/میلاد نور، در نیمه ماه نور/
پانزدهم ماه مبارک رمضان ولادت کریم اهل بیت(ع)
«امام حسن مجتبی(ع) ثابت میکند که توانسته کار خود را همچون صلح حدیبیه رسول گرامی اسلام (ص) پیش ببرد و به اعتبار ضعیف شده مومنان واقعی، قوتی دوباره بخشد و چه نیک است که در مجالس منقبت آن امام، به اینگونه اقدامات مبارک، همچون الگوهای جاوید بشری نگریسته شود تامجلس یاد این بزرگان بجای آنکه محل عقده گشایی و ضجه و ترحم شود، باید به عنوان درسنامه زندگی و سیاست درجهان پیچیده کنونی بازتعریف شود. »
به گزارش پايگاه اطلاع رساني حج، محمدجواد لساني، پژوهشگر، در يادداشتي نوشت: «حقيقتي را نمي توان كتمان كرد كه در الگو برداري از فرزند ارشد مولا علي (ع) آنچنان كه بايد، سخن به ميان نميآيد. اين كم كاري مبلغان، دلايل مختلفي دارد كه از آن جمله ميتوان گفت كه فضاي اينگونه مجالس طوري چيده شده كه آنها مشتاقند به ناكامي پيشوايان بپردازند چون با دامن زدن به شكستها و حرمانها ميتوانند محفل خود را گرم كنند و تنها التهاب روحي مخاطبان خود را بالاببرند! بدون آنكه نكتهاي و درسي از پيشوايان بيان كنند درحالي كه امام حسن مجتبي (ع) صاحب سجاياي بلند مرتبهاي است.
انسان سازي در سيره پاك آن حضرت چنان است كه براي الگو برداري شايستگي انتخاب دارد. ويژگيهاي چون داد و دهش، بزرگواري و كرامت، و تصميمات خردمندانه اين پيشوا، تا حدي است كه نزد تاريخ دانان فرقههاي گوناگون بيان شده است. تاريخ نويساني كه هر كدام، شيوههايي از آن امام بزرگوار نوشتهاند كه به خوبي ميتواند در زمانه ما به كار آيد و دستمايههايي شود كه مسلمانان را در بحرانهاي عصر حاضر ياري كند تا راه و چارهايي از آن تصميمها و رفتارها برگيرند كه درمان دردهاي امروزي شود.
در شرح يكي از آن ويژگيهاي موفق، ميتوان مثال آورد كه در مقطعي از زندگي پرتلاطم آن حضرت، تصميمي مهم گرفته ميشود كه منجر به امضاي صلح نامه با طرف مقابلش ميشود. اين توافق، بركات ارزشمندي با خود ميآورد به طوري كه در سرزمينهاي اسلامي، هجوم، قتل عام، برادركشي و غارت عمومي را به يكباره متوقف ميكند. از سوي ديگر با عمل نكردن به برخي بندهاي قرارداد، چهره واقعي سياست بازان كاملا رو ميشود و معاويه درميان افكار عمومي، روسياه ميشود.
هرچندكه با اين صلحنامه، خلافت امام حسن (ع) پايان مييابد اما وجهه نوراني ايشان كاملا آشكار ميشود زيرا درافق حفظ قدرت نظامي، اميد چنداني به ياران سست عنصر آن حضرت نبود ولي با گشايش اين فرصت تاريخي، آن جماعت را بار ديگر به سوي بازنگري و تهذيب نفس وا ميدارد. سوي ديگر ماجرا زيباتر است زيرا اقداماتي اجتماعي براي رفع شكاف عميق طبقاتي لازم بود صورت گيرد كه با اختصاص يك مقرري سنگين مطابق يكي از بندهاي قرارداد، به آن پيشواي خردمند فرصت ميدهد تا به افراد و خانوادههاي درماندهاي رسيدگي كند كه اميد بهبود خويش از كارگزاران حاكميت ندارند و آنها هم پناهي جزدرگاه آن حضرت نمييابند.
بدين گونه آن امام بطور خودجوش، كريم اهل بيت خوانده ميشود و اوست كه بر دلها حكومت ميكند، مردم شاهدند كه با آن مبالغ سالانه، برگ و باري بر ملك ومال امام افزوده نميشود و حتي سه بار زندگياش را انفاق كامل كرده و از صفر شروع ميكند. اين شور و همراهي مردمي، براي دستگاه امويگران تمام ميشود تا جايي كه اين مقرري پس از مدتي مسدود ميشود تا از محبوبيت امام كاسته شود اما آن چراغ هدايت، با تشديد كار باغداري و كشاورزي، اجازه نميدهد كه گردي بر كرامت خاندانش بنشيند. هرچند كه عدهاي نيز ميخواهند با دشنام و تحقير آن حضرت، منش عزتمندانه او را تغيير دهند اما در اين مسير، ناكام ميمانند.
امام حسن مجتبي(ع) ثابت ميكند كه توانسته كار خود را همچون صلح حديبيه رسول گرامي اسلام (ص) پيش ببرد و به اعتبار ضعيف شده مومنان واقعي، قوتي دوباره بخشد و چه نيك است كه در مجالس منقبت آن امام، به اينگونه اقدامات مبارك، همچون الگوهاي جاويد بشري نگريسته شود تامجلس ياد اين بزرگان بجاي آنكه محل عقده گشايي و ضجه و ترحم شود، بايد به عنوان درسنامه زندگي و سياست درجهان پيچيده كنوني بازتعريف شود.»
ايسنا