ابوعبدالله طبری
محدث و مفتی ایرانی مکه، ملقب به امام الحرمین ابوعبدالله حسین بن علی بن حسین، مشهور به طبری[1] در سال 418ق.[2] در آمل طبرستان[3] زاده شد و در دهه آخر شعبان سال 498ق. در 80 سالگی در مکه معظمه درگذشت.[4] از مدفن وی در منابع ذکری به میان نی
محدث و مفتي ايراني مكه، ملقب به امام الحرمين
ابوعبدالله حسين بن علي بن حسين، مشهور به طبري[1] در سال 418ق.[2] در آمل طبرستان[3] زاده شد و در دهه آخر شعبان سال 498ق. در 80 سالگي در مكه معظمه درگذشت.[4] از مدفن وي در منابع ذكري به ميان نيامده است.
وي به سال 439ق. در 21 سالگي از آمل به نيشابور كوچ كرد و در آنجا فقه را نزد ناصر بن حسين عُمَري مروْزِي (م.444ق.) فراگرفت[5] و پس از مهاجرت به بغداد كه زمان آن دانسته نيست، فقه را از قاضي ابوطيب طبري[6]، صحيح بخاري را از عبدالغافر بن محمد، صحيح مُسلم را از عبدالغافر فارسي و ديگر كتب روايي را از دانشوراني چون ابوحفص بن مسرور، ابوعثمان صابوني و كريمه مروزيه[7] سماع كرد و به جايگاهي ممتاز در فقه، حديث و اصول رسيد.
طبري در سال 483ق. در نظاميه بغداد پس از ابوالقاسم دبوسي (م.482ق.) تدريس را آغاز كرد. آنگاه همراه ابومحمد الفامي (م.500ق.) يك روز در ميان، در آنجا به تدريس پرداخت. چون غزّالي (م.505ق.) به نظاميه قدم گذاشت، آنان به احترام او تدريس را رها كردند. طبري در سال 489ق. كه غزالي (م.505ق.) نظاميه را ترك كرد، ديگر بار تدريس را از سر گرفت. سپس در سال 492ق. بغداد را به مقصد اصفهان ترك كرد.[8]
ابوعبدالله شافعي مذهب بود و به مسلك اشعري نيز آشنايي كامل داشت[9] و بر پايه نقلي داراي عقيده اشعري بود.[10] تنها اثر مشهور بر جاي مانده از او العدّه است كه شرحي بر الابانه اثر فوراني در فروع فقه شافعي است.[11]
طبري و حج
مهمترين بخش زندگي ابوعبدالله طبري، سفر او به مكه و اقامت حدود 30 ساله وي در آنجاست. او به سبب اين اقامت طولاني و همجواري با خانه خدا، عنوان «امام الحرمين*»[12] را دريافت كرد و حاصل سالها تحصيل در حوزههاي گوناگون فقه، اصول و حديث را در قالب تدريس، فتوا، نقل روايت و املاء ارائه نمود.[13] بدين روي، او را محدّث، فقيه و مفتي مكه لقب دادهاند.[14] گروههاي بسيار در مكه از وي فقه آموختند و كساني همچون اسماعيل حافظ، ابوطاهر سلفي، ابوغالب ماوردي، ابوعلي بن سُكَّره، اسماعيل تميمي، رزين عبدري، قاضي ابوبكر بن عربي، وجيه شحّامي و احمد بن محمد عباسي از او حديث نقل كردند.[15]
ميان طبري و هياج بن عبيد و حنبليان اهل سنت، در مكه فتنهها و تيرگيهايي پديد آمد[16] و در پي شكايت شيعيان به امير مكه، هياج به دستور وي تازيانه خورد. به نقل ذهبي (م.748ق.) او در مكه داراي خانداني بوده است.[17]
منابع
تاريخ الاسلام: الذهبي (م.748ق.)، به كوشش عمر عبدالسلام، بيروت، دار الكتاب العربي، 1415ق؛ سير اعلام النبلاء: الذهبي (م.748ق.)، به كوشش الارنؤوط، بيروت، الرساله، 1406ق؛ شذرات الذهب: عبدالحي بن عماد (م.1089ق.)، به كوشش الارنؤوط و ديگران، دار ابن كثير، دمشق، 1406ق.؛ طبقات الشافعية الكبري: تاج الدين السبكي (م.771ق.)، به كوشش الحلو و ديگران، هجر للطباعة و النشر، 1413ق؛ طبقات الشافعيه: ابن قاضي شهبة الدمشقي (م.851ق.) به كوشش الحافظ عبدالعليم خان، بيروت، عالم الكتب، 1407ق؛ العبر في خبر من غبر: الذهبي (م 748 ق)، به كوشش محمد السعيد، بيروت، دار الكتب العلميه؛ معجم المؤلفين: عمر رضا كحاله، بيروت، التراث العربي؛ موسوعة طبقات الفقهاء: اللجنة العلمية في مؤسسة الامام الصادق عليه السلام، مؤسسة الامام الصادق عليه السلام، قم، 1418ق؛ الوافي بالوفيات: خليل بن ايبك الصّفدي (م.764ق.)، بيروت، دار النشر، 1411ق.
علي اصغر احمدي
[1]. سير اعلام النبلاء، ج19، ص203؛ الوافي بالوفيات، ج13، ص11؛ طبقات الشافعيه، ج1، ص263.
[2]. تاريخ الاسلام، ج34، ص276؛ طبقات الشافعيه، ج1، ص263؛ موسوعة طبقات الفقهاء، ج5، ص110.
[3]. سير اعلام النبلاء، ج19، ص203؛ تاريخ الاسلام، ج34، ص276؛ موسوعة طبقات الفقهاء، ج5، ص110.
[4]. سير اعلام النبلاء، ج19، ص204؛ طبقات الشافعيه، ج1، ص263؛ شذرات الذهب، ج3، ص408.
[5]. تاريخ الاسلام، ج34، ص276؛ طبقات الشافعيه، ج1، ص263؛ ج4، ص350.
[6]. طبقات الشافعيه، ج1، ص263-264؛ ج4، ص350؛ شذرات الذهب، ج3، ص408.
[7]. سير اعلام النبلاء، ج19، ص203؛ موسوعة طبقات الفقهاء، ج5، ص110.
[8]. طبقات الشافعيه، ج4، ص350.
[9]. العبر، ج2، ص377؛ سير اعلام النبلاء، ج19، ص203-204.
[10]. طبقات الشافعيه، ج4، ص350.
[11]. طبقات الشافعيه، ج1، ص264؛ ج4، ص349؛ شذرات الذهب، ج3، ص408.
[12]. تاريخ الاسلام، ج34، ص276.
[13]. طبقات الشافعيه، ج1، ص264؛ شذرات الذهب، ج3، ص408.
[14]. العبر، ج2، ص377؛ معجم المؤلفين، ج4، ص29.
[15]. سير اعلام النبلاء، ج19، ص203-204؛ تاريخ الاسلام، ج34، ص276-277؛ موسوعة طبقات الفقهاء، ج5، ص110.
[16]. تاريخ الاسلام، ج34، ص277؛ طبقات الشافعيه، ج4، ص350؛ شذرات الذهب، ج3، ص408.
[17]. تاريخ الاسلام، ج34، ص276.