اخبار مکه ابن شَبَّه
از تواریخ محلی گمشده مکه، نگاشته عمر بن شَبَّه (173ـ262ق.) آگاهی‌های بسیاری از این کتاب به دست نیامده است. آن چه می‌دانیم، تنها گزارش‌ها و نصوصی کوتاه درباره تاریخ و رخدادهای مکه است. گویا این کتاب تا اوایل سده دهم ق. در دسترس تاری
از تواريخ محلي گمشده مكه، نگاشته عمر بن شَبَّه (173ـ262ق.)
آگاهيهاي بسياري از اين كتاب به دست نيامده است. آن چه ميدانيم، تنها گزارشها و نصوصي كوتاه درباره تاريخ و رخدادهاي مكه است. گويا اين كتاب تا اوايل سده دهم ق. در دسترس تاريخنگاران مكه بوده است؛ زيرا سمهودي (م.911ق.) به گونهاي كه نشان دهنده گزارش مستقيم و بيواسطه است، گزارشهايي مختصر از آن آورده است.[1]
ابن شبّه انبوهي از دانش و گزارش تاريخي و ادبي را از دانشوران برجسته مدينه و مناطق ديگر فراگرفت. بازتاب اين دانش در موسوعههايي مانند الاغاني و الاستيعاب نشان دهنده ارج و اهميت گزارشهاي او است. وي در رخدادها و ستيزهاي كلامي گرفتار شد و همراه ديگر محدثان و مخالفان نظريه خلق قرآن، وادار به خانهنشيني گشت.[2]
ابن نديم از دو اثر ابن شبه با عناوين كتاب مكه و امراء مكه نام ميبرد.[3] وي در جاي ديگر كه از تاريخ خط و كتابت عربي سخن گفته، دانستنيهاي مهمي از كتاب مكه ابن شبه درباره تاريخ نگارش عربي و آگاهي قريش از كتابت عربي آورده است.[4]
فأسي (م.832ق.) خبر داده كه گويا اين كتاب را ديده و آن را به كتاب ازرقي و فاكهي همانند دانسته است.[5] سخاوي (م.902ق.) نيز در كتابشناسي آثار مربوط به مكه، از اين كتاب نام برده و بدون اشاره به سخن فأسي، مدعي شده كه وي از اين اثر آگاهي نداشته است. در گزارش سخاوي، دو نكته ديگر نيز هست: نخست اينكه ابن فهد نسخهاي در يك جلد از اين كتاب دستنويس كرده و ديگر اينكه كتاب به شيوه و سبك اخبار مكه ازرقي و فاكهي نگارش يافته است.[6] نيز عز بن فهد از آن در دو جا بهره گرفته است: يكي در موضوع حكمراني عبدالله بن خالد بن اسيد قرشي بر مكه و ديگري حكومت خالد بن عبدالله قسري بر مكه.[7] ابن حجر (م.852ق.) در زندگينامه صحابه، از آگاهيهاي اين كتاب بهره جسته و 15 گزارش از آن آورده است. وي در اين گزارشها نام كتاب را اخبار مكه يا كتاب مكه ثبت كرده است.[8] سمهودي در وفاء الوفاء با موضوع مدينه و مكانهاي آن، در چند جا از اخبار مكه ابن شبّه گزارش كرده است.
وي ميافزايد كه بر خلاف مكه، هيچ خبر و حديثي در كراهت اقامت و مجاورت مدينه نيامده است.[9] گزارش سمهودي نشان ميدهد كه وي كتاب را ديده و بيواسطه از آن گزارش كرده است. نقل مستقيم ابن ظهيره (م.986ق.) از اين كتاب نشانهاي تقريبا روشن از دسترسي وي به كتاب است.[10] بر پايه اين گزارشها، ميتوان موضوع كتاب اخبار مكه ابن شبّه را تاريخ مكه و وصف مكانها، مساجد وكوههاي مكه، سيره نبوي، كعبه، حدود حرم، و خانهها و جغرافياي منازل مكه دانست.
منابع
اخبار المدينه: ابن زباله (م.199ق.)، به كوشش ابن سلامه، مركز بحوث و دراسات المدينه، 1424ق؛ الاصابه: ابن حجر العسقلاني (م.852ق.)، به كوشش علي معوض و عادل عبدالموجود، بيروت، دار الكتب العلميه، 1415ق؛ الاعلام: الزركلي (م.1396ق.)، بيروت، دار العلم للملايين، 1997م؛ بحث في نشأة علم التاريخ عند العرب: عبدالعزيز الدوري، بيروت، دار المشرق، 1993م؛ البداية و النهايه: ابن كثير (م.774ق.)، به كوشش علي محمد و عادل احمد، بيروت، دار الكتب العلميه، 1418ق؛ تاريخ المدينة المنوره: ابن شبّه (م.262ق.)، به كوشش شلتوت، قم، دار الفكر، 1410ق؛ تاريخ بغداد: الخطيب البغدادي (م.463ق.)، قاهره، دار الفكر؛ تاريخ نوشتههاي جغرافيايي در جهان اسلامي: ايگناتي يوليانوويچ كراچكوفسكي، ترجمه: پاينده، تهران، علمي و فرهنگي، 1379ش؛ التحفة اللطيفه: شمس الدين السخاوي (م.902ق.)، بيروت، دار الكتب العلميه، 1414ق؛ تهذيب الكمال في اسماء الرجال: المزي (م.742ق.)، به كوشش احمد علي و حسن احمد، بيروت، دار الفكر، 1414ق؛ الجرح و التعديل: ابن ابيحاتم الرازي (م.327ق.)، بيروت، دار الفكر، 1372ق؛ حجاز در صدر اسلام: صالح احمد العلي، ترجمه: آيتي، مشعر، 1375ش؛ درآمدي بر تاريخ اسلام در قرون وسطي: كلود كاهن، ترجمه: علوي، مشهد، بنياد پژوهشهاي اسلامي، 1370ش؛ سير اعلام النبلاء: الذهبي (م.748ق.)، به كوشش گروهي از محققان، بيروت، الرساله، 1413ق؛ شذرات الذهب: عبدالحي بن العماد (م.1089ق.)، به كوشش الارنؤوط، بيروت، دار ابن كثير، 1406ق؛ عمدة الاخبار: احمد بن عبدالحميد العباسي (قرن10)، به كوشش حمد الجاسر، المدينه، دار الكتب العلميه؛ الفوائد الثمينة من كتاب اخبار المدينه: السيد محمد رضا الحسيني، به كوشش الغفراني، تهران، مشعر، 1386ش؛ الفهرست: ابن نديم (م.438ق.)، به كوشش تجدد؛ فيض القدير: المناوي (م.1031ق.)، به كوشش احمد عبدالسلام، بيروت، دار الكتب العلميه، 1415ق؛ مجلة العرب (ماهنامه): رياض، المملكة السعوديه؛ مجموعة مؤلفات الشيخ الدويش (التوضيح المفيد لمسائل كتاب التوحيد): عبدالله بن محمد الدويش (م.1408ق.)، به كوشش المشيقح، دار العليان، 1411ق؛ معجم الادباء: ياقوت الحموي (م.626ق.)، بيروت، دار احياء التراث العربي، 1408ق؛ منابع تاريخ اسلام: رسول جعفريان، قم، انصاريان، 1387ش؛ المناسك و اماكن طرق الحج: ابواسحاق الحربي (م.285ق.)، به كوشش حمد الجاسر، رياض، دار اليمامه، 1401ق؛ نور علم (فصلنامه): قم، جامعه مدرسين حوزه علميه؛ وفاء الوفاء: السمهودي (م.911ق.)، به كوشش السامرائي، مؤسسة الفرقان، 1422ق؛ وفيات الاعيان: ابن خلكان (م.681ق.)، به كوشش احسان عباس، بيروت، دار صادر.
علي احمدي ميرآقا
[1]. وفاء الوفاء، ج1، ص125، 127.
[2]. تاريخ بغداد، ج11، ص209.
[3]. الفهرست، ص125؛ نك: حجاز در صدر اسلام، ص440.
[4]. الفهرست، ص8 .
[5]. العقد الثمين، ج1، ص10.
[6]. الاعلان بالتوبيخ، ص280.
[7]. غاية المرام، ج1، ص61، 211.
[8]. الاصابه، ج1، ص457، 603؛ ج2، ص33، 209، 475؛ ج3، ص451؛ ج4، ص63، 266، 356؛ ج5، ص99؛ ج7، ص199؛ تاريخ التراث العربي، ، مج1، ج2، ص205-206.
[9]. وفاء الوفاء، ج1، ص125، 127، 133؛ ج4، ص481.
[10]. الجامع اللطيف، ص25.
در مُثير العَزم[17] ابن جوزي كه حاوي مجموعه روايتهايي در مناسك و مسائل حج و فضيلتهاي كعبه است، در سه مورد از گزارشهاي عثمان بن ساج ياد شده است: 1. فضيلت حج پياده. 2. داستان بناي كعبه. 3. تكرار حديث اول در باب من يَكثُرُ الحج. در عُرَف الطيب[18] نيز دو حديث در فضيلت روزه ماه رمضان در مكه، از عثمان بن ساج روايت شده است. عبدالله غازي از نويسندگان سده چهاردهم ق. در كتاب پُربرگ اِفادة الاَنام٭ از ازرقي و فاكهي بهره جسته و مجموعهاي از گزارشهاي تاريخي عثمان بن ساج را از آنها برگرفته است.[19]
بر پايه مجموعه اين نقل شدهها از عثمان بن ساج، مي توان اخبار مكه وي را مشتمل
بر گزارشها و مباحثي دانست كه بيشتر مربوط به تاريخ كهن كعبه و بناهاي نخستين آن و
نيز وضعيت مكه در روزگار جاهليت و عقايد جاهلي درباره مناسك و احكام حج و
نخستين حكومتهاي مكه است. وي كمتر درباره دورههاي بعد و اوضاع مكه و كعبه پس از اسلام يا پس از پيامبر9 داوري كرده است. البته در گزارشهاي وي گفتارهايي درباره تفسير آيات حج و مباحث مربوط به كعبه و حج پس از اسلام هم آمده؛ اما اين مباحث بيشتر به شكل حاشيهاي در ميان گزارشهاي وي ازكعبه پيش از اسلام گنجانده شدهاند.
بر گزارشها و مباحثي دانست كه بيشتر مربوط به تاريخ كهن كعبه و بناهاي نخستين آن و
نيز وضعيت مكه در روزگار جاهليت و عقايد جاهلي درباره مناسك و احكام حج و
نخستين حكومتهاي مكه است. وي كمتر درباره دورههاي بعد و اوضاع مكه و كعبه پس از اسلام يا پس از پيامبر9 داوري كرده است. البته در گزارشهاي وي گفتارهايي درباره تفسير آيات حج و مباحث مربوط به كعبه و حج پس از اسلام هم آمده؛ اما اين مباحث بيشتر به شكل حاشيهاي در ميان گزارشهاي وي ازكعبه پيش از اسلام گنجانده شدهاند.
[1]. تاريخ التراث العربي، مج1، ج1، ص201.
[2]. اخبار مكه، فاكهي، ج1، ص64.
[3]. اخبار مكه، فاكهي، ج1، ص34.
[4]. التاريخ الكبير، ج6، ص227؛ تهذيب التهذيب، ج7، ص131.
[5]. تهذيب الكمال، ج12، ص465.
[6]. تهذيب الكمال، ج12، ص465.
[7]. تاريخ التراث العربي، مج1، ج1، ص201.
[8]. الثقات، ج8، ص449.
[9]. الجرح و التعديل، ج6، ص153، 162.
[10]. لسان الميزان، ج4، ص166.
[11]. تهذيب الكمال، ج12، ص465.
[12]. براي نمونه نك: اخبار مكه، ازرقي، ص35، 39، 74، 84، 90.
[13]. اخبار مكه، فاكهي، ج1، ص378-379.
[14]. اخبار مكه، فاكهي، ج1، ص405-435.
[15]. اخبار مكه، فاكهي، ج4، ص108-109، 268، 306.
[16]. المناسك، ص493- 494.
[17]. نك: مثير العزم الساكن، ج1، ص59، 409.
[18]. عرف الطيب، ص234.
[19]. افادة الانام، ج1، ص206، 216، 233، 288، 642.