الکرام بأخبار المسجدالحرام
از منابع مختصر تاریخ محلی مکه است که نویسنده در آن، افزون بر آگاهی‌های منابع پیشین، اطلاعات و دیده‌های شخصی خود در سده 11ق. را گرد آورده است.احمد بن محمد اسدی، تاریخ‌نگار، فقیه شافعی، مدرّس قرائت در مسجدالحرام، نحوی و شاعر[1]، از خاندانی با
از منابع مختصر تاريخ محلي مكه است كه نويسنده در آن، افزون بر آگاهيهاي منابع پيشين، اطلاعات و ديدههاي شخصي خود در سده 11ق. را گرد آورده است.احمد بن محمد اسدي، تاريخنگار، فقيه شافعي، مدرّس قرائت در مسجدالحرام، نحوي و شاعر[1]، از خانداني با اصالت يمني، در مكه زاده شد و رشد كرد. گويا نخست بار، پدربزرگش كه او نيز احمد نام داشته، از يمن به حجاز هجرت كرده و نسبت «يمني» كه به آنان دادهاند، از همين رو است. از زمان، چگونگي و سبب اين هجرت، اطلاعي در دست نيست. احمد بن محمد و پدرانش را «اسدي» نيز خواندهاند؛ زيرا به اسد بن عامر (م.188ق.) نسب ميبرند. او بخشي از تحصيلات خويش را نزد پدرش، محمد بن احمد اسدي عريشي (م.1060ق.) گذراند و نزد استاداني مانند محمد بن علان (م.1075ق.)[2] و علي بن عبدالقادر طبري (م.1070ق.) از مكهشناسان سرشناس آن دوره و صاحبان آثار گوناگون در اين زمينه، دانش آموخت.[3]
افزون بر اِخبار الكرام، آثاري ديگر نيز به احمد اسدي نسبت دادهاند[4]؛ از جمله إتحاف الكرام بفضائل الكعبة الغَرّاء و البلد الحرام[5] كه گويا اِخبار الكرام تفصيل همان كتاب است.
احمد اسدي در حدود 32 سالگي درگذشت. از مقدمه كتاب به قلم پسر او برميآيد كه اِخبارالكرام آخرين كتابش بوده و فرصت نيافته آن را كامل كند و پس از مرگ او پسرش بدين كار همت گمارده است. (ص38ـ39) نام و مشخصات پسر او دانسته نيست. گويا وي مدتي پس از مرگ پدر به تكميل اين كتاب پرداخته؛ زيرا منابع معاصر نويسنده و اندكي پس از او مانند خلاصة الاثر نوشته محمد امين محبّي (م.1111ق.) كه شرح احوال و آثار او را آوردهاند، از اين كتاب ياد نكردهاند.
منابع كتاب بيش از 70 اثر مكتوب هستند كه برخي اكنون موجود و بعضي مفقودند. نويسنده به ترتيب، از آثار ازرقي٭ (براي نمونه: ص47، 51، 81)، فأسي٭ (براي نمونه: ص147، 172، 181)، عزّ بن جماعه (براي نمونه: ص45، 61، 79) و محمد جار الله بن ظَهيره٭ (براي نمونه: ص57، 99) بيش از آثار ديگران سود جسته است. برخي منابع مانند اِفادة الاَنام نوشته عبدالله بن محمد غازي (م.1365ق.) بدين كتاب استناد كردهاند.[6]
نويسنده براي رعايت اختصار (نك: ص254ـ255) سند روايتها را نياورده و آن چه را از ديگر منابع نقل كرده، با تلخيص ياد نموده است. كتاب عنوانبندي ندارد و عناوين كتاب را مصحح به سليقه خويش برنهاده است. (ص25) موضوعات كتاب بيشتر همان موضوعات كتابهاي تاريخ محلي مكهاند: كعبه و فضيلت و نامها و طواف آن (ص40ـ73)، حجرالاسود و فضيلت آن و مباحثي درباره آن (ص73ـ74)، ركن يماني (ص75ـ80)، ملتزم (ص80ـ82)، مقام ابراهيم (ص82ـ83)، حِجر اسماعيل (ص85ـ89)، كرامات كعبه (ص89ـ114)، نوسازي و بازسازي كعبه (ص115ـ158)، پوشش، معطرسازي و اشياي كعبه (ص158ـ172)، مسجدالحرام و توسعهها و عمرانهاي آن (ص173ـ188)، منارهها و قبهها و برخي مباحث پيرامون مسجدالحرام (ص188ـ202)، شهر مكه و حرم (ص203ـ246) و گفتارهاي مربوط به آن مانند علت حرمت حرم (ص210ـ211)، اَنصاب حرم (ص211ـ212)، خانههاي مكه (ص225ـ227)، مساجد و كوهها (ص227ـ232) و آرامگاههاي مكه (ص233ـ236) و مكانها، مساجد و مقبرههاي نزديك حرم. (ص247ـ255)
افزون بر آگاهيهاي منابع پيشين، نويسنده برخي اطلاعات دوره خود را افزوده است؛ مانند ويژگيهاي اشياي درون كعبه در روزگار او (ص172)، شماره منارههاي مسجدالحرام در آن دوره كه بر پايه گزارش او هفت مناره بوده است (ص188ـ189)، چگونگي مقامات ائمه چهارگانه در مسجدالحرام و نمازگزاردن آنها در آن دوره (ص194ـ198)، سيل سال 1040ق. و بازسازي مهم و معروف كعبه در روزگار سلطان مراد (م.1049ق.). نويسنده در اين سالها كودك بوده و از اين رو، شرح بازسازي را از رساله استادش شيخ محمد بن علي بن علان گزارش كرده (ص148)، گرچه نام اين رساله را ياد نكرده است. با توجه به محتواي گزارش شده، آن كتاب انباء المؤيد الجليل مراد ببناء بيت الوهّاب الجواد است كه هنوز چاپ نشده است.[7] در منابع تاريخ محلي مكه، درباره بازسازي كعبه به دست عبدالله بن زبير٭ آوردهاند كه او كعبه را به طور كامل بازسازي كرده است.[8] اما به تصريح احمد اسدي، ماوردي (م.450ق.) در الاحكام السلطانيه (ص282ـ283) اين مطلب را ياد نموده و به پشتوانه نظر استادش محمد بن علان و او نيز با اتكا به استاد خود محمد حجاز شعراوي (م.1035ق.) اين سخن را رد كرده است. بر پايه ديدگاه آنان كه دليلي براي آن نياوردهاند، عبدالله بن زبير همه اركان، جز ركن حجر را بازسازي كرده است. (ص140ـ141)
در برخي گفتارهاي كتاب، نكتههايي با عنوان «فائده» و «فرع» به مسائل فقهي (ص59، 164ـ166)، كلامي و اعتقادي (ص63) و توضيح معناي روايتها (ص67) اختصاص يافته است. (براي نمونه: ص62ـ63، 164، 166)
چاپها: حافظ غلام مصطفي، نخستين بار اين كتاب را با استفاده از دو نسخه خطي تصحيح كرده و به سال 1985م. در انتشارات دار الصحوه قاهره در قطع جيبي و 266 صفحه به چاپ رسانده است. او در مقدمه، با آوردن زندگينامهاي از نويسنده، مزاياي كتاب را بازگفته و نسخههاي خطي ياد شده را معرفي كرده است.
[1]. نك: خلاصة الاثر، ج1، ص325؛ المختصر، ص72-73؛ معجم المؤلفين، ج2، ص81.
[2]. نك: ايضاح المكنون، ج1، ص15، 82، 100، 107، 114، 128، 189، 247، 388؛ التاريخ و المورخون، ص314ـ330.
[3]. خلاصة الاثر، ج4، ص33.
[4]. نك: معجم المؤلفين، ج2، ص81؛ هدية العارفين، ج1، ص160.
[5]. نك: التاريخ و المورخون، ص334-335.
[6]. نك: افادة الانام، ج1، ص139.
[7]. نك: التاريخ و المورخون، ص321.
[8]. نك: اخبار مكه، ازرقي، ج1، ص205-206؛ اخبار مكه، فاكهي، ج1، ص358؛ شفاء الغرام، ج1، ص100-101.