حاجب بن زراره حاجب بن زراره حاجب بن زراره بعثه مقام معظم رهبری در گپ بعثه مقام معظم رهبری در سروش بعثه مقام معظم رهبری در بله
حاجب بن زراره حاجب بن زراره حاجب بن زراره حاجب بن زراره حاجب بن زراره

حاجب بن زراره

از متولیان کعبه و بزرگان تمیم، در اواخر عصر جاهلی حاجب بن زُرارة بن عُدَس، از تیره بنی‌دارِم از قبیله تمیم[1]، از بزرگان و داوران عرب[2] در جاهلیت و رئیس قبیله تمیم بود.[3] نام وی زید بود که به دلیل بزرگی ابروانش حاجب (ابرو) می‌خواندند.[4]

از متوليان كعبه و بزرگان تميم، در اواخر عصر جاهلي

حاجب بن زُرارة بن عُدَس، از تيره بني‌دارِم از قبيله تميم[1]، از بزرگان و داوران عرب[2] در جاهليت و رئيس قبيله تميم بود.[3] نام وي
زيد بود كه به دليل بزرگي ابروانش حاجب
(ابرو) مي‌خواندند.[4]

بر اساس اخباري، حاجب از اشراف بني‌تميم٭ و صاحب منزلت در مكه و پس از پدرش، از متوليان كعبه دانسته شده است.[5] از زمان توليت و چگونگي آن اطلاعي در دست نيست. حاجب و نباش، دو پسر زراره و از اشراف خاندان تميم و از بزرگان مكه بودند.[6] برخي برادرش نباش را همان ابوهاله، همسر پيشين حضرت خديجه(عليها السلام)، دانسته‌اند، ولي نسب‌شناسان آن را تضعيف مي‌كنند.[7]

بنا به نقلي، حاجب در نبرد شعب جبله به اسارت درآمد و براي آزادي خود 1000، 1100 يا 1200 شتر پرداخت كرد و اين فديه، بيشترين فديه عرب شناخته شده است.[8] طبق نقلي، وي اسلام را درك كرد و مسلمان شد[9] و در سال سوم هجرت درگذشت.[10] گزارشي نيز از گماشته شدن وي بر صدقات بني‌تميم، از سوي پيامبر(صلي الله عليه و آله)، حكايت دارد.[11] اما در مقابل اين گزارش‌هاي ترديدآميز، گزارش‌هاي متعددي از حضور او در دربار ايران يا حاكمان حدود مرزي ايران و جزيرةالعرب حكايت دارد كه براي اجازه استفاده از چراگاه‌هاي مرزي ايران انجام
شد. اين گزارش‌ها اين اتفاق را در پي خشكسالي شديد جزيرةالعرب، در اثر نفرين
پيامبر اسلام(صلي الله عليه و آله) بر اعراب دانسته‌اند.[12] بنا به اين گزارش‌ها، هنگامي كه پادشاه ايران يا حاكم ايراني[13]، تضميني براي حفظ امنيت اين مناطق از سوي قبايل عرب خواست، حاجب با گرو گذاشتن كمان خود، از طرف تميم، متعهد حفظ نظم و امنيت شد و شاه ايران يا حاكم وي كه مردانگي او را ديد، به تقاضاي حاجب، پاسخ مثبت داد.[14]

اقدام حاجب كه كماني را از طرف تمام عرب به گرو نهاده بود، به عنوان ضرب‌المثل درآمد؛ چنان‌كه در حديثي از امام سجاد(عليه السلام)، آن حضرت به داستان او اشاره كرد و خود را شايسته‌تر به بازپرداخت بدهي‌اش از حاجب كافر دانست كه به تكه چوبي (كمانش) اعتبار قائل شد.[15]

بنا به قول مشهور، فرزند او، عطارد در وفد تميم (سال نهم) حضور داشت و در مدينه مسلمان شد.[16] وي طي خطبه‌اي به افتخارات بني‌تميم پرداخت كه به دستور پيامبر(صلي الله عليه و آله)، ثابت بن قيس، از انصار، خطابه‌اي در جواب آن‌ها ايراد كرد.[17]

عمير بن عطارد بن حاجب در صفين به همراه قبيله‌اش، امام علي(عليه السلام) را ياري داد و فرمانده تميميان كوفه بود.[18] به پيشنهاد او و ديگر سران مضر، امام براي هر قبيله روز خاصي را براي مبارزه با سپاه معاويه اختصاص داد و پس از مبارزه جانانه تميم، حضرت آنان را دعا كرد.[19] ابومسلم خراساني، عمر بن عباس را، از نوادگان حاجب، به حكومت سيستان منصوب كرد.[20] بنا به نقلي، يكي از نوادگان حاجب، در واقعه فخ (169ق.[21])، از سوي عباسيان به اسارت درآمد.[22] محمد بن احمد بن هيثم و احمد بن عبدالجبار بن محمد، از محدثان نوادگان حاجب هستند.[23] از فرزندان حاجب مي‌توان به دو دخترش عكرشه و ليلي و پسرش عطارد اشاره كرد.[24]

… منابع

الاخبار الطوال: احمد بن داود الدينوري (م.283ق.)، به كوشش عبدالمنعم عامر و جمال‌الدين شيال، قم، شريف رضي، 1412ق؛ اخبار مكة في قديم الدهر و حديثه: محمد بن اسحاق الفاكهي (م.275ق.)، به كوشش عبدالملك بن عبدالله بن دهيش، بيروت، دار خضر، 1414ق؛ الاستيعاب في معرفة الاصحاب: يوسف بن عبدالله بن عبدالبر (368-463ق.)، تحقيق علي محمد البجاوي، بيروت، دار الجيل، 1412ق؛ اسد الغابه في معرفة الصحابه: علي بن محمد بن الاثير (555-630ق.)، بيروت، دار الفكر، 1409ق؛ الاصابة في تمييز الصحابه: ابن حجر العسقلاني (773-852ق.)، به كوشش علي محمد معوض و عادل احمد عبدالموجود، بيروت، دار الكتب العلميه، 1415ق؛ الاعلام: خير‌الدين بن محمود الزركلي (م.1396ق.)، بيروت، دار العلم للملايين، 1989م؛ انساب الاشراف: احمد بن يحيي البلاذري (م.279ق.)، تحقيق سهيل صادق زكار و رياض زركلي، بيروت، دار الفكر، 1417ق؛ البداية و النهاية في التاريخ: اسماعيل بن عمر بن كثير (700-774ق.)، بيروت، مكتبة المعارف، 1411ق؛ البرصان و العرجان و العميان و الحولات، عمرو بن بحر الجاحظ (م.255ق.)، بيروت، دار الجليل، 1410ق؛ البلدان: احمد بن ابي‌يعقوب اليعقوبي (م.284ق.)، به كوشش محمد امين الصناوي، بيروت، دار الكتب العلميه، 1422ق؛ تاريخ الاسلام و وفيات المشاهير و الاعلام: شمس‌الدين محمد بن احمد الذهبي (م.748ق.)، به كوشش عمر عبدالسلام، بيروت، دار الكتاب العربي، 1410ق؛ تاريخ الطبري (تاريخ الامم و الملوك): محمد بن جرير الطبري (224-310ق.)، تحقيق محمد ابوالفضل ابراهيم، بيروت، دار احياء التراث العربي؛ تاريخ بغداد: احمد بن علي الخطيب البغدادي (م.463ق.)، به كوشش مصطفي عبدالقادر عطا، بيروت، دار الكتب العلميه، 1417ق؛ تاريخ خليفة بن خياط: خليفة بن خياط (م.240ق.)، به تحقيق مصطفي نجيب فواز و حكمت كشلي فواز، بيروت، دار الكتب العلميه، 1415ق؛ تاريخ سيستان، مجهول (ق8)، به كوشش بهار، تهران، پديده خاور، 1366 ش؛ التنبية و الاشراف: علي بن الحسين المسعودي (م.346ق.)، بيروت، دار الصعب، بي‌تا؛ الخرائج والجرائح، قطب‌الدين الراوندي (م.573ق.)، قم، مؤسسة الامام المهدي؛ سمط النجوم العوالي في ابناء الاوائل و التوالي: عبدالملك بن حسين العصامي (م.1111ق.)، به كوشش علي محمد معوض و عادل احمد عبدالموجود، بيروت، دار الكتب العلميه، 1419ق؛ السيرة الحلبيه: نورالدين علي بن احمد الحلبي (م.1044ق.)، بيروت، دار المعرفه، 1400ق؛ السيرة النبويه: عبدالملك بن هشام (م.218ق.)، تحقيق مصطفي السقاء و ابراهيم الابياري و عبدالحفيظ شلبي، بيروت، دار المعرفة؛ شرف المصطفي: عبدالملك واعظ خرگوشي (م.406ق.)، مكه، دار البشائر، 1424ق؛ العقد الفريد: احمد بن محمد بن عبد ربه (246-328ق.)، به كوشش مفيد محمد قميحه، بيروت، دار الكتب العلميه، 1404ق؛ الفتوح: احمد بن محمد بن اعثم كوفي (م.314ق.)، به كوشش علي شيري، بيروت، دار الاضواء، 1411ق؛ الكافي: محمد بن يعقوب كليني (م.329ق.)، به كوشش علي‌اكبر غفاري، تهران، دار الكتب الاسلاميه، 1375ش؛ كتاب الحيوان: عمرو بن بحر الجاحظ (م.255ق.)، بيروت، دار الكتب العلميه، 1424ق؛ المحبر: محمد بن حبيب (م.245ق.)، به كوشش ايلزه ليختن شتيتر، بيروت، دار الآفاق الجديده، بي‌تا؛ المعارف: ابن قتيبه دينوري (213-276ق.)، به كوشش ثروت عكاشه، قم، شريف رضي، 1373ش؛ المغازي: محمد بن عمر الواقدي (م.207ق.)، به كوشش مارسدن جونس، بيروت، مؤسسة الاعلمي، 1409ق؛ مقاتل الطالبيين: ابوالفرج الاصفهاني (م.356ق.)، به كوشش سيد احمد صقر، بيروت، دار المعرفه؛ مناقب آل ابي‌طالب: ابن شهر آشوب (م.588ق.)، به كوشش گروهي از اساتيد نجف، نجف، المكتبه الحيدرية، 1376ق؛ وقعة صفين: ابن مزاحم المنقري (م.212ق.)، به كوشش عبدالسلام، قم، مكتبة النجفي، 1404ق.
گروه تاريخ
 
[1]. السيرة النبويه، ج2، ص560؛ تاريخ الطبري، ج3، ص115.

[2]. المحبر، ص132-134.

[3]. الاعلام، ج2، ص153.

[4]. انساب الاشراف، ج12، ص22؛ البرصان و العميان، ص520.

[5]. اخبار مكه، ج5، ص152.

[6]. اخبار مكه، ج5، ص152.

[7]. الاستيعاب، ج4، ص1544؛ سمط النجوم، ج1، ص427.

[8]. المحبر، ص458؛ انساب الاشراف، ج12، ص19-20؛ المعارف، ص555.

[9]. كتاب الحيوان، ج7، ص447؛ الاصابه، ج1، ص657.

[10]. كتاب الحيوان، ج7، ص447.

[11]. الاصابه، ج1، ص656.

[12]. شرف المصطفي، ج3، ص389؛ الخرائج و الجرائح، ج1، ص59؛ السيرة الحلبيه، ج1، ص14.

[13]. انساب الاشراف، ج12، ص21.

[14]. العقد الفريد، ج1، ص287-288.

[15]. الكافي، ج5، ص96؛ المناقب، ج3، ص274-275.

[16]. الاستيعاب، ج3، ص1240-1241؛ اسد الغابه، ج3، ص539.

[17]. المغازي، ج3، ص975-977؛ تاريخ الطبري، ج3، ص116.

[18]. الاخبار الطوال، ص172؛ الفتوح، ج3، ص99-100.

[19]. وقعة صفين، ص310؛ الفتوح، ج3، ص99-100.

[20]. تاريخ خليفه، ص265؛ البلدان، ص113؛ تاريخ سيستان، ص136.

[21]. تاريخ الاسلام، ج10، ص31، 34.

[22]. مقاتل الطالبيين، ص380.

[23]. تاريخ بغداد، ج1، ص387؛ ج5، ص17.

[24]. انساب الاشراف، ج12، ص22.


| شناسه مطلب: 86938




حاجب بن زراره



نظرات کاربران