نگاهی به اسرار حج؛
احرام، آغاز راه
برای رسیدن به حرم، دلها در آرزوی دیدن بزرگترین کانون توحید میتپد و لحظه شماری میکند. چشمها پر از اشک است و دلها پر از آه. هر کسی شوری در سر و نوایی بر لب دارد.
پايگاه اطلاع رساني حج: در شرق و غرب عالم، اماكن و آثار تاريخي و مقدس بسياري هستند كه به خاطر قدمت و عظمتشان، از ويژگيهايي برخوردارند و هر سال ميليونها نفر را، از سراسر جهان، با هر آيين و مسلك و هر موقعيت و منصبِ اجتماعي، براي ديدن خود جذب ميكنند؛ اما براي ورود به محدوده آنها و ديدنشان، آداب و احكام خاصي وضع نشده و براي هيچ كس منعي وجود ندارد.
از ميان همه اين آثار تاريخي، خانه «كعبه» و شهر تاريخي «مكه» و «مدينه» امتيازي ويژه دارند؛ به طوري كه همه ساله در ايامي خاص و محدود، از جاي جايِ جهان، ميليونها انسانِ واله و مشتاق، از هوا، دريا و صحرا، سواره و پياده و به هر طريق با به جان خريدن سختيهاي بسيار، براي انجام مراسمِ با شكوه حج و زيارت خانه خدا، در يك همايش پرشكوه و ديدني، تصويري مجسم از صحراي محشر را در بيابانهاي خشك و سوزان مكه و در سادهترين شكل ممكن، جلوي ديدگان جهانيان به تماشا ميگذارند.
از آغاز پيدايش انسان تاكنون، در هيچ آيين و مذهبي و از سوي هيچ قدرتي، امكان به وجود آوردن مراسمي چون اين همايش عظيم وجود نداشته و نخواهد داشت.
با اينكه از ميان همه اديان، تنها مسلمانان حق ورود به مكه و مدينه را دارند و امروز جمعيت جهان به پنج ميليارد نفر ميرسد كه تنها يك ميليارد (و شايد كمي بيش از يك ميليارد) آن را مسلمانان تشكيل ميدهند، اما هر ساله اين مراسم، با شكوهتر از سالهاي گذشته برگزار ميشود. راستي چرا؟
راز و رمز اين حماسه پرشكوه و فرق آن با ساير اماكن و آثار تاريخي را شايد بتوان در موارد ذيل جستوجو كرد:
۱. زيارت و ديدار هيچ مكاني ـ هر اندازه مهم ـ در طول عمر براي انسان واجب نيست مگر خانه خدا.
۲. يگانه محلّ امن عالم، شهر مكه است كه همه موجودات حتي حيوانات هم آنجا در امانند و هيچ كس حق ندارد حتي مورچهاي را آزار دهد، شاخه درختي را بشكند و يا گياهي را لگدمال كند!
۳. اماكن تاريخيِ ديگر را ممكن است براي ديدار بزرگان و ميهمانان ويژه خلوت كنند، اما در مكه و حرم امن الهي، همه ميهمانان ويژهاند، پادشاه و گدا، عالم و جاهل، فقير و غني، قوي و ضعيف، همه با هم، مثل هم، در كنار هم، با يك لباس و يك سخن، در گرد خانه معبود در حركتند و به راز و نياز مشغول.
۴. اگر نگوييم هدف از ديدن آثار و اماكن تاريخي در سراسر جهان به خاطر جذبههاي ظاهري و پي بردن به قدرت و هنرنمايي پيشينيان و نشانههاي تمدن و فرهنگ ملل مختلف است و نه انگيزههاي معنوي، بيشك در بيشتر آنها اين جنبه در مدّ نظر است؛ اما به عكس، در كوچ به سرزمين وحي و حضور در مكه و مدينه، تنها و تنها، انگيزههاي معنوي هدف است و تبلور آن را ميتوان در مشاعر ومواقف، با ديدن آيات و نشانههاي الهي و اوج عبوديت بنده در برابر خالق يكتا، رهايي انسان از همه چيز و همه كس حتي خودش، پيوستن او به خدا و ابديت كاملاً لمس و احساس نمود.
سرزمين تفتيده و سوزان مكه، كه از نظر اقليمي در بدترين وضعيت آب و هوايي قرار دارد، بر اساس روايات صحيح اسلامي بهترين و شريفترين مكان كره خاكي به حساب آمده و خانه كعبه، تنها قبله مسلمانان جهان، كه هم خانه خدا و هم خانه مردم ناميده شده است، بهترين نقطه آن است و به شهادت اسناد تاريخي، قدمت اين بنا به دوهزار سال قبل از ميلاد حضرت مسيح ميرسد و از آغاز پيدايش هم، مورد توجه و احترام همه ملل و مذاهب بوده است.
آري، اين سفر و اين اماكن با همه سفرها و اماكن ديگر فرق دارد.
آغازش با «احرام» است؛ به زبان بسيار ساده، پوشيدن لباسي مخصوص از مكاني خاص، با نيتي خالص و با تكرار گفتاري توحيدي كه در اجابت دعوت ابراهيم خليل است.
بايد با دست خودت لباسهاي «عصيان»، «آلودگي»، «فخر» و «مباهات» را از تن درآوري و تنها با دو پارچه سفيد بينشان، چون كفن كه از مال حلال تهيه كردهاي، خود را بپوشاني تا اجازه ورود به حريم يار را پيدا كني. خوشا به حالت!
«لَبَّيك، أَللّهُمَّ لَبَّيك، لَبَّيكَ لا شَرِيكَ لَكَ لَبَّيك، اِنَّ الحَمْدَ وَالنِّعْمَةَ لَكَ وَالمُلْك، لا شَرِيكَ لَكَ لَبَّيك».
و چه زيباست كلام امام سجّاد عليه السلام در پاسخ عارفي كه از سفر حج برگشته و به ديدار امام شتافته بود. امام از او پرسيد:
آيا وقتي به ميقات رسيدي و جامههاي دوخته را از تن به درآوردي، هنگام غسل كردن نيت آن داشتي كه خود را از لغزشها و گناهان شست و شو دهي؟
او پاسخ داد: نه!
امام پرسيد: زماني كه لباس احرام ميپوشيدي، قصدت اين بود كه لباس عصيان را از خود دور و لباس اطاعت و فرمانبرداري از حق را به تن كني؟
باز پاسخ شنيد: نه!
امام ادامه داد: به هنگام گفتن لبيك، نيت آن داشتي كه در هر امري فرمان حق را مقدم داري و جز به فرمان او سخن نگويي، و در هر معصيت و زشتي جانب سكوت را اختيار كرده آنچه را خدا بر تو حرام كرده، بر خود حرام كني؟
او در كمال تعجب پاسخ داد: نه!
در اين هنگام امام خطاب به او گفت: بنابراين تو نه به ميقات داخل شده، نه غسل كرده و نه مُحرم گشته و نه با خداي خود پيمان حج را بستهاي!
نقل شده است كه آن عارف تا سال ديگر سرگشته بماند، تا حج را از نو به جا آورد.
طواف، شست و شوي دل از زنگار گناه
پس از احرام در ميقات، به همراه فوج فوج مسلمانان، با ملّيتهاي گونه گون كه زبانِ هم را نميفهمند اما در دل يك قصد و بر زبان يك پيام دارند، لبيك گويان براي طواف خانه كعبه به سوي شهر مكه و مسجدالحرام روان ميشوي.
براي رسيدن به حرم، دلها در آرزوي ديدن بزرگترين كانون توحيد ميتپد و لحظه شماري ميكند. چشمها پر از اشك است و دلها پر از آه. هر كسي شوري در سر و نوايي بر لب دارد.
پس از طي كردن مسير راه، از ميقات تا حرم كه بيابانهايي خشك و پر رمل و سنگ است، كم كم به شهر مكه وارد ميشوي، به نزديكيهاي مسجدالحرام كه ميرسي، با ديدن شكوه و جلال مسجد، حالت دگرگون ميشود و هنگامي كه با پاي برهنه قدم به داخل مسجد ميگذاري تازه متوجه ميشوي كه به كجا آمدهاي! همين كه نگاهت به خانه كعبه ميافتد، بياختيار عنان از كف ميدهي، زانوهايت سست ميشود، قدرت ايستادن از تو سلب ميگردد، روبه روي خانه كعبه دو زانو به زمين مينشيني. اينجا ديگر تو نيستي كه حرف ميزني، هِق هِق گريه است و چشمان چون حلقه به خونت. به هر كه نگاه ميكني حالي چون تو دارد. شايد در طول عمرت جايي را با اين امنيت و راحتي پيدا نكرده باشي كه سر به سجده بگذاري و از صميم دل زار بزني. اينجا به آرزوي ديرينهات دست يافتهاي.
شكوه و جلال خانه كعبه، رواقهاي اطراف مسجدالحرام، مقام ابراهيم، حِجر اسماعيل، ناودان طلا، چاه زمزم و... هركدام گذشته ازتداعي خاطرههاي مهم تاريخي، به قدري جالب وچشم نوازند كه نگاه هر بينندهاي را خيره كرده، مدتي به خود مشغول ميدارند.
واز همه ديدنيتر، حالتها و راز و نيازهاي مردمي است كه از اقصي نقاط عالم، بدون هيچ ارتباطي با يكديگر، خانه كعبه را چون نگيني دربر گرفته و در اطراف آن پروانه وار هريك به نوعي مشغول طوافند.
زيباترين سرود، صداي لبيكهايي است كه از زبان آنها، در اجابت دعوت ابراهيم خليل شنيده ميشود و ديدنيترين تابلو، حركت آرام و موج گونه آنان است كه باهمه اختلافِ در رنگ و زبان و مليّت، در كمال صميميت و مهرباني برگرد خانه يار ميچرخند.
اين تنها مسجدي است كه خاطره طواف و نماز قريب هزار پيامبر را دردل خود جاي داده (۱) و تنها جايي است كه ملاكهاي ظاهري در آن به هم خورده، شاه وگدا، سياه وسفيد، خرد و كلان و... همه و همه دركنار هم و در يك صف با زبان آه و اشك و ناله، پيام عبوديت و بندگي را در اوج خضوع وعجز ترسيم ميكنند. راستي كه ديدني است!