حائری، نصرالله
نمـاینده و امـام جماعت شیعه، در عهد نادرشاه، در مسجدالحرام سید نصرالله حائری موسوی در کربلا به دنیا آمد. در منابع، به تاریخ تولد و دوران اولیه زندگی او اشاره نشده است. او به آل فائز، خاندانی مشهور در کربلا[1]، نسب می‌برد. از این رو به او فائزی گفت
نمـاينده و امـام جماعت شيعه، در عهد نادرشاه، در مسجدالحرام
سيد نصرالله حائري موسوي در كربلا به دنيا آمد. در منابع، به تاريخ تولد و دوران اوليه زندگي او اشاره نشده است. او به آل فائز، خانداني مشهور در كربلا[1]، نسب ميبرد. از اين رو به او فائزي گفتهاند.[2] شهرتش به حائري به سبب اهل حائر حسيني (كربلا) بودن اوست.[3]
حائري در علوم حديث، ادبيات، شعر و تاريخ تبحر داشت و نيز خطيبي توانا بود.[4] وي در روضه مطهر امام حسين(عليه السلام) تدريس داشته است. همچنين سفرهاي متعددي به ايران داشته كه در برخي از اين سفرها - به عنوان مثال در حدود سال 1142ق. - در قم، الاستبصار شيخ طوسي را تدريس ميكرده كه با استقبال بسياري از طلاب روبهرو شده است.[5] او را به فهم و خوشبياني توصيف نمودهاند.[6] وي همچنين از عالمان پرشماري اجازه نقل حديث داشته و بسياري نيز از او اجازه نقل حديث دريافت نمودهاند[7]؛ حائري آثار متعددي نوشته و منابع برخي از آثار فقهي، حديثي و ديوان شعر او را نام بردهاند.[8] در اين ميان ديوان شعر او، به تحقيق ميرزا عباس كرماني و با مقدمه محمدحسين كاشف الغطاء، در سال 1373ق. در نجف منتشر شده است. حتي برخي نامهنگاريها ميان حائري و ديگران به زبان شعر است؛ نيز اشعاري از وي بر ورودي يكي از درهاي حرم امام حسين(عليه السلام) كتابت شده است.[9]
از ديگر فعاليتهاي حائري تلاش براي جمعآوري و احياي كتب و ميراث خطي بوده است؛ از جمله نسخهبرداري از برخي بابهاي بحار الأنوار است كه تا آن زمان به صورت مسوّده بوده و حائري، با هزينه شخصي، در احياي آن تلاش كرده است.[10]
حائري مدتي در مكه مكرمه سكونت داشته و چنانكه صاحب كتاب نزهة الجليس (سيد عباس بن علي بن نورالدين مكي م. حدود 1180ق.) ميگويد در سال 1130ق. نزد حائري ادبيات ميآموخته و سپس با تشويق وي در سال 1131ق. و همراه او به عراق سفر ميكند.[11]
حائري در سفرهايش به ايران مورد توجه ايرانيان واقع ميشده؛ از جمله در سال 1142ق. نادرشاه او را با عطايايي در لشكرگاه خود تكريم ميكند و سپس حائري، همراه لشكريان خراسان، به سمت خراسان ميرود.[12] نادرشاه، در جهت اعمال سياستهايش، در سال 1156ق. به عراق سفر كرد و در شهر نجف، مجلسي را متشكل از علماي عراق و ايران و افغان و با موافقت دولت عثماني منعقد ساخت و نتيجه آن مجلس «وثيقه اتحاد اسلامي نادري» شد.[13] از جمله مفاد آن كه، نادرشاه بر آن اصرار داشت، اين بود كه نزاع شيعه و سني در اصول عقائد نبوده، بلكه اختلافات فقط در فروع و احكام است و بايد شيعه جعفري، در كنار مذاهب چهارگانه اهل سنت، قرار گيرد.[14] سپس اين سند را به امضاي علماي حاضر رساند و حائري هم آن را امضا كرد.[15]
پس از اين جريان، نادرشاه از سلطان عثماني - سلطان محمود اول - پنج مطلب درخواست نمود؛ از جمله اينكه سلطان عثماني اجازه دهد پيروان آئين جعفري، در كنار مذاهب اهل سنت، در مسجدالحرام نماز جماعت برپا كنند.[16] گفتني است نادرشاه پس از اين كه به تخت نشسته بود نيز طي نامهاي اين مطلب و نيز اين كه دولت عثماني بايد مذهب جعفري را به رسميت بشناسد و... را از دولت عثماني درخواست نموده بود كه در آن هنگام، دولت عثماني به دلايل وجود موانع شرعي نپذيرفته بود.[17]
به هر ترتيب نادرشاه به اين منظور حائري را با تحف و هدايايي، در سال 1157ق.، به مكه مكرمه و نزد شريف آن شهر، مسعود بن سعيد، اعزام داشت.[18] تا اين بخش از رخدادها، در منابع تاريخي، مشترك است. اما از جرياناتي كه به قتل حائري منجر شد، مبهم است و در آن اختلاف وجود دارد؛ برخي نقل كردهاند كه حائري مأموريت خود را در مكه به اتمام رساند و از مكه بازگشت و بعد از آن به پايتخت عثماني فرستاده شده و در آنجا به قتل رسيد.[19]
در مقابل، گزارشهاي ديگر تفصيل داده و نقل كردهاند كه حائري به مكه رفت و در مسجدالحرام نماز جمعه را پس از ايراد خطبه كه در آن خلفاي اربعه را ذكر كرده و براي سلاطين و سپس مسلمين دعا كرد، اقامه نمود و قنوت نماز را بر ركوع مقدم داشت و بعد از نماز با علماي حرمين ديدار كرد و هداياي بسيار نادرشاه را، به رسم صله، ميان
آنها تقسيم نمود تا اين كه در همان سال، مأموري از جانب عثماني به مكه آمد، با اين مأموريت كه تمام هدايايي را كه حائري به مكه آورده تحويل بگيرد؛ اما او رفتار ناپسندي با حائري نمود و كار را به آنجا كشاند كه لعن و شتمي بيش از گذشته نسبت به شيعيان انجام پذيرفت.[20]
آنها تقسيم نمود تا اين كه در همان سال، مأموري از جانب عثماني به مكه آمد، با اين مأموريت كه تمام هدايايي را كه حائري به مكه آورده تحويل بگيرد؛ اما او رفتار ناپسندي با حائري نمود و كار را به آنجا كشاند كه لعن و شتمي بيش از گذشته نسبت به شيعيان انجام پذيرفت.[20]
در اين ميان تلاشهاي عبدالله سويدي، نماينده دولت عثماني در مجلس نادرشاه در نجف، كه در آن زمان يكي از چهرههاي سياسي صاحبنفوذ در دستگاه حكومت مكه تلقي ميشد، مانعي بزرگ مقابل حائري محسوب ميگرديد. او كار را به آنجا رساند كه حائري را فرا خواند و تهديدش كرد و به صراحت تأكيد كرد كه اجازه نخواهد داد نماز شيعه در مسجدالحرام، در زمان وي، اقامه گردد. به دنبال اين جريان خفيهنويسان عثماني، سعايت بسياري از حائري نزد سلطان عثماني كرده و در پي اين گزارشها، عبدالله سويدي، حائري را در مكه بازداشت و بعد از مدتي به زندان قلعه دمشق منتقل كرد.[21] پس از آن، حائري، همراه مأمور عثماني، به استانبول فرستاده شد و دولت عثماني او را با ضربه شمشير به قتل رساند.[22]
چگونگي شهادت و تاريخ شهادت حائري مبهم است. از اين رو تاريخ شهادت او را متفاوت نوشتهاند.[23] تحقيقات نشان ميدهد كه تاريخ صحيح شهادت او بين سالهاي 1166 و 1168ق. ميباشد؛ زيرا در سال 1166 «قصيده كراريه» كه در 450 بيت توسط شيخ رضي محمد بن فلاح كاظمي (زنده در 1166ق.) سروده شده را جمعي از ادباء تقريظ نوشتهاند كه از آن جمله سيد نصرالله حائري است.[24] از طرفي در سال 1168ق. كه تاريخ تأليف كتاب الإجازة الكبيرة جزائري است، حائري شهيد شده بود.[25]
منابع
الاجازة الكبيره (الطريق والمحجّة لثمرة المهجه): عبدالله موسوي جزايري، مقدمه سيد شهابالدين مرعشي نجفي، تحقيق محمد السمامي الحائري، قم، انتشارات كتابخانه آيتالله العظمي مرعشي نجفي، 1409ق؛ اعيان الشيعه: سيد محسن الامين (م.1371ق.)، به كوشش سيد حسن الامين، بيروت، دار التعارف، 1403ق؛ امل الامل في علماء جبل عامل (تذكره المتبحرين في العلماء المتاخرين): محمد بن الحسن الحر العاملي (1033-1104ق.)، تحقيق سيد احمد حسيني اشكوري (1310- ش.)، قم، انتشارات دارالكتاب الاسلامي، 1362ش؛ بيوتات كربلاء القديمه: محمد علي القصير، به كوشش عبدالصاحب، لبنان، البلاغ، 1432ق؛ تاريخ نگارستان: قاضي احمد غفاري كاشاني (م.975ق.) به كوشش مدرس گيلاني، تهران، كتابفروشي حافظ، 1414ق؛ تنضيد العقود السنية بتمهيد الدولة الحسنيه: سيد رضيالدين موسوي عاملي (م.1163ق.)، به كوشش سيد مهدي رجايي، قم، نشر الانساب: 1431ق؛ دره نادره تاريخ عصر نادرشاه: مهدي خان استرآبادي (م.1180ق.)، به كوشش شهيدي، تهران، علمي و فرهنگي، 1384ش؛ الذريعة الي تصانيف الشيعه: آقابزرگ تهراني (م.1389ق.)، بيروت، دار الاضواء، 1403ق؛ سفارتنامههاي ايران: محمد امين رياحي، توس، 1368ش؛ شهداء الفضيله: عبدالحسين الاميني (م.1390ق.)، النجف، مطبعة الغري، 1355ق؛ عالم آراي نادري: محمد كاظم مروي، تهران، نشر علم، 1370ش؛ مجله يادگار (ماهنامه): عباس اقبال آشتياني؛ نابغه فقه و حديث سيد نعمت الله جزائري: سيد محمد جزائري، قم، مجمع الفكر الاسلامي، 1418ق؛ نزهة الجليس: السيد العباس الحسيني الموسوي (م.1180ق.)، قم، الحيدريه، 1417ق؛ النفحة المسكية في الرحلة المكيه: عبدالله السويدي البغدادي (م.1174ق.)، به كوشش عماد عبدالسلام، ابوظبي، المجمع الثقافي، 1424ق.
محمدتقي ذاكري
[1]. نك: بيوتات الكربلا القديمه، ص63-80.
[2]. تنضيد العقود، ج2، ص379؛ اعيان الشيعه، ج10، ص213.
[3]. اعيان الشيعه، ج10، ص214.
[4]. الاجازة الكبيره، ص83.
[5]. الاجازة الكبيره، ص83.
[6]. الاجازة الكبيره، ص83.
[7]. نك: امل الامل، ج2، ص155؛ شهداء الفضيله، ص218.
[8]. الاجازة الكبيره، ص85؛ اعيان الشيعه، ج10، ص215.
[9]. اعيان الشيعه، ج10، ص215.
[10]. الاجازه الكبيره، ص83-84.
[11]. نزهة الجليس، ج1، ص20-21.
[12]. الاجازة الكبيره، ص83.
[13]. مجله يادگار، ش36، ص51-54، «وثيقه اتحاد اسلام نادري».
[14]. عالم آراي نادري، ج3، ص986؛ دره نادره، ص596-598.
[15]. مجله يادگار، ش36، ص54.
[16]. عالم آراي نادري، ج3، ص986.
[17]. دره نادره، ص598.
[18]. تنضيد العقود، ج2، ص377-378.
[19]. نك: الاجازة الكبيره، ص85؛ شهداء الفضيله، ص218؛ اعيان الشيعه، ج10، ص214.
[20]. تنضيد العقود، ج2، ص390-393.
[21]. النفحة المسكيه، ص325-327.
[22]. تنضيد العقود، ج2، ص398.
[23]. نك: تنضيد العقود، ج2، ص393؛ اعيان الشيعه، ج10، ص213؛ شهداء الفضيله، ص218.
[24]. اعيان الشيعه، ج7، ص342؛ الذريعه، ج17، ص126.
[25]. نابغه فقه و حديث، ص407.