حج ابراهیمی حج ابراهیمی حج ابراهیمی بعثه مقام معظم رهبری در گپ بعثه مقام معظم رهبری در سروش بعثه مقام معظم رهبری در بله
حج ابراهیمی حج ابراهیمی حج ابراهیمی حج ابراهیمی حج ابراهیمی

حج ابراهیمی

اصطلاحی معاصر در ادبیات دینی با تأکید بر جنبه سیاسی- اجتماعی حج حج ابراهیمی، اصطلاحی است که در دوران معاصر، به وسیله امام خمینی٭، در ادبیات دینی وارد شد. این اصطلاح که در مقابل حج جاهلی٭ قرار دارد[1]، به جنبه‌های عبادی و معرفتی حج ابراهیم(عل

اصطلاحي معاصر در ادبيات ديني با تأكيد بر جنبه سياسي- اجتماعي حج

حج ابراهيمي، اصطلاحي است كه در دوران معاصر، به وسيله امام خميني=٭، در ادبيات ديني وارد شد. اين اصطلاح كه در مقابل حج جاهلي٭ قرار دارد[1]، به جنبه‌هاي عبادي و معرفتي حج ابراهيم(عليه السلام) از يك سو، و از سوي ديگر به بعد سياسي، اجتماعي آن اشاره دارد. حج مورد نظر خداوند، ارتباط عميق و وثيقي با حضرت ابراهيم(عليه السلام) دارد. در قران كريم اوصافي براي ايشان ذكر شده است: مهاجرت و كناره‌گيري از خويشاوندان به خاطر خدا (مريم:48)، بناكننده كعبه[2] (بقره:127)، تطهيركننده كعبه از مظاهر شرك و كفر (بقره: 125) و (حج:26)، درهم‌كوبنده بت‌ها (انبياء: 57-58)، منزه بودن از شرك (نحل:120)، نخستين مجري برائت از مشركان٭ (انعام:78)، قرباني كردن فرزند در راه خدا (صافات:103)، دعوت‌كننده مردم به حج (حج:27)، تسليم محض درگاه الهي (بقره:131)، الگو بودن براي همگان (ممتحنه:4) آمر به معروف و ناهي
از منكر (بقره:132).[3]

حج از سويي با اجازه دادن به مردم، براي داخل شدن به حرم امن الهي، جلوه رحمت الهي است (وَ أَذِّنْ فِي النَّاسِ بِالْحَجِّ يَأْتُوكَ رِجالاً) (حج/22، 27) و از سوي ديگر، با فرمان برائت از مشركان، جلوه‌اي از غضب الهي است. (وَ أَذانٌ مِنَ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ إِلَى النَّاسِ يَوْمَ الْحَجِّ الأَْكْبَرِ أَنَّ اللَّهَ بَرِيءٌ مِنَ الْمُشْـرِكِينَ وَ رَسُولُهُ) (توبه/9، 3).[4]
اين عمل، هم داراي ابعاد عبادي[5] و عرفاني[6] است و هم ابعاد سياسي، اجتماعي.[7] هدف ابراهيم(عليه السلام) از حج، زنده كردن اصل توحيد و زدودن مظاهر بت و بت‌پرستي و كفر و شرك است.[8] (حجّ/22، 26؛ ابراهيم/14، 25) سراسر زندگي ابراهيم(عليه السلام)، دعوت به توحيد و عبادت خداوند و مبارزه با شرك و طاغوت بود.[9] ايشان، در كنار مراسم و مناسك عبادي، دو كار مهم ديگر نيز ضمن حج انجام مي‌داد: «تطهير مراسم حج و سرزمين حجاز از لوث شرك با برائت از شرك و مشركان و نيز ايجاد وحدت و پيراستن جامعه اسلامي از نزاع و اختلاف».[10]

حجي كه ابراهيم(عليه السلام)، به عنوان آئيني عبادي سياسي[11]، بنيان نهاد، از غرض اصلي خود در دو نوبت منحرف شد: اول بار در دوره جاهليت و توسط اعراب جاهلي، با انديشه‌ها و اذكار و اعمال مشركانه، ممزوج شد[12] و خانه خدا را كه محلي براي عبادت و يگانه‌پرستي بود، به محلي براي عبادت بت‌ها تبديل كردند.[13] در اين دوره، بسياري از مناسك حج، همچون تلبيه[14]، احرام[15]، طواف[16]، سعي[17]، قرباني[18] و وقوف در مزدلفه[19] و منا[20] دچار تحريف شد. (← حج جاهلي)

با ظهور اسلام، پيامبر اكرم(صلي الله عليه و آله) به تدريج مناسك عبادي حج را به مسلمانان آموخت و تحريف‌ها نيز به مرور زدوده شد و كعبه، بار ديگر، به وسيله او، از مظاهر شرك و بت‌پرستي پاك‌سازي شد.[21] سپس در سال نهم هجري، با ابلاغ آيات برائت از مشركان، توجه به بعد سياسي اجتماعي حج را نيز به مسلمانان گوشزد كرد. (← برائت از مشركان)

پس از وفات رسول الله(صلي الله عليه و آله) انحراف و اختلاف نظر در مسلمانان ايجاد شد و با غفلت از بعد سياسي اجتماعي حج[22]، انحرافي ديگر در حج ابراهيم(عليه السلام) ايجاد شد و اهتمام حاجيان، تنها به بعد عبادي آن، معطوف گرديد. هرچند عدم تولي امام عصر و عدم محبت به ايشان، موجب بي‌روح و ناقص شدن بعد عبادي آن شد؛ زيرا كمال حج، ديدار با امام و بيعت با ايشان است: «تمام الحج لقاء الامام»[23] كه از خود مناسك با اهميت‌تر، و غرض از حج است.[24] بر پايه روايات شيعي، طوافي كه در زمان ائمه(عليهم السلام) انجام مي‌شد، از نظر ظاهري، در زمان جاهليت نيز انجام مي‌شد و اسلام نمي‌خواهد ادامه دهنده همان عمل باشد. بلكه به حاجيان دستور مي‌دهد، پس از انجام مناسك، جهت بيعت و بيان وفاداري، به سوي امام زمان خويش بروند و از دشمنان ايشان تبري كنند.[25] بنابراين، ديدار و زيارت امام از طرفي اعلان وفاداري به امام و طرفداري از حق است و از سوي ديگر، تبرّي جستن از دشمنان حق.

در دوران معاصر، امام خميني= بر توجه مسلمانان به ابعاد سياسي و اجتماعي حج، در كنار اهتمام به ابعاد ظاهري عبادي آن، تأكيد داشت. حج واقعي كه امام خميني= آن را حج ابراهيمي، محمدي مي‌ناميد[26]، آئيني است جامع و داراي ابعاد مختلف عبادي، سياسي و اجتماعي.[27] به نظر ايشان، توجه صرف به بعد عبادي آن، غفلت از فلسفه تشريع حج[28] و غرض خداوند از آن است[29] و بُعد سياسي و اجتماعي حج كه بعد از وفات رسول الله(صلي الله عليه و آله)، همانند بعد عرفاني معنوي آن، مهجور مانده[30] از بعد عبادي آن مهم‌تر است.[31]

حجي كه ابراهيم خليل الرحمن بنا نهاد، سه محور اساسي دارد: ايجاد وحدت ميان مسلمين[32]، تأمين منافع اقتصادي، سياسي، اجتماعي و فرهنگي مردم[33] و برائت جستن از مشركان و مستكبران.[34] به نظر ايشان، حجي كه در آن، برائت از مشركان و بت‌هاي زمانه و رمي شياطين و مستكبران، به خصوص آمريكا كه در دوره معاصر شيطان بزرگ است، نباشد، ناقص است.[35] حجي ابراهيمي است كه هم قيام براي قسط و عدل و داد[36] و منافع مردم[37] داشته، و هم محلي براي بيان گرفتاري‌هاي مسلمانان باشد.[38] محلي باشد هم براي پيمان با خدا و هم برائت از مشركان[39] و دشمني با دشمنان او.[40]

ويژگي‌هاي اين حج عبارت است از:
 بيعت با خدا و دشمني با دشمنان او[41]، توجه به دستورات عبادي در انجام مناسك[42]،
ايجاد وحدت ميان مسلمانان[43]، تولي اهل بيت و امامان معصوم(عليهم السلام)[44]، برائت از مشركان و طاغوتيان[45]، تسليم و معرفت محض نسبت
به خداوند و فرامينش[46] و دارا بودن
منافع سياسي، اجتماعي، اقتصادي و فرهنگي براي مردم.[47]

… منابع

احكام القرآن: احمد بن علي الجصاص (م.370ق.)، به كوشش عبدالسلام، بيروت، دار الكتب العلميه، 1415ق؛ اخبار مكة و ما جاء فيها من الآثار: محمد بن عبدالله الازرقي (م.248ق.)، به كوشش رشدي الصالح ملحس، مكه، دار الثقافه، 1415ق؛ اسواق العرب في الجاهلية و الاسلام: سعيد بن محمد الافغاني، دمشق، دار الافاق العربيه، 1413ق؛ بحار الانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار: محمد باقر المجلسي (1037-1110ق.)، تصحيح محمدباقر بهبودي و سيد ابراهيم ميانجي و سيد محمدمهدي موسوي خرسان، بيروت، دار احياء التراث العربي و مؤسسة الوفاء، 1403ق؛ بنيان مرصوص امام خميني=: جوادي آملي، قم، اسراء، 1384ش؛ تاريخ اليعقوبي: احمد بن ابي‌يعقوب اليعقوبي (م.292ق.)، بيروت، دار صادر، 1415ق؛ تفسير العياشي: محمد بن مسعود العياشي (م.320ق.)، تحقيق سيد هاشم رسولي محلاتي، تهران، مكتبة العلمية الاسلاميه، 1380ق؛ تفسير القمي: علي بن ابراهيم قمي (م.307ق.)، به كوشش سيد طيب موسوي جزائري، قم، دار الكتاب، 1404ق؛ تهذيب الاحكام في شرح المقنعة للشيخ المفيد: محمد بن حسن الطوسي (385-460ق.)، به كوشش سيد حسن موسوي خرسان و علي آخوندي، تهران، دار الكتب الاسلاميه، 1365ش؛ الدر المنثور في التفسير بالمأثور و هو مختصر تفسير ترجمان القرآن: عبدالرحمن بن ابي‌بكر السيوطي (849-911ق.)، بيروت، دار المعرفه، 1365ق؛ سنن النسائي: احمد بن علي النسائي (215-303ق.)، تحقيق صدقي جميل العطار، بيروت، دار الفكر، 1348ق؛ السيرة النبويه: عبدالملك بن هشام (م.218ق.)، تحقيق مصطفي السقاء و عبدالحفيظ شبلي و ابراهيم الابياري، بيروت، دار المعرفه، بي‌تا؛ شرح الكافي (الاصول و الروضه): محمد صالح مازندراني (م1081ق.)، به كوشش شعراني، تهران، مكتبة الاسلاميه، 1382ق؛ الصافي في تفسير القرآن: محمد بن شاه مرتضي فيض كاشاني (1006-1091ق.)، به كوشش حسين اعلمي، بيروت، مؤسسة الاعلمي، 1402ق؛ صحيح مسلم: مسلم بن حجاج نيشابوري (206-261ق.)، تصحيح محمد فؤاد عبدالباقي، بيروت، دار الفكر، 1419ق؛ صحيفه نور مجموعه رهنمودهاي امام خميني: سازمان مدارك فرهنگي انقلاب اسلامي، وزارت فرهنگ و ارشاد، 1361ش؛ صهباي حج: عبدالله جوادي آملي، تنظيم حسن واعظي محمدي، قم، اسراء، 1377ش؛ مجمع البيان في تفسير القرآن: الفضل بن الحسن الطبرسي (468-548ق.)، به كوشش گروهي از علما، بيروت، مؤسسة الاعلمي، 1415ق؛ مسند ابي داود الطيالسي: سليمان بن داود (م.203ق.)، بيروت، دار الحديث؛ مناسك حج: امام خميني، تهران، نشر آثار امام خميني=، 1382 ش؛ الوثنيه في الادب الجاهلي: عبدالغني زيتوني، دمشق، الثقافه، 1987م.

عبدالرضا آتشين صدف؛ حسن رضايي

 
[1]. بنيان مرصوص، ص272.

[2]. تفسير قمي، ج1، ص62.

[3]. اسرار عرفاني حج، ص423-428؛ حج در انديشه اسلامي، ص165-166.

[4]. صهباي حج، ص125.

[5]. مناسك حج، ص133.

[6]. صحيفه نور، ج19، ص28.

[7]. صحيفه نور، ج20، ص89.

[8]. صهباي حج، 124-127.

[9]. ميقات حج، ش53، ص6-10، «حج و ابراهيم7 در قرآن».

[10]. بنيان مرصوص، ص273.

[11]. صحيفه نور، ج11، ص534.

[12]. نك: السيرة النبويه، ج1، ص199-202؛ الوثنيه في الادب الجاهلي، ص282-287، 304-305، 308-319.

[13]. الوثنيه في الادب الجاهلي، ص273.

[14]. نك: اخبار مكه، ج1، ص75؛ تاريخ اليعقوبي، ج1، ص296.

[15]. صحيح مسلم، ج8، ص243؛ سنن النسائي، ج2، ص479؛ مسند ابي داوود، ص98.

[16]. السيرة النبويه، ج1، ص202؛ تفسير قمي، ج1، ص228-229؛ مجمع البيان، ج4، ص244.

[17]. نك: قرب الاسناد، ص50؛ الكافي، ج4، ص546؛ تاريخ اليعقوبي، ج1، ص254-255.

[18]. نك: احكام القرآن، ج3، ص308؛ مجمع البيان، ج7، ص155؛ الدر المنثور، ج4، ص356، 362؛ بحار الانوار، ج67، ص275.

[19]. نك: الكافي، ج4، ص247؛ تهذيب، ج5، ص456؛ تفسير العياشي، ج1، ص97.

[20]. الصافي، ج1، ص238.

[21]. صهباي حج، ص122.

[22]. صحيفه نور، ج20، ص89.

[23]. الكافي، ج4، ص549.

[24]. شرح الكافي، ج6، ص381.

[25]. الكافي، ج1، ص392.

[26]. صحيفه نور، ج19، ص333.

[27]. مناسك حج، ص10، «پيش گفتار».

[28]. صحيفه نور، ج19، ص22-23.

[29]. صحيفه نور، ج19، ص204.

[30]. صحيفه نور، ج20، ص89.

[31]. صحيفه نور، ج19، ص22-23.

[32]. صحيفه نور، ج10، ص159.

[33]. صحيفه نور، ج10، ص90؛ ج19، ص22-23؛ ج18، ص91.

[34]. صحيفه نور، ج18، ص87؛ ج19، ص23-26.

[35]. صحيفه نور، ج20، ص18، 87؛ ج13، ص83.

[36]. صحيفه نور، ج20، ص89.

[37]. صحيفه نور، ج20، ص89؛ ج18، ص91.

[38]. صحيفه نور، ج19، ص21.

[39]. صحيفه نور، ج19، ص29.

[40]. صحيفه نور، ج20، ص89.

[41] صحيفه نور، ج20، ص89.

[42]. صحيفه نور، ج19، ص25.

[43] صحيفه نور، ج9، ص176؛ ج21، ص77؛ ج20، ص90.

[44]. بنيان مرصوص، ص272؛ صهباي حج، ص108.

[45]. صحيفه نور، ج19، ص29؛ ج18، ص87.

[46]. صحيفه نور، ج19، ص25.

[47]. صحيفه نور، ج18، ص91. 


| شناسه مطلب: 86966







نظرات کاربران