احجار الزیت احجار الزیت احجار الزیت بعثه مقام معظم رهبری در گپ بعثه مقام معظم رهبری در سروش بعثه مقام معظم رهبری در بله
احجار الزیت احجار الزیت احجار الزیت احجار الزیت احجار الزیت

احجار الزیت

 محلی در مدینه، جایگاه رویدادهای گوناگون احجار الزیت مکانی معروف در شهر مدینه، نزدیک محله زوراء[1] و بازار مدینه[2] بر دامنه کوه سَلْع[3] و غرب مسجد نبوی[4]، برابر باب السلام[5] بوده است. اردوگاه نظامی نیز در همین منطقه قرار داشت.[6] در سبب نام&zw

 محلي در مدينه، جايگاه رويدادهاي گوناگون

احجار الزيت مكاني معروف در شهر مدينه، نزديك محله زوراء[1] و بازار مدينه[2] بر دامنه كوه سَلْع[3] و غرب مسجد نبوي[4]، برابر باب السلام[5] بوده است. اردوگاه نظامي نيز در همين منطقه قرار داشت.[6] در سبب نام‌گذاري اين مكان دو سخن در دست است: در آن‌جا سنگ‌هايي بوده كه ظرف‌هاي روغن بر آن مي‌نهادند[7]؛ و نيز روايت شده كه در اين مكان، براي پيامبر از سنگي روغن تراويد.[8] به‌ رغم شهرت و اهميت احجار الزيت در تاريخ مدينه، اطلاعات چندان از آن در دست نيست.

 

احجار الزيت در عهد پيامبر(صلي الله عليه و آله) جايگاه برگزاري دعا و نماز باران بود[9] و از همين رو آن را «موضع الاستسقاء» نيز گفته‌اند.

 

بر پايه سخني در سال پنجم ق. آن‌گاه كه يهود بني‌قريظه به مجازات محكوم شدند، پيامبر(صلي الله عليه و آله) دستور داد از برابر خانه ابوجهم عدوي تا احجار الزيت گودال‌هايي براي دفن كشته‌هاي بني‌قريظه حفر شود.[10] بر اساس خبري، دحيه كلبي* روز جمعه از شام همراه كالاهاي مورد نياز مردم وارد بازار احجار الزيت شد و مسلمانان حاضر در مسجدالنبي كه به سخنان پيامبر(صلي الله عليه و آله) گوش مي‌دادند، با آگاهي از ورود دحيه، جز شماري اندك، مسجد را ترك كردند و به احجار الزيت رفتند. در پي آن، آيه {وَإِذَا رَأَوْا تِجَارَةً...} (جمعه/62، 11) براي نكوهش آنان فرود آمد.[11]

 

در سال 35ق. آن‌گاه كه معترضان كوفي، بصري و مصري در مدينه ازدحام كردند و خواستار كناره‌گيري خليفه سوم شدند، علي(عليه السلام) در احجار الزيت بود و شورشيان، به ويژه مصريان، به او مراجعه مي‌كردند.[12] امام بر سر آن‌ها فرياد زد و آنان را از خود راند[13]؛ گويا آن‌ها را از انجام كارهاي جبران‌ناپذير  برحذر مي‌داشت. وي همچنان در احجار الزيت بود كه خبر كشته شدن خليفه را شنيد. در اين حال، دستان خود را به آسمان بلند كرد و از دخالت در ريختن خون عثمان نزد خداوند تبري جست.[14]

 

محمد بن عبدالله از نوادگان امام حسن(عليه السلام) نام‌آور به «نفس زكيه*» كه به سال 145ق. در مدينه ضدّ عباسيان قيام كرد، پس از رويارويي با سپاهيان منصور عباسي، همراه يارانش در احجار الزيت كشته شد.[15] بدين سبب از القاب او «قتيل احجار الزيت» است.[16] به گواهي تاريخ، امام صادق(عليه السلام)‌ در عهد امويان چند بار عبدالله بن حسن، پدر نفس زكيه، را از آرزوي خلافت فرزندش بيم داد و او را از اين كه شايد پسرش « قتيل احجار الزيت» باشد، آگاه كرد.[17] آورده‌اند كه محمد از سرانجام قيام خود آگاه بود و به عبدالله بن عامر سلمي يادآور شد: اگر ابري كه بالاي سَرِ ماست، بر ما ببارد، پيروزيم؛ و گر نه شكست خواهيم خورد و خون من در احجار الزيت ريخته خواهد شد.[18]

 

… منابع

اسد الغابه: ابن اثير علي بن محمد الجزري (م.630ق.)، بيروت، دار الفكر، 1409ق؛ الاصابه: ابن حجر العسقلاني (م.852ق.)، به كوشش علي محمد و ديگران، بيروت، دار الكتب العلميه، 1415ق؛ امتاع الاسماع: المقريزي (م.845ق.)، به كوشش محمد عبدالحميد، بيروت، دار الكتب العلميه، 1420ق؛ انساب الاشراف: البلاذري (م.279ق.)، به كوشش زكار، بيروت، دار الفكر، 1417ق؛ البداية و النهايه: ابن كثير (م.774ق.)، بيروت، مكتبة المعارف؛ تاريخ ابن خلدون: ابن خلدون (م.808ق.)، به كوشش خليل، بيروت، دار الفكر، 1408ق؛ تاريخ الاسلام و وفيات المشاهير: الذهبي (م.748ق.)، به كوشش عمر عبدالسلام، بيروت، دار الكتاب العربي، 1410ق؛ تاريخ طبري (تاريخ الامم و الملوك): الطبري (م.310ق.)، به كوشش محمد ابوالفضل، بيروت، دار احياء التراث العربي؛ تاريخ المدينة المنوره: ابن شبّة النميري (م.262ق.)، به كوشش شلتوت، قم، دار الفكر، 1410ق؛ تاريخ اليعقوبي: احمد بن يعقوب (م.292ق.)، بيروت، دار صادر، 1415ق؛ تجارب الامم: ابن مسكويه (م.421ق.)، به كوشش امامي، تهران، سروش، 1379ش؛ تفسير ثعلبي (الكشف و البيان): الثعلبي (م.427ق.)، به كوشش ابن عاشور، بيروت، دار احياء التراث العربي، 1422ق؛ دلائل النبوه: البيهقي (م.458ق.)، به كوشش عبدالمعطي، بيروت، دار الكتب العلميه، 1405ق؛ سبل الهدي: محمد بن يوسف الصالحي (م.942ق.)، به كوشش عادل احمد و علي محمد، بيروت، دار الكتب العلميه، 1414ق؛ الطبقات الكبري: ابن سعد (م.230ق.)، به كوشش محمد عبدالقادر، بيروت، دار الكتب العلميه، 1418ق؛ الفخري: ابن الطقطقي (م.709ق.)، به كوشش عبدالقادر، دار القلم العربي، بيروت، 1418ق؛ الكامل في التاريخ: ابن اثير علي بن محمد الجزري (م.630ق.)، بيروت، دار صادر، 1385ق؛ المجدي في انساب الطالبيين: علي بن محمد العلوي (م.709ق.)، به كوشش المهدوي، قم، مكتبة النجفي، 1409ق؛ مجمع البيان: الطبرسي (م.548ق.)، بيروت، دار المعرفه، 1406ق؛ مسند احمد: احمد بن حنبل (م.241ق.)، بيروت، دار صادر؛ المعالم الاثيره: محمد محمد حسن شراب، دمشق، دار القلم، 1411ق؛ معجم البلدان: ياقوت الحموي (م.626ق.)، بيروت، دار صادر، 1995م؛ معجم ما استعجم: عبدالله البكري (م.487ق.)، به كوشش مصطفي السقاء، بيروت، عالم الكتاب، 1403ق؛ المغازي: الواقدي (م.207ق.)، به كوشش مارسدن جونس، بيروت، اعلمي، 1409ق؛ مقاتل الطالبيين: ابن ابي‌الفرج الاصفهاني (م.356ق.)، به كوشش سيد احمد صقر، بيروت، دار المعرفه.

 

محمد حسن الهي‌زاده

 

 
[1]. معجم البلدان، ج1، ص109؛ سبل الهدي، ج8، ص336، 509.

[2]. دلائل النبوه، ج4، ص20؛ تاريخ الاسلام، ج2، ص315.

[3]. تاريخ طبري، ج7، ص589.

[4]. المعالم الاثيره، ص20.

[5]. سبل الهدي، ج8، ص336.

[6]. البداية و النهايه، ج7، ص174؛ تاريخ طبري، ج4، ص350؛ تاريخ الاسلام، ج3، ص439.

[7]. تاريخ المدينه، ج1، ص307.

[8]. معجم ما استعجم، ج2، ص426؛ المعالم الاثيره، ص136.

[9]. مسند احمد، ج5، ص223؛ معجم البلدان، ج1، ص109؛ اسد الغابه، ج1، ص45؛ ج5، ص245، 442؛ الاصابه، ج4، ص607.

[10]. المغازي، ج2، ص513؛ دلائل النبوه، ج4، ص20؛ تاريخ الاسلام، ج2، ص315.

[11]. تفسير ثعلبي، ج9، ص317؛ مجمع البيان، ج10، ص433.

[12]. تاريخ الاسلام، ج3، ص439؛ ج9، ص31؛ البداية و النهايه، ج7، ص170-174؛ تاريخ ابن خلدون، ج2، ص595.

[13]. تاريخ طبري، ج4، ص350؛ تجارب الامم، ج1، ص441؛ الكامل، ج3، ص159.

[14]. الطبقات، ج3، ص50، 60؛ انساب الاشراف، ج5، ص595؛ البداية و النهايه، ج7، ص193.

[15]. تاريخ طبري، ج7، ص589-590؛ تاريخ الاسلام، ج9، ص28-31؛ امتاع الاسماع، ج12، ص377.

[16]. الفخري، ص35؛ المجدي، ص186.

[17]. تاريخ يعقوبي، ج2، ص349؛ مقاتل الطالبيين، ص226.

[18]. تاريخ طبري، ج7، ص596؛ الكامل، ج5، ص554؛ امتاع الاسماع، ج12، ص377-378.

 




نظرات کاربران