ابوحَبَّه عامر بن ثابت ابوحَبَّه عامر بن ثابت ابوحَبَّه عامر بن ثابت بعثه مقام معظم رهبری در گپ بعثه مقام معظم رهبری در سروش بعثه مقام معظم رهبری در بله
ابوحَبَّه عامر بن ثابت ابوحَبَّه عامر بن ثابت ابوحَبَّه عامر بن ثابت ابوحَبَّه عامر بن ثابت ابوحَبَّه عامر بن ثابت

ابوحَبَّه عامر بن ثابت

 از شهیدان انصاری أحد   عامر[1] بن ثابت بن نعمان بن امیه از تیره بنی‌ثعلبة بن عمرو بن عوف و از اوسیان است.[2] وی به کنیه‌اش شناخته می‌شود[3] که آن را ابوحبّه، ابوحیه و ابوحنّه آورده‌اند که شاید برخی تصحیف شده باشد.[4] گ

 از شهيدان انصاري أحد

 

عامر[1] بن ثابت بن نعمان بن اميه از تيره بني‌ثعلبة بن عمرو بن عوف و از اوسيان است.[2] وي به كنيه‌اش شناخته مي‌شود[3] كه آن را ابوحبّه، ابوحيه و ابوحنّه آورده‌اند كه شايد برخي تصحيف شده باشد.[4] گروهي ابوحبّه را صحيح‌تر دانسته‌اند.[5] در نام و نشان وي نيز اختلاف‌هايي ديده مي‌شود. او را مالك[6]، عامر[7]، عمرو[8]، عمير[9] و ثابت[10] خوانده‌اند و پدرش را عمرو[11]، عُمَير[12]، ثابت[13]، عبدعمرو[14] و نعمان[15] گفته‌اند. در ميان اصحاب رسول‌ خدا(صل الله عليه و اله) افرادي ديگر نيز با اين كنيه ديده مي‌شوند.[16] اين اختلاف در نام و نشان عامر بن ثابت شايد بر‌آمده از شهرت وي به كنيه و وجود اصحاب هم‌كنيه او باشد.

 

ابوحبه‌ شهيد در احد را از تيره بني‌ثعلبة بن عمرو بن عوف شمرده‌اند.[17] با كنار هم نهادن اطلاعات موجود در منابع، سلسله نسب او چنين است: عامر بن ثابت بن نعمان بن امية بن امرؤالقيس (برك) بن ثعلبة بن عمرو بن عوف بن مالك بن اوس. ذكر اين نسب در برخي از منابع[18]، هماهنگي آن با اطلاعات كتاب جمهرة انساب العرب[19]، و نيز نام بردن از ابي‌ضياح ‌بن ثابت ‌بن نعمان‌ بن امية بن...[20] به عنوان برادر وي[21] و نگاهي به نام اجداد عبدالله بن جبير، فرمانده تيراندازان سپاه اسلام در جنگ احد كه از عمو زادگان او به شمار مي‌آيد[22]، ما را به اين نكته رهنمون مي‌شود كه شهيد در احد با كنيه ابوحبه، ابوحنه يا ابوحيه، عامر بن ثابت بن نعمان است. از اين رو، عنوان مالك بن عمرو ‌بن ثابت بن كلفة بن ثعلبه[23] يا عناوين مشابه[24] براي او درست به نظر نمي‌رسد.

 

به سبب سكونت ابوحبه در منطقه بدر[25] يا حضور وي در اين جنگ[26]، او را بدري خواندند و از آن رو كه با اهالي مدينه به ياري رسول خدا(صل الله عليه و اله) شتافت، وي را انصاري گفتند. برخي منابع نام او را در شمار مسلمانان حاضر در جنگ بدر ياد كرده‌اند[27]؛ اما سمعاني حضور وي را در جنگ بدر نمي‌پذيرد.[28] افزون بر گزارش‌هايي كوتاه از حضور او در بدر و شهادتش در احد، اطلاعاتي كه ابعاد زندگي او را روشن كند، در دست نيست. گويا از وي فرزندي بر جا نماند.[29] در سلسله اسناد برخي از روايت‌ها عنوان ابوحبه ديده مي‌شود كه فردي ديگر، جز ابوحبه شهيد در احد است.[30]

 

منابع

الاستيعاب في معرفة الاصحاب: ابن عبدالبر (م.463ق.)، به كوشش البجاوي، بيروت، دار الجيل، 1429ق؛ اسد الغابة في معرفة الصحابه: ابن اثير الجزري (م.630ق.)، بيروت، دار الفكر، 1409ق؛ الاصابة في تمييز الصحابه: ابن حجر العسقلاني (م.852ق.)، به كوشش علي محمد و ديگران، بيروت، دار الكتب العلميه، 1415ق؛ الاكمال: ابن ماكولا (م.475ق.)، بيروت، دار الكتب العربي، 1411ق؛ الانساب: عبدالكريم السمعاني (م.562ق.)، به كوشش عبدالرحمان، حيدرآباد، مجلس دائرة المعارف العثمانيه، 1962م؛ انساب الاشراف: البلاذري (م.279ق.)، به كوشش زكار و زركلي، بيروت، دار الفكر، 1417ق؛ البداية و النهايه: ابن كثير (م.774ق.)، بيروت، دار الفكر، 1407ق؛ تاريخ خليفه: خليفة بن خياط (م.240ق.)، به كوشش فواز، بيروت، دار الكتب العلميه، 1415ق؛ تقريب التهذيب: ابن حجر العسقلاني (م.852ق.)، به كوشش محمد عوامه، سوريه، دار الرشيد، 1406ق؛ جمهرة انساب العرب: ابن حزم (م.456ق.)، به كوشش گروهي از علما، بيروت، دار الكتب العلميه، 1403ق؛ جوامع السيرة النبويه: ابن حزم اندلسي (م.456ق.)، بيروت، دار الكتب العلميه؛ الدرر في اختصار المغازي و السير: ابن عبدالبر (م.463ق.)، قاهره، وزارت اوقاف مصر، 1415ق؛ الروض الانف: السهيلي (م.518ق.)، بيروت، دار احياء ‌التراث، 1412ق؛ السيرة النبويه: ابن هشام (م.218ق.)، به كوشش السقاء و ديگران، بيروت، دار المعرفه؛ الطبقات الكبري: ابن سعد (م.230ق.)، به كوشش محمد عبدالقادر، بيروت، دار الكتب العلميه، 1418ق؛ عيون الاثر: ابن سيد الناس (م.734ق.)، به كوشش ابراهيم محمد، بيروت، دار القلم، 1414ق؛ غرر الفوائد المجموعه: يحيي بن علي القرشي (م.662ق.)، به كوشش محمد خرشافي، بيروت، دار الكتب العلميه، 1417ق؛ المغازي: الواقدي (م.207ق.)، به كوشش مارسدن جونس، بيروت، اعلمي، 1409ق.

 

حسين قاضي‌خاني

 

 


[1]. الاستيعاب، ج4، ص1628.

[2]. جمهرة انساب العرب، ص336-337.

[3]. الاستيعاب، ج2، ص795.

[4]. الاستيعاب، ج4، ص1628؛ اسد الغابه، ج5، ص65؛ غرر الفوائد، ص336.

[5]. الاستيعاب، ج4، ص1628؛ غرر الفوائد، ص336.

[6]. الطبقات، ج3، ص365؛ الاستيعاب، ج4، ص1628.

[7]. الاستيعاب، ج2، ص795؛ ج4، ص1628؛ اسد الغابه، ج3، ص22.

[8]. الاكمال، ج2، ص321.

[9]. الاصابه، ج4، ص590.

[10]. الانساب، ج2، ص111.

[11]. الاستيعاب، ج2، ص795؛ اسد الغابه، ج3، ص22.

[12]. الاستيعاب، ج2، ص795.

[13]. اسد الغابه، ج3، ص22.

[14]. الاستيعاب، ج2، ص795.

[15]. جمهرة انساب العرب، ص337؛ الانساب، ج2، ص111.

[16]. الطبقات، ج3، ص365؛ الاصابه، ج7، ص72.

[17]. المغازي، ج1، ص160؛ السيرة النبويه، ج1، ص689؛ تاريخ خليفه، ص29.

[18]. الطبقات، ج3، ص365؛ الدرر، ص128؛ جوامع السيره، ص99.

[19]. جمهرة انساب العرب، ص332-337.

[20]. السيرة النبويه، ج1، ص689؛ جوامع السيره، ص99.

[21]. السيرة النبويه، ج1، ص689؛ الطبقات، ج3، ص365؛ الروض الانف، ج5، ص268.

[22]. انساب الاشراف، ج1، ص402؛ جوامع السيره، ص99.

[23]. الطبقات، ج3، ص365.

[24]. السيرة النبويه، ج2، ص123؛ عيون الاثر، ج1، ص324؛ البداية ‌و النهايه، ج3، ص325.

[25]. الانساب، ج2، ص111.

[26]. الاستيعاب، ج2، ص795.

[27]. السيرة النبويه، ج1، ص689؛ الطبقات، ج3، ص365؛ جمهرة انساب العرب، ص337.

[28]. الانساب، ج2، ص111.

[29]. الطبقات، ج3، ص365.

[30]. تقريب التهذيب، ص631.

 




نظرات کاربران