اسرار اخلاقی حج در یک نگاه
قرآن مهمترین هدف انبیای الهی را، تزکیه و اصلاح نفوس بشری دانسته (یزکیهم) و پیامبر گرامی اسلام نیز، هدف از بعثت خود را به اتمام رساندن کرامتهای اخلاقی معرفی کرده است (انما بعثت لاتمم مکارم الاخلاق) … بر این اساس مهمترین برنامه مذهب، تربیت اخلاقی انسانها است و حج یک برنامه تربیتی است که میتواند با آموزههای جامع و سازنده خود، انسانهای نمونه و کاملی بپروراند و درسها و پیامهای اخلاقی فراوانی، برای حجگزاران داشته باشد.
پايگاه اطلاع رساني حج: اگر حج به صورت صحيح و با محتواي دقيق، كامل و واقعي انجام شود، روح انسان را لطيف، اراده او را قوي، نفس وي را پاك و منزه و غرايز طغيانگر او را تعديل و كنترل ميكند. به عنوان نمونه: پرهيز از محرمات احرام و دقت فراوان در عمل به وظايف شخص محرم، تمرين عملي در راستاي رياضت و طهارت نفس است و باعث ميشود، شخص در برابر وسوسههاي شيطاني و خواستههاي نفساني، مقاومت كند و اين را ذخيرهاي براي روزهاي آتي قرار دهد.
مهمترين سفارش امام صادق (عليهالسّلام) به حج گزاران، پاكسازي درون و طهارت قلب است؛ چنان كه ميفرمايد: «اذا اردت الحج فجرد قلبك لله تعالي من كل شاغل و حجاب كل حاجب …» [۱]؛ «هرگاه تصميم به حج گرفتي، دلت را از هر باز دارندهاي تنها براي خدا خالي ساز و از هر مانعي بپرداز …».
از ديدگاه عالم رباني بهاري همداني، شناخت خدا و رسيدن به درجه دوستي و انس با او، جز با تصفيه و پاك نمودن قلب ممكن نيست. از اينجا بود كه شارع مقدس، عبادات را يك نسق نگردانيده؛ بلكه مختلف جعل كرده است؛ زيرا با هر يك از آنها، رذيلهاي از رذايل، از مكلف زايل ميگردد تا با اشتغال به آنها، تصفيه تمام عيار گردد و چون عمل حج مجمع العناوين بود با زيادتي- چه اينكه مشتمل است بر جملهاي از مشاق اعمال- كه هريك بنفسه صلاحيت تصفيه نفس را دارد … و مورث صفاي قلب است. [۲]
آراستن نفس به مكارم اخلاقي
برخورداري از اخلاق سالم و زيباسازي درون، امري است كه در سفر روحاني حج به راحتي قابل دستيابي است. در اين سفر، حج گزاران به كسب و تمرين اخلاق خوش در برخورد با ديگران وصبر و پايداري در برابر سختيها و دشواريها ميپردازند. نفوس خود را به زينت ايثار و از خودگذشتگي، عطوفت و مهرورزي، ادب و احترام به ديگران، صداقت و درستي، احسان و انفاق و … ميآرايند. خصايص زيبايي نظير خيرخواهي، سخاوت، گشاده دستي، تواضع، اخلاق، رافت، زهد و آزادگي از همه تعلقات و … را از خود به ظهور ميرسانند.
همه اينها منافع و بركات معنوي است كه در سايه اين سير دروني و حضور در مكانهاي مقدس و ارتباط تنگاتنگ با صالحان و مؤمنان، به دست ميآيد؛ چنان كه قرآن ميفرمايد: ليشهدوا منافع لهم و يذكروا اسم الله …؛ [۳] «مردم رابراي حج فرا خوان تا از هر جا گرد آمده، منافع خويش را شاهد باشند و در روزهاي معين، نام خدا را ياد كنند». امام رضا (عليهالسّلام) پس از بيان حكمتهاي مختلف حج ميفرمايد: «و ما في ذلك لجميع الخلق من المنافع و الرغبة و الرهبة الي الله سبحانه و تعالي»؛ [۴] «براي همه مردم منافعي است و شوق و كشش و بيم به سوي پروردگار».
در اينجا بجا است چندين مورد از فضايل و مكارم اخلاقي كه در پرتو حج به راحتي قابل دستيابي است، اشاره گردد:
خلق نيكو و حسن
نرمخويي، پرهيز از سخنان زشت و ناروا، درشتي نكردن در گفتار، فرو خوردن خشم و عصبانيت وكلام مؤدبانه وحتي تحمل اذيت و آزار ديگران، از جلوههاي اخلاق خوش و نشانههاي حجگزار عارف است.
شايد يكي از حكمتهاي مهم حج، تمرين و مداومت بر اخلاق حسنه و ملايمت و زيبايي در گفتار است؛ به خصوص در زمانهاي گذشته كه حج گزاران نزديك به يك سال باهم در يك كاروان بودند و ارتباط مداومي با هم داشتند. آنان بايد با هم ملاطفت و دوستي نموده و سختيها و دشواريهاي راه را با همدلي و خلق نيكو تحمل ميكردند.
همچنين اگر حجگزار توجه كند كه ميهمان خدا و در محضر اواست، نسبت به بندگان خدا رفتاري ملاطفتآميز و مؤدبانه خواهد داشت. از ديدگاه عارف الهي ملكي تبريزي در چنين صورتي، حج گزار ناچار است خلق خود را با رفقايش نيكو گرداند و معامله خود را با آنان دوستانه نمايد و اتصال با آنها را دوست بدارد و به خدمت آنان شايق باشد و آزار آنها را تحمل كند و از آنان لذت ببرد و با آنها مانوس شود، حتي با باربران و كارگران و … [۵]
از ديدگاه مرحوم نراقي نيز حج گزار بايد با رفقا و اهل سفر خويش، خوش خلقي كند و گشاده رو و شيرين كلام باشد و از كج خلقي و درشت گويي، غايت اجتناب نمايد و فحش نگويد و سخن لغو از او سر نزند و با كسي جدال و خصومت نكند؛ چنان كه حضرت رسول (صلياللهعليهوآلهوسلّم)، حج مبرور را حجي ميداند كه در آن خوش كلامي باشد. [۶]
از نظر امام باقر (عليهالسّلام) نيز كسي را كه همراهي خوب با مصاحبان خود نباشد، بي بهره از حج ميداند (حسن الصحبة لمن صحبه). [۷]
تواضع و فروتني
فروتني، خاكساري و تواضع در محضر خدا و دوري از تكبر، خودپسندي و غرور، از حكمتها و اسرار نوراني حج است و حتي ميتوان گفت: جوهر حج و حكمت مهم آن، افتادگي، فرودستي و خشوع و خضوع و اظهار نداري و بيچارگي است كه در طول سفر بايد بروز يابد.
امام علي (عليهالسّلام) درباره اين حكمت حج ميفرمايد: «جعله سبحانه علامة لتواضعهم لعظمته و اذعانهم لعزته»؛ [۸] «خداوند حج را نشانه قرار داد تا بندگان دربرابر عظمت او فروتني نموده، به عزت و بزرگواري پروردگار اعتراف كنند».
امام رضا (عليهالسّلام) نيز علت و فلسفه حج را فروتني، ذلت و خضوع ميداند: «ان علة الحج الوفادة الي الله … وما فيه من الخضوع و الاستكانة و الذل». [۹]
پوشش هم رنگ و هم شكل با ديگران، طواف بنده وار به گرد خانه خدا، سعي و حركت بين دو كوه صفا و مروه، كوتاه كردن موهاي سرو انداختن سنگ به جمرات، پياده روي و … همه براي از بين بردن روحيه نخوت و خودبزرگ بيني و نشانه فروتني و انكسار انسان دربرابر خداوند است؛ چنان كه امام صادق (عليهالسّلام) مسعي را محبوبترين مكان ناميد؛ زيرا جباران و گردن كشان در آنجا به ذلت ميافتند و در هنگام هروله، همه ساز و برگها را از بدن فرو ميريزند. [۱۰]از ديدگاه مولا مهدي نراقي، يكي از وظايف اساسي حج گزاران تواضع و فروتني براي صاحب خانه و تضرع و زاري در درگاه عزت و جلال او است. [۱۱]
پيراستن نفس از پليديها
گام مهم در خود سازي و تزكيه و تهذيب نفوس، دوري از گناهان و پيراستن درون از رذايل و ناراستيهاي اخلاقي وزنگارهاي آلودگي است و اين بايستهترين شرط و ادب حج حقيقي و ثمره و بركت آن است. حج مانند ديگر عبادتها، آداب وسنن و فرايضي دارد كه براي زدودن رذايل اخلاقي وتهذيب نفس، تاثير فراواني دارد. محرمات حج، براي تطهير قوايي است كه احيانا گرفتار عصيان و تباهي ميشود، چنان كه آيه شريفه فلا رفث و لا فسوق و لا جدال في الحج، به سه مورد از محرمات حج- كه هر يك در تطهير و پاكسازي درون نقش دارد- اشاره ميكند. «لارفث» پاك كردن قوه شهوي، «لا فسوق»، به تطهير قوه غضب و «لا جدال»، به تهذيب قواي فكري نظر داد.
تحريم لذايذ و پرداختن به خودسازي، حجگزار را از جهان ماده جدا ميكند و در عالمي از نور و معنويت فرو ميبرد و از شهوات دور ميسازد. حضرت رضا(عليهالسّلام) ميفرمايد: «علة الحج الوفادة الي الله … و الخروج من كل ما اقترف … و حظرها عن الشهوات و اللذات»؛ [۱۲] «حج خانه خدا، ورود به(پيشگاه الهي) و عامل پاكي از گناهان و بازداشتن بدنها ازخواستهها و لذايذ است».
علاوه بر اين خود حج نيز، دانشگاه انسان سازي است و حج گزار با قرار گرفتن در اين محيط روحاني و معنوي و آشنايي نزديك تر با مهد توحيد و يكتاپرستي و ارتباط با صالحان و شايستگان، سعي در دوري از گناهان و همسان ساختن خود با نيكان دارد.
از آثار و حكمتهاي حج از ديدگاه امام رضا(عليهالسّلام) و كلام بزرگان، رها كردن سنگدلي، خست، غفلت و نااميدي و بازداشتن جانها از فساد و آلودگيها و گناهان است: «و منه ترك قساوة القلب، و خساسة الانفس و نسيان الذكر و انقطاع الرجاء و الامل … و حظر الانفس عن الفساد و …» [۱۳] و «عندما حلقت انك نوبت انك تطهرت من الاناس و خرجت من الذنوب؛ كما ولدتك امك». [۱۴]
از ديدگاه مرحوم ملكي تبريزي، حج دارويي الهي و مركب از اجزاي بسيار نافعي براي بيماريهاي دل است. اين بيماريها قلب را از عالم نور بازمي دارد؛ مثلا خرج كردن در حج، بيماري بخل را معالجه ميكند و تواضع و خواري در اعمال حج و طواف و نماز، مرض تكبر را معالجه ميكنندو …». [۱۵]
توبه و آمرزش گناهان
يكي از راههاي مهم كسب مكارم اخلاقي و زدودن رذايل وآلودگيهاي نفساني، توبه و بازگشت به سوي خداوند است. توبه موجب آمرزش گناهان و بخشش عاصيان و انس و تقرب به خدا و پاكسازي درون است. انسان در هر زمان و مكان، ميتواند با توبه واقعي، به سوي خداوند باز گردد؛ اما اين امر در سفر حج به طور كامل و تمام روي ميدهد و توبه انسان به يقين پذيرفته و گناهانش آمرزيده ميشود. در واقع يكي از فلسفهها و بركات عظيم حج، فراهم ساختن امكان بيشتر توبه و جلب رحمت و عفو الهي و خروج گناه كاران از معاصي است. امام رضا(عليهالسّلام) ميفرمايد: «علة الحج الوفادة، الي الله تعالي … والخروج من كل ما اقترف و ليكون تائبا مما مضي مستانفا لما يستقبل»؛ [۱۶] [۱۷] «علت حج وارد شدن بر خداي متعال … و بيرون آمدن همه گناهان گذشته و شروع كردن زندگي آينده با توبه است».
امام زين العابدين نيز ميفرمايد: «حق الحج ان تعلم انه وفادة الي ربك و فرار اليه من ذنوبك و به قبول توبتك …»؛ [۱۸] «حق حج آن است كه بداني آن ورود به آستان لطف پرودگارو فرار از گناهان به سوي خداوند است …».
از ديدگاه عارف نامي بهاري همداني، نيز حجگزاران با به جاي آوردن توبهاي راستين، آماده حضور در مجلس روحانيين ميشوند. [۱۹]
از نظر مولا محسن فيض كاشاني نيز قبولي حج و زيارت، منوط به توبه از تمامي گناهان، به درگاه الهي و باز گرداندن مظالم و خالص كردن خود براي خداوند (با توبه) است. [۲۰]
بر اين اساس امام باقر(عليهالسّلام) در تفسير آيه ليشهدو منافع لهم ي كي از منافع و بركات عظيم حج را عفو و آمرزش الهي ميداند. [۲۱]
تقوا و پروا داشتن از خدا
«تقوا»، پرهيزگاري، خويشتن داري، پرهيز از گناه و پروا داشتن از خدا است. انسان مؤمن در هر حال بايد متقي و پرهيزگار باشد واز نافرماني بپرهيزد و معصيت الهي را كوچك نشمرد. سفر روحاني حج، مهمترين عرضه مداومت بر خشيت از خدا و خويشتن داري و بازداري نفس از معاصي است.
قرآن مجيد در آيات مربوط به حجگزاران ميفرمايد: تزودوا فان خير الزاد التقوي … بر اساس اين آيه، آنان بايد زاد و توشهاي براي خود بردارند (مادي و معنوي) و مهمترين توشهها «تقوا» است. تقوا، روح حج است و تنها صاحبان مغزو انديشه آن را درك ميكنند.
به راستي مهمترين هدف و فلسفه حج، كسب تقوا و توشه آخرت است. حج تمرين ورع و مداومت بر نيكيها است. احساس حضور نزديكتر به خدا و قرار گرفتن در حريم حرمت، روحيه معنوي انسان را بالا ميبرد؛ چنان كه درباره قرباني ميفرمايد: لن ينال الله لحومها و لادماءها و لكن يناله التقوي منكم؛ «هرگز گوشت و خون اين قربانيها درنزد خدا به درجه قبولي نميرسد؛ بلكه آنچه به پيشگاه الهي ميرسد، تقواي شما است». [۲۲]
از ديدگاه عارف رباني ملكي تبريزي، توشه راه حج گزاران تقوا است و مراعات تقوا به پرهيز از محرمات و شبهات است. [۲۳]
امام صادق(عليهالسّلام) مهمترين وظيفه حج گزاران را تقوا و ذكر الهي ميداند: «اذا احرمت، فعليك بتقوي الله وذكر الله كثيرا». [۲۴]
در كلام برخي از بزرگان نيز درك شعار و شعور اهل تقوا و خشيت الهي، مهمترين ويژگي حج گزار دانسته شده است: «فعند ما مررت بالمشعر الحرام نويت انك اشعرت قلبك اشعار اهل التقوي و الخوف لله عز و جل». [۲۵]
ذكر و ياد خدا
ذكر و ياد دائمي خداوند و دوري از غفلت و فراموشي، ويژگي و صفت برتر مؤمنان و صالحان است و انسان در تمامي مراحل زندگي، بايد ذاكر آفريدگار خود باشد (ذكر قلبي و زباني). اين امر بايسته، در سفر معنوي حج به خوبي دست يافتني است و يكي از اسرار و حكمتهاي حج نيز، «يادكردن خداوند» در خلال مناسك و اعمال حج و زيارت مشاهد شريفه است. قرآن ميفرمايد: فاذا قضيتم مناسككم فاذكروالله كذكركم او اشد ذكرا …؛ [۲۶] «هنگامي كه مناسك(حج) خود را انجام داديد خدا را ياد كنيد؛ همانند يادآوري از پدرانتان؛ بلكه از آن هم بيشتر …» و در ادامه نيز ميفرمايد: واذكرو الله في ايام معدودات؛ [۲۷] «و خدا را در روزهاي معيني ياد كنيد (۱۱ و ۱۲ و ۱۳ ذي الحجه )».
به فرموده رسول گرامي اسلام، علت وجوب طواف خانه خدا سعي بين صفا و مروه، و رمي جمرات، بر پايي ذكر خداوند است: «انما جعل الطواف بالبيت و بين الصفا و المروة و رمي الجمار لاقامة ذكرالله». [۲۸]
حتي فلسفه اصلي حج و طواف و ديگر مناسك برپا داشتن ذكر و ياد خداوند است: «انما فرضت الصلاة و امر باالحج و الطواف و اشعرت المناسك لاقامة ذكرالله …».
از ديدگاه عارف نامدار بهاري همداني طواف با قلب، ذكر رب البيت است و دانشمند اخلاقي مولا احمد نراقي نيز گفته است: [۲۹]
حج گزار بداند كه مقصود، طواف دل است به ياد خداوند خانه؛ نه مجرد طواف تن به خانه؛ تا آغاز و انجام آن به ذكر او باشد … [۳۰]
پانويس
۱. ↑ امام صادق(ع)، مصباح الشريعة، ص۱۴۲.
۲. ↑ بهاري همداني، محمد، تذكرة المتقين، ص۸۱.
۳. ↑ حج/سوره۲۲، آيه۲۸.
۴. ↑ شيخ صدوق، محمد بن علي، علل الشرايع، ج۲، ص۴۰۴.
۵. ↑ ملكي تبريزي، ميرزا جواد آقا، المراقبات، ج۲، ص۲۱۲.
۶. ↑ نراقي، محمدمهدي، جامع السعادات، ج۳، ص۳۸۹.
۷. ↑ كليني، محمد بن يعقوب، كافي، ج۴، ص۲۸۶.
۸. ↑ امام علي(ع)، نهج البلاغه، خطبه ۱.
۹. ↑ شيخ صدوق، محمد بن علي، علل الشرايع، ج۲، ص۴۰۴.
۱۰. ↑ فيض كاشاني، محسن، محجة البيضاء، ج۲، ص۱۹۲.
۱۱. ↑ نراقي، محمدمهدي، جامع السعادات، ج۳، ص۳۸۷.
۱۲. ↑ شيخ صدوق، محمد بن علي، علل الشرايع، ص۴۰۴.
۱۳. ↑ شيخ صدوق، محمد بن علي، علل الشرايع، ص۴۰۴.
۱۴. ↑ نوري طبرسي، ميرزاحسين، مستدرك الوسائل، ج۱۰، ص۱۷۱.
۱۵. ↑ ملكي تبريزي، ميرزا جواد آقا، المراقبات، ص۳۸۴.
۱۶. ↑ شيخ صدوق، محمد بن علي، عيون اخبار الرضا عليهالسّلام، ج۱، ص۹۷.
۱۷. ↑ شيخ صدوق، محمد بن علي، علل الشرايع، ص۴۰۴.
۱۸. ↑ مجلسي، محمدباقر، بحار الانوار، ج۷۴، ص۴.
۱۹. ↑ بهاري همداني، محمد، تذكرة المتقين، ص۸۲.
۲۰. ↑ فيض كاشاني، محسن، محجة البيضاء، ج۲، ص۱۹۸.
۲۱. ↑ ريشهري، محمد، الحج و العمرة في الكتاب و السنة، ص۱۳۵، ح۲۸۵.
۲۲. ↑ حج/سوره۲۲، آيه۳۷.
۲۳. ↑ مكلي تبريزي، ميرزا جواد آقا، المراقبات، ج۲، ص۲۱۴.
۲۴. ↑ كليني، محمد بن يعقوب، كافي، ج۴، ص۳۳۸.
۲۵. ↑ نوري طبرسي، ميرزاحسين، مستدرك الوسائل، ج۱، ص۱۷۰.
۲۶. ↑ بقره/سوره۲، آيه۲۰۰.
۲۷. ↑ بقره/سوره۲، آيه۲۰۳.
۲۸. ↑ ريشهي، محمد، الحج و العمرة في الكتاب و السنة، ص۱۳۳، ح ۲۸۰.
۲۹. ↑ بهاري همداني، محمد، تذكرة المتقين، ص۹۰.
۳۰. ↑ نراقي، محمدمهدي، جامع السعادات، ج۳، ص۳۸۷.