جِعرانه جِعرانه جِعرانه بعثه مقام معظم رهبری در گپ بعثه مقام معظم رهبری در سروش بعثه مقام معظم رهبری در بله
جِعرانه جِعرانه جِعرانه جِعرانه جِعرانه

جِعرانه

از مناطق ادنی الحل و محل احرام پیامبر(صلی الله علیه و آله) در عمره سال هشتم جعرانه، منطقه‌ای در شمال شرقی مکه، در فاصله حدود 29 کیلومتری[1] مسجدالحرام و بالای دره سَرِف (از وادی‌های شمالی مکه)[2] قرار دارد که از سکونت‌گاه‌های قبیله

از مناطق ادني الحل و محل احرام پيامبر(صلي الله عليه و آله) در عمره سال هشتم

جعرانه، منطقه‌اي در شمال شرقي مكه، در فاصله حدود 29 كيلومتري[1] مسجدالحرام و بالاي دره سَرِف (از وادي‌هاي شمالي مكه)[2] قرار دارد كه از سكونت‌گاه‌هاي قبيله هذيل بود.[3] اين نام از سوي اهالي عراق و نيز بسياري از محدثان، با تشديد و به صورت جِعِرّانه نيز، خوانده شده كه از نظر شافعي قرائتي غلط دانسته شده[4] و در مقابل، برخي هر دو قرائت را صحيح دانسته‌اند.[5]

به گزارشي، نام جعرانه برگرفته از لقب زني به نام ريطه يا رائطه، دختر كعب، مادر و به نقلي همسر اسد بن عبدالعزي، سرسلسله بني‌اسد از تيره‌هاي قريش، است.[6]

وجود آب‌هاي گوارا در جعرانه، از جمله آبي كه به بركت حضور پيامبر(صلي الله عليه و آله) در اين منطقه، در سال هشتم، از زمين جوشيد
و آن حضرت از آن نوشيد[7]، از ويژگي‌هاي اين منطقه است. اهميت وجود اين آب‌ها
در جعرانه سبب گرديده كه گاه منابع، در وصف جعرانه، از آن با عنوان آبگاه و چاه ياد كنند.[8] برخي منابع قرون متأخر همچنان آب جعرانه را از گواراترين آب‌ها دانسته‌اند.[9]
ناصر خسرو (م.481ق.) از اين مكان ديدن كرده و از وجود دو چاه، به نام «بئر الرسول» و
«بئر علي بن ابي‌طالب»، خبر داده است.[10]

احرام پيامبر(صلي الله عليه و آله)، در سال هشتم در جعرانه، براي انجام عمره مفرده٭ از ديگر ويژگي‌هاي اين منطقه است. به گزارش منابع تاريخي، پيامبر(صلي الله عليه و آله) در اين سال، پس از بازگشت از محاصره طائف، در شب چهارشنبه، دوازده روز مانده به پايان ذي‌قعده، از مكاني در پايين تنگه و در انتهاي دره جعرانه كه طي مدت اقامت در جعرانه در آن‌جا نماز مي‌خواند، احرام بست و براي انجام عمره عازم مكه شد.[11] پس از آن، به تأسي از پيامبر(صلي الله عليه و آله)، نماز و احرام از آن مكان براي انجام عمره مستحب شمرده شده[12] و جعرانه به همراه تنعيم و حديبيه به عنوان ادني الحل٭ از ميقات‌هاي عمره مُفرده گرديده است.[13] مذاهب مالكي[14]، حنبلي[15] و شافعي[16]، جعرانه را بهترين ميقات عمره از مكه مي‌دانند. در حالي كه حنفي‌ها تنعيم را بر جعرانه مقدم مي‌دارند.[17] فقهاي اماميه نيز از افضيلت احرام از جعرانه، در عمره مفرده، سخن گفته‌اند.[18] همچنين مستحب است حاجيان، براي انجام عمره حج قِران٭ و اِفراد٭[19]، از اين ميقات احرام ببندند.[20] برخي روايات از احرام هفتاد[21] يا سيصد پيامبر[22] از جعرانه خبر داده‌اند.

منابع قرن سوم از ساخت دو مسجد در جعرانه، يكي در قسمت انتهايي دره و در مكان نماز و احرام پيامبر(صلي الله عليه و آله)، بدون ذكر نام سازنده آن، و دومين مسجد در قسمت ابتدايي دره و نزديك‌تر به مكه، گزارش داده و ساخت آن را به مردي از قريش نسبت داده‌اند[23]، بعدها در منابع قرن نهم به بعد، همواره از يك مسجد در جعرانه ياد شده كه آن را از سويي مكان احرام پيامبر(صلي الله عليه و آله) دانسته و از سوي ديگر از مردي قريشي، به عنوان سازنده آن، ياد كرده‌اند.[24] كردي از بازسازي اين مسجد، در سال 1263ق.، توسط همسر يكي از شاهان حيدرآباد هند، ياد كرده است.[25] اين مسجد كه به نام مسجد الرسول شناخته مي‌شود، و در آغازِ حد حرم[26] و در قسمت چپ دره قرار دارد، در سال 1370ق. بار ديگر بازسازي شد و سپس در 1384ق. توسط اداره اوقاف سعودي توسعه يافت. بناي فعلي مسجد 1600 مترمربع و معماري آن شبيه مسجد تنعيم است.[27] (تصاوير شماره 1 و 2)

ƒحوادث جعرانه: پيامبر در سال هشتم هجري، پس از پيروزي بر هوازن در جنگ حنين، اسراي نبرد را به دست بديل بن ورقاء خزاعي در جعرانه سپرد[28] و خود به سوي طائف حركت كرد. آن حضرت، در بازگشت از محاصره طائف، وارد جعرانه شد[29] و مدت 13 روز در آن‌جا توقف كرد.[30] در پي حضور نمايندگان هوازن در جعرانه، براي آزادي اسيران خود، آن حضرت سهم خود و بني‌عبدالمطلب را بخشيد و مسلمانان نيز، به پيروي از ايشان، چنين كردند[31] و براي رضايت مخالفان از بني‌تميم، بني‌فزاره، غطفان و بني‌سليم، در قبال هر اسيري كه سهم آنان مي‏شد، شش شتر به آن‌ها بخشيد[32] و از اين رهگذر، همه دربندشدگان هوازني آزاد شدند.

پس از آن پيامبر(صلي الله عليه و آله) به توزيع ديگر غنايم پرداخت[33] و با هدف نرم كردن دل‌هاي سران تازه‌مسلمان قريش نسبت به اسلام و مسلمانان، از سهم خود به آنان بخشيد.[34] اين امر مورد اعتراض فردي چون حرقوص بن زهير تميمي، معروف به ذوالخويصره[35]، و نيز گروهي از انصار[36] قرار گرفت؛ سخنان پيامبر(صلي الله عليه و آله) در جمع انصار در توجيه اين اقدام، انصار را از كردار خود پشيمان كرد.[37]

اسلام آوردن تعداد زيادي از مشركان در جعرانه، همچون سُراقة بن مالك مُدلجي[38]، هَبّار بن اسود اسدي[39]، ابومحذوره جُحمي و سهيل بن عمرو عامري[40]، از ديگر حوادث مهم اين منطقه در عصر پيامبر بود كه بر اهميت تاريخي جعرانه افزود.

… منابع

آثار اسلامي مكه و مدينه: رسول جعفريان، تهران، مشعر، 1386ش؛ اثارة الترغيب و التشويق الي المساجد الثلاثه و البيت العتيق: محمد بن اسحاق الخوارزمي (م.827ق.)، به كوشش محمد حسين الذهبي، مكه، مكتبه نزار مصطفي الباز، 1418ق؛ اخبار مكة في قديم الدهر و حديثه: محمد بن اسحاق الفاكهي (م.275ق.)، به كوشش عبدالملك بن عبدالله ابن دهيش، بيروت، دار خضر، 1414ق؛ اخبار مكة و ما جاء فيها من الآثار: محمد بن عبدالله الازرقي (م.248ق.)، به كوشش رشدي الصالح ملحس، مكه، دار الثقافه، 1415ق؛ ارشاد الاذهان الي احكام الايمان: حسن بن يوسف حلي (648-726ق.)، تحقيق فارس الحسون، قم، دفتر انتشارات اسلامي، 1410ق؛ الاستيعاب في معرفة الاصحاب: يوسف بن عبدالله يوسف بن عبدالله بن عبدالبر (368-463ق.)، تحقيق علي محمد البجاوي، بيروت، دار الجيل، 1412ق؛ اسد الغابه في معرفة الصحابه: علي بن محمد بن الاثير (555-630ق.)، بيروت، دار الفكر، 1409ق؛ الام: محمد بن ادريس الشافعي (م.204ق.)، بيروت، دار الفكر، 1403ق؛ امتاع الاسماع بما للنبي من الاحوال و الاموال و الحفدة و المتاع: احمد بن علي المقريزي (م.845ق.)، به كوشش محمد عبدالحميد النميسي، بيروت، دار الكتب العلميه، 1420ق؛ انساب الاشراف: احمد بن يحيي البلاذري (م.279ق.)، تحقيق سهيل صادق زكار و رياض زركلي، بيروت، دار الفكر، 1417ق؛ تاج العروس من جواهر القاموس: مرتضي الزبيدي (م.1205ق.)، به كوشش علي شيري، بيروت، دار الفكر، 1414ق؛ تاريخ الطبري (تاريخ الامم و الملوك): محمد بن جرير الطبري (224-310ق.)، تحقيق محمد ابوالفضل ابراهيم، بيروت، دار احياء التراث العربي؛ التاريخ القويم: محمد طاهر الكردي، به كوشش عبدالملك بن عبدبالله بن دهيش، بيروت، دار خضر، 1420ق؛ تاريخ اليعقوبي: احمد بن ابي‌يعقوب اليعقوبي (م.292ق.)، بيروت، دار صادر، 1415ق؛ تاريخ مكة المشرفة و المسجدالحرام و المدينة الشريفة و القبر الشريف: محمد بن الضياء (م.854ق.)، به كوشش العدوي، مكه، مكتبة التجارية مصطفي احمد الباز، 1416ق؛ تحصيل المرام في اخبار البيت الحرام و المشاعر العظام و مكه و الحرم و ولاتها الفخام: محمد بن احمد الصباغ (م.1321ق.)، به كوشش عبدالملك بن عبدالله بن دهيش، مكه، مكتبة الاسدي، 1424ق؛ تصحيفات المحدثين: حسن بن عبدالله العسكري (م.382ق.)، القاهره، المطبعة العربية الحديثه، 1402ق؛ تهذيب الاسماء و اللغات: يحيي بن شرف النووي (631-676ق.)، بيروت، دار الكتب العلميه، بي‌تا؛ الجامع اللطيف في فضل مكة و اهلها و بناء البيت الشريف: محمد ابن ظهيره (م.986ق.)، به كوشش علي عمر، قاهره، مكتبة الثقافة الدينيه، 1423ق؛
جامع المقاصد في شرح القواعد: علي بن حسين الكركي (م.940ق.)، مؤسسة آل البيت لاحياء التراث، 1411ق؛ الجبال و الامكنة و المياه: محمود بن عمر الزمخشري (م.538ق.)، به كوشش احمد عبدالتواب، قاهره،
درالفضيله، 1319ق؛ الدروس الشرعية في فقه الاماميه: محمد بن مكي (م.786ق.)، قم، دفتر انتشارات اسلامي، 1412ق؛ الرسائل العشر: احمد بن محمد بن فهد الحلي (757-841ق.)، به كوشش سيد مهدي رجايي، قم، انتشارات كتابخانه آيت‌الله العظمي مرعشي نجفي، 1409ق؛ السرائر الحاوي لتحرير الفتاوي: محمد بن احمد بن ادريس (م.598ق.)،
قم، دفتر انتشارات اسلامي، 1411ق؛ سفرنامه ناصر خسرو: ناصر خسرو (م.481ق.)، تصحيح محمد دبير سياقي، تهران، زوار، 1381ش؛ السيرة النبويه: عبدالملك بن هشام (م.218ق.)، به كوشش محمد محيي الدين، قاهره، مكتبه محمد علي صبيح و اولاده، 1383ق؛ شفاء الغرام باخبار البلد الحرام: محمد بن احمد التقي الفاسي (م.832ق.)، به كوشش گروهي از علما، بيروت، دار الكتب العلميه، 1421ق؛ الطبقات الكبري: محمد بن سعد (م.230ق.)، به كوشش محمد عبدالقادر عطا، بيروت، دار الكتب العلميه، 1410ق؛
عدة الانابة في اماكن الاجابه: عبدالله بن ابراهيم الحسني(م.1207ق.)، به كوشش عبدالله نذير، مكه، المكتبه المكيه، 1429ق؛ العروة الوثقي: سيد محمدكاظم طباطبايي يزدي (1247-1337ق.)، قم، دفتر انتشارات اسلامي، 1420ق؛ عيون الاثر في فنون المغازي و الشمائل و السير (السيرة النبويه): فتح‌الدين محمد بن سيد الناس (م.734ق.)، به كوشش ابراهيم محمد رمضان، بيروت، دار القلم، 1414ق؛ فوائد القواعد: زين‌الدين بن
علي، شهيد ثاني (911-966ق.)، تحقيق گروهي از محققان، قم، انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم، 1378ش؛
قواعد الاحكام في معرفة الحلال و الحرام: حسن بن يوسف حلي (648-726ق.)، قم، دفتر انتشارات اسلامي، 1413ق؛ الكامل في التاريخ: علي بن محمد بن الاثير (555-630ق.)، بيروت، دار صادر، 1385ق؛ كشف اللثام: محمد بن الحسن الفاضل الهندي (م.1137ق.)، قم، دفتر انتشارات اسلامي، 1416ق؛ المبسوط في فقه الاماميه: محمد بن حسن الطوسي (385-460ق.)، به كوشش محمدباقر بهبودي و سيد محمدتقي
كشفي، تهران، مكتبة المرتضويه، 1351ش؛
المعالم الاثيره: محمد محمد حسن شراب، بيروت، دار القلم، 1411ق؛ المعتمد في شرح المناسك (كتاب الحج: محاضرات الخويي): به كوشش محمدرضا موسوي خلخالي، قم، انتشارات دار العلم، مؤسسه احياء آثار الامام الخويي، 1410ق؛ معجم البلدان: ياقوت بن عبدالله الحموي (م.626ق.)، بيروت، دار صادر، 1995م؛ معجم قبائل المملكة العربية السعوديه: حمد الجاسر، رياض، الناديي، 1401ق؛ معجم معالم الحجاز: عاتق بن الغيث البلادي، مكه، دار مكه للنشر و التوزيع، 1399ق؛ المغازي: محمد بن عمر
الواقدي (م.207ق.)، به كوشش مارسدن
جونس، بيروت، مؤسسة الاعلمي، 1409ق؛
المنتظم في تاريخ الملوك و الامم: عبدالرحمن ابن علي ابن الجوزي (م.597ق.)، به كوشش محمد عبدالقادر عطا و مصطفي عبدالقادر عطا و نعيم زرزور، بيروت، دار الكتب العلميه، 1412ق؛ مواهب الجليل: محمد بن محمد الحطاب الرعيني (م.954ق.)، به كوشش زكريا عميرات، بيروت، دار الكتب العلميه، 1416ق؛ وسائل الشيعه (تفصيل وسائل الشيعة الي تحصيل مسائل الشريعه): محمد بن الحسن الحر العاملي (1033-1104ق.)، به كوشش عبدالرحيم رباني شيرازي، بيروت، دار احياء التراث العربي، 1403ق.
محمدحسن الهي‌زاده
 
[1]. معجم معالم الحجاز، ج2، ص151.

[2]. نك: معجم البلدان، ج2، ص142؛ المعالم الاثيره، ص90.

[3]. معجم قبائل المملكة العربية السعوديه، ص879.

[4]. تصحيفات المحدثين، ج1، ص250؛ تاج العروس، ج6، ص200-201، «جعر»؛ عدة الانابه، ص221-222.

[5]. تهذيب الاسماء، ج3، ص58؛ نك: معجم معالم الحجاز، ج2، ص149.

[6]. شفاء الغرام، ج1، ص384؛ الجامع اللطيف، ص295؛ التاريخ القويم، ج5، ص162.

[7]. اخبار مكه، الفاكهي، ج5، ص68-69.

[8]. الجبال و الامكنه، ج1، ص95.

[9]. الجامع اللطيف، ص295؛ تحصيل المرام، ج1، ص472؛ التاريخ القويم، ج4، ص96.

[10]. سفرنامه ناصرخسرو، ص137.

[11]. المغازي، ج3، ص958-959؛ الطبقات، ج2، ص117.

[12]. المبسوط في فقه الاماميه، ج1، ص309.

[13]. العروة الوثقي، ج4، ص640؛ كتاب الحج، ج2، ص290-293، 388؛ وسائل الشيعه، ج11، ص341.

[14]. مواهب الجليل، ج4، ص38.

[15]. شفاء الغرام، ج1، ص380.

[16]. نك: الام، ج2، ص146.

[17]. اثارة الترغيب، ج1، ص150.

[18]. ارشاد الاذهان، ج1، ص337؛ الدروس الشرعيه، ج1، ص338؛ الرسائل العشر، ص203.

[19]. المبسوط في فقه الاماميه، ج1، ص309؛ السرائر، ج1، ص541؛ جامع المقاصد، ج3، ص160.

[20]. قواعد الاحكام، ج1، ص416؛ فوائد القواعد، ص362؛ كشف اللثام، ج5، ص219.

[21]. الطبقات، ج2، ص130.

[22]. اخبار مكه، الفاكهي، ج5، ص62؛ اثارة الترغيب، ج1، ص150؛ شفاء الغرام، ج1، ص386.

[23]. المغازي، ج2، ص959؛ اخبار مكه، الازرقي، ج2، ص207.

[24]. تاريخ مكة المشرفه، ج1، ص184؛ الجامع اللطيف، ص294؛ التاريخ القويم، ج5، ص164.

[25]. التاريخ القويم، ج5، ص164.

[26]. التاريخ القويم، ج5، ص152؛ آثار اسلامي مكه و مدينه، ص147.

[27]. آثار اسلامي مكه و مدينه، ص147.

[28]. انساب الاشراف، ج1، ص464.

[29]. السيرة النبويه، ج4، ص925؛ الطبقات، ج2، ص117؛ عيون الاثر، ج2، ص250.

[30]. المغازي، ج2، ص948-949؛ الطبقات، ج2، ص117.

[31]. المغازي، ج2، ص949-951؛ السيرة النبويه، ج4، ص926؛ الاستيعاب، ج2، ص520-521.

[32]. المغازي، ج2، ص951-952؛ الاستيعاب، ج2، ص521؛ الكامل في التاريخ، ج2، ص268-269.

[33]. الطبقات، ج2، ص116-117.

[34]. السيرة النبويه، ج4، ص929-930؛ تاريخ اليعقوبي، ج2، ص63؛ نك: تاريخ الطبري، ج3، ص90-91.

[35]. المغازي، ج3، ص948؛ السيرة النبويه، ج4، ص933.

[36]. تاريخ اليعقوبي، ج2، ص63.

[37]. المغازي، ج2، ص958؛ السيرة النبويه، ج4، ص935؛
نك: الطبقات، ج2، ص117.

[38]. السيرة النبويه، ج2، ص339؛ المنتظم، ج4، ص341؛ امتاع الاسماع، ج2، ص26.

[39]. تاريخ الطبري، ج11، ص538؛ اسد الغابه، ج4، ص609.

[40]. الطبقات، ج7، ص284؛ المنتظم، ج4، ص259؛ امتاع الاسماع، ج1، ص397. 


| شناسه مطلب: 86889




جِعرانه



نظرات کاربران