چقمق چقمق چقمق بعثه مقام معظم رهبری در گپ بعثه مقام معظم رهبری در سروش بعثه مقام معظم رهبری در بله
چقمق چقمق چقمق چقمق چقمق

چقمق

از سلاطین مملوکی مصر و بانی برخی اقدامات در حرمین سعید ملک ظاهر سیف‌الدین چقمق (حک:842-857ق.) از سلاطین دولت ممالیک٭ چرکسی در مصر بود که بر حجاز نیز سلطه داشت و در حرمین، اقدامات قابل توجهی انجام داد. وی، در ایام کودکی، برده شخصی به نام خواجه کَزْ

از سلاطين مملوكي مصر و باني برخي اقدامات در حرمين

سعيد ملك ظاهر سيف‌الدين چقمق (حك:842-857ق.) از سلاطين دولت مماليك٭ چركسي در مصر بود كه بر حجاز نيز سلطه داشت و در حرمين، اقدامات قابل توجهي انجام داد. وي، در ايام كودكي، برده شخصي به نام خواجه كَزْلَكْ شد و به مصر منتقل گرديد. در آن‌جا اتابك اينال يوسفي، از اميران و صاحب‌منصبان دوره ملك ظاهر برقوق (حك:784-801ق.)، او را خريداري كرد. بعدها با وساطت و درخواست برادر چقمق، كه در خدمت ملك برقوق بود، به خدمت اين سلطان مملوكي درآمد. چقمق به سبب شايستگي، در دستگاه اين سلطان به سرعت ترقي كرد و از خاصان دربارش شد. وي در حكومت ملك ناصر فَرَج بن برقوق (حك:801-815ق.) نيز داراي سمت نظام و مسئول خزانه‌داري بود.

وي در اوايل حكومت اشرف بَرسباي (حك:825-842ق.) به سِمَت حاجبي، و پس از آن به امارت لشكر رسيد. زماني كه ملك عزيز، پس از پدرش، برسباي، در سنين پايين به سلطنت رسيد، چقمق به اتابكي (مربي و سرپرستي شاهزادگان) وي برگزيده شد و در اندك زماني بر تمام امور كوچك و بزرگ دولت مسلط[1] و پس از مدت كوتاهي، با همياري برخي نظاميان، قضات و علما،
ملك عزيز را بركنار و در 19 ربيع الاول
سال 842ق.، با لقب ملك ظاهر، به تخت سلطنت نشست. چقمق در اولين اقدام، مقامات حكومتي پيشين، از جمله امير قَرْقماس شعباني (امير سلاح) و امير يشْبَكْ سودوني حاجب را عزل كرد. همين امر سبب شورش‌هايي از سوي آن دسته از مماليك شد كه از مقامات حكومتي خلع شده بودند. شورش قرقماس كه با حمايت عده‌اي از مماليك اشرفيه (مماليك اشرف برسباي) انجام شد، از آن جمله است كه چقمق با شكست دادن او،
در 18 رجب 842ق.، وي را به عنوان مفسد گردن زد.[2] ملك عزيز كه با برخي صاحب‌منصبان سابق شورش كرده بود، پس از دستگيري در اسكندريه زنداني شد.[3]

از ديگر رويدادهاي مهم دوران سلطنت چقمق، جنگ‌هاي او با اروپاييان در جزيره رُودِس (در درياي اژه) است. چقمق، طي دوران حكومت خويش، چندين بار به اين جزيره لشكر كشيد. در نبرد سال848ق.، با لشكرياني از شام و اسكندريه و برخي جاهاي ديگر، به رودس حمله برد و پيروز شد. اما به دنبال، آن بسياري از مسلمانان، خواص و اعيان جان خود را از دست دادند.[4]

از اقداماتي كه در زمان چقمق، در مصر، انجام شد مي‌توان به بناي مشهد سيده رقيه، دختر امام علي(عليه السلام)، جامع فاكهيين، جامع فخر، جامع صارم و جامع صالح بن زريك در قاهره در سال 845ق. اشاره كرد.[5]

چقمق را فردي متدين، خيّر و شجاع وصف كرده و از اجتناب او از منكرات خبر داده‌اند. گفته شده وي، در تمام طول زندگي خويش، به مسكرات روي نياورد. وي براي فقها و عالمان شريعت، احترام فراواني قائل بود و خود نيز در طلب علم كوشا بود.[6] سلطان چقمق در ذي‌حجه 857ق.، بر اثر بيماري و در سن 81 سالگي، در گذشت.[7]

ƒ اقدامات حرميني چقمق: مماليك از اقتدار زيادي در حجاز، به ويژه شهر مكه، برخوردار بودند و امراي اين شهر، در برهه‌هايي، سالانه به آن‌ها خراج و ماليات مي‌پرداختند.[8] چقمق نيز در امور مكه دخالت داشته و با فرمان او، عزل و نصب امراي اين شهر، صورت مي‌گرفت. وي در سال 846ق.، با فرستادن تعدادي از مماليك به مكه، شريف علي را كه به مخالفت با برادرش، بركات، برخاسته بود، ياري كرد و بدين‌سان، حكومت مكه، دست‌نشانده او شد. سال بعد و در پي اختلاف شريف علي با برادر ديگرش، ابراهيم، هنگامي كه فرمانده چركسي مقيم مكه
آن را به چقمق اطلاع داد، او فرمان عزل و دستگيري آن دو را صادر كرد و فردي به نام ابوالقاسم علي را به امارت مكه منصوب
كرد. پس از حدود دو سال، بركات، در
ربيع الاول سال 849ق.، امارت مكه را از دست او خارج ساخت و در اين اقدام، رضايت چقمق را با اعزام فرزندش، محمد، به قاهره، به دست آورد.[9]

چقمق در اول شعبان 851ق. بركات را به قاهره دعوت، و از او استقبال باشكوهي كرد و اسبي مزين به زين طلا براي بركات فراهم ساخت.[10] زماني كه بركات، در اداره مكه، احساس ضعف كرد، به نايب جده، امير جاني بيك نوشت كه ولايت فرزندش محمد را بر مكه بپذيرد. پس از تأييد سلطان چقمق، فرمان امارت محمد بن بركات را براي او فرستادند.[11]

چقمق، علاوه بر نظارت بر امراي مكه، سِمَت‌هايي را جهت اجراي اقدامات عمراني و امنيتي ايجاد كرد؛ از جمله اين سمت‌ها كه وظيفه‌اش ارتباط مستقيم با امنيت و رفاه حال حاجيان داشت، ناظر حرمين شريفين بود. متصدي اين مقام در اين دوره، فردي چركسي بود و انتصاب او بايد مورد تأييد سلطان قرار مي‌گرفت.[12] نخستين فردي كه در دوره سلطان چقمق اين وظيفه را عهده‌دار بود، امير سودون محمدي بود كه اقدامات عمراني و امنيتي بسياري در مكه انجام داد؛ از آن جمله است تعويض سنگ فرش كعبه معظمه، تعمير سنگ مرمر داخل كعبه و حِجر اسماعيل، بناي سقف جديد براي چاه زمزم، تكميل سقف رواق‌هاي مسجدالحرام، اصلاح گلدسته (مأذنه) باب عمره و باب علي(عليه السلام)، تعمير سقف مسجدالحرام، بعضي مواضع در منا و مشعرالحرام در مُزْدَلفه و مسجد نَمِرَه در عرفه، سفيد كردن مقام ابراهيم.[13]

امير سودون، براي تأمين امنيت حاجيان، بسياري از گياهان و صخره‌هاي بزرگي كه در كمينگاه غارتگران بود را از سر راه برداشت. همچنين، در هر مايل، چراغ‌هايي براي روشنايي در شب‌ها گذاشت تا كاروان‌هاي حجاج، از گزند راهزنان، در امان بمانند. وي همچنين به نظافت و توسعه راه حج همت گماشت.[14] در سال 852ق.، بيرم خواجه، متصدي اين امر بود كه مرمت قسمتي از مسجدالحرام[15]، و تجديد بناي مسجد نمره[16] و مسجد خيف[17]، در زمان وي، صورت پذيرفت. علاوه بر آن جهت رفاه حال حاجيان و عامه مردم، به بناي بستان‌ها و حوض‌هاي آب در مكه[18]، تعمير چشمه‌هاي حنين[19] و عرفه[20] پرداخت. در 854ق.، امير بردك بيك جاي وي را گرفت. از اقدامات وي، تعمير قسمتي از سقف مسجدالحرام و مرمت رُباط رامشت جهت استفاده كاروان حاجيان بود.[21]

استقبال از نمايندگان و سفراي دولت‌ها نمونه ديگري از توجه خاص چقمق به امور مكه بود. محمد خافي حنفي، فرستاده شاهرخ تيموري، از جمله اين افراد بود كه مورد استقبال ويژه چقمق واقع شد و به او هداياي بسياري دادند.[22] در 15 شعبان سال 848ق. فرستاده شاهرخ بن تيمور، به همراه تعداد زيادي كه همسر تيمور نيز با آنان بود، از ايران به قصد انجام فريضه حج، به شام رفت. شاهرخ تيموري، فرستاده‌اي نزد چقمق فرستاد و درخواست كرد كه آن سال، او پرده كعبه را تهيه كند. اما چقمق، با بيان اين‌كه پذيرش اين پيشنهاد براي وي بسيار سنگين است، آن را نپذيرفت؛ زيرا اين امر را نشان سروري بر جهان اسلام مي‌دانست.[23] البته بعداً درخواست تيمور محقق شد. (§تيموريان)

پوشش كعبه نزد سلاطين مملوكي اهميت زيادي داشت. چقمق در سال 856ق. دستور داد كعبه، با ابريشم سفيد كه نخ‌هاي سياه داشت، پوشانده شود.[24]

چقمق، در زمينه رسيدگي به امور مكه، نوآوري‌هايي نيز داشت. وي در سال 852ق.، دو جامه براي ديوار داخلي و خارجي حجر اسماعيل فرستاد كه مانند جامه كعبه، از حرير سياه، بود. شايان توجه است كه پوشاندن حجر، تا آن زمان، مرسوم نبود و چقمق، پس از كسب مجوز شرعي از علما، دست به اين اقدام زد. علما با اين استدلال كه حِجر نيز، به نوعي، قسمتي از كعبه معظمه بوده، پوشاندن آن را بلامانع دانستند.[25] اين امر تنها به دوره سلطان چقمق اختصاص داشت و تا زمان حاضر اين عمل انجام نپذيرفته است.

از ديگر اموري كه توجه ويژه سلطان چقمق را به امور حج نشان مي‌دهد، فرستادن افراد به حج بود. او هرسال فردي را، همانند برخي سلاطين قبلي مماليك، به عنوان اميرالحاج، و فردي ديگر را به عنوان امير الركب (احتمالاً امير سَوار) به حج مي‌فرستاد. نخستين امير الحاج در دوره چقمق امير تُنْبَكْ بود كه در 19 شوال 842ق. از قاهره خارج شد.[26]

محمل مصري همواره هدايايي براي كعبه و حجره شريف نبوي به همراه داشت. در آن زمان هدايا و نذورات و پرده كعبه را در محملي گذاشته و در قالب يك كاروان به مكه مي‌فرستادند.[27] برخي مواقع، نظير سال 854ق.، به دليل قحطي و گراني، هدايا و نذورات كاروان اندك بود.[28] درباره امير ركب چندان اطلاعي در دست نيست، اما وي احتمالاً امنيت كاروان را بر عهده داشته است.

اميران محمل و اميران سوار، در دوران حكومت چقمق، به ترتيب عبارت بودند از: امير شادْبَكْ جَكْمي، امير سَمام حسني ناصري (843ق.)[29]، امير تَمُرْباي، امير سودون اينالي مؤيدي (844ق.)[30]، امير تَغْري بَرْمَش سيفي، امير يونس سيفي آقْباي (845ق.)[31]، امير تُنْبَك بَرْدَبَكي، امير طواشي عبداللطيف منجكي (846ق.)[32]، امير شادْبَك جَكْمي، امير سونْجْبَغا يونسي (847ق.)[33]، امير دولات باي محمودي مؤيدي، امير تَمُرْبَغا ظاهري (849ق.)[34]، امير سونْجْبَغا يونسي ناصري، امير سَمام حسني ظاهري (850ق.)[35]، امير سونجبغا يونسي،
امير قانِم مؤيدي تاجر (852ق.)[36]، امير فيروز زمام امير تَمُرْبَغا ظاهري (853ق.)[37]،
امير تَمُرْبَغا ظاهري، امير خَيربَك ا لاَشْقَر
المؤيدي (854ق.)[38]، امير سونجْبَغا يونسي (855ق.)[39]، امير دولات باي محمودي، دوادار فارس(856ق.).[40] در منابع صرفاً نام آن‌ها آمده و به كارها و اقداماتشان اشاره نشده است.

در سال‌هايي كه صاحب‌منصبان حكومتي و طبقات ممتاز به حج مي‌رفتند، خيرات فراواني در مكه انجام مي‌شد؛ چنان‌كه در 843ق.، جرباش كريمي، همراه با دخترش، همسر سلطان چقمق[41] و در سال 850ق. نيز خَوَنْد مَغَل، همسر چقمق، حج گزاردند و خيرات فراواني انجام دادند.[42]

از اموري كه نشان‌دهنده اهميت حج‌گزاري نزد چقمق بود، خلع افراد رده‌بالاي مملكتي، به سبب انجام ندادن حج، بود. محب‌الدين بن الاشقر، ناظر سپاه دمشق، از جمله اين افراد بود كه وي را به سبب اين‌كه حج نگزارده بود، خلع كرد.[43]

چقمق علاوه بر نظارت بر امور حج گزاري، اماكني براي پذيرايي و اسكان فقرا در مكه ساخت.[44] چقمق در شهر مدينه نيز به عمليات عمراني دست زد. در سال 853ق. سقف روضه شريفه را تعمير كرد.[45] روضه شريفه، به قسمتي از مسجدالنبي كه در ناحيه جنوبِ شرقي و حدّ فاصل ميان منبر و قبر پيامبر واقع است، اطلاق مي‌شود. تعمير بناي مسجد شريف نبوي، سنگ فرش حجره سعادت، قسمتي از مسجد شريف نبوي[46]، و محراب عثماني[47] از ديگر اقدامات چقمق در مدينه بود. از رسوماتي كه در اين دوره در مدينه اجرا شد، منع ورود جنازه شيعيان و خوارج، به داخل مسجد نبوي بود.[48]

… منابع

اتحاف الوري: عمر بن محمد بن فهد (م.885ق.)، به كوشش عبدالكريم، مكه، جامعة ام القري، 1408ق؛ الارج المسكي في التاريخ المكي: علي بن عبدالقادر الطبري (م.1070ق.)، تصحيح اشرف احمد جمال، مكه، مكتبة التجاريه، 1416ق؛ اعلام النبلاء بتاريخ حلب الشهباء: محمد راغب الطباخ (م.1151ق.)، به كوشش محمد كمال، حلب، دار القلم العربي، 1408ق؛ الاعلام باعلام بيت الله الحرام: محمد بن احمد النهروالي (م.990ق.)، تحقيق سعيد عبدالفتاح و هشام عبدالعزيز عطا، مكه، مكتبة التجارية مصطفي احمد الباز، 1416ق؛ الانس الجليل بتاريخ القدس والخليل: مجيرالدين عبدالرحمن بن محمد الحنبلي (م.928ق.)، قم، امير، 1368ش؛ بدائع الزهور في وقائع الدهور: محمد ابن اياس، به كوشش محمد مصطفي، مصر، الهية المصرية العامة، 2008م؛ التاريخ القويم لمكة و بيت الله الكريم: محمد طاهر الكردي، تصحيح عبدالملك بن عبدالله بن دهيش، بيروت، دار خضر، 1420ق؛ تاريخ امراء المدينة المنوره 1-۱۴۱۷ه‍ : عارف احمد عبدالغني، تهران، اقليم، 1418ق؛ تاريخ مكه، دراسات في السياسه و العلم و الاجتماع و العمران: احمد السباعي (م.1404ق.)، مكه، مطبوعات نادي مكة الثقافي، 1404ق؛ تحصيل المرام في اخبار البيت الحرام و المشاعر العظام و مكه و الحرم و ولاتها الفخام: محمد بن احمد الصباغ (م.1321ق.)، به كوشش عبدالملك بن عبدالله بن دهيش، مكه، مكتبة الاسدي، 1424ق؛ التحفة اللطيفة في تاريخ المدينة الشريفه: شمس‌الدين محمد بن عبدالرحمن السخاوي (م.902ق.)، قاهرة، دار الثقافه، 1399ق؛ خطط الشام: محمد كردعلي(1372ق.)، دمشق، مكتبة النوري، 1403ق؛ الدر الكمين بذيل العقد الثمين في تاريخ البلد الامين: عمر بن فهد المكي (م.885ق.)، به كوشش عبدالملك بن عبدالله ابن دهيش، مكه، مكتبة الاسدي، 1425ق؛ سفرنامه حجاز (الرحلة الحجازيه): محمد لبيب البتوني، ترجمه هادي انصاري، تهران، مشعر، 1381ش؛ شذرات الذهب في اخبار من ذهب: عبدالحي بن عماد (م.1089ق.)، به كوشش عبدالقادر الارنووط، بيروت، دار ابن كثير، 1406ق؛ غاية المرام باخبار سلطنة البلد الحرام: عبدالعزيز بن فهد المكي (م.920ق.)، به كوشش فهيم محمد شلتوت، السعودية، جامعة القري، 1409ق؛ منائح الكرم في اخبار مكة و البيت و ولاة الحرم: علي بن تاج‌الدين السنجاري (م.1125ق.)، تحقيق جميل عبدالله محمد المصري، مكه، جامعة ام القري، 1419ق؛ موسوعة مرآة الحرمين الشريفين: ايوب صبري باشا (م.1290ق.)، القاهره، دار الآفاق العربية، 1424ق؛ النجوم الظاهره: ابن تغري بردي الاتابكي (م.874ق.)، مصر، وزارة الثقافة والارشاد القومي؛ وفاء الوفاء باخبار دارالمصطفي: علي بن عبدالله السمهودي (م.911ق.)، به كوشش محمد محيي‌الدين عبدالحميد، بيروت، دار الكتب العلميه، 2006م.
محمدحسن الهي‌زاده
 
[1]. النجوم الزاهره، ج15، ص256-260؛ شذرات الذهب، ج9، ص425.

[2]. اعلام النبلاء، ج3، ص31؛ تاريخ أمراء المدينه، ص297.

[3]. النجوم الزاهره، ج15، ص253-254.

[4]. النجوم الظاهره، ج15، ص359-360.

[5]. النجوم الزاهره، ج15، ص347-348.

[6]. الأنس الجليل، ج2، ص341؛ خطط الشام، ج6، ص47.

[7]. بدائع الزهور، ج2، ص299؛ اعلام النبلاء، ج3، ص45.

[8]. الدر الكمين، ج1، ص649.

[9]. اتحاف الوري، ج4، ص126؛ الدر الكمين، ج1، ص649؛
التحفة اللطيفه، ج2، ص452.

[10]. الدر الكمين، ج1، ص649؛ تاريخ مكه، ص304.

[11]. الدر الكمين، ج1، ص103-104؛ غاية المرام، ج2، ص508.

[12]. نك: الاعلام باعلام بيت الله الحرام، ص235-236؛ التاريخ القويم، ج4، ص528.

[13]. اتحاف الوري، ج4، ص148-151؛ الاعلام باعلام بيت الله الحرام، ص235-236؛ التاريخ القويم، ج4، ص528.

[14]. الاعلام بأعلام بيت الله الحرام، ص235-236؛ التاريخ القويم، ج4، ص147، 229-528؛ تحصيل المرام، ج1، ص363.

[15]. اتحاف الوري، ج4، ص280؛ التاريخ القويم، ج4، ص564.

[16]. اتحاف الوري، ج4، ص287.

[17]. منائح الكرم، ج3، ص52.

[18]. الارج المسكي، ص97؛ منائح الكرم، ج3، ص51.

[19] اتحاف الوري، ج4، ص274؛ التاريخ القويم، ج5، ص360.

[20]. اتحاف الوري، ج4، ص286-287؛ التاريخ القويم، ج5، ص360.

[21]. اتحاف الوري؛ ج4، ص709-710؛ منائج الكرم، ج3، ص54.

[22]. النجوم الظاهره، ج15، ص350.

[23]. النجوم الزاهره، ج15، ص364.

[24]. منائح الكرم، ج3، ص55؛ تاريخ مكه، ص334.

[25]. اتحاف الوري، ج4، ص280؛ التاريخ القويم، ج2، ص578.

[26]. النجوم الظاهره، ج15، ص346.

[27]. سفرنامه حجاز، ص270-273.

[28]. النجوم الزاهره، ج15، ص174.

[29]. اتحاف الوري، ج4، ص144.

[30]. النجوم الزاهره، ج15، ص346.

[31]. النجوم الزاهره، ج15، ص351؛ اتحاف الوري، ج4، ص170، 174.

[32]. اتحاف الوري، ج4، ص197.

[33]. النجوم الزاهره، ج15، ص99، 107، 110، 114؛ اتحاف الوري، ج4، ص144.

[34]. النجوم الزاهره، ج15، ص126؛ اتحاف الوري، ج4، ص245.

[35]. النجوم الظاهره، ج15، ص371-372؛ اتحاف الوري، ج4، ص252، 259.

[36]. النجوم الزاهره، ج15، ص387؛ اتحاف الوري، ج4، ص277، 281.

[37]. النجوم الزاهره، ج15، ص399؛ اتحاف الوري، ج4، ص287.

[38]. النجوم الزاهره، ج15، ص430؛ اتحاف الوري، ج2، ص294-298.

[39]. النجوم الزاهره، ج15، ص432، 438.

[40]. النجوم الزاهره، ج15، ص446.

[41]. النجوم الزاهره، ج15، ص347؛ اتحاف الوري، ج4، ص144.

[42]. النجوم الظاهره، ج15، ص371-372؛ اتحاف الوري، ج4، ص258، 261.

[43]. النجوم الزاهره، ج15، ص356.

[44]. الدر الكمين، ج1، ص670؛ منائح الكرم، ج5، ص77؛ تاريخ مكه، ص380-381.

[45]. التحفة اللطيفه، ج1، ص212، 243.

[46]. وفاء الوفاء، ج2، ص155؛ موسوعة مرآة الحرمين، ج3، ص338-339.

[47]. وفاء الوفاء، ج2، ص133؛ موسوعة مرآة الحرمين، ج3، ص338-339.

[48]. التحفة اللطيفه، ج2، ص372؛ وفاء الوفاء، ج2، ص103؛ موسوعة مرآة الحرمين، ج3، ص294.


| شناسه مطلب: 86936




چقمق



نظرات کاربران