اخبار مکه أزرَقی
کتابی کهن در تاریخ محلّی مکه، نگاشته محمد بن عبدالله بن احمد بن محمد غسّانی مشهور به ابوالولید أزرَقی مکی کتابشناسان، شرح‌حال‌نگاران و سیره‌نویسان با نام‌هایی گوناگون از این کتاب یاد کرده‌اند؛ همچون: أخبار مکه[1]، فضائل م
كتابي كهن در تاريخ محلّي مكه، نگاشته محمد بن عبدالله بن احمد بن محمد غسّاني مشهور به ابوالوليد أزرَقي مكي
كتابشناسان، شرححالنگاران و سيرهنويسان با نامهايي گوناگون از اين كتاب ياد كردهاند؛ همچون: أخبار مكه[1]، فضائل مكه[2]، تاريخ ازرقي[3]، اخبار مكة المشرفه، كتاب فضائل الكعبه[4]، كتاب مكة و اخبارها وجبالها و اوديتها[5] و اخبار مكة و ما جاء فيها من الآثار كه نام نسخه چاپ شده آن است.
نويسنده كتاب، از محدّثان، تاريخنگاران و سيرهنويسان شافعي سده سوم ق. و پدربزرگش، احمد بن محمد ازرقي(به احتمال م. 217/222ق.)[6] از محدثان ثقة اهل سنت بود[7] و گفتهاند نخستين دانشوري بود كه درباره مكه دانستنيهايي گرد آورد.[8] نسب احمد بن محمد، در آغاز نخستين گزارش اخبار مكه به ابوشِمر غسّاني ازرقي ميرسد.[9] احمد بن محمد از داود بن عبدالرحمن، سفيان بن عيينه، مالك بن انس و فُضَيل بن عَياض و كساني همچون امام شافعي روايت كرده است.[10] محدثان سرشناس اهل سنت، همانند بخاري و ابوجعفر ترمذي، از او روايت كردهاند.[11] ابوالوليد ازرقي نزد شيوخ مكه مانند پدر بزرگش و محمد بن يحيي بن ابوعمر عدني (م.243ق.) كه او نيز نزد اهل سنت موثق است[12]، حديث شنيده و كساني همچون اسحاق بن احمد خُزاعي، محمد بن نافع خزاعي و ابراهيم بن عبدالصمد هاشمي از او روايت كردهاند.[13] تاريخ دقيق تولد او معلوم نيست و در اين زمينه سخنان گوناگون گفتهاند. درباره تاريخ وفات او نيز سخنهايي گفتهاند كه با يكديگر همخواني ندارند.[14] به احتمال قوي، وي در حدود نيمه سده سوم ق. درگذشته است. (نك: اخبار مكه، ج1، ص12ـ13، «مقدمه»)[15] شرححالنامههاي متقدم، زندگينامه و آثار او را نياوردهاند و تنها متأخران به او پرداختهاند. از اين رو، زندگي و شرح حال او چندان شناخته نيست. تنها اثري كه از او بر جاي مانده، همين كتاب است.
اهميت كتاب: اخبار مكه كهنترين كتاب موجود درباره مكه و در شمار منابع اصلي بسياري از آثار تاريخي در اين موضوع است. منابع شيعه[16] و سني[17] از اين اثر گزارش كردهاند. ويژگيهايي مانند مكي بودن نويسنده و پدران او، آگاهي نزديك و گستردهاش درباره موضوع، همراه بودن گزارشها با اسناد، و اشتمال كتاب بر مسائل و موضوعات گوناگون تاريخي و جغرافيايي و فقهي و كلامي موجب شده است تا اين اثر همواره مرجعي مهم براي آثار تاريخي و جغرافيايي به شمار آيد.
ابوالوليد ازرقي بيشتر روايتها را، جز آنجا كه خود نقل كرده، با سلسله اسناد راويان همراه ساخته و بسياري از رواياتش از احمد بن محمد بن وليد است. فزوني اين دسته از گزارشها به حدي است كه برخي گمان كردهاند اين كتاب از احمد بن محمد ازرقي است و نوادهاش ابوالوليد بر آن مطالبي افزوده يا تنها ترتيب و تبويب كتاب از او است.[18]
كتاب ابوالوليد ازرقي، سرمشق و دستمايهاي براي آثار مستقل ديگر بوده و برخي كتابهاي بعد در موضوع مكه، حتي در ترتيب ابواب و موضوعات، از اين اثر پيروي و كار ازرقي را كامل كردند.[19] بسياري از گزارشهاي اين كتاب به عبدالله بن عباس (م.68ق.) و شاگردان او كه آگاهيهاي تاريخي بسيار از مكه داشتهاند و نيز ابن اسحاق (م.151ق.)، عثمان بن ساج (م.180ق.) و واقدي (م.207ق.) ميرسد.[20] سزگين بر اين باور است كه ازرقي هنگام تأليف كتاب خويش، از آثار مكتوب اين تاريخنگاران در موضوع مكه كه اينك در دسترس نيستند، سود جسته است؛ مانند اخبار مكه واقدي و اخبار مكه عثمان بن ساج.[21] اگر اين حدس درست باشد، اهميت اخبار مكه ازرقي دو چندان ميشود؛ زيرا تنها راه آگاهي از مطالب آن كتابها است.
برخي مؤلفان با كاهش و افزايش و تصرفاتي در كتاب اخبار مكه آثاري مستقل پديد آوردهاند. از جمله آنان، سعدالله يا سعد الدين بن عمر اسفرايني مكي از دانشوران سده هشتم ق. است كه كتاب زبدة الاعمال و خلاصة الافعال را همينگونه پديد آورده است.[22] بخش نخست كتاب او از تلخيص اخبار مكه تأليف يافته است. اسفرايني مباحث تاريخي كتاب ازرقي را فرونهاده و بيشتر به مباحثي درباره فضيلتهاي حج و عمره و امور مربوط بدان پرداخته است. همچنين يحيي بن محمد كرماني به سال 821ق. اسناد اخبار مكه را حذف كرده و كتابي با نام مختصر تاريخ مكة المشرفه پديد آورده است. (نك: ص19)كتاب تاريخ مكة المشرفة و المسجدالحرام و المدينة الشريفة و القبر الشريف، نوشته ابن ضياء مكي از دانشوران سده نهم ق. نيز ماجرايي همانند كتاب كرماني دارد. عبدالملك بن احمد انصاري از فقيهان شافعي سده هشتم ق. اخبار مكه ازرقي را به نظم درآورده است. (همان)[23]
كتاب اخبار مكه بر پايه معيارهاي حديثشناسي اهل سنت، مشتمل بر اسانيد صحيح است. از اين رو، در شمار كتابهاي درسي طلاب علوم ديني مكه جاي گرفته و در حلقههاي درسي مسجدالحرام تدريس ميشود.[24]
محمد بن اسحاق فاكهي (م. حدود 272/279ق.) محدث و تاريخنگار همروزگار ازرقي نيز كتابي با عنوان اخبار مكة في قديم الدهر و حديثه٭ نگاشته كه كهنترين اثر پس از كتاب ازرقي است. مباحث مشترك فراواني ميان دو كتاب يافت ميشود؛ ولي او از ازرقي ياد نكرده است. فاكهي اهل مكه و سالها پس از ازرقي زنده بوده و ازرقي و كتابش در روزگار او شهرت داشتهاند. با اين حال، فاكهي تنها از جدّ ازرقي، احمد بن محمد، ياد كرده و گزارشهايي را بدون واسطه نوادهاش از او آورده است. (نك: ج1، ص32، 360؛ ج3، ص28، 32، 277؛ ج4، ص127 ـ 128) ممكن است هر دو نويسنده از منبع يا منابعي مشترك سود برده باشند؛ ولي احتمال اقتباس فاكهي از ازرقي را نميتوان ناديده گرفت.[25] وستنفلد، نخستين مصحح كتاب، باور دارد كه اخبار مكه فاكهي بيشتر برگرفته از اين كتاب است؛ اگر چه فاكهي از ازرقي و كتاب او ياد نكرده است.[26] پس از اخبار مكه ازرقي و فاكهي، مهمترين اثر، شفاء الغرام بأخبار البلد الحرام٭ نوشته تقي الدين فأسي مكي (م.832ق.) است كه بسياري از مطالب آن به گفته مؤلف، برگرفته از كتاب ازرقي است.[27]
محتوا: در اخبار مكه نمايي از پيشينه مذهبي، اجتماعي، سياسي، قضايي و معماري مردم مكه از آغاز تا روزگار زندگاني نويسنده آمده است. ازرقي از موضوعات بسيار سخن گفته كه همه به گونهاي با كعبه پيوند دارند. آگاهيهاي ازرقي از مكانها و اشياي مكه و كعبه بسيار دقيق و سودمندند. او ويژگيها، حدود و مساحت جايهاي مقدس و متبرك مكه و اشياي مربوط به كعبه را با جزئيات مشخص كرده است. پارهاي از آگاهيهاي او مربوط به مكانهايي است كه در آغاز اسلام رويدادهايي مهم در آنها رخ داده و امروز از آنها اثري نيست؛ زيرا دستخوش ويرانيهاي دهههاي اخير گشتهاند؛ همچون خانه حضرت خديجه3.( ج2، ص199) منبع برخي گزارشهاي اين اثر، ديدههاي خوداو است. از محتواي اين گزارشها برميآيد كه بسيار تلاش نموده و اندازه و مساحت برخي اشيا و مكانها را خود محاسبه كرده است. (نك: ج2، ص81ـ82) ازرقي گزارش خويش را از هنگامي آغاز ميكند كه حضرت آدم(عليه السلام) به زمين هبوط ميكند و خانه كعبه بنا ميشود. او به مباحث و موضوعات فراوان درباره مكه ميپردازد و رويدادهايي را كه تا زمانه او بر آن سرزمين مقدّس گذشته، يك به يك بازميگويد. دو راوي كتاب، اسحاق بن احمد بن نافع خزاعي (م.308ق.) و برادر زادهاش محمد بن نافع بن احمد بن نافع خزاعي (زنده به سال 350ق.) آگاهيهاي دوره خود را نيز بر آن افزودهاند. (نك: ج1، ص16ـ17، «مقدمه»)
هر چند گزارشهاي كتاب مستند هستند، برخي در داستانها و اسطورههاي روزگار جاهليت ريشه دارند؛ همانند قصه زني از جنيان و فرزند او در مكه. (ج2، ص15ـ16)
مطالب اخبار مكه ازرقي عنوان ندارند و عنوانهاي اثر از مصحح هستند كه بدين وسيله كتاب را به فصلهاي كوتاه و بلند تقسيم كرده است. مهمترين مباحث كتاب عبارتند از:
1. كعبه پيش از آفرينش آسمانها و زمين. برخي گزارشهاي اين مبحث معنايي روشن ندارند؛ از قبيل روي آب بودن كعبه مانند حباب 40 سال پيش از آفرينش آسمانها و زمين (ج1، ص31ـ32). در ادامه، از اين سرخطها سخن رفته است: ساخت و سازهاي كعبه به دست فرشتگان و حضرت آدم(عليه السلام) و فرزندانش، پيشينه سنت طواف و طواف فرشتگان و آدم(عليه السلام)، طوفان نوح(عليه السلام) و كعبه، بيت المعمور٭ و وجه تسميه آن و اينكه مثال كعبه است در آسمان، بازسازي كعبه به دست ابراهيم(عليه السلام) و سكنا گزيدن هاجر و اسماعيل8 در سرزمين مكه، فرود آمدن جُرْهُميان در حرم، حج ابراهيم(عليه السلام)، تفسير آيه مبارك 26 حجّ/22 و مقصود از «بيت» در اين آيه و گفتار در اينكه آيا كعبه از بيت المقدس برتر است، فضيلتها و بركتهاي شهر مكه، و دعاي حضرت ابراهيم(عليه السلام) براي اين شهر مقدس. (ج1، ص31ـ80)
2. پيشينه توليت كعبه و كساني كه پس از اسماعيل(عليه السلام) و فرزندانش اين منصب را بر عهده گرفتند، حِجْر و كساني كه در آن دفن شدهاند، بازسازي كعبه پس از سيل به دست جرهميان و پردهداري و فرجام آنان، پيشينه بت و بتپرستي در مكه و اينكه عمرو بن لُحَيّ براي نخستين بار مردم را به بتپرستي فراخواند، سرپرستي خزاعه و اختلاف آنها با جرهميان، چگونگي سقايت و پذيرايي مكيان از حجگزاران و انحصار اين منصب به عبدمناف بن قصي و اينكه پس از او هاشم سقايت و پذيرايي از حاجيان و برادرش عبدشمس راهنمايي آنان را بر عهده گرفت و هاشم همه ساله در موسم حج، زائران را با آب و غذا پذيرايي ميكرد و اين سنت پايدار ماند و به فرزندان او تا رسول خدا(صلي الله عليه و آله) رسيد و سپس خلفاي راشدين و ديگران به آن پرداختند، پراكنده شدن نسل اسماعيل(عليه السلام) و بتپرستي و انحراف آنان، نخستين كسي كه در كعبه بت نهاد، بتشكنيهاي پيامبر(صلي الله عليه و آله) ، و گفتاري درباره بتهاي منات و لات و عزّي و ذات انواط. (ج1، ص80 ـ 131)
3. سوء قصد پادشاهان يمن يا تُبّع به كعبه و نبرد خزاعه با آنان و اينكه يكي از آن پادشاهان از سوء قصد خويش پشيمان شد و به تلافي آن، بر كعبه پرده پوشاند و قرباني كرد و اين نخستين پردهاي بود كه بر كعبه افكندند، هجوم ابرهه به كعبه، چگونگي ساختمان كعبه و تغيير و تعمير و بازسازي آن در روزگار جاهليت. صحّت برخي گزارشهاي اين قسمت جاي ترديد دارد؛ از جمله كنار رفتن جامه پيامبر اكرم(صلي الله عليه و آله) هنگام تعمير كعبه در روزگار پيش از اسلام و برآمدن بانگي از جهان غيب كه: «محمد! عورت خويش بپوشان.» (ج1، ص158) در ادامه، از اين سرخطها سخن رفته است: اختلاف مكيان بر سر حمل و نصب حجرالاسود و داوري پيامبر(صلي الله عليه و آله) و نصب سنگ به دست ايشان، آداب و رسوم حج در جاهليت، احترام و اطعام حاجيان در آن روزگار و سخن قُصيّ بن كلاب خطاب به قريش در اين زمينه. (ج1، ص132 ـ 195)
4. سنگباران كردن كعبه با منجنيق در دوران يزيد بن معاويه و هجوم عبدالله بن زبير و سوزاندن كعبه، شكسته شدن حجرالاسود و اين سخن عبدالله بن عمرو عاص خطاب به قريش كه «پس از پيامبرتان، فرزندش را كشتيد و كعبه را آتش زديد.» (ج1، ص195ـ197)، ويراني كعبه به دست ابن زبير به قصد نوسازي، روايتهايي از پيامبر(صلي الله عليه و آله) درباره مساحت واقعي كعبه و اوصاف درهاي شرقي و غربي آن، ترميم حجرالاسود به دست عبدالله بن زبير، رخدادهاي ديگر درباره ساختمان كعبه پس از ابن زبير، و سخني درباره آويختهها و لوحها و نامههاي درون كعبه و پوشش و عطر آن. (ج1، ص195ـ265)
5. ورود پيامبر اكرم(صلي الله عليه و آله) به كعبه پس از فتح مكه، سخني درباره جاي نماز گزاردن آن حضرت در كعبه، اذكاري براي هنگام نگريستن به كعبه، نامهاي كعبه و وجه آنها، تفسير آيه مباركه {وَإِذ جَعَلْنَا الْبَيْتَ مَثَابَةً لِلنَّاسِ وَأَمْنًا} (بقره/2، 125) و {جَعَلَ اللهُ الْكَعْبَةَ الْبَيْتَ الْحَرَامَ قِيَامًا لِلنَّاسِ} (مائده/5، 97)، مساحت و اندازه بيروني و دروني كعبه از آغاز تا سده سوم ق. و ويژگيهاي بسياري از اشياي درون و برون آن از قبيل پلهها و ميخها و سنگفرش كعبه. (ج1، ص265ـ310)
6. حِجْر اسماعيل(عليه السلام) و ويژگيهاي ظاهري و جايگاه معنوي آن و اينكه حِجْر جزء بيت است و در ساخت و سازهاي بعد جدا گشته است و پيامبر(صلي الله عليه و آله) فرمود: اگر توانايي مالي ميداشتم، حجر را به ساختمان كعبه بازميگرداندم؛ همچنين استحباب نماز و دعا زير ناودان كعبه، مساحت حجر اسماعيل(عليه السلام). (ج1، ص311ـ319)
7. حجرالاسود و فضيلت و بوسيدن آن از سوي پيامبر(صلي الله عليه و آله) و برخي صحابه، استحباب پايان يافتن طواف با استلام و ديگر مستحبات در اين زمينه، ركن يماني و فضيلت و ويژگيهاي آن، اندازه حجرالاسود، مُلْتَزَم و نماز در فراروي كعبه. (ج1، ص319ـ351)
8. طواف كعبه و فضيلت و آداب و مستحبات و برخي احكام آن، مقام ابراهيم(عليه السلام) و فضيلت و ويژگيهاي معنوي و اندازه آن، فضيلت چاه زمزم و پديد آمدنش و لايروبيها و عمق آن. (ج2، ص3ـ62)
9. مسجدالحرام و حدود آن و فضيلت نماز گزاردن در آن، پيشينه نماز جماعت در مسجدالحرام، نماز پيامبر اكرم(صلي الله عليه و آله) در مسجدالحرام و اينكه آن حضرت نماز ميگزارد و مردم از برابرش ميگذشتند و ميانشان يك وجب فاصله بود، برخي احكام مسجدالحرام همانند حكم خوابيدن در آن، مساحت مسجد و ديوارهاي آن، كساني كه تا روزگار مؤلف مسجد را توسعه دادند و مرمت كردند، شمار ستونها و درهاي مسجد، ويژگيها و اندازه درها و ستونها، طاقهاي مسجد و فاصله ميان آنها، آگاهيهاي دقيق از ديگر اجزاي مسجدالحرام و دگرگونيهاي تاريخي آنها. (ج2، ص62ـ114)
10. سنت پيامبر اكرم(صلي الله عليه و آله) در حج و عمره و اينكه پيش از هر كار ديگر طواف ميكرد، پارهاي از احكام فقهي حج و طواف و نماز، صفا و مروه و چگونگي سعي پيامبر اكرم(صلي الله عليه و آله) ميان صفا و مروه، حدّ مسعي، فاصله حجرالاسود تا صفا و مروه، اندازه هفت دور طواف كعبه، نشانههاي حرم و كسي كه آنها را نصب كرد، خطبه پيامبر اكرم(صلي الله عليه و آله) درباره حرمت مكه و اينكه نبايد در آن خوني ريخته شود، چگونگي حرم شدن منطقه حرم، حدود حرم شريف، برخي احكام قضايي حرم مانند حكم قاتلي كه به حرم درآيد، تفسير آية {وَ مَنْ دَخَلَهُ كانَ آمِناً} (آل عمران/3، 97)، شكار و كفاره آن در حرم. (ج2، ص114ـ159)
11. مُحَصَّب و حدود آن، جايي كه پيامبر اكرم(صلي الله عليه و آله) هنگام فتح مكه در آن سكونت يافت و اينكه آن حضرت هرگاه به مكه ميآمد، در خانههاي مكه بيتوته نميكرد و بالاي مكه خيمه ميزد، برخي احكام فقهي حرم همانند كراهت كرايه دادن خانههاي مكه و حكم خريد و فروش آنها، سيلهاي مكه، جاي فرود آمدن پيامبر اكرم(صلي الله عليه و آله) در منا، وجه تسميه و حدود منا، مساحت و وصف دقيق مسجد منا، جمره و نخستين كسي كه آن را رمي كرد، نخستين كسي كه در منا بت گذاشت، احكام فقهي رمي جمره، چگونگي رمي جمره به دست پيامبر اكرم(صلي الله عليه و آله) ، آگاهيهاي دقيق ديگر درباره منا و مكانهاي مرتبط با آن و نيز مشعر الحرام و عرفات. (ج2، ص159ـ198)
12. مكانهاي استحباب نماز در مكه همانند مسجد شجره و خانه حضرت خديجه3 كه او فرزندان پيامبر اكرم(صلي الله عليه و آله) را در آن به دنيا آورد، وصف دقيق حدود و جاي آن خانه، كوه حِرا، غار ثور و پنهان شدن پيامبر اكرم(صلي الله عليه و آله) و ابوبكر در آن، بيعت تاريخي مردم يثرب با پيامبر(صلي الله عليه و آله) در مسجد بيعت، قبرستان مكه و فضيلتهاي آن و برخي كساني كه در آنجا دفن شدهاند. ازرقي بدين مناسبت سبب نزول برخي آيات را آورده است. او در اين جا (ج2، ص198ـ203) اين روايت را گزارش ميكند كه پيامبر(صلي الله عليه و آله) در قبرستان مكه بر مزار مادر گرامياش براي او آمرزش ميطلبد و خدا نميپذيرد و اين آيه نازل ميشود: {مَا كَانَ لِلنَّبِيِّ و الذِينَ آمَنُوا أَنْ يَسْتَغْفِرُوا لِلْمُشْـرِكِينَ وَلَوْ كَانُوا أُولِي قُرْبَي...} (توبه/9، 113) اين گزارش به لحاظ تاريخي مردود به نظر ميرسد؛ زيرا حضرت آمنه3 در راه مدينه به مكه درگذشت و همان جا مدفون شد.[28] نيز سورة توبه مدني و از واپسين سورههاي نازل شده بر پيامبر(صلي الله عليه و آله) است. در پايان اين روايت، پيامبر(صلي الله عليه و آله) مسلمانان را به زيارت قبور سفارش ميفرمايد. (ج2، ص198ـ223)
13. چاهها، چشمهسارها، نخلستانها، محلهها و خانههاي مكه، از جمله محلهها
و خانههاي بنيهاشم و خانهاي كه پيامبر اكرم(صلي الله عليه و آله) در آن زاده شد، مكانهاي پيرامون مكه از كوه و وادي و گردنه و جز آن. (ج2، ص223ـ302)
و خانههاي بنيهاشم و خانهاي كه پيامبر اكرم(صلي الله عليه و آله) در آن زاده شد، مكانهاي پيرامون مكه از كوه و وادي و گردنه و جز آن. (ج2، ص223ـ302)
چاپها: فردينال وستنفلد (H.F.Wustenfeld) پژوهشگر آلماني (1808ـ1898/1899م.) كتاب اخبار مكه را نخستين بار با استفاده از سه نسخه خطي تصحيح و در مجموعهاي ويژه تاريخ مكه با عنوان Die chroniken der stadt Mekka به سال 1858م. در لايپزيك به چاپ رساند.[29] او مقدمهاي در شرح حال و آثار ازرقي نوشت و به تفصيل از كتابها و نسخههايي كه در تصحيح خويش به كار گرفته، سخن گفت. اين چاپ بارها از جمله در بيروت به سال 1969م. و مكه به سال 1352 و 1357ق. افست گشت. تصحيح ديگر كتاب از رشدي صالح ملحس است. رشدي صالح كتاب را به سال 1358ق. با استفاده از سه نسخه خطي ديگر و نسخه چاپ لايپزيك بار ديگر تصحيح كرد و مقدمهاي درباره ازرقي و كتاب او و تصحيح وستنفلد آلماني نوشت و توضيحات و پيوستهايي بر كتاب افزود و آن را با نام اخبار مكة و ماجاء فيها من الآثار در مكه مكرمه چاپ كرد. پيوست جلد نخست تصحيح شده به مباحثي ميپردازد از قبيل بازسازيهاي كعبه پس از روزگار ازرقي، بتها و بتخانههاي روزگار جاهليت، برخي قبايل و مناطق مرتبط با موضوع، لوحهاي كعبه، و فهرستهاي كتاب. (ج1، ص356ـ437) مباحث پيوست جلد دوم تصحيح شده عبارتند از: تغييرها و
ترميمها و توسعههاي مسجدالحرام پس از روزگار نويسنده، برخي ميقاتها و قناتها كه ازرقي ياد نكرده است، پارهاي آگاهيهاي ديگر، و فهرستهاي كتاب. (ج2، ص305ـ392)
ترميمها و توسعههاي مسجدالحرام پس از روزگار نويسنده، برخي ميقاتها و قناتها كه ازرقي ياد نكرده است، پارهاي آگاهيهاي ديگر، و فهرستهاي كتاب. (ج2، ص305ـ392)
اين نسخه از كتاب بارها چاپ شده و در ايران نيز، براي نمونه، انتشارات رضي در قم آن را افست كرده است. دكتر محمود مهدوي دامغاني تصحيح دوم كتاب را به زبان فارسي ترجمه كرده و به سال 1368ش. در مؤسسه نشر بنياد به چاپ سپرده است.
منابع
اخبار مكه: الازرقي (م.248ق.)، به كوشش رشدي صالح، مكه، دار الثقافه، 1983م؛ الاعلام: الزركلي (م.1396ق.)، بيروت، دار العلم للملايين، 1997م؛ الاعلان بالتوبيخ: شمس الدين السخاوي (م.902ق.)، به كوشش فرانس روزنتال، بيروت، دار الكتب العلميه؛ الانساب: عبدالكريم السمعاني (م.562ق.)، به كوشش عبدالله عمر، بيروت، دار الجنان، 1408ق؛ بحار الانوار: المجلسي (م.1110ق.)، بيروت، دار احياء التراث العربي، 1403ق؛ البداية و النهايه: ابن كثير (م.774ق.)، به كوشش علي شيري، بيروت، دار احياء التراث العربي، 1408ق؛ تاج العروس: الزبيدي (م.1205ق.)، به كوشش علي شيري، بيروت، دار الفكر، 1414ق؛ تاريخ الادب العربي: كارل بروكلمان، ترجمه: عبدالحليم نجار، قم، دار الكتاب الاسلامي، 1429ق؛ تاريخ التراث العربي: فؤاد سزگين، ترجمه: فهمي، قم، مكتبة النجفي، 1412ق؛ التاريخ و المورخون: محمد الحبيب الهيله، مكه، مؤسسة الفرقان، 1994م؛ تاريخ نوشتههاي جغرافيايي در جهان اسلامي: ايگناتي يوليانوويچ كراچكوفسكي، تهران، شركت علمي و فرهنگي، 1379ش؛ التعديل و التجريح: سلمان بن خلف الباجي (م.474ق.)، به كوشش البزاز، مراكش، وزارة الاوقاف؛ تهذيب التهذيب: ابن حجر العسقلاني (م.852ق.)، بيروت، دار الفكر، 1404ق؛ تهذيب الكمال: المزي (م.742ق.)، به كوشش بشار عواد، بيروت، الرساله، 1415ق؛ الثقات: ابن حبان (م.354ق.)، به كوشش شرف الدين، هند، وزارت معارف و شئون فرهنگي؛ الجرح و التعديل: ابن ابيحاتم الرازي (م.327ق.)، بيروت، دار الفكر، 1372ق؛ ذخيرة المعاد: محمد باقر السبزواري (م.1090ق.)، آل البيت:؛ سبل السلام: الكحلاني (م.1182ق.)، مصر، مصطفي البابي، 1379ق؛ سير اعلام النبلاء: الذهبي (م.748ق.)، به كوشش گروهي از محققان، بيروت، الرساله، 1413ق؛ السيرة النبويه: ابن كثير (م.774ق.)، به كوشش مصطفي عبدالواحد، بيروت، دار المعرفه، 1396ق؛ شفاء الغرام: محمد الفأسي (م.832ق.)، بيروت، دار الكتب العلميه؛ العقد الثمين في تاريخ البلد الامين: محمد الفأسي (م.832ق.)، به كوشش فؤاد سير، بيروت، الرساله، 1406ق؛ الفهرست: ابن النديم (م.438ق.)، تهران، مروي، 1393ق؛ كشف الظنون: حاجي خليفه (م.1067ق.)، بيروت، دار الكتب العلميه، 1413ق؛ مجلة العرب (ماهنامه): رياض، 1974م؛ المحلي بالآثار: ابن حزم الاندلسي (م.456ق.)، به كوشش احمد شاكر، بيروت، دار الفكر؛ معجم المؤلفين: عمر كحّاله، بيروت، دار احياء التراث العربي ـ مكتبة المثني؛ معجم المطبوعات العربيه: يوسف اليان سركيس، قم، مكتبة النجفي، 1410ق؛ من لا يحضره الفقيه: الصدوق (م.381ق.)، به كوشش غفاري، قم، نشر اسلامي، 1404ق؛ هدية العارفين: اسماعيل پاشا (م.1339ق.)، بيروت، دار احياء التراث العربي.
Die chroniken der stadtMekka, Heinrich Ferdinand Wuestenfeld, II, Auszugeaus alـFakihi, lipzig, 1859.
ابراهيم احمديان
[1]. الانساب، ج1، ص122؛ العقد الثمين، ج2، ص49.
[2]. السيرة النبويه، ج1، ص60؛ البداية و النهايه، ج2، ص235.
[3]. تاج العروس، ج4، ص297.
[4]. تاريخ التراث العربي، مج1، ج1، ص203.
[5]. الفهرست، ص124-125.
[6]. العقد الثمين، ج3، ص176-177؛ تهذيب التهذيب، ج1، ص68-69.
[7]. الجرح و التعديل، ج2، ص70؛ التعديل و التجريح، ج1، ص297؛ تهذيب الكمال، ج1، ص480 -481.
[8]. تاريخ الادب العربي، ج3، ص22.
[9]. نك: اخبار مكه، ازرقي، ج1، ص31-32؛ الانساب، ج1، ص122؛ الفهرست، ص124.
[10]. تهذيب الكمال، ج1، ص480-481.
[11]. نك: التعديل و التجريح، ج1، ص297؛ الثقات، ج9، ص98؛ تهذيب الكمال، ج1، ص480-481.
[12]. نك: سير اعلام النبلاء، ج12، ص96-98.
[13]. الانساب، ج1، ص122؛ العقد الثمين، ج2، ص49؛ اخبار مكه، ازرقي، ج1، ص16، «مقدمه».
[14]. نك: الانساب، ج1، ص122؛ كشف الظنون، ج1، ص306؛ الاعلام، ج6، ص222.
[15]. نك: الاعلام، ج1، ص291.
[16]. نك: من لا يحضره الفقيه، ج2، ص248؛ ذخيرة المعاد، ج3، ص693؛ بحار الانوار، ج55، ص59؛ ج60، ص111؛ ج62، ص89.
[17]. نك: المحلي، ج8، ص104؛ شفاء الغرام، ج1، ص48، 50، 52؛ سبل السلام، ج2، ص206-204.
[18]. تاريخ التراث العربي، مج1، ج2، ص202-203.
[19]. نك: الاعلان بالتوبيخ، ص279-281؛ تاريخ نوشتههاي جغرافيايي در جهان اسلامي، ص132.
[20]. تاريخ التراث العربي، مج1، ج2، ص202-203.
[21]. تاريخ التراث العربي، مج1، ج2، ص201، 203.
[22]. نك: الاعلان بالتوبيخ، ص281؛ هدية العارفين، ج2، ص101.
[23]. نك: الاعلام، ج4، ص156.
[24]. التاريخ و المورخون، ص16.
[25]. مجلة العرب، مج8، ج24، سال 1974م.، ص297، «محمد بن اسحاق فاكهي».
[26] . Die chroniken der stadtMekka,vol 2, p XI.
[27]. نك: شفاء الغرام، ج1، ص8.
[28]. براي نمونه نك: السيرة النبويه، ج1، ص168.
[29]. معجم المطبوعات، ج2، ص1918؛ نك: التاريخ و المورخون، ص17.