حج پیاده حج پیاده حج پیاده بعثه مقام معظم رهبری در گپ بعثه مقام معظم رهبری در سروش بعثه مقام معظم رهبری در بله
حج پیاده حج پیاده حج پیاده حج پیاده حج پیاده

حج پیاده

پیمودن مسیر حج با پای پیاده حج پیاده، طی کردن راه با پای پیاده به قصد انجام دادن مناسک حج یا عمره است. همچنین در برخی اعمال و عبادات مربوط به حج و حرمین پا برهنه بودن توصیه شده است. در قرآن کریم در آیه 27 سوره حجّ/22 (یَأْتُوکَ رِجالاً وَ عَلى کُلِّ ضا

پيمودن مسير حج با پاي پياده

حج پياده، طي كردن راه با پاي پياده به قصد انجام دادن مناسك حج يا عمره است. همچنين در برخي اعمال و عبادات مربوط به حج و حرمين پا برهنه بودن توصيه شده است. در قرآن كريم در آيه 27 سوره حجّ/22 (يَأْتُوكَ رِجالاً وَ عَلى كُلِّ ضامِرٍ)، از حج پياده «رجالاً» در برابر حج سواره «و علي كلّ ضامر»؛ «سوار بر شترران باريك‌اندام [چالاك]»، ياد شده است. برخي مفسران تقدم آن را بر حج سواره، در اين آيه، دليل اهميت و برتري آن بر حج سواره دانسته‌اند.[1] در احاديث نيز به فضيلت حج پياده تصريح شده است.[2] در روايات پياده‌روي به سوي كعبه، محبوب‌ترين عبادت نزد خداوند خوانده شده و پاداشي بزرگ براي حج پياده ذكر شده است.[3]

متون حديثي و تفسيري، از حج پياده حضرت آدم(عليه السلام) به صورت مكرّر و با اعداد گوناگون (30، 70 و 1000)[4] و نيز از حج پياده حضرت ابراهيم(عليه السلام) و حضرت اسماعيل(عليه السلام) [5] گزارش داده‌اند. بنا بر روايتي از ابن عباس، حواريون عيسي(عليه السلام) در سفر حجشان، هنگامي كه به حرم رسيدند، به احترام آن پياده‌روي كردند.[6] بر پايه برخي روايات، پيامبر اكرم(صلي الله عليه و آله) و صحابه نيز مسير مدينه تا مكه را پياده
طي كردند.[7]

منابع حديثي شيعه[8] و اهل سنت[9] از سفرهاي متعدد حج امام حسن مجتبي(عليه السلام)
(20 تا 25 بار) با پاي پياده و گاه با پاي برهنه حكايت دارند. درباره امام حسين(عليه السلام) نيز گزارش‌هايي مشابه وجود دارد.[10] بنا بر منابع تاريخي و حديثي امام سجاد(عليه السلام) هم مسير ميان مكه و مدينه را با پاي پياده (در مدت 20 روز) مي‌پيموده است.[11] در روايتي از پيامبر(صلي الله عليه و آله) برتري پيادگان در حج بر سواران، به برتري ماه شب چهارده بر ستارگان تشبيه شده است[12]؛ نقل شده كه امام صادق(عليه السلام) براي شماري از اصحاب خود كه پياده عازم مكه بودند، دعا فرمود.[13] بر پايه روايات
امام زمان[ نيز هر ساله با پاي پياده حج مي‌گزارد.[14] از حج پياده برخي عالمان هم نمونه‌هايي گزارش شده است.[15]

بر پايه احاديث، برهنه بودن پا هنگام ورود به حرم و نيز در حال طواف، مشمول پاداش است و سيره معصومان نيز چنين بوده است.[16] بنا بر روايتي از پيامبر(صلي الله عليه و آله)، هفتاد تن از پيامبران الهي در حج‌گزاري خود به احترام حرم، مسير ذي طوي تا مكه را با پاي برهنه پيموده‌اند.[17] به نظر برخي روايتگران، از جاي پاي موجود در مقام ابراهيم(عليه السلام) نيز بر مي‌آيد كه آن حضرت، هنگام بناي كعبه و قرار گرفتن روي اين سنگ، پابرهنه بوده است.[18]

از احاديث بر مي‌آيد كه حكمت پابرهنگي هنگام زيارت، تواضع و خشوع در برابر خداوند است.[19] حج با پاي برهنه از بارزترين نشانه‌هاي خضوع و تذلّل در پيشگاه خداوند به شمار رفته است.[20] همچنان‌كه سفر حج، با پاي پياده، نمايانگر تواضع بنده و انقطاع او از مظاهر دنيا دانسته شده است.[21]

در شماري از منابع، فضيلت پا‌برهنگي در مكان‌هاي مقدس، همچون حرم مطهر امامان بقيع(عليهم السلام) از آيه 12 سوره طه /20 (فَاخْلَعْ نَعْلَيْكَ إِنَّكَ بِالْوادِ الْمُقَدَّسِ طُوىً) استنباط شده است.[22] برهنگي پا از آداب زيارت برخي معصومان[23] و پياده‌روي به سوي مزار آنان، داراي ثواب بسيار[24] شمرده شده است.

ƒ احكام حج با پاي پياده: به نظر مشهور فقيهان امامي، وجود مركب براي سفر حج (راحله) شرط تحقّق استطاعت و وجوب حج است و با فقدان آن، حج واجب نمي‌شود. اما در صورت دارا بودن شرايط وجوب و استطاعت، به جا آوردن حج بدون استفاده از وسيله نقليه و با پاي پياده مجزي و صحيح است.[25] البته در برتري حج پياده بر حج سواره، اختلاف وجود دارد كه ناشي از وجود رواياتي دال بر برتري هر يك از اين دو بر ديگري است.[26] برخي فقيهان، در مقام جمع ميان اين دو دسته روايات، گفته‌اند كه حج پياده، چنانچه موجب ضعف و اخلال به اداي عبادت نگردد، بهتر از حج سواره است[27]؛ ولي در غير اين صورت يا در صورتي كه پياده‌روي ناشي از بخل و فرار از پرداخت هزينه وسيله نقليه باشد، حج سواره برتر است.[28] همچنين برخي، روايات دال بر برتري حج پياده را بر افضل بودن اداي مناسك با پاي پياده، پس از رسيدن به مكه، حمل كرده‌اند.[29] وجوه ديگري نيز در مقام جمع ميان اين روايات در فقه امامي مطرح شده است.[30]

از منظر فقيهان شافعي[31]، حنفي[32] و حنبلي[33] اداي حجة الاسلام با پاي پياده، بر كسي كه توانايي تأمين وسيله نقليه را ندارد، واجب نيست؛ مگر اين‌كه ـ به نظر شافعيان و حنبليان ـ فاصله فرد تا مكه كمتر از مسافت قصر (شكسته شدن نماز) يا ـ به نظر حنفيان ـ حج‌گزار از اهالي مكه باشد. دليل آنان تفسير استطاعت به زاد (توشه) و راحله (وسيله نقليه) در سخن پيامبر اكرم(صلي الله عليه و آله) است. اما مالكيان[34] و معدودي از فقهاي امامي[35]، انجام دادن حجة الاسلام را با پاي پياده، بر كسي كه توانايي راه رفتن داشته باشد، واجب شمرده‌اند؛ هرچند توانايي تهيه وسيله نقليه را نداشته باشد. برخي مالكيان در اين باره به آيه 27 حجّ/22 استناد كرده‌اند.[36] (← استطاعت)

در فقه حنفي و حنبلي، به استناد ذكر پيادگان پيش از سوارگان در آيه 27 سوره حجّ/22 و احاديث[37]، حج پياده برتر از
حج سواره به شمار رفته است[38]؛ ولي فقهاي شافعي و مالكي، به استناد حج سواره پيامبر(صلي الله عليه و آله)، حج سواره را برتر از حج پياده
دانسته‌اند.[39] به تصريح شماري از منابع فقهي، اختلاف نظر درباره فضيلت اداي حج پياده در عمره نيز وجود دارد.[40]

در منابع فقهي، بر پياده بودن حج‌گزار هنگام اداي برخي عبادات مربوط به حج و عمره تأكيد شده است. اين عبادات عبارتند از:

- ورود به مكه[41]؛

- طواف[42]؛

- سعي[43]؛

- رفتن به سوي مواقف[44]؛

- هنگام وقوف در مشعرالحرام (براي صروره يعني كسي كه نخستين حج خود را به جا مي‌آورد)[45]؛

- هنگام رمي جمرات: به نظر مشهور فقيهان امامي، به استناد احاديث[46]، رمي پياده مستحب و برتر از رمي به صورت سواره است.[47] شماري ازحنفيان بر آنند كه رملي كه پس از آن رمي ديگران باشد، مستحب است پياده انجام شود[48] و برخي فقيهان متأخر حنفي به استناد وجود حالت خشوع، رمي پياده را مطلقا برتر شمرده‌اند.[49] شافعيان، رمي روزهاي 11 و 12 ذي‌حجه و مالكيان، رمي روزهاي 11-13 ذي‌حجه را به صورت پياده مستحب دانسته‌اند.[50]

ـ همه مناسك حج.

به نظر مالكيان پياده بودن در تمام مناسك حج، جز وقوف در عرفات و رمي جمره عقبه، مستحب است.[51]

ƒ نذر حج پياده: از ديدگاه مشهور فقيهان امامي، نذر حج پياده صحيح و اداي آن واجب است.[52] اداي حج توسط نذركننده، به صورت سواره، با وجود توان بر پياده روي، به استناد احاديث[53] نذر را ساقط نكرده و اعاده حج را، در صورت معين نشدن سال حج در نذر، واجب مي‌سازد. در اين حج، لازم است مسافتي كه در حج اول سواره طي شده، پياده پيموده شود.[54] برخي اماميان بر آنند كه در اعاده حج بايد همه مسير (چه مسافتي كه در حج نخست پياده طي شده و چه مسافتي كه سواره طي شده) با پاي پياده پيموده شود.[55] به نظر بيشتر اماميان، در فرض ناتواني حج‌گزار از پياده‌روي و پيمودن مسير به صورت سواره در بخشي از راه، كفاره‌اي بر عهده او نخواهد بود[56] و معدودي از آنان، در چنين صورتي، پرداخت كفاره را واجب دانسته‌اند.[57] همچنين ناتواني از حج پياده به سبب وجود موانع، وجوب آن را ساقط مي‌كند.[58] به تصريح برخي فقيهان امامي در غير موارد اضطرار، سوار شدن بر كشتي، در مقام اداي نذر حج پياده، جايز نيست و در فرض اضطرار نيز لازم است حج‌گزار در كشتي بايستد[59]؛ به نظر برخي فقيهان امامي، چنانچه اين اضطرار از زمان نذر موجود باشد، نذر منعقد نمي‌گردد.[60] شماري از اماميان انعقاد نذر حج پياده را منوط به افضل بودن حج پياده بر حج سواره دانسته‌اند.[61]

به نظر برخي فقيهان حنفي[62] و مالكي[63]، پياده‌روي در حج، با نذر يا قسم واجب مي‌شود و در اين صورت، اگر حج به شكل سواره ادا شود، بايد اعاده گردد و در صورت اعاده نشدن، لازم است حيواني به عنوان كفاره قرباني شود.

از ديگر موضوعات درباره نذر حج پياده، تعيين نقطه آغاز و پايان پياده‌روي در اداي اين نذر است. بيشتر فقهاي امامي[64] و اهل سنت[65] به ادله‌اي چون احاديث و فهم عرفي، نقطه آغاز حركت در حج پياده را محل سكونت نذركننده شمرده و برخي هم آن را محل نذر
دانسته‌اند.[66] شماري از اماميان[67] و اهل سنت[68] آغاز وجوب پياده‌روي را زمان احرام تعيين كرده‌اند.

در اين باره اقوال ديگري نيز مطرح شده است.[69] درباره پايان موضع پياده‌روي نيز اقوال مختلفي ذكر شده است؛ از جمله: طواف افاضه[70]، طواف نساء[71] و رمي جمرات.[72] البته به تصريح برخي فقيهان، موضوع ابتدا و انتهاي مسير پياده‌روي در حج نذري، هنگامي مطرح مي‌شود كه نذر كننده در نذر خود اين دو مكان را مشخص نكرده باشد.[73] گفتني است بر پايه فقه امامي، نذر پياده‌روي به سوي مسجدالنبي و حرم امامان8 و نيز براي اداي مناسك عمره هم الزام‌آور است.[74]

ƒ حج و زيارت با پاي برهنه: بسياري از فقهاي امامي نذر حج با پاي برهنه را، به شرط توانايي و ضرر نداشتن، صحيح شمرده و آن را منعقد مي‌دانند.[75] به تصريح بسياري از آنان وصيت به چنين حجي نيز نافذ است.[76] ولي معدودي از آنان، به استناد حديثي كه در آن پيامبر(صلي الله عليه و آله) زني را كه نذر كرده بود با پاي برهنه عازم مكه شود، به سوار شدن بر مركب امر فرمود، اين نذر را نامشروع دانسته و بر آنند كه چنين نذري منعقد نمي‌شود.[77]

به نظر برخي فقهاي اهل سنت، التزام به نذر حج با پاي برهنه، ضروري نيست و نذركننده مي‌تواند با كفش مسير حج را بپيمايد.[78]

در منابع حديثي و فقهي برهنه بودن پا در برخي از مقدمات يا واجبات حج و عمره مستحب شمرده شده است؛ از جمله:

1. ورود به حرم: فقيهان امامي برهنگي پا، هنگام وارد شدن به حرم را مستحب دانسته‌اند؛ از جمله مستندات آنان در اين باره، روايت ابان بن تغلب است كه طبق آن، امام صادق(عليه السلام) هنگام ورود به حرم كفش‌هاي خود را درآورد و برهنه بودن پا را در اين وضع، مشمول پاداشي فراوان دانست. روايتي مشابه از سيره امام باقر(عليه السلام) هم نقل شده است.[79]

2. ورود به مكه: به نظر فقهاي امامي[80] و بسياري از شافعيان[81]، مستحب است حج‌گزار، هنگام ورود به مكه، پابرهنه باشد. برخي اماميان، مستند اين حكم را رواياتي[82] دانسته‌اند كه بر ورود به مكه، همراه با تواضع، تأكيد كرده‌اند.[83]

3. ورود به مسجدالحرام: اماميان، به استناد احاديث[84]، بر آنند كه مستحب است احرام‌گزار با پاي برهنه به مسجدالحرام وارد شود.[85]

4. ورود به كعبه: فقهاي امامي[86]، حنفي[87]، شافعي[88]، و حنبلي[89]، به استناد احاديث[90]، بر آنند كه ورود به كعبه با پاي برهنه مستحب است. برخي از فقيهان امامي اين استحباب را به مردان اختصاص داده[91] و برخي ديگر، بر استحباب پا برهنگي در خصوص صروره، تأكيد كرده‌اند.[92]

5. طواف: به نظر فقهاي امامي[93] و شافعي[94] طواف با پاي برهنه مستحب است.

6. وقوف در مشعرالحرام: فقهاي امامي، با استناد به احاديثي[95]، وقوف به مشعرالحرام با پاي برهنه را براي صروره مستحب دانسته‌اند.[96] برخي فقها اين استحباب را براي غير صروره نيز قائلند.[97] شيخ مفيد اين استحباب را به مردان اختصاص داده است.[98]

افزون بر موارد ياد شده، پابرهنه بودن هنگام به جا آوردن برخي عبادات، از جمله هنگام خارج شدن براي نماز عيد فطر، نماز عيد قربان و نيز نماز جمعه، مستحب به شمار رفته است.[99]

… منابع

احكام القرآن: احمد بن علي الجصاص (م.370ق.)، به كوشش قمحاوي، بيروت، دار احياء التراث العربي، 1405ق؛ احكام النساء: شيخ مفيد محمد بن محمد بن النعمان (336-413ق.)، تحقيق مهدي نجف، بيروت، دار المفيد، 1414ق؛ اخبار مكة في قديم الدهر و حديثه: محمد بن اسحاق الفاكهي (م.275ق.)، به كوشش عبدالملك بن عبدالله بن دهيش، بيروت، دار خضر، 1414ق؛ اخبار مكة و ما جاء فيها من الآثار: محمد بن عبدالله الازرقي (م.248ق.)، به كوشش رشدي الصالح ملحس، مكه، دار الثقافه، 1415ق؛ اخلاق و آداب در حج و زيارت: محمد تقي رهبر، تهران، مشعر، 1383ش؛ الارشاد في معرفة حجج الله علي العباد: شيخ مفيد محمد بن محمد بن النعمان (336-413ق.)، تحقيق مؤسسة آل البيت لاحياء التراث، بيروت، دار المفيد، 1414ق؛ الاستبصار فيما اختلف من الاخبار: محمد بن حسن الطوسي (385-460ق.)، به كوشش سيد حسن موسوي الخرسان، تهران، دار الكتب الاسلاميه، 1363ش؛ الامالي: محمد بن علي بن بابويه (شيخ صدوق) (311-381ق.)، تصحيح قسم الدراسات الاسلاميه مؤسسه البعثه، تهران، بنياد بعثت، 1417ق؛ الانصاف في معرفة الراجح من الخلاف علي مذهب الامام احمد بن حنبل: علي بن سليمان المرداوي (م.885ق.)، به كوشش محمد حامد فيقي، بيروت، دار احياءالتراث العربي، 1377ق؛ الانوار البهية في تاريخ الحجج الالهيه: عباس قمي (1254-1319ش.)، قم، دفتر انتشارات اسلامي، 1417ق؛ البحر الرائق (شرح كنز الدقائق): زين‌الدين بن ابراهيم بن نجيم (م.970ق.)، به كوشش زكريا عميرات، بيروت، دار الكتب العلميه، 1418ق؛ بدائع الصنائع في ترتيب الشرائع: ابوبكر بن مسعود الكاشاني (م.587ق.)، پاكستان، المكتبة الحبيبيه، 1409ق؛ براهين الحج للفقهاء و الحجج: رضا مدني كاشاني، كاشان، المدرسة العلمية المدني؛ البرهان في علوم القرآن: بدرالدين محمد بن عبدالله الزركشي (م.794ق.)، تحقيق محمد ابوالفضل ابراهيم، قاهره، احياءالكتب العربيه، 1376ق؛ البيان و التحصيل: محمد بن احمد القرطبي (م.450ق.)، به كوشش محمد حجي و ديگران، بيروت، دار الغرب الاسلامي، 1408ق؛ تاريخ مدينة دمشق: علي بن الحسن بن عساكر (م.571ق.)، به كوشش علي شيري، بيروت، دار الفكر، 1415ق؛ التبيان في تفسير القرآن: محمد بن حسن الطوسي (385-460ق.)، به كوشش احمد حبيب قصير عاملي، بيروت، دار ‌احياء ‌التراث ‌العربي، 1963م؛ تبيين الحقائق شرح كنز الدقائق: عثمان بن علي الزيعلي (م.743ق.)، القاهره، دار الكتب الاسلامي، 1313ق؛ تحرير الاحكام الشرعيه علي مذهب الاماميه: حسن بن يوسف حلي (648-726ق.)، به كوشش ابراهيم بهادري، قم، انتشارات مؤسسه امام صادق، 1420ق؛ تحرير الوسيله: سيد روح الله خميني (م.1368ش.)، نجف، دار الكتب العلميه، 1390ق؛ تذكرة الفقهاء: حسن بن يوسف حلي (648-726ق.)، قم، مؤسسة آل البيت لاحياء التراث، 1414-1423ق؛ تفسير سمرقندي (بحرالعلوم): محمد بن احمد السمرقندي (م.375ق.)، به كوشش محمود مطرجي، بيروت، دار الفكر؛ تلخيص الحبير في تخريج احاديث الرافعي الكبير: ابن حجر العسقلاني، بيروت، دار الفكر، بي‌تا؛ التنبيه في الفقه الشافعي: ابي اسحاق فيروزآبادي (م.476ق.)، به كوشش احمد حيدر، بيروت، عالم الكتب، 1403ق؛ الثمر الداني علي رسالة القيرواني: صالح بن عبدالله الأبي الازهري (م.1330ق.)، بيروت، مكتبة الثقافيه، بي‌تا؛ جامع المدارك في شرح المختصر النافع: سيد احمد الخوانساري (م.1405ق.)، به كوشش غفاري، تهران، مكتبة الصدوق، 1405ق؛ جامع المسائل: محمد تقي بهجت، قم، شفق، 1426ق؛ جامع المقاصد في شرح القواعد: علي بن حسين الكركي (م.940ق.)، انتشارات مؤسسه آل البيت لاحياء التراث،، 1411ق؛ الجامع للشرائع: يحيي بن سعيد حلي (601-690ق.)، قم، مؤسسه سيدالشهداء، 1405ق؛ جرعه‌اي از صهباي حج: جوادي آملي، تهران، مشعر، 1386 ش؛ جواهر الكلام في شرح شرائع الاسلام: محمد حسين نجفي (م.1266ق.)، بيروت، دار احياء التراث العربي، بي‌تا؛ حاشية الدسوقي: محمد بن احمد الدسوقي (م.1230ق.)، احياء الكتب العربيه؛ حاشية رد المحتار علي الدر المختار: شرح التنوير الابصار في فقه مذهب الامام ابي‌حنيفه النعمان، محمد امين بن عابدين (م.1252ق.)، بيروت، دار الفكر، 1415ق؛ الحاوي الكبير في فقه مذهب الامام الشافعي: علي بن محمد الماوردي (م.450ق.)، بيروت، دار الفكر، بي‌تا؛ حواشي العلامتين عبدالحميد الشرواني و احمد بن قاسم العبادي علي تحفة المنهاج بشرح المنهاج ابن حجر الهيثمي: الشرواني (م.1301ق.)و العبادي (م.994ق.)، بيروت، دار احياء التراث العربي، بي‌تا؛ الخصال المحموده و المذمومه: محمد بن علي بن بابويه (شيخ صدوق) (311-381ق.)، به كوشش علي‌اكبر غفاري، قم، دفتر انتشارات اسلامي، 1410ق؛ الدر المختار: علاءالدين محمد بن علي الحصكفي (م.1088ق.)، بيروت، دار الفكر، 1415ق؛ درر الحكام شرح غرر الاحكام: ملا خسرو محمد بن فرامرز (م.885ق.)، دار الاحياء الكتب العربيه؛ الدروس الشرعية في فقه الاماميه: محمد بن مكي (م.786ق.)، قم، دفتر انتشارات اسلامي، 1412ق؛ دعائم الاسلام و ذكر الحلال و الحرام و القضايا و الاحكام: نعمان بن محمد المغربي (م.363ق.)، تحقيق آصف بن علي اصغر فيضي، قاهره، دار المعارف، 1383ق؛ دليل الناسك: السيد محسن الطباطبائي، به كوشش السيد محمد القاضي، نجف، دار الحكمه، 1416ق؛ ذخيرة المعاد: محمدباقر سبزواري (م.1090ق.)، انتشارات مؤسسه آل البيت لاحياء التراث، 1427ق؛ رساله ابن ابي زيد: القيراواني (م.389ق.)، به كوشش صالح عبدالسميع، بيروت، المكتبه الثقافة؛ الرسائل العشر: احمد بن محمد بن فهد الحلي (757-841ق.)، به كوشش سيد مهدي رجايي، قم، انتشارات كتابخانه آيت‌الله العظمي مرعشي نجفي، 1409ق؛ الروضة البهية في شرح اللمعة الدمشقيه: زين‌الدين بن علي، شهيد ثاني (911-966ق.)، تحقيق سيد محمد كلانتر، قم، مكتبة داوري، 1410ق؛ رياض المسائل في بيان احكام الشرع بالدلائل: سيد علي طباطبائي (م.1231ق.)، قم، دفتر انتشارات اسلامي، 1412ق؛ السرائر الحاوي لتحرير الفتاوي: محمد بن احمد بن ادريس (م.598ق.)، قم، دفتر انتشارات اسلامي، 1411ق؛ السنن الكبري: احمد بن الحسين البيهقي (384-458ق.)، بيروت، دار الفكر، 1416ق؛ الشرح الكبير: عبدالرحمن بن قدامه (م.682ق.)، بيروت، دار الكتب العلميه؛ شرح فروع الكافي: محمد هادي بن محمد صالح مازندراني (م.1120ق.)، به كوشش محمد جواد محمودي و محمد حسين درايتي، قم، انتشارات دارالحديث، 1429ق؛ العروة الوثقي: سيد محمدكاظم طباطبايي يزدي (1247-1337ق.)، بيروت، مؤسسة الاعلمي، 1409ق؛ علل الشرائع و الاحكام: محمد بن علي بن بابويه (شيخ صدوق) (311-381ق.)، به كوشش سيد محمد صادق بحرالعلوم، نجف، مكتبة الحيدريه، 1385ق؛ عيون اخبار الرضا: محمد بن علي بن بابويه (شيخ صدوق) (311-381ق.)، تحقيق حسين اعلمي، بيروت، مؤسسة الاعلمي، 1404ق؛ عيون الحقائق الناظره: حسين آل عصفور (م.1216ق.)، قم، النشر الاسلامي، 1410ق؛ غاية المرام و حجة الخصام: هاشم بن سليمان البحراني (م.1107ق.)، به كوشش عاشور؛ غايه المراد في شرح نكت الارشاد، محمد بن مكي (734-786ق.)، تحقيق گروهي از محققان، قم، انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم، 1414 – 1421ق؛ الفتاوي الهنديه في مذهب الامام الاعظم ابي حنيفه النعمان: گروهي از علما زير نظر نظام‌الدين بلخي، بيروت، دار الفكر، 1310ق؛ فتح الباري شرح صحيح الامام ابي‌عبدالله محمد بن اسماعيل البخاري: ابن حجر العسقلاني (773-852ق.)، شرح عبدالعزيز بن عبدالله بن باز، تحقيق محمد فؤاد عبدالباقي و محب‌الدين خطيب، بيروت، دار المعرفه، بي‌تا؛ فتح العزيز: عبدالكريم بن محمد رافعي قزويني (م.623ق.)، دار الفكر؛ الفصول المهمة في تأليف الامه: سيد عبدالحسين شرف‌الدين (م.1376ق.)، تهران، بعثت؛ فقه الحج بحوث استدلاليه في الحج: لطف الله صافي گلپايگاني، قم، مؤسسه سيدة المعصومه، 1423ق؛ فقه الصادق عليه السلام: سيد محمد صادق حسيني روحاني، قم، دار الكتاب، 1413ق؛ قواعد الاحكام في معرفة الحلال و الحرام: حسن بن يوسف حلي (648-726ق.)، قم، دفتر انتشارات اسلامي، 1413ق؛ الكافي في فقه الامام احمد: عبدالله بن قدامه (م.620ق.)، بيروت، دار الكتب العلميه، 1414ق؛ الكافي في فقه اهل المدينه: يوسف بن عبدالله بن عبدالبر (368-463ق.)، بيروت، دار الكتب العلميه، 1407ق؛ الكافي: محمد بن يعقوب كليني (م.329ق.)، به كوشش علي‌اكبر غفاري، تهران، دار الكتب الاسلاميه، 1375ش؛ كامل الزيارات: جعفر بن محمد بن قولويه (م.367ق.)، به كوشش القيومي، قم، نشر الفقاهه، 1417ق؛ كتاب الحج: سيد محمود حسيني شاهرودي، نجف، مطبعة القضاء، 1382ش؛ كشاف القناع عن متن الاقناع: منصور بن يونس البهوتي (م.1052ق.)، به كوشش محمد حسن محمد اسماعيل شافعي، بيروت، دار الكتب العلميه، 1418ق؛ كشف اللثام: محمد بن الحسن الفاضل الهندي (م.1137ق.)، قم، دفتر انتشارات اسلامي، 1416ق؛ كمال‌الدين و تمام النعمه: محمد بن علي بن بابويه (شيخ صدوق) (311-381ق.)، به كوشش علي‌اكبر غفاري، قم، دفتر انتشارات اسلامي، 1405ق؛ لوامع صاحبقراني: محمد تقي المجلسي، قم، اسماعيليان، 1414ق؛ المبسوط في فقه الاماميه: محمد بن حسن الطوسي (385-460ق.)، به كوشش محمدباقر بهبودي و سيد محمدتقي كشفي، تهران، مكتبة المرتضويه، 1351ش؛ المبسوط: محمد بن احمد السرخسي (م.483ق.)، بيروت، دار المعرفه، 1406ق؛ مجمع الفائدة و البرهان في شرح ارشاد الاذهان: مقدس اردبيلي احمد بن محمد (م.993ق.)، به كوشش مجتبي عراقي و حسين يزدي و علي پناه اشتهاردي (1296-1387ش.)، قم، دفتر انتشارات اسلامي، 1403ق؛ المجموع شرح المهذب: يحيي بن شرف النووي (631-676ق.)، بيروت، دار الفكر؛ المحاسن: احمد بن محمد بن خالد البرقي (م.274ق.)، به كوشش سيد جلال‌الدين محدث ارموي، تهران، دار الكتب الاسلاميه، 1326ش؛ المحرر في الفقه: عبدالسلام بن عبدالله (م.652ق.)، الرياض، مكتبة المعارف: 1404ق؛ مختصر المزني: اسماعيل بن يحيي المزني (م.263ق.)، بيروت، دار المعرفه، بي‌تا؛ المختصر النافع في فقه الاماميه (النافع في مختصر الشرائع): جعفر بن حسن محقق حلي (602-676ق.)، تهران، بنياد بعثت، 1410ق؛ مختلف الشيعه في احكام الشريعه: حسن بن يوسف حلي (648-726ق.)، قم، دفتر انتشارات اسلامي، 1412ق؛ مدارك الاحكام في شرح شرائع الاسلام: سيد محمد بن علي موسوي عاملي (956 – 1009ق.)، قم، مؤسسة آل البيت لاحياء التراث، 1410ق؛ المدونة الكبري: روايت سحنون بن سعيد التنوخي عن عبدالرحمن بن قاسم عن ابي عبدالله مالك بن انس، قاهره، دار السعاده، بي‌تا؛ مرآة العقول في شرح اخبار آل الرسول: محمد باقر المجلسي (1037-1110ق.)، به كوشش سيد هاشم رسولي محلاتي، تهران، دار الكتب الاسلاميه، 1363ش؛ مسالك الافهام الي تنقيح شرائع الاسلام: زين‌الدين بن علي، شهيد ثاني (911-966ق.)، قم، انتشارات معارف اسلامي، 1416ق؛ مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل: حسين نوري الطبرسي (1254-1320ق.)، قم، مؤسسة آل البيت لاحياء التراث، 1408ق؛ المستدرك علي الصحيحين: محمد بن عبدالله الحكام النيسابوري (م.405ق.)، به كوشش مرعشلي، بيروت، دار المعرفه، 1406ق؛ مستدركات اعيان الشيعه: سيد حسن امين، بيروت، دار التعارف، 1408ق؛ مستند الشيعة في احكام الشريعه: احمد بن محمد مهدي النراقي (1185-1245ق.)، قم، مؤسسة آل البيت لاحياء التراث، 1415ق؛ مصباح الهدي في شرح العروة الوثقي: محمدتقي آملي (م.1391ق.)، تهران، انتشارات فردوسي، 1380ق؛ مطالب أولي النهي: مصطفي الرحيباني (م.1243ق.)، دمشق، المكتب الاسلامي، 1961م؛ المعتبر في شرح المختصر: جعفر بن حسن محقق حلي (602-676ق.)، قم، انتشارات سيد الشهداء، 1364ش؛ معتمد العروة الوثقي: محاضرات الخويي (1317-1413ق.)، به كوشش رضا خلخالي، قم، انتشارات مدرسه دار العلم، 1404ق؛ المعجم الكبير: سليمان بن احمد الطبراني (260-360ق.)، به كوشش حمدي عبدالمجيد السلفي، بيروت، دار احياء التراث العربي، 1405ق؛ مغني المحتاج الي معرفة معاني الفاظ المنهاج: محمد بن احمد الشربيني (م.977ق.)، بيروت، دار احياء التراث العربي، 1377ق؛ المقنع: محمد بن علي بن بابويه (شيخ صدوق) (311-381ق.)، قم، انتشارات مؤسسة الامام الهادي، 1415ق؛ المقنعه: شيخ مفيد محمد بن محمد بن النعمان (336-413ق.)، قم، دفتر انتشارات اسلامي، 1410ق؛ مكه و مدينه تصويري از توسعه و نوسازي: عبيدالله محمد امين كردي، ترجمه صابري، مشهد، 1382ش؛ مكه و مدينه تصويري از توسعه و نوسازي: عبيدالله محمد امين كردي، تهران، مشعر، 1380 ش؛ من لايحضره الفقيه: محمد بن علي بن بابويه (شيخ صدوق) (311-381ق.)، تحقيق و تصحيح علي‌اكبر غفاري، قم، دفتر انتشارات اسلامي، چاپ دوم، 1404ق؛ مناسك حج: محمد اسحاق الفياض، قم، عزيزي، 1418ق؛ مناقب آل ابي‌طالب: ابن شهر آشوب (م.588ق.)، به كوشش گروهي از اساتيد نجف، نجف، المكتبه الحيدريه، 1376ق؛ منتهي المطلب في تحقيق المذهب: حسن بن يوسف حلي (648-726ق.)، مشهد، انتشارات بنياد پژوهش‌هاي اسلامي آستان قدس رضوي، 1414ق؛ المهذب: عبدالعزيز بن نحرير البراج (م.481ق.)، قم، دفتر انتشارات اسلامي، 1406ق؛ مواهب الجليل: محمد بن محمد الحطاب الرعيني (م.954ق.)، به كوشش زكريا عميرات، بيروت، دار الكتب العلميه، 1416ق؛ موسوعه طبقات الفقهاء: جعفر سبحاني، قم، مؤسسه امام صادق، 1418ق؛ النجوم الظاهره: ابن تغري بردي الاتابكي (م.874ق.)، مصر، وزارة الثقافة والارشاد القومي؛ النهاية في مجرد الفقه و الفتاوي: محمد بن حسن الطوسي (385-460ق.)، بيروت، دار الكتاب العربي، 1400ق؛ نيل الاوطار: شرح منتقي الاخبار من الحاديث سيد الاخيار، محمد بن علي الشكوكاني (م.1255ق.)، بيروت، دار الجيل، 1973م؛ الهدايه (في الاصول و الفروع): محمد بن علي بن بابويه (شيخ صدوق) (311-381ق.)، قم، انتشارات مؤسسة الامام الهادي، 1418ق؛ وسائل الشيعه (تفصيل وسائل الشيعة الي تحصيل مسائل الشريعه): محمد بن الحسن الحر العاملي (1033-1104ق.)، به كوشش عبدالرحيم رباني شيرازي، بيروت، دار احياء التراث العربي، 1403ق؛ الوسيلة الي نيل الفضيله: محمد بن علي بن حمزه (م.560ق.)، به كوشش الحسون، قم، مكتبة النجفي، 1408ق.
حميدرضا خراساني
 
[1]. احكام القرآن، ج5، ص65؛ البرهان، ج3، ص249؛ زبدة البيان، ص224.

[2]. الاستبصار، ج2، ص141-142؛ الفصول المهمه، ج2،
ص175-176.

[3]. من لايحضره الفقيه، ج2، ص218؛ الخصال، ج1، ص35؛ المحاسن، ج1، ص70.

[4]. من لايحضره الفقيه، ج2، ص229؛ عيون اخبار الرضا، ج1، ص220.

[5]. علل الشرائع، ج2، ص423؛ تفسير سمرقندي، ج2، ص456؛ التبيان، ج7، ص309.

[6]. اخبار مكه، الازرقي، ج2، ص137؛ تاريخ مدينة دمشق، ج68، ص70.

[7]. اخبار مكه، الفاكهي، ج1، ص392-393.

[8]. الامالي، ص244؛ الاستبصار، ج2، ص141-142.

[9]. اخبار مكه، الفاكهي، ج1، ص394-397؛ المستدرك علي الصحيحين، ج3، ص169؛ السنن البيهقي، ج4، ص331.

[10]. المحاسن، ج1، ص70؛ اخبار مكه، الفاكهي، ج1، ص397؛ المعجم الكبير، ج3، ص115.

[11]. الارشاد، ج2، ص144؛ مناقب، ج3، ص280-281؛ مستدرك الوسائل، ج8، ص31.

[12]. اخبار مكه، الفاكهي، ج1، ص398.

[13]. المحاسن، ج2، ص355؛ وسائل الشيعه، ج11، ص408.

[14]. الكافي، ج1، ص332؛ كمال الدين، ص472-473؛ مستدرك الوسائل، ج8، ص32-33.

[15]. النجوم الزاهره، ج9، ص327؛ مستدركات اعيان الشيعه، ج3، ص68؛ موسوعه طبقات الفقهاء، ج3، ص84.

[16]. المحاسن، ج1، ص68؛ الكافي، ج4، ص398، 412.

[17]. تلخيص الحبير، ج7، ص275.

[18]. مكه و مدينه تصويري از توسعه و نوسازي، ص162.

[19]. الكافي، ج4، ص398؛ تهذيب، ج5، ص97.

[20]. فقه الحج، ج2، ص66-67.

[21]. اخلاق و آداب در حج، ص88؛ جرعه‌اي از صهباي حج، ص43.

[22]. جواهر الكلام، ج19، ص283؛ جرعه‌اي از صهباي حج، ص258.

[23]. كامل الزيارات، ص255، 363، 392؛ تهذيب، ج6، ص54، 86.

[24]. الانوار الالهيه، ص130.

[25]. المبسوط في فقه الاماميه، ج1، ص302؛ المختصر النافع، ص75-76؛ مدارك الاحكام، ج7، ص79-80.

[26]. نك: تهذيب، ج5، ص11-13.

[27]. المقنعه، ص385؛ المبسوط في فقه الاماميه، ج1، ص302؛ تذكرة الفقهاء، ج7، ص94-95.

[28]. من لايحضره الفقيه، ج2، ص218-219؛ منتهي المطلب، ج10، ص116-117؛ مسالك الافهام، ج2، ص150، 151.

[29]. شرح فروع الكافي، ج5، ص321.

[30]. نك: تهذيب، ج5، ص12-13؛ لوامع صاحبقراني، ج7، ص126-128.

[31]. فتح العزيز، ج7، ص7-12؛ مغني المحتاج، ج1، ص463؛ الحاوي الكبير، ج4، ص13.

[32]. بدائع الصنائع، ج2، ص122؛ البحر الرائق، ج2، ص548؛ حاشية رد المحتار، ج2، ص506.

[33]. الشرح الكبير، ج3، ص170؛ كشاف القناع، ج2، ص450؛ الانصاف، ج3، ص402-403.

[34]. نك: بدائع الصنائع، ج2، ص122؛ مواهب الجليل، ج3، ص457-458؛ البيان و التحصيل، ج4، ص12.

[35]. المعتبر، ج2، ص752؛ منتهي المطلب، ج10، ص77؛ مناسك حج، ص10-12.

[36]. البيان و التحصيل، ج4، ص12.

[37]. المستدرك علي الصحيحين، ج1، ص461.

[38]. المبسوط، سرخسي، ج4، ص131؛ كشاف القناع، ج2، ص572-573؛ حاشية رد المحتار، ج2، ص681.

[39]. المجموع، ج7، ص91؛ مواهب الجليل، ج3، ص514-515؛ حاشية الدسوقي، ج2، ص10.

[40]. مواهب الجليل، ج3، ص516.

[41]. الوسيله، ص172؛ المجموع، ج8، ص6؛ الحاوي الكبير، ج4، ص308.

[42]. المجموع، ج8، ص14، 27؛ كشاف القناع، ج2، ص564.

[43]. المبسوط في فقه الاماميه، ج1، ص361؛ مواهب الجليل، ج3، ص516.

[44]. مواهب الجليل، ج3، ص516.

[45]. لوامع صاحبقراني، ج8، ص440.

[46]. الكافي، ج4، ص486؛ تهذيب، ج5، ص267.

[47]. تحرير الاحكام، ج2، ص11؛ مدارك الاحكام، ج8، ص13؛ جواهر الكلام، ج19، ص110.

[48]. المبسوط، سرخسي، ج4، ص23؛ البحر الرائق، ج2، ص612؛ الدر المختار، ج2، ص574.

[49]. البحر الرائق، ج2، ص613؛ حاشية رد المحتار، ج2، ص574.

[50]. المدونة الكبري، ج1، ص423؛ المجموع، ج8، ص242؛ مواهب الجليل، ج4، ص178-179.

[51]. مواهب الجليل، ج3، ص516.

[52]. مرآة العقول، ج17، ص164؛ الروضة البهيه، ج2، ص182.

[53]. الاستبصار، ج2، ص149.

[54]. المقنعه، ص441، 565؛ السرائر، ج3، ص61؛ جواهر الكلام، ج35، ص384.

[55]. المختصر النافع، ص76؛ مختلف الشيعه، ج4، ص379؛
جواهر الكلام، ج35، ص385.

[56]. المقنعه، ص441، 565؛ السرائر، ج3، ص61.

[57]. المبسوط في فقه الاماميه، ج1، ص302؛ وسائل الشيعه، ج23، ص322.

[58]. العروة الوثقي، ج4، ص527؛ تحرير الوسيله، ج1، ص390.

[59]. العروة الوثقي، ج4، ص527.

[60]. تحرير الوسيله، ج1، ص390.

[61]. غاية المراد، ج3، ص446-447؛ عيون الحقائق، ج2، ص262؛ جواهر الكلام، ج35، ص383.

[62]. البحر الرائق، ج3، ص132-133؛ حاشية رد المحتار، ج2، ص507.

[63]. المدونة الكبري، ج1، ص465-466؛ رساله ابن ابي زيد، ص433؛ الثمر الداني، ص433.

[64]. قواعد الاحكام، ج3، ص287؛ كشف اللثام، ج9، ص86؛ الروضة البهيه، ج2، ص181.

[65]. المبسوط، سرخسي، ج4، ص131؛ مختصر المزني، ص297؛ مواهب الجليل، ج4، ص512، 515.

[66]. مختلف الشيعه، ج8، ص189-190؛ مجمع الفائدة و البرهان، ج6، ص122؛ عيون الحقائق، ج2، ص262.

[67]. مدارك الاحكام، ج7، ص103؛ جواهر الكلام، ج35، ص383؛ العروة الوثقي، ج4، ص526.

[68]. فتح الباري، ج11، ص511؛ نيل الاوطار، ج9، ص148؛ الكافي في فقه اهل المدينه، ص201.

[69]. نك: مصباح الهدي، ج11، ص276؛ كتاب الحج، ج1، ص419-420؛ فقه الصادق، ج9، ص326.

[70]. الكافي في فقه اهل المدينه، ص201.

[71]. الدروس الشرعيه، ج1، ص319؛ غاية المرام، ج1، ص398.

[72]. الروضة البهيه، ج2، ص181؛ مدارك الاحكام، ج7، ص103؛ جواهر الكلام، ج35، ص386.

[73]. تحرير الوسيله، ج1، ص390؛ معتمد العروة الوثقي، ج1، ص449؛ جامع المسائل، ج2، ص223.

[74]. الجامع للشرائع، ص424-425؛ تحرير الاحكام، ج4، ص356.

[75]. ذخيرة المعاد، ج1، ص566؛ العروة الوثقي، ج4،
ص524-525.

[76]. العروة الوثقي، ج4، ص588؛ مصباح الهدي، ج11، ص351-352؛ براهين الحج للفقهاء و الحجج، ج2، ص194-195.

[77]. الدروس الشرعيه، ج1، ص317؛ الرسائل العشر، ص196.

[78]. مغني المحتاج، ج4، ص364؛ حواشي الشرواني، ج10، ص89.

[79]. الكافي، كليني، ج4، ص398؛ تهذيب، ج5، ص97؛ تذكرة الفقهاء، ج8، ص79.

[80]. المبسوط في فقه الاماميه، ج1، ص355؛ الوسيله، ص172؛ تحرير الاحكام، ج1، ص579.

[81]. فتح العزيز، ج7، ص276-375؛ المجموع، ج8، ص6؛ مغني المحتاج، ج1، ص483.

[82]. الكافي، كليني، ج4، ص401.

[83]. جواهر الكلام، ج19، ص283؛ جامع المدارك، ج2، ص491.

[84]. الكافي، كليني، ج4، ص401؛ من لايحضره الفقيه، ج2، ص204؛ تهذيب، ج5، ص167.

[85]. النهايه، ص235؛ تحرير الاحكام، ج1، ص585-586؛ الدروس الشرعيه، ج1، ص319.

[86]. المقنع ص290؛ المهذب ج1، ص263؛ السرائر، ج1، ص614؛ جواهر الكلام، ج20، ص61-62.

[87]. درر الحكام، ج1، ص232؛ تبيين الحقائق، ج2، ص37؛ الفتاوي الهنديه، ج1، ص235.

[88]. التنبيه، ج1، ص79؛ المجموع، ج8، ص269.

[89]. مطالب اولي النهي، ج2، ص439؛ المحرر في الفقه، ج1، ص248.

[90]. الكافي، كليني، ج4، ص528؛ تهذيب، ج5، ص276؛ تلخيص الحبير، ج7، ص275.

[91]. احكام النساء، ص33.

[92]. قواعد الاحكام، ج1، ص449؛ رياض المسائل، ج7، ص145-146.

[93]. المهذب، ج1، ص233؛ السرائر، ج1، ص570؛ دليل الناسك، ص264.

[94]. مغني المحتاج، ج1، ص487؛ حواشي الشرواني، ج10، ص89.

[95]. الكافي، كليني، ج4، ص468-469؛ من لايحضره الفقيه، ج2، ص545.

[96]. تذكرة الفقها، ج8، ص201-202؛ جامع المقاصد، ج3، ص227-228؛ جواهر الكلام، ج19، ص83.

[97]. جامع المدارك، ج2، ص544؛ مستند الشيعه، ج13، ص84.

[98]. احكام النساء، ص33.

[99]. دعائم الاسلام، ج1، ص182؛ منتهي المطلب، ج6، ص44. 


| شناسه مطلب: 86978







نظرات کاربران