ابوحذیفه مخزومی ابوحذیفه مخزومی ابوحذیفه مخزومی بعثه مقام معظم رهبری در گپ بعثه مقام معظم رهبری در سروش بعثه مقام معظم رهبری در بله
ابوحذیفه مخزومی ابوحذیفه مخزومی ابوحذیفه مخزومی ابوحذیفه مخزومی ابوحذیفه مخزومی

ابوحذیفه مخزومی

 ازسران قریش در روزگار جاهلی، اثرگذار در برخی رویدادهای مکه   ابوحذیفه مهشم[1] / مهاشم[2] بن مغیرة بن عبدالله بن عمر از تیره بنی‌‌مخزوم از قبیله قریش است.[3] از تاریخ ولادت وی خبری در دست نیست. مهم‌ترین رخداد تاریخی که اب

 ازسران قريش در روزگار جاهلي، اثرگذار در برخي رويدادهاي مكه

 

ابوحذيفه مهشم[1] / مهاشم[2] بن مغيرة بن عبدالله بن عمر از تيره بني‌‌مخزوم از قبيله قريش است.[3] از تاريخ ولادت وي خبري در دست نيست.

مهم‌ترين رخداد تاريخي كه ابوحذيفه در آن نقش داشته، نصب حجرالاسود به‌ دست رسول اكرم(صل الله عليه و اله) است كه 15[4] يا 5[5] سال پيش از بعثت ايشان اتفاق افتاد.[6] كعبه در جريان سيل[7] يا آتش‌سوزي[8] ويران شد و در مشاجره سران قريش بر سر نصب حجرالاسود پس از بازسازي كعبه[9]، ابواميه و بر پايه گزارشي، ابوحذيفة بن مغيره[10] پيشنهاد كرد نخستين كسي كه از دَرِ بني‌‌شيبه[11] وارد مي‌شود، حَكَم گردد و رأي او پذيرفته شود. در اين هنگام، رسول خدا(صل الله عليه و اله) وارد شد. آنان داوري ايشان را پذيرفتند.

 

پيامبراكرم(صل الله عليه و اله) عباي خويش را گسترانيد و حجرالاسود را بر آن نهاد. آن‌گاه به هر يك از سران قريش فرمود تا گوشه‌اي از عبا را بگيرد. ابوحذيفة بن مغيره همراه سه تن ديگر، عتبة بن ربيعه از بني‌عبد شمس و اسود بن عبدالمطلب از بني‌اسد بن عبدالعزي و قيس بن عدي از بني‌سهم، چهار گوشه عباي ايشان راگرفتند وآن را از زمين بلند كردند. آن‌گاه كه سنگ به محل نصب نزديك شد، پيامبر سنگ را برداشت و در جاي خود نصب كرد و بدين ترتيب غائله پايان يافت.[12]

 

بر پايه گزارشي، ابوحذيفه نخستين كسي بود كه پيشنهاد كرد درِ كعبه را به قدري از سطح زمين بالا برند كه ورود افراد تحت نظارت درآيد تا نتوانند بدون نردبان به آن وارد شوند و هركس برخلاف ميل آنان خواست وارد كعبه شود، او را با تير بزنند تا مايه عبرت ديگران گردد؛ و نيز از نفوذ سيلاب به درون كعبه جلوگيري كند.[13] گويند: قريش پيشنهاد ابوحذيفه را پذيرفتند.[14] برخي اين واقعه را همزمان با ماجراي نصب حجرالاسود دانسته‌اند.[15] سميه، مادر عمار، نخستين شهيد بانوي اسلام ،كنيز ابوحذيفه بود كه به دست او به ازدواج ياسر درآمد كه در پي آمدن از يمن به مكه، هم‌پيمان وي شده بود. با تولد عمار، سميه آزاد شد.[16]

 

در زمان مرگ ابوحذيفه اختلاف است. برخي مرگ او را پيش از اسلام دانسته‌اند[17]؛ ولي از شأن نزول بعضي از آيات برمي‌آيد كه وي در زمان ظهور اسلام زنده بوده و اسلام نياورده است. ذيل آيه {أَفَمَن يَعلَمُ أَنَّمَا أُنزِلَ إِلَيكَ مِن رَبِّكَ الحَقُّ كَمَن هُوَ أَعمَي} (رعد/13، 19) آورده‌اند كه مراد از «اَعمَي» ابوحذيفه است.[18] بعضي از گزارش‌ها، نازل شدن آيه {فَأَمَّا الإنسَانُ إِذَا مَا ابتَلاهُ رَبُّهُ فَأَكرَمَهُ وَنَعَّمَهُ فَيَقُولُ رَبِّي أَكرَمَنِ}[19] (فجر/98، 15) را نيز درباره او مي‌دانند. اين آيه انسان را بدين سبب كه رفاه و آسايش را ملاك كرامتش نزد خداوند مي‌داند، نكوهيده است.[20] همين موضوع ذيل آيات 12 يونس/10[21] و 7-9 زمر/39 نيز درباره ابوحذيفه ياد شده است.[22]

 

هاشم[23] / هشام[24] بن ابي‌‌حذيفه از همراهان جعفر بن ابي‌طالب در هجرت به حبشه بود.[25] البته برخي او را از مشركان كشته شده در بَدر يا اُحُد شمرده‌اند.[26] يكي ديگر از فرزندان او به نام اميّه در نبرد اُحد به‌ دست اميرمؤمنان7 كشته شد.[27]

 

منابع

اخبار مكه: الازرقي (م.248ق.)، بيروت، دار الاندلس، 1416ق؛ الاستيعاب: ابن عبدالبر (م.463ق.)، به كوشش علي محمد و ديگران، بيروت، دار الكتب العلميه، 1415ق؛ اسد الغابه: ابن اثير علي بن محمد الجزري (م.630ق.)، بيروت، دار الفكر، 1409ق؛ امتاع الاسماع: المقريزي (م.845ق.)، به كوشش محمد عبدالحميد، بيروت، دار الكتب العلميه، 1420ق؛ انساب الاشراف: البلاذري (م.279ق.)، به كوشش زكار، بيروت، دار الفكر، 1417ق؛ تاريخ طبري (تاريخ الامم و الملوك): الطبري (م.310ق.)، به كوشش محمد ابوالفضل، بيروت، دار احياء التراث العربي؛ تاريخ اليعقوبي: احمد بن يعقوب (م.292ق.)، بيروت، دار صادر، 1415ق؛ تفسير ثعلبي (الكشف و البيان): الثعلبي (م.427ق.)، به كوشش ابن عاشور، بيروت، دار احياء التراث العربي، 1422ق؛ تفسير مقاتل بن سليمان: مقاتل بن سليمان (م.150ق.)، به كوشش عبدالله محمود شحاته، بيروت، التاريخ العربي، 1423ق؛ جمهرة انساب العرب: ابن حزم (م.456ق.)، به كوشش گروهي از علما، بيروت، دار الكتب العلميه، 1418ق؛ زاد المسير: ابن جوزي (م.597ق.)، به كوشش عبدالرزاق، بيروت، دار الكتاب العربي، 1422ق؛ سبل الهدي: محمد بن يوسف الصالحي (م.942ق.)، به كوشش عادل احمد و علي محمد، بيروت، دار الكتب العلميه، 1414ق؛ السيرة النبويه: ابن هشام (م.8-213ق.)، به كوشش السقاء و ديگران، بيروت، المكتبة العلميه؛ صبح الاعشي: قلقشندي (م.821ق.)، بيروت، دار الكتب العلميه؛ الطبقات الكبري: ابن سعد (م.230ق.)، به كوشش محمد عبدالقادر، بيروت، دار الكتب العلميه، 1418ق؛ فتح القدير: الشوكاني (م.1250ق.)، بيروت، دار المعرفه؛ فتوح البلدان: البلاذري (م.279ق.)، بيروت، دار الهلال، 1988م؛ الكافي: الكليني (م.329ق.)، به كوشش غفاري، تهران، دار الكتب الاسلاميه، 1375ش؛ الكشاف: الزمخشري (م.538ق.)، قم، بلاغت، 1415ق؛ مروج الذهب: المسعودي (م.346ق.)، به كوشش اسعد داغر، قم، دار الهجره، 1409ق؛ المغازي: الواقدي (م.207ق.)، به كوشش مارسدن جونس، بيروت، اعلمي، 1409ق؛ مناقب آل‌ ابي‌طالب: ابن شهر آشوب (م.588ق.)، به كوشش گروهي از اساتيد، نجف، المكتبة الحيدريه، 1376ق.

 

سيد محمد معلمي

 

 


[1]. انساب الاشراف، ج10، ص198؛ جمهرة انساب العرب، ص144.

[2]. تاريخ طبري، ج11، ص563.

[3]. انساب الاشراف، ج1، ص109؛ تاريخ طبري، ج11، ص563؛ جمهرة انساب العرب، ص144.

[4]. تاريخ يعقوبي، ج2، ص19-20.

[5]. الطبقات، ج1، ص116؛ انساب الاشراف، ج1، ص108؛ اسد الغابه، ج1، ص23-24.

[6]. اخبار مكه، ج1، ص173؛ مروج الذهب، ج2، ص272-273؛ الكافي، ج4، ص217-218.

[7]. انساب الاشراف، ج1، ص108؛ مروج الذهب، ج2، ص271؛ اسد الغابه، ج1، ص24.

[8]. اخبار مكه، ج1، ص160؛ تاريخ يعقوبي، ج2، ص19.

[9]. الطبقات، ج1، ص116.

[10]. انساب الاشراف، ج10، ص198؛ اسد الغابه، ج1، ص24.

[11]. الطبقات، ج1، ص116؛ انساب الاشراف، ج1، ص109؛ مروج الذهب، ج2، ص272.

[12]. اخبار مكه، ج1، ص173؛ تاريخ يعقوبي، ج2، ص19-20؛ الكافي، ج4، ص217-218؛ مروج الذهب، ج2، ص272.

[13]. اخبار مكه، ج1، ص163.

[14]. فتوح البلدان، ص55؛ صبح الاعشي، ج4، ص257.

[15]. اخبار مكه، ج1، ص163-164.

[16]. الطبقات، ج3، ص186؛ ج4، ص101؛ تاريخ طبري، ج11، ص563.

[17]. نك: الطبقات، ج3، ص186؛ ج4، ص101.

[18]. تفسير مقاتل، ج2، ص375.

[19]. زاد المسير، ج4، ص443؛ فتح القدير، ج5، ص534.

[20]. زاد المسير، ج4، ص443؛ التفسير الكبير، ج31، ص156.

[21]. زاد المسير، ج2، ص319.

[22]. تفسير ثعلبي، ج8، ص224؛ الكشاف، ج4، ص117.

[23]. الطبقات، ج4، ص100؛ انساب الاشراف، ج1، ص236-237؛ سبل الهدي، ج2، ص406.

[24]. الاستيعاب، ج4، ص1538؛ اسد الغابه، ج4، ص622.

[25]. انساب الاشراف، ج1، ص236-237؛ جمهرة انساب العرب، ص146؛ الاستيعاب، ج4، ص1538.

[26]. السيرة النبويه، ج1، ص715؛ مناقب، ج1، ص354.

[27]. المغازي، ج1، ص308؛ انساب الاشراف، ج1، ص398، 407؛ امتاع الاسماع، ج1، ص164.

 




نظرات کاربران