را ميشناسم و اطاعت ميكنم، اولي الامر چه كساني هستند؟ فرمودند: دوازده نفر بعد از من هستند. اوّل آنها علي است و اشاره كردند به اميرالمؤمنين كه پاي منبر بودند.
دوّمي حسن و سوّمي حسين و چهارمي آنها فرزندش علي و پنجمين آنها فرزندش باقر و فرمودند: اي جابر! تو باقر را ميبيني و وقتي امام باقر را ديدي سلام مرا به امام باقر برسان. جابر بن عبدالله انصاري پير و كور شده بود و امّا عشق امام باقر او را متلاطم كرده بود و در كوچهها ميرفت و ميگفت اين الباقر، اين الباقر، تا اينكه خدمت امام باقر رسيد و سلام پيغمبر«صلياللهعليهوآلهوسلّم» را به امام باقر رساند. فرمودند: اي جابر ششمين آنها جعفر و هفتمين موسي و هشتمين رضا و نهمين جواد و دهمين هادي و يازدهمين آنها حسن ملقب به عسكري و دوازدهمين آنها اسمش اسم من و لقبش لقب من است و غائب ميشود و غيبتش طولاني ميشود و اما بالاخره يك وقت ظاهر ميشود و عالم را گلستان ميكند.[8]
خيال نكنيد فقط يك روايت است، بلكه ما شيعيان راجع به امام زمان بيش از ده هزار روايت داريم. به قول استاد بزرگوار ما آقاي بروجردي ميفرمودند: اين روايتها سه قسم است. سنّيها خيلي اين روايات را نقل كردهاند و سنّيها سه چهار هزار روايت راجع به امام زمان نقل كردهاند. و الحمدلله كتابهاي خوبي دربارۀ ولايت و دربارۀ امام زمان نوشته شده است. آقاي بروجردي ميفرمودند: اين روايتها سه قسم است و يك قسمتش فشرده، ميگويد دوازده نفر امامند و وصيّ من و خليفۀ من است و همه از بنيهاشم هستند. يك دسته از روايات كه آن هم زياد است و به قول آقاي بروجردي مقداري گرههايش را باز ميكنند. مثلا پيغمبر، امام حسين«سلاماللهعليه» را در دامان خود مينشاندند و روي منبر ميرفتند و گاهي اشاره ميكردند به امام حسين و ميگفتند: «مِنْ صُلْبِهِ تِسْعَةُ أَئِمَّةٍ أَبْرَارٍ وَ التَّاسِعُ مَهْدِيُّهُمْ يَمْلَأُ الْأَرْضَ قِسْطاً وَ عَدْلًا كَمَا مُلِئَتْ جَوْراً وَ ظُلْماً»[9]
حسينم! نهمين فرزند تو مهدي است و ميآيد و عالم را گلستان ميكند. به دست او ظلم ميرود و عدالت جايگزين ميشود و بالاخره قوانين اسلام سرتاسر جهان را ميگيرد. اما بيش از پنجاه روايت هست و من پنجاه و چهار روايت ديدم كه به قول آقاي بروجردي اين بقچه را باز كرده است. از جمله اينكه جابربن عبدالله انصاري روايت را نقل كردند كه پيغمبر اكرم بارها اسم دوازده امام را بردند و از آنها تعريف كردند و تفصيل دربارۀ دوازده امام دادند و مخصوصاً دربارۀ مهدي«روحي فداه» خيلي صحبت كردهاند. پيغمبر اكرم«صلياللهعليهوآلهوسلّم» دلشان ميخواهد ما مطيع امام زمان باشيم. اگر جدّاً مطيع باشيم، انتظار فرج درست ميشود و آقا امام زمان هم ميآيد، و اما اگر مطيع نباشيم، ممكن است آقا امام زمان را دوست داشته باشيم، اما كاربرد ندارد و كاربرد امر چهارم است و آن اطاعت از امام زمان است.
در قرآن زياد راجع به اين جمله صحبت دارد: «أَطيعُوا اللَّهَ وَ أَطيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ»، ما بايد صددرصد مطيع خدا و مطيع پيغمبر«صلياللهعليهوآلهوسلّم» و مطيع ائمّۀ طاهرين«سلاماللهعليهم» و فعلاً مطيع امام زمان«ارواحنافداه» باشيم؛ به طوري كه اگر امام زمان فردا بيايد، تهيّأ صددرصد در ما موجود باشد. پيداشدن اين تهيّأ كار بسيار مشكلي است و رياضت و توسّل ميخواهد. جداً از آقا امام زمان بايد بخواهيم كه اين عشقي كه داريم به عمل بيايد و بدانيم اگر از دل به عمل آمد، حتماً آقا امام زمان«ارواحنافداه» ميآيند. اصلاً قاعدۀ لطف همين را اقتضاء ميكند و نميشود كه زمينه باشد و امام زمان نيايد، اين معقول نيست. پس بايد زمينه باشد و ما بايد زمينه را فراهم كنيم. به قول قرآن: «فَانْتَظِرُوا إِنِّي مَعَكُمْ مِنَ الْمُنْتَظِرِينَ».[10]
علي بن مهزيار گفت آقا من خيلي منتظر شما هستم و آقا امام زمان فرمودند: من هم منتظر شما هستم.
[1]. التوبة، 105: «و بگو: [هر كاري ميخواهيد] بكنيد، كه به زودي خدا و پيامبر او و مؤمنان در كردار شما خواهند نگريست، و به زودي به سوي داناي نهان و آشكار بازگردانيده ميشويد؛ پس شما را به آنچه انجام ميداديد آگاه خواهد كرد.»
[2]. بحار الانوار، ج 102، ص 113.
[3]. بحار الانوار، ج 99، ص 144: «أصح الزيارات سندا و أعمها موردا و أفصحها لفظا و أبلغها معني و أعلاها شأنا.»
[4]. من لا يحضره الفقيه، ج 2، ص 615.
[5]. إبراهيم، 24و25: « ريشهاش استوار و شاخهاش در آسمان است؟ ميوهاش را هر دم به اذن پروردگارش ميدهد. و خدا مَثَلها را براي مردم ميزند، شايد كه آنان پند گيرند.»
[6]. الكافي، ج 1، ص 183.
[7]. النساء، 59: «اي كساني كه ايمان آوردهايد، خدا را اطاعت كنيد و پيامبر و اولياي امر خود را [نيز] اطاعت كنيد.»
[8]. كمال الدين، ج 1، ص 253.
[9]. مناقب آل ابيطالب، ج 1، ص 295.
[10]. يونس، 20: «پس منتظر باشيد كه من [هم] با شما از منتظرانم.»