جمع بین الصلاتین جمع بین الصلاتین جمع بین الصلاتین بعثه مقام معظم رهبری در گپ بعثه مقام معظم رهبری در سروش بعثه مقام معظم رهبری در بله
جمع بین الصلاتین جمع بین الصلاتین جمع بین الصلاتین جمع بین الصلاتین جمع بین الصلاتین

جمع بین الصلاتین

پشت سر هم خواندن نماز ظهر و عصر یا نماز مغرب و عشا، از احکام مورد ابتلا در حج «جمع بین الصلاتین» در اصطلاح فقه عبارت است از خواندن دو نماز ظهر و عصر و نیز مغرب و عشا، بدون فاصله، به گونه‌ای که نمازهای پنج‌گانه در سه وقت خوانده شود

پشت سر هم خواندن نماز ظهر و عصر يا نماز مغرب و عشا، از احكام مورد ابتلا در حج

«جمع بين الصلاتين» در اصطلاح فقه عبارت است از خواندن دو نماز ظهر و عصر و نيز مغرب و عشا، بدون فاصله، به گونه‌اي كه نمازهاي پنج‌گانه در سه وقت خوانده شود.[1] برخي فقها تصريح كرده‌اند كه اقامة نماز نافله ميان دو نماز، خللي به جمع بين الصلاتين وارد نمي‌سازد[2]؛ ولي برخي فقهاي امامي بر آنند
كه جمع بين الصلاتين هنگامي تحقق مي‌يابد كه حتي نماز نافله نيز ميان آن دو اقامه
نشود.[3] شماري ديگر، مراد از جمع بين الصلاتين را اقامة دو نماز در وقت فضيلت يكي از آن دو دانسته‌اند؛ چه فاصله‌اي ميان آن دو باشد چه نباشد.[4]

همچنين مراد از «جمع تقديم»، مقدّم داشتن نماز دوم بر وقت فضيلت يا اختصاصي خود (مانند اقامة نماز عصر در وقت نماز ظهر و نماز عشا در وقت نماز مغرب)[5] است و مراد از «جمع تأخير»، به تأخير انداختن نماز اول، از وقت فضيلت يا اختصاصي خود (مانند اقامة نماز ظهر در وقت نماز عصر و نماز مغرب در وقت نماز عشا)[6] است. در پاره‌اي منابع، خواندن نماز ظهر يا مغرب در انتهاي وقت آن‌ها و متصل كردن آن‌ها به نماز عصر يا عشا را كه در ابتداي وقت اقامه شوند، «جمع صوري» گفته‌اند.[7] همچنين فاصله‌انداختن ميان دو نماز يا خواندن نافله ميان آن دو يا خواندن هر يك از دو نماز در وقت فضيلت آن را «تفريق» خوانده‌اند.[8]

موضوع «جمع بين الصلاتين» از جمله مسائل مورد اختلاف در مذاهب فقهي است و هنگام اداي مناسك حج و عمره، بروز و ظهور بيشتري مي‌يابد؛ به ويژه آن كه برخي مصاديق آن، به برخي مناسك حج مربوط مي‌شود.
(← جمع بين دو نماز در عرفات و مزدلفه) تبيين مشروعيت جمع بين الصلاتين، به ويژه از آن رو كه علماي اماميه به جواز آن قائل‌اند و در عمل هم بدان التزام دارند ولي اهل سنت غالباً آن را جايز نمي‌دانند، اهميت بسزا دارد.[9] شماري از احاديث شيعه جمع بين الصلاتين را موجب فزوني يافتن روزي[10] و سر و سامان يافتن امور[11] دانسته و حكمت جواز آن را گسترش يافتن وقت براي انجام كارهاي ديگر و به مشقت نيفتادن امت ذكر كرده‌اند.[12]

بر پايه منابع تاريخي و حديثي، حضرت آدم(عليه السلام) و حضرت ابراهيم(عليه السلام) دو نماز مغرب و عشا را در مزدلفه، به صورت جمع، ادا كردند.[13] منابع تاريخي[14] و حديثي[15] گزارش داده‌اند كه رسول خدا(صلي الله عليه و آله) در حجة الوداع ميان نماز ظهر و عصر در روز عرفه، و نيز ميان نماز مغرب و عشا در شب عيد قربان در مزدلفه، جمع كرد. همچنين احاديث ديگري در منابع شيعه[16] و اهل سنت[17] حاكي از اين است كه آن حضرت، در شرايط عادي هم، گاهي ميان دو نماز جمع مي‌كرده است. بر پايه رواياتي ديگر، رسول اكرم(صلي الله عليه و آله)، در خيبر، شش ماه نمازهاي خود را به صورت جمع مي‌خواندند.[18] آن حضرت در غزوه تبوك نيز ميان دو نماز ظهر و عصر و نيز دو نماز مغرب و عشا جمع مي‌كرد.[19] امامان شيعه نيز گاهي در شرايط عادي نمازهاي خود را به صورت جمع به جا مي‌آوردند و اين كار را صريحاً تأييد كرده‌اند.[20]

موضوع جمع بين الصلاتين، در منابع جامع فقهي، در مباحث طهارت[21]، نماز[22] و حج[23] مطرح شده است. به علاوه، تك‌نگاري‌هاي متعددي درباره آن نگاشته شده است؛ از جمله كتاب‌هاي الجمع بين الصلاتين، عبداللطيف بغدادي؛ الجمع بين الصلاتين في السفر، مقبل وادعي؛ الجمع بين الصلاتين علي ضوء الكتاب و السنة، جعفر سبحاني؛ الجمع بين الصلاتين، سيد عبدالرحيم موسوي و مقاله جمع بين صلاتين و حدود آن از سيد محمدرضا مدرسي.

ƒ اشكال گوناگون جمع بين الصلاتين: در متون فقهي، جمع بين الصلاتين در موقعيت‌ها و حالت‌هاي مختلف مورد بحث قرار گرفته است؛ از جمله: جمع در شرايط عادي، جمع در سفر، جمع در حالت اضطرار و عذر، جمع در روز جمعه و جمع در عرفات و مشعرالحرام.

‚جمع بين الصلاتين در شرايط عادي: به نظر فقيهان امامي، جمع بين الصلاتين، در شرايط عادي، جايز است.[24] مهم‌ترين مستندات آنان عبارتند از:

1. هر يك از نمازهاي ظهر و عصر، و مغرب و عشا، داراي سه نوع وقت‌اند: وقت اختصاصي، وقت فضيلت و وقت مشترك.[25] وقت اختصاصي نمازهاي ظهر و مغرب، به ترتيب از ابتداي زوال و مغرب، به اندازه خواندن اين دو نماز، و زمان اختصاصي نماز عصر و عشا، به ترتيب در انتهاي وقت دو نماز عصر و عشا، به اندازه خواندن چهار ركعت است.[26] ساير اوقات، وقت مشترك ميان دو نماز ظهر و عصر يا وقت مشترك ميان دو نماز مغرب و عشا يا وقت فضيلت آن‌ها به شمار مي‌روند. (← اوقات نماز٭) بنابراين لازمه
جمع بين دو نماز ظهر و عصر، يا جمع بين دو نماز مغرب و عشا، خواندن يكي از دو نماز
در خارج وقت خود نيست. بلكه در صورت جمع، همه نمازها در وقت خود
اقامه مي‌شوند[27]؛

2. سيره رسول اكرم(صلي الله عليه و آله) مبني بر جمع بين الصلاتين است كه بارها، در شرايط عادي، در مدينه رخ داده است[28]؛

3. احاديث حاكي از جواز جمع بين الصلاتين.[29]

به نظر مشهور علماي اماميه، به استناد افضليت توزيع عبادت در طول زمان[30] و نيز استحباب اداي هر نماز در وقت فضيلت آن[31]، اقامه جداگانه نمازها، از جمع ميان آن‌ها در شرايط عادي، برتر است.[32] برخي از اماميه بر آنند كه در شرايط عادي، در صورت خواندن نوافل بين دو نماز، جمع نكردن ميان دو نماز و در صورت اقامه نكردن نوافل، جمع كردن برتري دارد.[33] هرچند معدودي از شافعيان، به استناد احاديث[34]، جمع بين الصلاتين را در شرايط عادي جايز دانسته‌اند[35]، عموم فقهاي اهل سنت آن را جايز نشمرده‌اند.[36] ده‌ها روايت در منابع گوناگون اهل سنت، اعم از
صحاح[37]، سنن[38] و منابع ديگر[39] حاكي از عمل رسول خدا(صلي الله عليه و آله) مبني بر جمع ميان دو نماز، در غير حالت عذر و سفر، است. راويان اين سيره نبوي كساني چون عبدالله بن عباس، عبدالله بن عمر، ابوايوب انصاري، ابوهريره، جابر بن عبدالله انصاري و عبدالله بن مسعود هستند.

محدثان و فقهاي اهل سنت، از يك سو عمل نكردن فقها به مفاد اين احاديث را دالّ بر غير قابل استناد بودن آن‌ها دانسته[40]، و از سوي ديگر، به توجيه و تأويل آن‌ها پرداخته‌اند؛ مانند اين كه جمع مذكور، جمع صوري بوده[41] يا آن كه در شرايط عذر يا سفر يا بارش باران بوده است[42]؛ زيرا به نظر آنان، وقت هر يك از نمازهاي پنج‌گانه مختص است و وقت مشترك ندارند. (← اوقات نماز) البته در پاره‌اي منابع اهل سنت، رواياتي نقل شده كه جمع
بين الصلاتين را از گناهان كبيره شمرده است.[43] با وجود اين، راوي بيشتر اين احاديث، شخصي به نام «حنش» است كه در كتب رجالي اهل سنت، ضعيف خوانده شده است.[44] ساير ادله فقهاي اهل سنت بر جايز نبودن جمع ميان دو نماز هم مورد مناقشه قرار گرفته است[45]؛ از جمله انتقادات مطرح شده آن است كه اهل سنت، در سفر و نيز در حالت وجود عذر، جمع بين الصلاتين را تجويز كرده‌اند. درحالي كه اگر وقت مشترك ميان دو نماز وجود نداشته باشد، جمع ميان دو نماز در اين حالات هم موجب مي‌شود كه يكي از دو نماز در خارج از وقت خود اقامه گردد.[46]

‚ جمع بين الصلاتين در سفر: فقيهان امامي[47]، شافعي[48]، مالكي[49] و حنبلي[50] به استناد روايات[51] جمع ميان دو نماز ظهر و عصر و نيز دو نماز مغرب و عشا را در سفر جايز دانسته‌اند. شافعيان و حنبليان اين حكم را منوط به آن دانسته‌اند كه سفر به‌گونه‌اي باشد كه نماز مسافر در آن شكسته باشد و سفر معصيت هم نباشد.[52] بيشتر مالكيان، سفر معصيت نبودن و شماري از آنان، اهميت و فوري بودن سفر را شرط كرده‌اند.[53] فقيهان شافعي، براي چگونگي جمع بين الصلاتين در سفر، تفاصيلي ذكر كرده‌اند.[54] برخي فقيهان امامي، با استناد به احاديث[55]، جمع بين دو نماز را در سفر مستحب دانسته‌اند.[56] ولي شافعيان اقامه جداگانه دو نماز را در سفر مستحب مي‌دانند.[57] در برابر، حنفيان، اصولاً به جايز بودن جمع بين الصلاتين در سفر قائل نيستند و روايات حاكي از جمع را بر جمع صوري حمل كرده‌اند.[58]

‚ جمع بين الصلاتين در حالت عذر و اضطرار: فقيهان امامي، به استناد احاديث[59]، جمع بين الصلاتين را به گونه مطلق، از جمله در موارد اضطرار، مانند بارش باران و برف، وزش باد شديد و ترس، جايز شمرده‌اند.[60] حتي برخي از آنان، به استناد احاديث[61]، جمع بين الصلاتين را با يك غسل براي زن مستحاضه[62] و با يك وضو براي مسلوس و مبطون[63] (كسي كه اختيار نگاهداري بول يا مدفوع خود را ندارد)- اگر حفظ طهارت براي آنان ممكن باشد- واجب دانسته‌اند.

فقيهان شافعي، در حالاتي، مانند بارش باران، برف و تگرگ، كه به خيس شدن لباس بينجامد، به جواز جمع بين الصلاتين[64] و در صورت نماز جماعت، دائم الحدث بودن يا پوشيده نبودن عورت، به برتر بودن جمع قائل‌اند.[65] برخي از آنان جمع بين الصلاتين را براي مسلوس، در صورت باقي ماندن طهارت، واجب مي‌دانند.[66] ولي به نظر مشهور شافعيان، در حالاتي چون بيماري، ترس، گل‌آلود بودن مكان نماز يا مسير رفتن به مسجد، وزش باد شديد و تاريكي، جمع جايز نيست.[67]

فقيهان مالكي جمع بين دو نماز مغرب و عشا را هنگام باريدن باران يا گل‌آلود بودن زمين و تاريكي، و جمع ميان نمازهاي ظهر و عصر و نيز مغرب و عشا را براي بيماري كه از تب شديد يا بيهوشي مي‌هراسد، تجويز كرده‌اند.[68]

به نظر فقيهان حنبلي، مصاديقي از عذر و اضطرار كه جمع بين الصلاتين را مجاز مي‌كند، عبارتند از: استحاضه، مسلوس بودن، بيماري، طهارت داشتن با تيمّم، بارش باران (تنها در دو نماز مغرب و عشا)، شيرده بودن زن، پيري مفرط و حصول مشقت.[69] مستند اين حكم فقهي، احاديث[70] و نيز تحقق حرج و مشقت[71] ذكر شده است.

حنفيان جمع بين الصلاتين را، حتي در حالت عذر و اضطرار، جايز نمي‌دانند و احاديث دال بر جواز را بر جمع صوري حمل كرده‌اند.[72]

‚ جمع بين الصلاتين در روز جمعه: فقيهان امامي[73] و شافعي[74] جمع بين دو نماز ظهر و عصر يا جمعه و عصر را در روز جمعه جايز يا مستحب دانسته‌اند. به نظر فقهاي امامي،
در روز جمعه، جمع ميان دو نماز جمعه و عصر يا دو نماز ظهر و عصر، بر خلاف روزهاي ديگر، از اقامه جداگانه دو نماز، برتر و افضل است.[75]

‚ جمع بين الصلاتين در عرفات و مزدلفه: فقهاي امامي[76] و اهل سنت[77]، به استناد احاديث[78]، درباره جواز و حتّي استحباب جمع بين الصلاتين در عرفات و مزدلفه اتفاق نظر دارند، با اين توضيح كه در عرفات مي‌توان نمازِ ظهر و عصر را به گونه جمع تقديم، و در مزدلفه نماز مغرب و عشا را در شب عيد قربان، به گونه جمع تأخير، ادا كرد. برخي فقها سبب نامگذاري مزدلفه را به جمع، جمع ميان دو نماز مغرب و عشا در اين مكان، با يك اذان و اقامه، دانسته‌اند.[79] برخي فقهاي اهل سنت، به استناد اين كه پيامبر اكرم(صلي الله عليه و آله) اين كار را در موسم حج انجام داده[80]، جمع در عرفات و مزدلفه را از مناسك حج به شمار آورده و آن را براي غير حج‌گزاران - از جمله عمره‌گزاران- جايز نشمرده‌اند.[81]

ƒ حكم اذان و اقامه در جمع بين الصلاتين: فقيهان امامي[82] و حنبلي[83]، به استناد روايات[84]، بر آنند كه در صورت جمع بين الصلاتين، براي نماز اول يك اذان و يك اقامه و براي نماز دوم تنها يك اقامه گفته مي‌شود. برخي ترك اذان براي نماز دوم را رخصت (جايز) و برخي عزيمت (واجب) دانسته‌اند.[85]

فقيهان شافعي گفته‌اند كه در جمع تقديم براي نماز اول، يك اذان و يك اقامه، و براي نماز دوم تنها يك اقامه گفته مي‌شود و درباره جمع تأخير سه نظر دارند: «جمع تأخير مانند جمع تقديم است؛ براي هر يك از دو نماز يك اقامه گفته مي‌شود؛ اگر اميد به برگزاري نماز جماعت باشد، براي نماز اول اذان و اقامه و براي نماز دوم، اقامه و اگر اميد به برگزاري جماعت نباشد، براي هر يك از دو نماز، يك اقامه بدون اذان گفته مي‌شود».[86]

 مالكيان در صورت جمع بين الصلاتين يك اذان و يك اقامه را براي هر يك از دو نماز لازم شمرده‌اند.[87]

فقيهان حنفي در جمع تقديم (كه تنها مصداق آن را جمع در عرفه مي‌دانند)، به گفتن يك اذان و يك اقامه براي نماز اول و يك اقامه براي نماز دوم قائل‌اند و در جمع تأخير (كه تنها مصداق آن را جمع در مشعرالحرام مي‌دانند)، صرفاً يك اذان و يك اقامه را كافي دانسته‌اند.[88] مستند بيشتر اين اقوال، روايات است.[89]

… منابع

الاستبصار فيما اختلف من الاخبار: محمد بن حسن الطوسي (385-460ق.)، به كوشش سيد حسن موسوي الخرسان، تهران، دار الكتب الاسلاميه، 1363ش؛ الاستذكار (الجامع لمذاهب فقهاء الامصار و علماء الاقطار فيما تضمنه الموطا من معاني الرأي و الآثار و شرح ذلك كله بالايجاز و الاختصار): يوسف بن عبدالله بن عبدالبر (368-463ق.)، به كوشش سالم محمد عطا و علي محمد معوض، بيروت، دار الكتب العلميه، 1421ق؛ الام: محمد بن ادريس الشافعي (م.204ق.)، بيروت، دار الفكر، 1403ق؛ البداية و النهاية في التاريخ: اسماعيل بن عمر بن كثير (700-774ق.)، بيروت، مكتبة المعارف، 1411ق؛ بدائع الصنائع في ترتيب الشرائع: ابوبكر بن مسعود الكاشاني (م.587ق.)، پاكستان، المكتبة الحبيبيه، 1409ق؛ تاريخ الاسلام و وفيات المشاهير و الاعلام: شمس‌الدين محمد بن احمد الذهبي (م.748ق.)، به كوشش عمر عبدالسلام، بيروت، دار الكتاب العربي، 1410ق؛ تاريخ اليعقوبي: احمد بن ابي‌يعقوب اليعقوبي (م.292ق.)، بيروت، دار صادر، 1415ق؛ تحرير الوسيله: روح‌الله خميني، قم، دار العلم؛ تحفة رضويه: محمدمهدي نراقي (1128-1209ق.)، قم، انتشارات بوستان كتاب، چاپ دوم، 1386ش؛ تذكرة الفقهاء: حسن بن يوسف حلي (648-726ق.)، قم، مؤسسة آل البيت لاحياء التراث، 1414-1423ق؛ تفسير العياشي: محمد بن مسعود العياشي (م.320ق.)، تحقيق سيد هاشم رسولي محلاتي، تهران، مكتبة العلمية الاسلاميه، 1380ق؛ تفصيل الشريعه: محمدفاضل موحدي لنكراني، قم، موحدي لنكراني، 1408ق؛ تهذيب الاحكام في شرح المقنعة للشيخ المفيد: محمد بن حسن الطوسي (385-460ق.)، به كوشش سيد حسن موسوي خرسان و علي آخوندي، تهران، دار الكتب الاسلاميه، 1365ش؛ الثمر الداني علي رسالة القيرواني: صالح بن عبدالله الأبي الازهري (م.1330ق.)، بيروت، مكتبة الثقافيه، بي‌تا؛ جامع الخلاف و الوفاق بين الاماميه وبين ائمّة الحجاز والعراق: علي بن محمد القمي السبزواري (قرن 7)، به كوشش حسين حسني بيرجندي، قم، زمينه سازان ظهور امام عصر، 1379ش؛ جمع بين الصلاتين: محمدرضا مدرسي يزدي؛ جواهر الكلام في شرح شرائع الاسلام: محمد حسين نجفي (م.1266ق.)، بيروت، دار احياء التراث العربي، بي‌تا؛ حاشية الدسوقي: محمد بن احمد الدسوقي (م.1230ق.)، احياء الكتب العربيه؛ حاشية رد المحتار علي الدر المختار: شرح التنوير الابصار في فقه مذهب الامام ابي‌حنيفه النعمان، محمد امين بن عابدين (م.1252ق.)، بيروت، دار الفكر، 1415ق؛ الحاوي في فقه الشافي: علي ابن محمد الماوردي (م.450ق.)، دار الكتب العلميه، 1414ق؛ الحجة علي اهل المدينه: محمد بن حسن شيباني (قرن 2ق.) به كوشش سيد مهدي حسن الكيلاني، بيروت، عالم الكتب، 1403ق؛ الحدائق الناضره في احكام العتره الطاهره: يوسف بن احمد البحراني (م.1186ق.)، تحقيق محمد تقي ايرواني و علي آخوندي، قم، دفتر انتشارات اسلامي، 1363ش؛ حواشي العلامتين: عبدالحميد الشرواني و احمد بن قاسم العبادي علي تحفه المنهاج بشرح المنهاج ابن حجر الهيثمي: الشرواني (م.1301ق.) و العبادي (م.994ق.)، بيروت، دار احياء التراث العربي، بي‌تا؛ الخصال المحموده و المذمومه: محمد بن علي بن بابويه (شيخ صدوق) (311-381ق.)، به كوشش علي‌اكبر غفاري، قم، دفتر انتشارات اسلامي، 1410ق؛ الخلاف في الاحكام: محمد بن حسن الطوسي (385-460ق.)، قم، دفتر انتشارات اسلامي، 1407ق؛ دراسات فقهية في مسائل خلافيه: نجم‌الدين الطبسي، قم، دفتر تبليغات، 1380ش؛ ذخيرة المعاد في شرح الارشاد: محمدباقر سبزواري (م.1090ق.)، انتشارات مؤسسه آل البيت لاحياء التراث، 1427ق؛ ذكري الشيعه في احكام الشريعه: محمد بن مكي (م.786ق.)، قم، مؤسسة آل البيت لاحياء التراث، 1419ق؛ الرسائل العشر: احمد بن محمد بن فهد الحلي (757-841ق.)، به كوشش سيد مهدي رجايي، قم، انتشارات كتابخانه آيت‌الله العظمي مرعشي نجفي، 1409ق؛ السرائر الحاوي لتحرير الفتاوي: محمد بن احمد بن ادريس (م.598ق.)، قم، دفتر انتشارات اسلامي، 1411ق؛ سلسلة المسائل الفقهيه: جعفر السبحاني، قم؛ سنن ابن ماجه: محمد بن زيد الربعي ابن ماجه (م.275ق.)، به كوشش محمد فؤاد عبدالباقي، بيروت، دار احياء التراث العربي، 1395ق؛ سنن ابي داود: ابوداود سليمان بن الاشعث (م.275ق.)، به كوشش محمد عبدالعزيز، بيروت، دار الكتب العلميه، 1416ق؛ سنن الترمذي (الجامع الصحيح): محمد عيسي الترمذي (م.279ق.)، به كوشش عبدالوهاب عبداللطيف، بيروت، دار الفكر، 1402ق؛ سنن النسائي: احمد بن علي النسائي (215-303ق.)، تحقيق صدقي جميل العطار، بيروت، دار الفكر، 1348ق؛ السيرة النبوية مقتضبا من البداية و النهايه: اسماعيل بن عمر بن كثير (700-774ق.)، به كوشش مصطفي عبدالواحد، بيروت، دار المعرفه/ دار احياء التراث العربي، 1396ق؛ شرائع الاسلام في مسائل الحلال و الحرام: جعفر بن حسن محقق حلي (602-676ق.)، به كوشش سيد صادق شيرازي، تهران، انتشارات استقلال، 1409ق؛ الشرح الكبير: احمد بن محمد الدردير (م.1201ق.)، مصر، دار احياء الكتب العربيه، (اهل بيت)؛ شرح معاني الآثار: احمد بن سلامه الطحاوي (م.321ق.)، به كوشش النجار، بيروت، دار الكتب العلميه، 1416ق؛ الشيعه شبهات و ردود: ناصر مكارم شيرازي، ترجمه احمد محمد العرز، قم، امام علي بن ابي‌طالب(عليه السلام)، 1428ق؛ صحيح البخاري: محمد بن اسماعيل البخاري (م.256ق.)، به كوشش عبدالعزيز بن عبدالله بن باز، بيروت، دار الفكر، 1401ق؛ صحيح مسلم: مسلم بن حجاج نيشابوري (206-261ق.)، تصحيح محمد فؤاد عبدالباقي، بيروت، دار الفكر، 1419ق؛ العروة الوثقي: سيد محمدكاظم طباطبايي يزدي (1247-1337ق.)، قم، دفتر انتشارات اسلامي، 1420ق؛ علل الشرائع و الاحكام: محمد بن علي بن بابويه (شيخ صدوق) (311-381ق.)، به كوشش سيد محمد صادق بحرالعلوم، نجف، مكتبة الحيدريه، 1385ق؛ فتح العزيز: عبدالكريم بن محمد رافعي قزويني (م.623ق.)، دار الفكر؛ فتح الوهاب: زكريا بن محمد الانصاري (م.936ق.)، دار الكتب العلميه، 1418ق؛ الكافي في الفقه: ابوالصلاح تقي‌الدين الحلبي (م.447ق.)، به كوشش استادي، اصفهان، مكتبة اميرالمؤمنين(عليه السلام)، 1403ق؛ الكافي: محمد بن يعقوب كليني (م.329ق.)، به كوشش علي‌اكبر غفاري، تهران، دار الكتب الاسلاميه، 1375ش؛ كشاف القناع عن متن الاقناع: منصور بن يونس البهوتي (م.1052ق.)، به كوشش محمد حسن محمد اسماعيل شافعي، بيروت، دار الكتب العلميه، 1418ق؛ كشف الغطاء: جعفر بن خضر كاشف الغطاء (م.1227ق.)، اصفهان، مهدوي؛ كشف اللثام: محمد بن الحسن الفاضل الهندي (م.1137ق.)، قم، دفتر انتشارات اسلامي، 1416ق؛ كتاب الصلوه: ميرزا محمد حسين غروي نائيني (م.1355ق.)، قم، دفتر انتشارات اسلامي، 1411ق؛ المبسوط في فقه الاماميه: محمد بن حسن الطوسي (385-460ق.)، به كوشش محمدباقر بهبودي و سيد محمدتقي كشفي، تهران، مكتبة المرتضويه، 1351ش؛ المبسوط: محمد بن احمد السرخسي (م.483ق.)، بيروت، دار المعرفه، 1406ق؛ مجمع الزوائد و منبع الفوائد: علي بن ابي‌بكر الهيثمي (م.807ق.)، بيروت، دار الكتاب العربي، 1402ق؛ المجموع شرح المهذب: يحيي بن شرف النووي (631-676ق.)، بيروت، دار الفكر؛ مختصر المزني: اسماعيل بن يحيي المزني (م.263ق.)، بيروت، دار المعرفه، بي‌تا؛ مختلف الشيعه في احكام الشريعه: حسن بن يوسف حلي (648-726ق.)، قم، دفتر انتشارات اسلامي، 1412ق؛ مدارك الاحكام في شرح شرائع الاسلام: سيد محمد بن علي موسوي عاملي (956 – 1009ق.)، قم، مؤسسة آل البيت لاحياء التراث، 1410ق؛ المدونة الكبري: روايت سحنون ابن سعيد التنوخي عن عبدالرحمن بن قاسم عن ابي عبدالله مالك بن انس، قاهره، دار السعاده، بي‌تا؛ مسائل الامام احمد رواية ابن ابي الفضل: احمد بن حنبل (م.241ق.) هند، دار العلميه، 1408ق؛ مسائل الفقهيه: سيد عبدالحسين شرف‌الدين (م.1377ق.)، تهران، متكبة نينوي الحديثه؛ مستمسك العروة الوثقي: سيد محسن حكيم (م.1390ق.)، قم، انتشارات كتابخانه آيت‌الله العظمي مرعشي نجفي، 1404ق؛ مسند الامام احمد بن حنبل: احمد بن حنبل (م.241ق.)، بيروت، دار الصادر، بي‌تا؛ المصنّف: عبدالرزاق الصنعاني (م.211ق.)، به كوشش حبيب الرحمن الاعظمي، بيروت، المجلس العلمي، 1390ق؛ المعتبر في شرح المختصر: جعفر بن حسن محقق حلي (602-676ق.)، قم، انتشارات سيد الشهداء، 1364ش؛ المعجم الاوسط: سليمان بن احمد الطبراني (260-360ق.)، تحقيق طارق بن عوض الله و عبدالحسن بن ابراهيم الحسيني، قاهره، دار الحرمين، 1415ق؛ المغني: عبدالله بن قدامه (م.620ق.)، بيروت، دار الكتب العلميه؛ المقنعه: شيخ مفيد محمد بن محمد بن النعمان (336-413ق.)، قم، دفتر انتشارات اسلامي، 1410ق؛ من لايحضره الفقيه: محمد بن علي بن بابويه (شيخ صدوق) (311-381ق.)، تحقيق و تصحيح علي‌اكبر غفاري، قم، دفتر انتشارات اسلامي، چاپ دوم، 1404ق؛ منتهي المطلب في تحقيق المذهب: حسن بن يوسف حلي (648-726ق.)، مشهد، انتشارات بنياد پژوهش‌هاي اسلامي آستان قدس رضوي، 1414ق؛ المهذب البارع في شرح المختصر النافع: احمد بن محمد بن فهد الحلي (757 -841ق.)، تحقيق مجتبي عراقي، قم، دفتر انتشارات اسلامي، 1407ق؛ المهذب: عبدالعزيز بن نحرير البراج (م.481ق.)، قم، دفتر انتشارات اسلامي، 1406ق؛ مواهب الجليل: محمد بن محمد الحطاب الرعيني (م.954ق.)، به كوشش زكريا عميرات، بيروت، دار الكتب العلميه، 1416ق؛ موسوعة الامام الخويي: سيد ابوالقاسم موسوي خويي (1317-1413ق.)، قم، انتشارات احياء آثار الخويي، 1418ق؛ الموطّأ: مالك بن انس (م.179ق.)، به كوشش محمد فؤاد عبدالباقي، بيروت، دار احياء التراث العربي، 1406ق؛ ميزان الاعتدال في نقد الرجال: شمس‌الدين محمد بن احمد الذهبي (م.748ق.)، به كوشش البجاوي، بيروت، دار المعرفه، 1382ق؛ نضد القواعد الفقهيه علي مذاهب الاماميه: محمد بن عبدالله المقداد (م.826ق.)، به كوشش كوه كمري، قم، مكتبة النجفي، 1403ق؛ النهايه: جعفر بن حسن محقق حلي (602-676ق.)، قم، دفتر انتشارات اسلامي، 1412ق؛ نهاية الاحكام في معرفة الاحكام: حسن بن يوسف حلي (648-726ق.)، به كوشش سيد مهدي رجايي، قم، انتشارات اسماعيليان، 1410ق؛ وسائل الشيعه (تفصيل وسائل الشيعة الي تحصيل مسائل الشريعه): محمد بن الحسن الحر العاملي (1033-1104ق.)، به كوشش عبدالرحيم رباني شيرازي، بيروت، دار احياء التراث العربي، 1403ق.
مهدي درگاهي
 
[1]. منتهي المطلب، ج6، ص401؛ كتاب الصلوة، ج2، ص22؛ تفصيل الشريعه، ص471، «كتاب الصلوة».

[2]. المهذب البارع، ج1، ص496؛ جواهر الكلام، ج7، ص310-311؛ ج9، ص38؛ موسوعة الامام الخويي، ج13، ص275-276، «كتاب الصلوة».

[3]. نك: النهايه، ج1، ص362؛ ذخيرة المعاد، ج2، ص253؛ تفصيل الشريعه، ص471-472.

[4]. نك: مستمسك العروة الوثقي، ج5، ص556-557؛ موسوعة الامام الخويي، ج13، ص275؛ تفصيل الشريعه، ص470.

[5]. كشاف القناع، ج2، ص3؛ مسائل الفقهيه، ص7.

[6]. كشاف القناع، ج2، ص3؛ مسائل الفقهيه، ص7.

[7]. سلسلة المسائل الفقهيه، ج7، ص58؛ دراسات فقهيه، ص233.

[8]. العروة الوثقي، ج2، ص415؛ تحفة رضويه، ص342؛ تحرير الوسيله، ج1، ص153-154.

[9]. جمع بين الصلاتين، ص2-3.

[10]. الخصال، ص505.

[11]. الكافي، ج3، ص287.

[12]. علل الشرائع، ج2، ص321-322.

[13]. تاريخ اليعقوبي، ج1، ص27؛ علل الشرائع، ج2، ص437.

[14]. تاريخ الاسلام، ج2، ص704؛ البداية و النهايه، ج5، ص177؛ السيرة النبويه، ج4، ص293-294، 359.

[15]. صحيح مسلم، ج4، ص41-42؛ سنن ابن ماجه، ج2، ص1025-1026؛ الكافي، ج4، ص247.

[16]. تفسير العياشي، ج1، ص273؛ من لايحضره الفقيه، ج1، ص287.

[17]. صحيح مسلم، ج2، ص151؛ سنن ابي داود، ج1، ص271-272؛ سنن الترمذي، ج1، ص121.

[18]. المعجم الاوسط، ج6، ص256؛ مجمع الزوائد، ج2،
ص160-161.

[19]. صحيح مسلم، ج7، ص60-61؛ تاريخ الاسلام، ج2،
ص636-637.

[20]. الكافي، ج3، ص287؛ تهذيب، ج2، ص263.

[21]. المغني، ج1، ص267، 356، 375؛ مدارك الاحكام، ج1، ص242-243؛ جواهر الكلام، ج2، ص321.

[22]. جامع الخلاف، ص103-104؛ فتح العزيز، ج4، ص469؛
حاشية الدسوقي، ج1، ص368-369.

[23]. المبسوط، سرخسي، ج4، ص15؛ الكافي في الفقه، ص213-214؛ المغني، ج3، ص437-438.

[24]. المبسوط في فقه الاماميه، ج1، ص140؛ ذكري، ج2، ص331-335؛ ج4، ص335؛ جواهر الكلام، ج7، ص309-311.

[25]. تهذيب، ج2، ص39-40؛ وسائل الشيعه، ج4، ص141، 156.

[26]. جامع الخلاف، ص55؛ نهاية الاحكام، ج1، ص311؛ المعتبر، ج2، ص35.

[27]. الخلاف، ج1، ص588-589؛ نك: تذكرة الفقهاء، ج2، ص365؛ سلسلة المسائل الفقهيه، ج7، ص22-25.

[28]. تفسير العياشي، ج1، ص273؛ من لايحضره الفقيه، ج1، ص287.

[29]. الكافي، ج3، ص286-287؛ علل الشرائع، ج2، ص321؛
من لايحضره الفقيه، ج1، ص287.

[30]. المهذب البارع، ج1، ص496؛ كتاب الصلاة، ج2، ص23.

[31]. موسوعة الامام الخويي، ج11، ص219-220، «كتاب الصلاة».

[32]. المقنعه، ص165؛ كشف الغطاء، ج3، ص126؛ جواهر الكلام، ج7، ص310-311.

[33]. الرسائل العشر، ص123؛ الحدائق الناضره، ج6، ص150-151.

[34]. صحيح مسلم، ج2، ص151؛ سنن ابي داود، ج1،
ص271-272؛ سنن الترمذي، ج1، ص121.

[35]. المجموع، ج4، ص384.

[36]. المدونة الكبري، ج1، ص115؛ المبسوط، سرخسي، ج1، ص149؛ المجموع، ج4، ص384.

[37]. صحيح مسلم، ج2، ص151-153؛ صحيح البخاري، ج1، ص39-40.

[38]. سنن الترمذي، ج1، ص121؛ سنن ابي داود، ج1، ص272؛ سنن النسائي، ج1، ص290.

[39]. مسند الامام احمد بن حنبل، ج1، ص71، 81؛ الموطا، ج1، ص144؛ المصنف، ج2، ص555-556.

[40]. سنن الترمذي، ج1، ص121-122.

[41]. الحجة علي اهل المدينه، ج1، ص177؛ شرح معاني الآثار، ج1، ص160-166؛ المبسوط، سرخسي، ج1، ص149-150.

[42]. مسائل الامام احمد، ج3، ص177؛ الحاوي في فقه الشافعي، ج2، ص359؛ الاستذكار، ج2، ص211.

[43]. سنن الترمذي، ج1، ص121.

[44]. ميزان الاعتدال، ج1، ص546.

[45]. نك: سلسلة المسائل الفقهيه، ج7، ص36-50؛ الشيعة شبهات و ردود، ص130.

[46]. ذكري، ج4، ص335-336.

[47]. ذكري، ج2، ص331-335؛ ج4، ص335؛ المهذب البارع، ج1، ص495-496؛ كشف الغطاء، ج3، ص355.

[48]. الام، ج1، ص96؛ ج7، ص203؛ فتح العزيز، ج4، ص469؛
فتح الوهاب، ج1، ص128.

[49]. المدونة الكبري، ج1، ص116-117؛ مواهب الجليل، ج2، ص267، 511؛ الثمر الداني، ص193-194.

[50]. المغني، ج2، ص112؛ كشاف القناع، ج2، ص3.

[51]. صحيح مسلم، ج2، ص150-151؛ سنن النسائي، ج1، ص287-288؛ الكافي، ج3، ص280، 431.

[52]. المغني، ج2، ص116؛ فتح العزيز، ج4، ص469؛ كشاف القناع، ج2، ص3.

[53]. حاشية الدسوقي، ج1، ص368.

[54]. فتح العزيز، ج4، ص475-476؛ فتح الوهاب، ج1، ص128.

[55]. الكافي، ج3، ص280، 431؛ الاستبصار، ج1، ص267؛ تهذيب، ج2، ص32.

[56]. ذكري، ج4، ص336؛ الرسائل العشر، ص123.

[57]. المجموع، ج4، ص378.

[58]. المبسوط، سرخسي، ج1، ص149؛ بدائع الصنائع، ج1، ص126.

[59]. الكافي، ج3، ص431.

[60]. المبسوط في فقه الاماميه، ج1، ص140؛ تذكرة الفقهاء، ج2، ص371-372؛ نضد القواعد الفقهيه، ص75-76.

[61]. من لايحضره الفقيه، ج1، ص64؛ تهذيب، ج1، ص348.

[62]. المقنعه، ص57؛ المهذب، ج1، ص37-38؛ شرائع الاسلام، ج1، ص28.

[63]. منتهي المطلب، ج2، ص137؛ مدارك الاحكام، ج1، ص242-243؛ نك: جواهر الكلام، ج2، ص319-320.

[64]. فتح العزيز، ج4، ص470-471، 479.

[65]. فتح الوهاب، ج1، ص128.

[66]. حواشي الشرواني، ج2، ص394.

[67]. فتح العزيز، ج4، ص481؛ المجموع، ج4، ص378، 381.

[68]. المدونة الكبري، ج1، ص115-116؛ مواهب الجليل، ج2، ص267؛ حاشية الدسوقي، ج1، ص370.

[69]. المغني، ج1، ص356-375؛ ج2، ص116-121.

[70]. صحيح مسلم، ج2، ص152؛ سنن ابن ماجه، ج1، ص340؛ سنن النسائي، ج2، ص15.

[71]. المغني، ج2، ص119-121؛ المجموع، ج4، ص378-379؛ الشرح الكبير، ج1، ص368-370.

[72]. المبسوط، سرخسي، ج1، ص149؛ بدائع الصنائع، ج1،
ص126-127.

[73]. المعتبر، ج2، ص136؛ الحدائق الناضره، ج6، ص150؛
جواهر الكلام، ج7، ص308؛ ج9، ص30.

[74]. المجموع، ج4، ص383؛ مغني المحتاج، ج1، ص271؛
حواشي الشرواني، ج2، ص394.

[75]. نك: المقنعه، ص165؛ السرائر، ج1، ص304؛ كتاب الصلاة، ج2، ص23.

[76]. الخلاف، ج2، ص334-335، 339-340؛ مختلف الشيعه، ج4، ص240-241؛ جواهر الكلام، ج19، ص23، 64.

[77]. المبسوط، سرخسي، ج1، ص149؛ المغني، ج2، ص112؛
فتح العزيز، ج7، ص161.

[78]. صحيح مسلم، ج4، ص41-42؛ تهذيب، ج5، ص188؛ الاستبصار، ج2، ص254-255.

[79]. علل الشرائع، ج2، ص437.

[80]. صحيح مسلم، ج4، ص41-42.

[81]. المبسوط، سرخسي، ج2، ص130؛ شرح معاني الآثار، ج2، ص214-215؛ الحجة علي اهل المدينه، ج1، ص163؛ المجموع، ج4، ص371.

[82]. ذخيرة المعاد، ج2، ص253؛ جواهر الكلام، ج9، ص30-38؛ مستمسك العروة الوثقي، ج5، ص550-556.

[83]. المغني، ج1، ص430-431؛ كشاف القناع، ج1، ص289.

[84]. صحيح مسلم، ج4، ص42؛ الكافي، ج3، ص287؛
من لايحضره الفقيه، ج1، ص287.

[85]. ذخيرة المعاد، ج2، ص253؛ كشف اللثام، ج3، ص355-366؛ كتاب الصلاة، ج2، ص24.

[86]. مختصر المزني، ص12؛ فتح العزيز، ج3، ص149-150، 156؛ المجموع، ج8، ص83-86.

[87]. المدونة الكبري، ج1، ص61، 412؛ الثمر الداني، ص371.

[88]. بدائع الصنائع، ج1، ص152؛ ج2، ص154-155؛ حاشية رد المحتار، ج2، ص555.

[89]. صحيح مسلم، ج4، ص42؛ سنن ابي داود، ج1، ص428؛
بدائع الصنائع، ج2، ص152؛ فتح العزيز، ج3، ص155-156. 


| شناسه مطلب: 86899




جمع بين الصلاتين



نظرات کاربران