چاه عِهْن
از چاه‌های متبرک مدینه در منطقه عوالی چاه عهن، هفتمین چاه مقدس و متبرک مدینه است[1] و در منطقه عوالی، که امروزه به قربان شناخته می‌شود[2]، قرار داشته و دارای آبی خوش‌گوار بوده است.[3] نام چاه از عِهن، به معنای پشم رنگین، گرفته شده[4]، و
از چاههاي متبرك مدينه در
منطقه عوالي
منطقه عوالي
چاه عهن، هفتمين چاه مقدس و متبرك مدينه است[1] و در منطقه عوالي، كه امروزه به قربان شناخته ميشود[2]، قرار داشته و داراي آبي خوشگوار بوده است.[3] نام چاه از عِهن، به معناي پشم رنگين، گرفته شده[4]، ولي به وجه نامگذاري چاه اشاره نشده است. از آنجا كه عهن، نام محلهاي متعلق به گروهي از انصار بوده است[5]، احتمالاً نام چاه از آن گرفته شده باشد. گفته شده منظور از انصار، بنوامية بن زيد انصارياند كه چاه عهن، در باغستان آنها بوده است.[6]
برخي نام ديگر اين چاه را عِنَبه٭[7] و برخي ديگر، تنها از وجود نامي ديگر براي چاه عهن خبر دادهاند.[8] در گزارشي، از بنواميه اوسي، ساكن در مجاورت منطقه نواعِم مدينه، نام بردهاند كه چاه عهن در منزلگاهها و محل سكونت آنها بوده است.[9]
درباره نسبت اين چاه با پيامبر(صلي الله عليه و آله)، در منابع متقدم، سخني به ميان نيامده است. تنها در برخي منابع قرن هشتم به بعد، از اين چاه، به عنوان يكي از هفت چاه متبرك مدينه ياد شده است.[10] سمهودي (م.911ق.)، با ردّ اين منابع، از تبرك جستن مردم به آب اين چاه در عصر خود ياد كرده است.[11]
ظاهراً زمينهاي چاه عهن، در سده هشتم، در ملكيت علي بن مطرف العمري (728ق.) بوده است.[12] فيروزآبادي (817ق.) آن را در منطقه عاليه محصور در باغستان و نخلستانهاي متعدد دانسته است.[13] سمهودي (911ق.) بر اين باور است كه چاه عهن همان چاه يسره٭ در زمين بنوامية بن زيد انصاري است؛ زيرا گزارشها، چاه عهن و چاه يسره، هر دو را در منازل بنوامية بن زيد نشان ميدهد.[14] اين نكته در گزارشهاي منابع بعد از سمهودي هم تأييد شده و از جمله محمد كبريت از علماي سده 11ق. باور دارد كه چاه عهن همان چاه يسره است كه در زمان او، در باغستاني پرمحصول، به آل شدقم از شرفاي بنيحسين تعلق داشته است.[15]
به گفته يكي از محققان، از اسناد اوقافي برميآيد كه اين چاه و زمينهاي اطراف را خاندان برزنجي (از كردان شافعي ساكن مدينه) وقف نموده و اكنون موقعيت جغرافيايي آن، از مغرب به بلاد ابراهيم شاكر، از شمال به بلاد ناعِمه، از مشرق به بلاد نُقَيره الغُري و از جنوب به بلاد القَطيعه محدود و مشخص است و فضلاي مدينه، موقعيت اين چاه را با عنوان بلاد العِهن ميشناسند.[16] برخي ديگر ضمن تأييد وجود چاه عهن در منطقه عاليه مدينه، محل و موقعيت كنوني چاه را ناشناخته ميدانند.[17] از اين گزارش ميتوان نتيجه گرفت كه چاه عهن از بين رفته است.
منابع
اخبار المدينه: محمد بن الحسن ابن زباله (م.199ق.)، به كوشش صلاح عبدالعزيز زين سلامه، مدينه، مركز بحوث و دراسات المدينه، 1424ق؛ بهجة النفوس و الاسرار: عبدالله المرجاني (م.699ق.)، به كوشش محمد عبدالوهاب، بيروت، دار الغرب الاسلامي، 2002م؛ تاريخ المدينه: محمد بن احمد النهروالي، تصحيح محمد زينهم و محمد پورسعيد، مكتبة الثقافه؛ تاريخ المدينة المنوره (اخبار المدينة النبويه): عمر بن شبّه النميري (م.262ق.)، به كوشش فهيم محمد شلتوت، قم، دار الفكر، 1410ق؛ تاريخ مكة المشرفة و المسجدالحرام و المدينة الشريفة و القبر الشريف: محمد بن الضياء (م.854ق.)، به كوشش العدوي، مكه، مكتبة التجارية مصطفي احمد الباز، 1416ق؛ التعريف بما آنست الهجره من معالم دارالهجره: محمد بن احمد المطري (م.741ق.)، به كوشش الرحيلي، رياض، دار الملك عبدالعزيز، 1426ق؛ الجواهر الثمينة في محاسن المدينه: محمد كبريت الحسيني (م.1070ق.)، به كوشش محمد حسن اسماعيل، بيروت، دار الكتب العلميه، 1417ق؛ سبل الهدي و الرشاد في سيرة خير العباد: محمد بن يوسف الشمس الشامي (م.942ق.)، به كوشش عادل احمد عبدالموجود و علي محمد معوض، بيروت، دار الكتب العلميه، 1414ق؛ المدينة بين الماضي و الحاضر: ابراهيم بن علي العياشي، مدينه، المكتبه العلميه، 1392ق؛ مدينه شناسي: سيد محمد باقر نجفي، تهران، شركت قلم، 1364ش؛ المغانم المطالبه: محمد الفيروز آبادي (م.817ق.)، به كوشش حمد الجاسر، الرياض، دار اليمامه، 1329ق؛ موسوعة مرآة الحرمين الشريفين: ايوب صبري باشا (م.1290ق.)، القاهره، دار الآفاق العربيه، 1424ق؛ وفاء الوفاء باخبار دارالمصطفي: علي بن عبدالله السمهودي (م.911ق.)، به كوشش محمد محييالدين عبدالحميد، بيروت، دار الكتب العلميه، 2006م.
علي احمدي ميرآقا
[1]. موسوعة مرآة الحرمين، ج4، ص782؛ سبل الهدي، ج7، ص229؛ التحفة اللطيفه، ج2، ص454.
[2]. المدينة بين الماضي و الحاضر، ص267.
[3]. بهجة النفوس، ج1، ص318؛ تاريخ المدينه، نهروالي، ص66.
[4]. تاريخ معالم المدينه، ص267.
[5]. نك: وفاء الوفاء، ج1، ص131.
[6]. تاريخ مكة المشرفه، ج1، ص248؛ تاريخ معالم المدينه، ص267.
[7]. سبل الهدي، ج7، ص229.
[8]. نك: وفاء الوفاء، ج3، ص143.
[9]. وفاء الوفاء، ج3، ص70.
[10]. التعريف بما آنست الهجره، ص163؛ تاريخ مكة المشرفه، ج1، ص248.
[11]. وفاء الوفاء، ج3، ص143.
[12]. التعريف بما آنست الهجره، ص164.
[13]. المغانم المطابه، ص45.
[14]. وفاء الوفاء، ج3، ص143؛ سبل الهدي، ج7، ص229.
[15]. الجواهر الثمينه، ص95.
[16]. مدينه شناسي، ص314.
[17]. موسوعة مرآة الحرمين، ج4، ص782.