خلاصه‌ای از زندگی امام حسن عسکری(ع) و مروری بر فعالیت‌های ایشان خلاصه‌ای از زندگی امام حسن عسکری(ع) و مروری بر فعالیت‌های ایشان خلاصه‌ای از زندگی امام حسن عسکری(ع) و مروری بر فعالیت‌های ایشان بعثه مقام معظم رهبری در گپ بعثه مقام معظم رهبری در سروش بعثه مقام معظم رهبری در بله
خلاصه‌ای از زندگی امام حسن عسکری(ع) و مروری بر فعالیت‌های ایشان خلاصه‌ای از زندگی امام حسن عسکری(ع) و مروری بر فعالیت‌های ایشان خلاصه‌ای از زندگی امام حسن عسکری(ع) و مروری بر فعالیت‌های ایشان خلاصه‌ای از زندگی امام حسن عسکری(ع) و مروری بر فعالیت‌های ایشان خلاصه‌ای از زندگی امام حسن عسکری(ع) و مروری بر فعالیت‌های ایشان

خلاصه‌ای از زندگی امام حسن عسکری(ع) و مروری بر فعالیت‌های ایشان

امام حسن عسکری(ع)، یازدهمین پیشوای شیعیان، در هشتم ربیع‌الاول سال 232 قمری متولد شدند، و این امام بزرگوار، مدت زیادی از عمر مبارک خود را در زندان‌های خلیفه عباسی گذراندند، که در ادامه مطلب، خلاصه‌ای از زندگی این امام را بخوانید.

ولادت امام حسن عسكري(ع)به گزارش پايگاه اطلاع رساني حج؛تاريخ تولد آن حضرت در ربيع الثاني، روز هشتم سال 232 در مدينه چشم به جهان گشودند و 28 سال زندگي كردند. ابن خلّكان تولد ايشان را روز پنجشنبه يكي از ماه‌هاي سال 231 دانسته و قول ديگري را نيز كه ششم ربيع الآخر سال 232 مي‌باشد، نقل كرده است.
مادر امام حسن عسكري (ع)
مادر بزرگوار حضرت، پاكترين، پارساترين، پاكدامن ترين و والاترين بانوي زمان خود بودند و راويان، ايشان را از بانوان عارفه و صالحه برشمرده‌اند. نام مادر امام را حُدَيث يا حديثه گفته‌اند. برخي منابع مهم نام وي را حديث يا سليل كه ممكن است لقب او باشد، ذكر كرده‌اند. در تعليقه كتاب «كمال الدين» شيخ صدوق چنين آمده است: «المشهور اسمها حُدَيث مصغراً أو سليل».
كنيه، القاب و ويژگي ظاهري امام حسن عسكري(ع) كنيه ايشان «ابومحمد» بود. در بعضي منابع كنيه‌هاي ابوالحسن، ابوالحجه، ابوالقائم نيز به كار رفته‌ است.
القاب حضرت آينه صفات برجسته و گرايشهاي والاي ايشان است، اين القاب عبارتند از:
خالص: ايشان از هر آلايش و پليدي پاك بودند.
هادي: ايشان نماد هدايت و نشانه ي راهيابي و حركت در صراط مستقيم براي عالميان بودند.
عسكري: سامرا يك منطقه ي نظامي به شمار مي رفت و امام را به خاطر اقامت در آنجا (يا محله اي از آنجا) «عسكري» لقب دادند. لازم به ذكر است همانطور كه مورخان تصريح كرده اند اگر در جايي لقب «عسكري» به تنهايي بكار رود مراد امام حسن عسكري است نه پدرشان.
زكي: ايشان شريف ترين و پاك نهادترين انسان روزگار خود بودند جان و دل خود را پاك كرده در راه اعمال نيك پرورش داده بودند.
خاص: خداوند ايشان را با فضائل و اجابت دعا، ويژه و خاص خود گردانيده بود.
صامت: ايشان خاموش بودند و جز به ياد خدا، تعليم و حكمت گويي، لب نمي گشودند.
سراج: ايشان چراغي بودند در تيرگي ها و مردم را به صلاح و تقوا راهنمايي مي كردند.
تقي: ايشان پرهيزگارترين انسان زمان خود بودند و بيش از هر كس پاسدار احكام دين و متكي به پروردگار به شمار مي رفتند.
ابن الرضا عنواني است كه امام جواد و امام عسكري(ع) هر دو به آن شهرت يافته‌اند.
دربارۀ ويژگي‌هاي آن حضرت آورده‌اند: رنگش گندمگون، چشمانش درشت و سياه، رويش زيبا، قامتش معتدل و اندامش متناسب بود. با آن كه جوان بود، بزرگان قريش و دانشمندان زمان خود را تحت تاثير و نفوذ قرار مي‌داد. دوست و دشمن به برتري او در دانش، بردباري، بخشش، پارسايي، پرواي الهي و ديگر مكارم اخلاقي باور داشتند.
همسر و فرزند
طبق نقل مشهور وبر اساس اين گزارش، امام عسكري(ع) همسري اختيار نكرد و نسل وي تنها از طريق كنيزي ادامه يافت كه مادر حضرت مهدي(ع) است. منابع، نام مادر امام مهدي(ع) را متعدد و مختلف ذكر كرده‌اند. در منابع آمده است امام حسن عسكري(ع) خادمان و كنيزان متعدد رومي و صقلايي و ترك داشت و شايد اين اختلاف در نام مادر امام زمان، از سويي به سبب تعدد كنيزان و از سوي ديگر به منظور پنهان نگاه‌داشتن تولد امام مهدي(ع) بوده است.
بر اساس غالب منابع شيعه و سني، تنها فرزند آن حضرت، امام زمان(عج) مسمّا به «محمد» است. درباره فرزندان حضرت، اقوال ديگري هم وجود دارد. برخي او را داراي ۳ پسر و ۳ دختر شمرده‌اند. خصيبي افزون بر امام مهدي(عج) از دو دختر به نام‌هاي فاطمه و دلاله نام برده، و ابن ابي الثلج افزون بر آن امام، پسري به نام موسي و دو دختر به نام‌هاي فاطمه و عايشه (يا ام موسي) را برشمرده است، اما در برخي كتب انساب، نام‌هاي ذكر شده، خواهران و برادران امام حسن عسكري(ع) هستند، كه شايد با فرزندان او خلط شده‌اند. در مقابل اين منبع مشهور، برخي از عالمان اهل سنت مانند ابن جرير طبري، يحيي بن صاعد و ابن حزم معتقد بودند كه امام عسكري(ع) فرزندي نداشته است.
شهادت امام حسن عسكري(ع)
سوابق بازداشت و خطرى كه همواره از طرف دستگاه حاكم متوجه جان حضرتش بود و اين كه حضرت يك شخصيت مخالف سياسى به حساب مى‌‌آمد و نيز رحلت آن حضرت‌ در سنين جوانى، همگى دليل شهادت آن حضرت مي‌باشد. آن حضرت در هشتم ربيع الاول سال 260 هجري توسط سمي كه از طرف معتمد خليفه عباسي به زور به ايشان خورانده شد به شهادت رسيدند.
امام حسن عسكري(ع) را نزد طاغوت عباسي «معتمد» آوردند. او كه از احترام جميع طبقات مردم به امام و مقدم داشتن ايشان بر تمام علويان و عباسيان به تنگ آمده بود و از شنيدن فضائل حضرت مالامال از كينه شده بود، تصميم گرفت ايشان را به شهادت برساند. لذا زهري كشنده به امام خوراند كه بر اثر آن، بدن حضرت رنجه گشت و ايشان بستري شدند، اما با همه درد و آلام جسماني صبورانه كار خود را به خداوند واگذار كردند.
از آنجا كه امام يك چهره كاملا شناخته شده در سامرا بود، هنگام رحلتش هاله‌اى از غم و بهت‌زدگى فضاى سامرا را فرا گرفت. احمد بن عبيد الله در روايتى كه قسمتى از آن پيش از اين ارائه شد، اين صحنه را چنين وصف كرده: وقتى امام عسكرى عليه السّلام رحلت كرد، صداى شيون و فرياد همه جا را فرا گرفت. مردم فرياد مى‌زدند: ابن الرضا رحلت كرد. آنگاه براى تدفين آماده شدند، بازار به حال تعطيل درآمد. پدر من (وزير معتمد عباسى)، بنى هاشم، شخصيتهاى نظامى و قضايى و منشيان و مردم به سوى جنازه هجوم آوردند، آن روز در سامرا قيامتى برپا بود.
شرايط سياسي دوران امام حسن عسكري(ع) دوره امامت امام عسكري همزمان با سه خليفه عباسي بود: معتز عباسي(۲۵۲-۲۵۵ق)، مهتدي (۲۵۵-۲۵۶ق) و معتمد (۲۵۶-۲۷۹ق). در دوره زندگي امام عسكري(ع)، دستگاه عباسي به ابزار دستي براي اميران رقيب تبديل شده بود و بخصوص فرماندهان نظامي ترك نقش مؤثري در نظام حكومتي داشتند. شايد نخستين موضع سياسي ثبت شده در زندگي امام حسن عسكري(ع) مربوط به زماني باشد كه امام حدود ۲۰ سال داشت و پدرش هنوز زنده بود. ايشان در نامه‌اي به عبدالله بن عبدالله بن طاهر (از اميران صاحب نفوذ در دستگاه عباسي، كه از دشمنان مستعين، خليفه وقت به شمار مي‌آمد)، خليفه را فردي طغيان‌گر خواند و ساقط شدن او را از خدا خواست. اين ماجرا چند روز پيش از سقوط مستعين بود.
پس از قتل مستعين، دشمن او معتز به قدرت رسيد و با توجه به اطلاع احتمالي از موضع امام حسن عسكري(ع) نسبت به خليفه مقتول، در آغاز حكومتش نسبت به آن حضرت و پدرش (حداقل در ظاهر) رفتار خصومت‌آميزي نداشت. پس از شهادت امام هادي و جانشيني امام عسكري نيز شواهد حكايت از آن دارد كه با وجود محدوديت‌هايي كه براي فعاليت‌هاي ايشان اعمال مي‌شده، امام از آزادي نسبي برخوردار بوده است. برخي از ملاقات‌هاي حضرت با شيعيان در اوائل امامت خود، اين مسئله را تاييد مي‌كند. اما پس از گذشت يك سال، خليفه به امام بدگمان شد و در سال ۲۵۵ق. ايشان را زنداني كرد. امام در دوره يك ساله خليفه بعدي (مهتدي) نيز همچنان در زندان بود.
با آغاز خلافت معتمد (۲۵۶ق) كه با قيام‌هاي شيعي رو به رو بود، امام از زندان آزاد شد و بار ديگر به سازماندهي اجتماعي و مالي اماميه اهتمام ورزيد. اين نقش فعال امام، آن هم در پايتخت دولت عباسي، بار ديگر دستگاه خلافت را نگران كرد. در صفر سال ۲۶۰ق امام به دستور معتمد به زندان افتاد و شخص خليفه روزانه اخبار مربوط به امام را پيگيري مي‌كرد. يك ماه بعد امام از زندان آزاد شد ولي تحت‌الحفظ به خانه حسن بن سهل (وزير مامون) در نزديكي شهر واسط منتقل شد.
ارتباط امام و شيعيان
با توجه به تركيب جمعيتي مذاهب در جامعه‌اي كه اكثريت آن را اهل سنت تشكيل مي‌دادند، و همچنين فشارهاي عباسيان بر شيعيان، جامعه شيعه در تقيه به سر مي‌برد. با اين حال امام حسن عسكري(ع) نسبت به اداره امور شيعيان و گردآوري وجوهات اهتمام داشت و وكيلاني به سرزمين‌هاي مختلف مي‌فرستاد.
ديدار با امام
در اثر مراقبتي كه نسبت به امام حسن عسكري(ع) وجود داشت، شيعيان براي ديدن او مشكل داشتند و از راه‌هاي گوناگون تلاش مي‌كردند؛ براي نمونه هنگامي كه خليفه براي ديدن والي بصره مي‌رفت و امام عسكري(ع) را نيز همراه خويش مي‌برد، اصحاب امام در طول راه خود را براي ديدن وي آماده مي‌كردند. راوي ديگر نقل مي‌كند در يكي از روزها كه قرار بود امام به‌ دارالخلافه برود، ما در عسكر به انتظار ديدار وي جمع شديم؛ در اين حال از طرف آن حضرت توقيعي [يعني نوشته‌اي] بدين مضمون به ما رسيد: «كسي بر من سلام و حتي اشاره هم به طرف من نكند؛ زيرا در امان نيستيد».
نمايندگان امام
محدوديت‌هاي شديد حاكم بر زندگي امام عسكري(ع) سبب شد كه حضرت از نمايندگاني جهت ارتباط با شيعيان استفاده كند. در شمار اين افراد به‌ويژه بايد از عقيد، خادم خاص وي، ياد كرد كه امام او را از كودكي بزرگ كرده و حامل بسياري از نامه‌هاي ايشان به شيعيان بود. همچنين فردي با كنيه غريب ابوالاديان كه خادم حضرت بوده و ارسال برخي نامه‌ها را به عهده داشته است، اما مشخصاً كسي كه در منابع امامي به عنوان باب [نماينده و رابط امام با مردم] شناخته شده، عثمان بن سعيد است. عثمان بن سعيد پس از وفات امام عسكري(ع) و با ورود به عصر غيبت صغري، به عنوان نخستين وكيل و نايب خاص امام زمان(ع) نيز ايفاي نقش كرده است.
فعاليت هاي امام حسن عسكري(ع) امام عسكري(ع)، با وجود همه فشارها و مراقبت‌هاي بي وقفه حكومت عباسي، يك سلسله فعاليت‌هاي سياسي و اجتماعي و علمي را در جهت حفظ اسلام و مبارزه با افكار ضد اسلامي انجام مي‌داد كه مي‌توان آنها را بدين گونه خلاصه كرد:
1- كوشش‌هاي علمي
گرچه امام، به حكم شرايط نامساعد و محدوديت بسيار شديدي كه حكومت عباسي برقرار كرده بود، موفق به گسترش دانش دامنه دار خود در جامعه نشد، اما در عين حال، با همان فشار و خفقان، شاگرداني تربيت كرد كه هر كدام به سهم خود در نشر و گسترش معارف اسلام و رفع شبهات دشمنان، نقش مؤثري داشتند. شيخ طوسي تعداد شاگردان آن حضرت را متجاوز از صد نفر ثبت كرده است كه در ميان آنان چهره هاي روشن، شخيت هاي برجسته و مردان وارسته اي مانند احمد بن اسحاق اشعري قمي، ابو هاشم داود بن قاسم جعفري، ابو عمرو عثمان بن سعيد عَمْري، علي بن جعفر و محمد بن حسن صفّار به چشم مي خورند.
2- ايجاد شبكه ارتباطي با شيعيان
در زمان امام حسن عسكري(ع) تشيع در مناطق مختلف و شهرهاي متعددي، گسترش يافت و شيعيان در نقاط فراواني تمركز يافته بودند. شهرها و مناطقي مانند كوفه، بغداد، نيشابور، قم، آبه (آوه)، مدائن، خراسان، يمن، ري، آذربايجان، سامّرأ، جرجان و بصره، از پايگاه هاي شيعيان به شمار مي‌رفتند. در ميان اين مناطق، به دلايلي، سامرّأ، كوفه بغداد، قم و نيشابور از اهميت ويژهاي برخوردار بودند. گستردگي و پراكندگي مراكز تجمع شيعيان، وجود سازمان ارتباطي منظمي را ايجاب مي كرد؛ تا پيوند شيعيان را با حوزه امامت از يك سو و ارتباط آنان را با همديگر از سوي ديگر، برقرار سازد و از اين رهگذر، آنان را از نظر ديني و سياسي، رهبري و سازماندهي كند. اين نياز، از زمان امام نهم احساس مي شد و شبكه ارتباطي وكالت و نصب نمايندگان در مناطق گوناگون، به منظور برقراري چنين برنامه اي، از آن زمان به مورد اجرا گذاشته مي شد. اين برنامه در زمان امام عسكري عليه السلام نيز ادامه يافت. به گواهي اسناد و شواهد تاريخي، امام عسكري عليه السلام نمايندگاني از ميان چهره هاي درخشان و شخصيت هاي برجسته شيعه در مناطق متعدد منصوب كرده و با آنان در ارتباط بود و از اين طريق، پيروان تشيع را در همه مناطق، زير نظر داشت. از ميان اين نمايندگان، مي توان از «ابراهيم بن عبده»، نماينده امام در «نيشابور»و«احمد بن اسحاق بن عبدالله قمي اشعري» در قم و«ابراهيم بن مهزيار» در اهواز ياد كرد.
3- فعاليت هاي سرّي سياسي
امام به رغم تمامي محدوديت هاي و مراقبت هايي كه از طرف دستگاه خلافت به عمل مي آمد، يك سلسله فعاليت هاي سرّي سياسي را رهبري مي كرد كه با گزينش شيوه هاي بسيار ظريف پنهانگاري، از چشم بيدار و مراقب جاسوسان دربار، به دور مي ماند.
«عثمان بن سعيد عَمْري» كه از نزديك ترين و صميمي ترين ياران امام بود، زير پوشش روغن فروشي، فعاليت مي‌كرد و شيعيان و پيروان آن حضرت، اموال و وجوهي را كه مي خواستند به امام تحويل دهند، به او مي رساندند و او آنها را در ظرف ها و مشك هاي روغن قرار داده، به حضور امام مي رساند.
4- حمايت و پشتيباني مالي از شيعيان
يكي ديگر از موضع گيري هاي امام، حمايت و پشتيباني مالي از شيعيان، به ويژه از ياران خاص و نزديك آن حضرت، بود. گاهي برخي از ياران امام، از تنگناي مالي، در محضر امام عليه السلام شكوه مي كردند و آن حضرت، گرفتاري مالي آنان را برطرف مي ساخت و گاهي حتي پيش از آن كه اظهار كنند، امام عليه السلام مشكل آنان را برطرف مي كرد. اين اقدام امام عليه السلام مانع از آن مي شد كه آنان زير فشار مالي، جذب دستگاه حكومت عباسي شوند. ابو هاشم جعفري مي گويد: «از نظر مالي در مضيقه بودم؛ خواستم وضع خود را طي نامه اي براي امام عسكري عليه السلام بيان كنم؛ ولي خجالت كشيدم و از اين كار خودداري كردم. وقتي كه وارد منزل شدم، امام صد دينار براي من فرستاد و طي نامه اي نوشت: هر وقت احتياج داشتي، خجالت نكش و پروا مكن و از ما بخواه كه به خواست خدا، به مقصود خود مي رسي».
5- تقويت و توجيه سياسي عناصر مهمّ شيعه
يكي از مهم ترين فعاليت هاي سياسي امام، تقويت و توجيه سياسي رجال مهم شيعه در برابر فشارها و سختي هاي مبارزات سياسي، در جهت حمايت از آرمان هاي بلند تشيع بود. از آن جا كه شخصيت هاي بزرگ شيعه در فشار بيشتري بودند، امام عليه السلام هر يك از آنان را به نحوي دل گرم و راهنمايي مي كرد و روحيه آنان را بالا مي برد؛ تا ميزان تحمل و صبر و آگاهي آنان در برابر فشارها، تنگناها و فقر و تنگدستي ها فزوني يابد و بتوانند مسئوليت هاي بزرگ اجتماعي و سياسي و وظايف ديني خود را به خوبي انجام دهند.
6- استفاده گسترده از آگاهي غيبي
مي دانيم كه امامان عليهم السلام، در پرتو ارتباط با پروردگار جهان، از آگاهي غيبي برخوردار بودند و در مواردي كه اساس حقانيت اسلام يا مصالح عالي امت اسلامي در معرض خطر قرار مي گرفت، از اين آگاهي به صورت ابزار هدايت، استفاده مي كردند. پيشگويي ها و گزارش هاي غيبي امامان عليهم السلام، بخش مهمي از زندگي نامه آنان را تشكيل مي دهد؛ اما چنين به نظر مي رسد كه: آن حضرت بيش از امامان ديگر آگاهي غيبي خود را آشكار مي ساخته است.
به نظر مي رسد علت اين امر، شرايط نامساعد و جوّ پر اختناقي بود كه امام يازدهم عليه السلام و پدرش امام هادي عليه السلام در آن زندگي مي كردند؛ زيرا از وقتي كه امام هادي عليه السلام از سر اجبار به سامّرا منتقل شد، به شدّت تحت مراقبت و نظارت بود. از اين رو، امكان معرفي فرزندش «حسن» به عموم شيعيان، به عنوان امام بعدي، وجود نداشت و اصولاً اين كار، حيات او را از ناحيه حكومت وقت، در معرض خطر جدي قرار مي داد. به همين جهت، كار معرفي امام عسكري عليه السلام به شيعيان و گواه گرفتن آنان در اين باب، در ماه هاي پاياني عمر امام هادي عليه السلام صورت گرفت؛ به طوري كه هنگام رحلت آن حضرت، هنوز بسياري از شيعيان از امامت حضرت حسن عسكري عليه السلام آگاهي نداشتند.
عامل ديگري كه در اين زمينه مؤثر بود، اعتقاد گروهي از شيعيان به امامت «محمد بن علي»، برادر حضرت عسكري عليه السلام، در زمان حيات امام هادي عليه السلام بوده است. اين گروه بر اساس همين پندار او را در محضر امام هادي عليه السلام احترام مي كردند؛ ولي حضرت با اين پندار مبارزه مي كرد و آنان را به امامت فرزندش حسن عليه السلام راهنمايي مي نمود.
7- آماده سازي شيعيان براي دوران غيبت
از آن جا كه غايب شدن امام و رهبر هر جمعيتي، يك حادثه غير طبيعي و نامأنوس است و باور كردن آن و نيز تحمل مشكلات ناشي از آن، براي اغلب مردم دشوار مي باشد، پيامبر اسلام صلي الله عليه و آله و امامان معصوم عليهم السلام به تدريج مردم را با اين موضوع آشنا ساخته، افكار را براي پذيرش آن آماده مي كردند.
اين تلاش در عصر امام هادي و امام عسكري(ع) كه زمان غيبت نزديك مي شد، به صورت محسوس تري به چشم مي خورد؛ چنان كه امام هادي عليه السلام اقدامات خود را توسط نمايندگان انجام مي داد و خودش كمتر با افراد تماس مي‌گرفت.
اين معنا در زمان امام عسكري(ع)، جلوه بيشتري يافت؛ زيرا امام از يك طرف با وجود تأكيد بر تولد حضرت مهدي(عج)، او را تنها به شيعيان خاصّ و بسيار نزديك نشان مي داد و از طرف ديگر، تماس مستقيم شيعيان با خود آن حضرت، روز برزو محدودتر و كمتر مي شد؛ به طوري كه حتي در خود شهر سامرّأ به مراجعات و مسائل شيعيان از طريق نامه يا توسط نمايندگان خويش پاسخ مي داد و بدين ترتيب، آنان را براي تحمل اوضاع و شرايط و تكاليف عصر غيبت و ارتباط غير مستقيم با امام عليه السلام، آمده مي ساخت و اين همان روشي است كه بعدها امام دوازدهم(ع) در زمان غيبت صغرا در پيش گرفت و شيعيان را به تدريج براي دوران غيبت كبرا آماده ساخت.

منابع:
1- مجله پرسمان، شماره 110 2- دانشنامه مجازي مكتب اهل‌بيت
3- دانشنامه اسلامي موسسه تحقيقات و نشر معارف اهل بيت(ع) (ويكي اهل‌بيت)
4- دانشنامه فقه و اصول و علوم حوزوي (ويكي فقه)




نظرات کاربران