حارث بن عبدالمطلب حارث بن عبدالمطلب حارث بن عبدالمطلب بعثه مقام معظم رهبری در گپ بعثه مقام معظم رهبری در سروش بعثه مقام معظم رهبری در بله
حارث بن عبدالمطلب حارث بن عبدالمطلب حارث بن عبدالمطلب حارث بن عبدالمطلب حارث بن عبدالمطلب

حارث بن عبدالمطلب

عموی پیامبر(صلی الله علیه و آله) و حفرکننده چاه زمزم به همراه پدر حارث بن عبدالمطلب بن هاشم بن عبدمناف، فرزند ارشد عبدالمطلب٭ بود.[1] اطلاق کنیه ابوحارث بر پدرش نیز بدان سبب است.[2] مادر حارث، صفیه دختر جندب (جنیدب) بن حجیر بن حبیب، از قبیله بنی‌ع

عموي پيامبر(صلي الله عليه و آله) و حفركننده چاه زمزم به همراه پدر

حارث بن عبدالمطلب بن هاشم بن عبدمناف، فرزند ارشد عبدالمطلب٭ بود.[1] اطلاق كنيه ابوحارث بر پدرش نيز بدان سبب است.[2] مادر حارث، صفيه دختر جندب (جنيدب) بن حجير بن حبيب، از قبيله بني‌عامر بن صعصعه بود.[3]

حارث كه هنگام حفر دوباره چاه زمزم تنها پسر عبدالمطلب بود، او را در اين اقدام ياري كرد.[4] آنان هنگام كندن، دو آهوي زرين را كه طبق قولي، ساسان٭ (جد سلسله ساسانيان) به كعبه اهدا كرده بود[5] و برخي ديگر دفائن را، استخراج كرده تا به آب رسيدند.[6] از وي اشعاري در افتخار به حفر زمزم و بني‌عبدمناف نقل شده است.[7]

به نقل منابع، حارث در سفر تجاري كاروان قريش كه رسول خدا(صلي الله عليه و آله) نيز در سن نوجواني (12سالگي) آن را همراهي مي‌كرد، حضور داشت. هنگامي كه در بُصري (از شهرهاي شام)، بُحيراي راهب، اهل كاروان را به مهماني دعوت كرد، آنان پيامبر(صلي الله عليه و آله) را براي نگهباني از وسايل كاروان گذاشته نزد بحيرا رفتند. حارث بن عبدالمطلب، با نادرست خواندن اين اقدام و طبق خواسته بحيرا،
آن حضرت را به مجلس فراخواند.[8] از اين زمان تا بعثت رسول الله(صلي الله عليه و آله) از حارث اطلاعي در دست نيست.

از زمان دقيق درگذشت حارث اطلاعي در دست نيست. برخي سال وفات او را همان سال ذبح شتران (حدود يك سال قبل از عام الفيل) ذكر كرده‌اند[9] كه با گزارش همسفر بودن وي با پيامبر(صلي الله عليه و آله) در سفر شام، همخواني ندارد. محل دفن حارث نيز مشخص نيست، اما به نظر مي‌رسد او در قبرستان معلات (قبرستان خانوادگي بني‌عبدمناف) و كنار اجداد پيامبر(صلي الله عليه و آله) دفن شده باشد.

حارث خانه‌اي در مكه داشت كه رسول خدا(صلي الله عليه و آله) بدان وارد شده و نماز خوانده است.[10] اين خانه را بعدها معاويه از نواده‌اش، عبدالله بن حارث بن نوفل بن حارث بن عبدالمطلب، معروف به ببّه، خريد.[11] مطابق گزارشي، دعوت عمومي رسول خدا(صلي الله عليه و آله) كه در پي نزول آيه:
{وَ أَنْذِرْ عَشِيرَتَكَ الْأَقْرَبِينَ}، با دعوت خويشاوندانش آغاز شد، در خانه حارث انجام شد و آن حضرت، در حضور حدود 40 نفر از خويشاوندانش، آنان را به اسلام فراخواند كه جز امام علي(عليه السلام) كسي پاسخ مثبت نداد.[12]

حارث فرزنداني به نام‌هاي عبدشمس، ابوسفيان، مغيره، نوفل، ربيعه و اروي داشت كه با عنوان بني‌حارث شناخته شده و از بطون قريش به‌شمار مي‌آمده‌اند.[13] عبدشمس
ابن حارث، پيش از فتح مكه، به مدينه هجرت كرد و مسلمان شد و چون درگذشت،
رسول خدا(صلي الله عليه و آله) پيراهن خود را كفن او قرار داد و درباره‌اش دعا كرد.[14]

از ميان فرزندان او، مغيره مشهور به كنيه‌اش ابوسفيان، برادر رضاعي رسول خدا(صلي الله عليه و آله)[15] و نيز شبيه آن حضرت بود كه تا فتح مكه
(سال هشتم) مسلمان نشد و بلكه از دشمنان آن حضرت بود.[16]

نوفل بن حارث، از اسراي غزوه بدر بود و در فتح مكه مسلمان شد. بنا به نقلي، وي 3000 نيزه در غزوه حنين، كه پس از فتح مكه رخ داد، در اختيار رسول خدا(صلي الله عليه و آله) قرار داد.[17] او در خلافت عمر درگذشت و در بقيع دفن شد.[18] ابوبكر وي را والي مكه كرد.[19] مغيرة بن نوفل، جانشين امام حسن(عليه السلام) هنگام عزيمت از كوفه، براي نبرد با معاويه بود.[20]

عبدالله بن حارث بن نوفل (م.84ق.) معروف به ببّه[21] را در نوزادي نزد پيامبر(صلي الله عليه و آله) آوردند و آن حضرت كام او را برداشت.[22] وي در مدينه منصب قضاوت داشت.[23] وي را از جمله كساني دانسته‌اند كه به رسول خدا(صلي الله عليه و آله) شباهت داشت.[24] محمد از ديگر نوادگان حارث، از نسل نوفل، در خلافت هارون الرشيد، امير مدينه بود.[25] اسحاق بن عبدالله بن حارث بن نوفل، از جمله راويان حديث از نسل حارث است.[26] به نقلي حصين، فرزند ديگر حارث، از صحابه و از ياران امام علي(عليه السلام) بود كه ضمن شركت در نبرد صفين، از شاهدان جريان حكميت نيز بود.[27] برخي از نسل حارث در حلب سكونت گزيدند و نزد امراي آن شهر مورد احترام بودند.[28]

… منابع

اتحاف الوري: عمر بن محمد بن فهد (م.885ق.)، به كوشش عبدالكريم، مكه، جامعة ام القري، 1408ق؛ اخبار مكة في قديم الدهر و حديثه: محمد بن اسحاق الفاكهي (م.275ق.)، به كوشش عبدالملك بن عبدالله بن دهيش، بيروت، دار خضر، 1414ق؛ الاستيعاب في معرفة الاصحاب: يوسف بن عبدالله بن عبدالبر (368-463ق.)، تحقيق علي محمد البجاوي، بيروت، دار الجيل، 1412ق؛ اسد الغابه في معرفة الصحابه: علي بن محمد بن الاثير (555-630ق.)، بيروت، دار الفكر، 1409ق؛ الاصابة في تمييز الصحابه: ابن حجر العسقلاني (773-852ق.)، به كوشش علي محمد معوض و عادل احمد عبدالموجود، بيروت، دار الكتب العلميه، 1415ق؛ الاعلاق النفيسه: احمد بن عمر بن رسته (م.قرن3ق.)، بيروت، دار صادر، 1892م؛ امراء الكوفه و حكامها: محمد علي آل خليفه، به كوشش ياسين صلواتي، تهران، مؤسسة الصادق(عليه السلام)، 1425ق؛ انساب الاشراف: احمد بن يحيي البلاذري (م.279ق.)، تحقيق سهيل صادق زكار و رياض زركلي، بيروت، دار الفكر، 1417ق؛ البداية و النهاية في التاريخ: اسماعيل بن عمر بن كثير (700-774ق.)، بيروت، مكتبة المعارف، 1411ق؛ بغية الطلب في تاريخ حلب: عمر بن احمد ابن العديم (م.660ق.)، به كوشش سهيل زكار، بيروت، دار الفكر؛ بقيع الغرقد في دراسة شامله: محمد امين اميني (م.1341ق.)، تهران، مشعر، 1428ق؛ تاريخ الطبري (تاريخ الامم و الملوك): محمد بن جرير الطبري (224-310ق.)، تحقيق محمد ابوالفضل ابراهيم، بيروت، دار احياء التراث العربي؛ تاريخ اليعقوبي: احمد بن ابي‌يعقوب اليعقوبي (م.292ق.)، بيروت، دار صادر، 1415ق؛ تاريخ امراء المدينة المنوره 1-۱۴۱۷ه‍ : عارف احمد عبدالغني، تهران، اقليم، 1418ق؛ تاريخ مدينة دمشق: علي بن الحسن بن عساكر (م.571ق.)، به كوشش علي شيري، بيروت، دار الفكر، 1415ق؛ جمهرة انساب العرب: علي بن احمد بن حزم (384-456ق.)، به كوشش گروهي از علما، بيروت، دار الكتب العلميه، 1418ق؛ دلايل النبوة و معرفة احوال صاحب الشريعه: احمد بن الحسين البيهقي (م.458ق.)، به كوشش عبدالمعطي امين قلعه‌جي، بيروت، دار الكتب العلميه، 1405ق؛ السيرة النبويه: عبدالملك بن هشام (م.218ق.)، تحقيق مصطفي السقاء و ابراهيم الابياري و عبدالحفيظ شلبي، بيروت، المكتبه العلمية؛ الطبقات الكبري: محمد بن سعد (م.230ق.)، به كوشش محمد عبدالقادر عطا، بيروت، دار الكتب العلميه، 1410ق؛ الكامل في التاريخ: علي بن محمد بن الاثير (555-630ق.)، بيروت، دار صادر، 1385ق؛ مروج الذهب و معادن الجوهر: علي بن الحسين المسعودي (م.346ق.)، به كوشش يوسف اسعد داغر، قم، هجرت، 1409ق؛ المعارف: ابن قتيبه دينوري (213-276ق.)، به كوشش ثروت عكاشه، قم، شريف رضي، 1373ش؛ معجم قبائل العرب القديمه و الحديثه: عمر رضا كحاله، بيروت، الرساله، 1405ق؛ المنتظم في تاريخ الملوك و الامم: عبدالرحمن بن علي ابن الجوزي (م.597ق.)، به كوشش محمد عبدالقادر عطا و مصطفي عبدالقادر عطا و نعيم زرزور، بيروت، دار الكتب العلميه، 1412ق.
سيد محمود ساماني
 
[1]. انساب الاشراف، ج1، ص98؛ الاستيعاب، ج2، ص490؛
معجم قبائل العرب، ج1، ص229.

[2]. المعارف، ص126؛ اسد الغابه، ج1، ص39.

[3]. انساب الاشراف، ج1، ص98؛ اسد الغابه، ج1، ص39.

[4]. الطبقات، ج1، ص66.

[5]. السيرة النبويه، ج1، ص143؛ مروج الذهب، ج1، ص265-266؛ دلائل النبوه، ج1، ص86.

[6]. انساب الاشراف، ج4، ص406؛ اخبار مكه، ج2، ص12.

[7]. اخبار مكه، ج4، ص111.

[8]. الطبقات، ج1، ص121-123؛ المنتظم، ج2، ص293-294؛ الاصابه، ج1، ص475.

[9]. انساب الاشراف، ج4، ص408.

[10]. اخبار مكه، ج4، ص33.

[11]. اخبار مكه، ج3، ص288.

[12]. تاريخ اليعقوبي، ج2، ص27؛ تاريخ الطبري، ج2، ص321.

[13]. المعارف، ص126-127؛ جمهرة انساب العرب، ص70-71؛ معجم قبائل العرب، ج1، ص229.

[14]. الطبقات، ج1، ص36.

[15]. الاستيعاب، ج4، ص1445.

[16]. تاريخ اليعقوبي، ج2، ص62؛ الاعلاق النفيسه، ص201؛ تاريخ الطبري، ج11، ص503.

[17]. اتحاف الوري، ج1، ص527؛ المعارف، ص127.

[18]. البداية و النهايه، ج7، ص62-63؛ بقيع الغرقد، ص282.

[19]. الاستيعاب، ج1، ص291.

[20]. امراء الكوفه، ص129.

[21]. الاستيعاب، ج3، ص885-886؛ اسد الغابه، ج3، ص103.

[22]. الاستيعاب، ج1، ص291.

[23]. الكامل في التاريخ، ج3، ص460.

[24]. الاعلاق النفيسه، ص195.

[25]. تاريخ امراء المدينه، ص147.

[26]. تاريخ الطبري، ج11، ص620؛ الاستيعاب، ج4، ص1512؛ تاريخ مدينة دمشق، ج8، ص234.

[27]. بغية الطلب، ج6، ص2817.

[28]. بغية الطلب، ج9، ص4173. 


| شناسه مطلب: 86942




حارث بن عبدالمطلب



نظرات کاربران