اخبار مکه فاکهی
کتابی کهن در تاریخ محلی مکه، نوشته محمد بن اسحاق بن عباس فاکهی مکّی ابن ندیم از این کتاب با عنوان کتاب مکة و اخبارها فی الجاهلیة و الاسلام یاد کرده است.[1] اما بیشتر منابع نام کتاب را به اخبار مکه[2] و کتاب مکه[3] خلاصه کرده‌اند. نسخه چاپی ک
كتابي كهن در تاريخ محلي مكه، نوشته محمد بن اسحاق بن عباس فاكهي مكّي
ابن نديم از اين كتاب با عنوان كتاب مكة و اخبارها في الجاهلية و الاسلام ياد كرده است.[1] اما بيشتر منابع نام كتاب را به اخبار مكه[2] و كتاب مكه[3] خلاصه كردهاند. نسخه چاپي كتاب، عنوان اخبار مكة في قديم الدهر و حديثه را بر خود دارد. نويسنده از محدّثان، سيرهنويسان و تاريخنگاران شافعي سده سوم ق. است كه در مكه سكونت داشته است. تولد او را ميان سالهاي 215 تا 220ق.[4] و وفاتش را ميان سالهاي 272 تا 279ق. تخمين زدهاند.[5] شرح حالنگاران، از زندگي او ننوشتهاند[6] و تنها در رجال سند روايتها از او ياد كرده يا هنگام شرح حال آنان، او را در شمار شاگردان يا استادان آوردهاند.[7] بسياري از دانستهها درباره فاكهي، برگرفته از آگاهيها و نشانههاي موجود در تنها اثر در دسترس او اخبار مكه است. مصحح كتاب بر پايه همين نشانهها، سال تولد و وفات او را تخمين زده است.[8]
دانشوران اهل سنت درباره ثقه بودن فاكهي گفتوگو نكردهاند؛ وليگونه برخورد آنان با او همانند افراد ثقه است و بسيار از او گزارش نمودهاند. فاكهي در مكه زاده شد و رشد كرد و نزد دانشوران آن سرزمين و نيز عالمان ديگر كه به قصد حج بدان جا رفت و آمد داشتند، حديث شنيد.[9] بخشي از گزارشها و وصفهاي كتاب كه از خود او است، نشان ميدهد كه فاكهي در مكه از منزلت والاي اجتماعي برخودار بوده و نزد دانشوران و حكمرانان آن سرزمين جايگاهي ويژه داشته است؛ زيرا دستيابي به چنين آگاهيهايي تنها از افراد صاحب نفوذ برميآيد.[10] وي از 231 تن روايت كرده كه در ميان آنان مشايخي سرشناس به چشم ميخورند؛ همچون: محمد بن اسماعيل بخاري، مسلم بن حجاج، ابوحاتم رازي، ابوزرعه جرجاني، احمد بن حميد صيدلاني و ابراهيم بن يعقوب جوزجاني. مصحح كتاب او در اين زمينه به تفصيل سخن گفته و نام اين كسان را همراه خلاصهاي از شرح حال و آثارشان در مقدمه نگاشته است.[11] برخي از اين مشايخ ساكن مكه نبودهاند و فاكهي آنان را به مناسبتي در آن شهر ديده[12] يا براي استماع حديث به سرزمين آنان رفته است. براي نمونه در بغداد از احمد بن عبدالجبار عطاردي[13]، در كوفه از اسماعيل بن محمد احمسي[14]، در صنعا از محمد بن علي نجار و ابراهيم بن احمد يماني[15] و در حرَض يمن از احمد بن صالح و علي بن منذر[16] حديث شنيده است. گروهي از دانشوران مكه نزد فاكهي دانش آموختهاند. از جمله آنها فرزندش ابومحمد عبدالله (م.350ق.) است كه از مشايخ حديث شافعيان به شمار ميرفته و در منابع روايي اهل سنت، از او فراوان ياد و گزارش كردهاند.[17]
اهميت كتاب: اخبار مكه فاكهي همواره از منابع مهم تاريخنگاران و سيرهنويسان بوده است و به لحاظ قدمت پس از اخبار مكه ابوالوليد ازرقي٭ (م. حدود250ق.) جاي دارد. پيش از ازرقي و فاكهي، كساني ديگر نيز آثاري درباره مكه نگاشتهاند؛ اما آثارشان از ميان رفته است.[18]
در اخبار مكه نمايي از پيشينه مذهبي، اجتماعي، سياسي، قضايي، ادبي، معماري و عمراني مردم مكه از آغاز تا روزگار زندگاني نويسنده آمده است. بسياري از منابع مكتوب تاريخي و نيز روايي، تفسيري و فقهي وامدار اين كتاب هستند. نويسندگان اين آثار، به گزارشهاي فاكهي استناد جسته يا بخشهايي از كتاب او را گزارش كردهاند. شماري از اين آثار عبارتند از: الاستيعاب نوشته ابوعمر بن عبدالبرّ القرطبي (م.463ق.)، معجم ما استعجم نوشته ابوعبيد بكري (م.487ق.)، معجم البلدان نوشته ياقوت حموي (م.626ق.)، العقد الثمين و نيز شفاءالغرام بأخبار البلد الحرام نوشته تقي الدين محمد بن احمد فأسي[19] (م.832ق.)، فتح الباري، الاصابه، تهذيب التهذيب و تغليق التعليق نوشته ابن حجر عسقلاني (م.852ق.)، الدر المنثور، تاريخ الخلفاء و الجامع الكبير نوشته جلال الدين سيوطي[20] (م.911ق.).
كتاب فاكهي در مقايسه با كتاب ازرقي كه همروزگار او بوده است، مباحث و موضوعات و جزئيات دقيق بيشتري دارد.[21] آن چه امروز از اخبار مكه فاكهي در دست است، تنها نيمه دوم آن است. همين نيمه موجود به 425 موضوع و مسئله ميپردازد و نزديك به 3000 گزارش دارد.[22]
محمد بن احمد فأسي و برخي ديگر اين كتاب را بسيار مفيد و برتر از اخبار مكه ازرقي و كفايتبخش از آن خوانده و به درستي بر اين باورند كه در اين اثر مطالب بسيار هست كه در كتاب ازرقي نيست.[23] كتاب فاكهي به لحاظ فقهي نيز غناي بيشتري دارد و به گونهاي گستردهتر به فقه حج پرداخته است.[24] روايتهاي كتاب فاكهي نيز همانند كتاب ازرقي با سلسله سند همراه است. البته اسناد فاكهي تنوع و فراواني بيشتر دارد؛ زيرا بسياري از اسناد كتاب ازرقي به جدش ميرسد و تنها از يك طريق است، اما طرق و مشايخ روايتهاي فاكهي پرشمارند. به نظر ميرسد فاكهي ظرافتهاي دانش حديث را بيشتر مراعات كرده است. او چگونگي دريافت حديث را نيز به دقت برشمرده است. براي مثال اگر حديث را از جايي شنيده يا برگرفته و به شيخ حديث عرضه كرده، خواننده را از آن آگاه نموده[25] و اگر خود، حديث را شنيده، به آن تصريح كرده است.[26] گاه جاي شنيدن حديث را معرفي كرده[27] و گاه تصحيفي را كه به سند يا متن حديث راه يافته، بازشناخته و به خواننده يادآور گشته است.[28] او روايتها را به ترتيب ميزان اعتبار صاحبان آنها چيده و معمولا حديث پيامبر(صلي الله عليه و آله) را پيش از ديگر روايتها جاي داده است.
برخي منابع مكتوبِ كتاب فاكهي، اكنون در دسترس نيستند و بخش عمده آنها تنها به واسطه گزارشهاي او محفوظ مانده است. مصحح در مقدمه كتاب، از اين منابع و موضوع آنها ياد كرده و اخباري را نشان داده كه تنها فاكهي گزارش نموده و بدين طريق آنها را از نابودي رهانيده است. از آن جمله است برخي منابع در موضوع مكه؛ همانند آثاري از محمد بن عمر واقدي (130ـ207ق.) و زبير بن بكّار (172ـ256ق.) و نيز منابعي در حديث و سيره و شعر و ادب.[29]
محتوا: بناي كتاب فاكهي بر گزارش اخبار و آثار است. او ادله ديدگاهها را برميشمرد و گزينش و داوري را بر عهده خواننده ميگذارد. اين ويژگي به ويژه در مباحث فقهي حج، از قبيل احرام، طواف، سعي و وقوف در عرفات آشكار است.
محتوا و ترتيب مباحث در كتاب فاكهي بسيار همانند اخبار مكه ازرقي است. با وجود اين، فاكهي از آن كتاب ياد نكرده است. وي سالها پس از ازرقي زنده بوده و كتاب ازرقي در آن روزگار در مكه شهرت داشته است. بدين روي، نميتوان اقتباس فاكهي از كتاب ازرقي را ناديده انگاشت.[30] البته او از جدّ ابوالوليد ازرقي، احمد بن محمد ازرقي[31] (م. حدود217/222ق.)[32] كه بر پايه يك ديدگاه، صاحب اصلي كتاب اخبار مكه ازرقي
است[33]، با واسطه كساني جز نوادهاش روايت كرده است. (نك: ج1، ص359؛ ج3، ص277؛ ج4، ص127) مصحّح اخبار مكه فاكهي با ادلهاي احتمال ميدهد فاكهي و ابوالوليد ازرقي، هر دو، از منبع يا منابعي مشترك بهره و الگو گرفتهاند. همچنين وي بر اين باور است كه فاكهي از آن رو كه كتاب ازرقي را ناقص ميدانسته، به تأليف كتاب خود دست زده است. (ج1، ص51ـ54) وستنفلد، نخستين مصحّح كتاب، بر آن است كه فاكهي از كتاب ازرقي بسيار گزارش نموده، گر چه از او ياد نكرده است.[34]
است[33]، با واسطه كساني جز نوادهاش روايت كرده است. (نك: ج1، ص359؛ ج3، ص277؛ ج4، ص127) مصحّح اخبار مكه فاكهي با ادلهاي احتمال ميدهد فاكهي و ابوالوليد ازرقي، هر دو، از منبع يا منابعي مشترك بهره و الگو گرفتهاند. همچنين وي بر اين باور است كه فاكهي از آن رو كه كتاب ازرقي را ناقص ميدانسته، به تأليف كتاب خود دست زده است. (ج1، ص51ـ54) وستنفلد، نخستين مصحّح كتاب، بر آن است كه فاكهي از كتاب ازرقي بسيار گزارش نموده، گر چه از او ياد نكرده است.[34]
از محتواي كتاب برميآيد كه فاكهي براي گرد آوردن آگاهيهايش رنج بسيار برده است. او پارهاي از اين آگاهيها را خود فراهم كرده است. مثلاً مساحت برخي جاها و اندازه بعضي از چيزها را خود به دست آورده است. براي نمونه، بارها حجرالاسود را وجب كرده يا فاصله ميان حَجَر و زمين را با دست خود اندازه گرفته و روز و ساعت اين كار را ثبت كرده است. نيز برخي فواصل ميان جايهاي مكه و مسجدالحرام را با پاي خود محاسبه كرده است. (ج1، ص135 ـ 136) اندازهگيريها و آگاهيهاي دقيق و سودمند فاكهي در وصف مسجدالحرام، كعبه، صفا و مروه، عرفات، مزدلفه، و فاصله ميان آنها و آگاهيهاي ارزشمند همانند آن، مصحح كتاب را به اين پندار واداشته كه اينگونه آگاهيها با همت و سرمايه حكومت وقت تهيه و در دفاتري ثبت شده است و فاكهي و ازرقي از اين دفاتر براي كتاب خود سود بردهاند، بيآن كه به منبع خويش اشاره كنند. (ج1، ص54)
با نگاه به منابعي كه از نيمه گمشده اين كتاب گزارش كردهاند، ميتوان حدس زد كه اين اثر درباره تاريخ و نسبشناسي قبايل و طوايف مكه و سيره نبوي بوده است. نمايي از فصلهاي نيمه موجود كتاب بدين قرار است:
1. حجرالاسود و ويژگيهاي ظاهري، گذشته، و آداب زيارت و استلام آن. (ج1، ص81ـ160)
2. مُلْتَزَم٭، جايگاه معنوي آن و چگونگي دعا و تضرع در اين مكان مقدس. (ج1، ص160ـ186)
3. كعبه، پيشينه آن، طواف، فضيلت طواف، برخي احكام فقهي طواف بر پايه مذهب نويسنده و آداب طواف در روزگاران پيش از اسلام. (ج1، ص186ـ368)
4. اهميت و فضيلت حج، شرايط استطاعت، جايگاه معنوي حاجيان در پيشگاه الهي و برخي احكام اخلاقي و فقهي حج. (ج1، ص368ـ438)
5. مقام ابراهيم(عليه السلام) و جايگاه معنوي، ويژگيها و تغييرات ظاهرياش در دورههاي تاريخي، تفسير و شأن نزول برخي آيات و روايتي درباره حضرت مهدي[. (ج1، ص440ـ483)
6. چاه زمزم، فضيلت، نامها، اوصاف، پيشينه تاريخي و نقش آن، و سقايت حجگزاران در ساختار سياسي و اجتماعي و نظام قبيلهاي. (ج2، ص5ـ86)
7. مسجدالحرام، فضيلت، حدود و ويژگيهاي آن، اشياي موجود در آن، تغييرات اين ساختمان در طول تاريخ، و مهمترين احكام فقهي نمازگزاران، زائران و حاجيان.(ج2، ص86ـ209)
8. صفا و مروه و مساحت دقيق آنها، سعي، تاريخ صفا و مروه، و برخي آداب و انديشههاي روزگار جاهليت. (ج2، ص209ـ246)
9. حرم، حدود و نشانهها و پيشينه تاريخي آن، نامهاي مكه، حكمرانان مكه، صحابيان درگذشته در آن سرزمين و بزرگان ساكن در آن ديار، رويدادهاي سياسي مكه، رخدادهاي ديگر مكه در روزگاران گذشته، سرودههاي شاعران در وصف مكه، متن خطبههاي برخي بزرگان در مكه، و آداب و رسوم مكيان. (ج2، ص246ـ387؛ ج3، ص1ـ156)
10. چگونگي اداره مكه در جاهليت و اسلام، حكمرانان وفات يافته در آن سرزمين و برخي كارهاي آنان، قاضيان مكه، قبيله ثقيف، و اين روايت از پيامبر اكرم(صلي الله عليه و آله) : «هركس مرا پس از مرگم زيارت كند، گويي در روزگار زندگانيام ديدارم كرده است.» (روايت1918، ج3، ص157ـ208)
11. «نخستين»هاي مكه، مثلاً نخستين كسي كه بر منبر رفت. (ج3، ص208ـ243)
12. احكام مالي و قضايي حرم و مكه همانند حكم خريد و فروش خانههاي مكه و كساني كه نبايد در مكه سكنا گزينند. (ج3، ص243ـ259)
13. محلههاي مكه، جاي زندگي قبيلهها، نام خانهها و رويدادهاي تاريخي مربوط به آنها. (ج3، ص203ـ263)
14. حدود حرم از منظر قضايي و جزايي و احكامي از قبيل اخراج فرد مسلمان از مكه، حكم قاتلي كه به حرم پناه ميبرد، و قطع درختان حرم و شكار و جز آن. (ج3، ص353ـ392)
15. مكانهايي كه نماز گزاردن در آنها مستحب است، مساجد مقدس آغاز اسلام، وادي محَصّب، گورستانها، و روايتهايي از پيامبر اكرم(صلي الله عليه و آله) درباره استحباب زيارت اهل قبور. (ج4، ص5ـ94)
16. چاهها، چشمهها و آبگيرهاي مكه، و جايگاه آب در وضعيت اقتصادي، سياسي و اجتماعي مكيان قديم. (ج4، ص96ـ128)
17. راهها، خيابانها، درهها و پستي و بلنديهاي مكه و حرم، و مكانهاي تاريخي و رويدادهاي مهم آنها. (ج4، ص129ـ246)
18. سرزمين منا، اشيا و احكام مربوط به آن، مساحت دقيق منا، و مسجد منا. (ج4، ص246ـ311)
19. مشعر الحرام و وجه ناميدن آن به مُزْدَلَفه، فضيلت و احكام و راههاي آن، و مسجد مشعر الحرام و فاصله دقيق آن تا عرفات. (ج4، ص311ـ329)
20. عرفات و جايگاه معنوي و حدود و احكام آن، مسجد عرفات، فضيلت دعا و روزه در عرفه، و وقوف پيامبر اكرم(صلي الله عليه و آله) در آن. (ج5، ص5ـ56)
21. مكانهاي نامآور پيرامون مكه مانند مساجد تنعيم و جَعرانه و حديبيه، جاهايي كه پيامبر اكرم(صلي الله عليه و آله) و اصحاب به قصد نبرد بدان جا رفتهاند، و عمرههاي آن حضرت. (ج5، ص56ـ109)
چاپها: تنها نسخه خطي كتاب، بخش دوم را در بر دارد و در كتابخانه ليدن هلند نگهداري ميشود. فردينال وستنفلد٭ (H.F.Wustenfeld) خاورشناس آلماني (1808ـ1898م.) گزيدهاي از كتاب را از روي همين نسخه نخستين بار به سال 1858م. در مجموعهاي ويژه تاريخ مكه با عنوان Die chroniken der stadt Mekka در لايپزيك به چاپ رساند. اين چاپ چند بار در لبنان افست شده است.[35]
چاپ ديگر كتاب رهاورد كوشش عبدالملك بن عبدالله بن دهيش است كه با بهره جستن از نسخه كتابخانه ليدن و گزارشهاي منابع معتبر ديگر از اين اثر، آن را تصحيح و به سال 1986م. در مكه مكرمه، مكتبة و مطبعة النهضة الحديثه چاپ كرده و مقدمهاي مفصل درباره فاكهي و كتاب او و نيز تصاويري از نسخه خطي كتاب بدان افزوده است. وي در پانوشتها نيز توضيحاتي پردامنه نگاشته است. براي مثال، به ميزان اعتبار سندي يكايك روايتهاي كتاب اشاره كرده، معناي واژگان دشوارياب متن كتاب را نوشته و برخي تصحيف و تحريفها را كه به باور او به كتاب راه يافته، نشان داده است.
نسخه چاپي، سه بخش افزوده دارد كه مصحح فراهم آورده است. در بخش نخست كوشيده است به قدر امكان، نيمه گمشده را از منابع ديگر پس از كتاب فاكهي كه از آن گزارش كردهاند، بازشناسد و گزارشها را به ترتيبي كه در كتابهاي همانند به چشم ميآيد، كنار هم نهد. رهاورد مصحح بازيابي 233 روايت است كه بيشترين آنها را از كتاب شفاءالغرام٭ و العقد الثمين٭ فأسي و سپس آثار ابن حجر همچون الاصابه يافته است. بخش نخست با روايتي از امام صادق(عليه السلام) درباره ساخت كعبه به فرمان خدا آغاز ميشود و آنگاه به مباحثي از اين دست ميپردازد: ماجراي ابراهيم و اسماعيل و هاجر: در سرزمين مكه، پديد آمدن زمزم، بازسازي و تغييرات كعبه در دورههاي گوناگون تاريخ، پوشش كعبه، نسبشناسي مهمترين قبايل و طوايف ساكن مكه و آداب و رسوم آنها، برخي نبردهاي نامآور، حكمرانان مكه، آداب پاي نهادن به كعبه، و برخي مباحث تاريخي مهم مانند فتح مكه. (ج5، ص119ـ239)
بخش افزوده دوم، تصويرهايي است كه مصحح از مكانها و جايهاي مهم مكه در روزگار كنوني فراهم آورده و با توضيحاتي مختصر همراه كرده است. وي در بخش افزوده سوم كوشيده است با بهره جستن از آگاهيهاي فاكهي، دو نقشه ترسيم كند. در نقشه نخست، راهها و پستي و بلنديهاي منطقه مكه را در سده سوم نشان داده و در نقشه دوم، جاي زندگي قبايل و طوايف را در مكه و پيرامون آن و نيز درهاي مسجدالحرام را ترسيم كرده است. (ج5، ص239 به بعد)
اين كتاب در شش جلد به چاپ رسيده و جلد ششم حاوي فهرستهاي مصحح است.
منابع
اخبار مكه: الازرقي (م.248ق.)، بيروت، دار الاندلس، 1416ق؛ اخبار مكه: الفاكهي (م.279ق.)، به كوشش ابن دهيش، مكه، النهضة الحديثه، 1407ق؛ الاصابه: ابن حجر العسقلاني (م.852ق.)، به كوشش علي معوض و عادل عبدالموجود، بيروت، دار الكتب العلميه، 1415ق؛ الاكمال: علي بن هبة الله بن ماكولا (م.475ق.)، بيروت، دار الكتب العلميه، 1411ق؛ الانساب: عبدالكريم السمعاني (م.562ق.)، به كوشش عبدالله عمر، بيروت، دار الجنان، 1408ق؛ التاريخ الصغير: البخاري (م.256ق.)، به كوشش محمود ابراهيم، بيروت، دار المعرفه، 1406ق؛ التاريخ و المورخون بمكه: محمد الحبيب الهيله، مكه، مؤسسة الفرقان، 1994م؛ تهذيب التهذيب: ابن حجر العسقلاني (م.852ق.)، بيروت، دار الفكر، 1404ق؛ دائرة المعارف بزرگ اسلامي: زير نظر بجنوردي، تهران، مركز دائرة المعارف بزرگ، 1372ش؛ سنن الدارقطني: الدارقطني (م.385ق.)، به كوشش مجدي الشوري، بيروت، دار الكتب العلميه، 1417ق؛ السنن الكبري: البيهقي (م.458ق.)، بيروت، دار الفكر؛ شفاء الغرام: محمد الفأسي (م.832ق.)، به كوشش مصطفي محمد، مكه، النهضة الحديثه، 1999م؛ العقد الثمين في تاريخ البلد الامين: محمد الفأسي (م.832ق.)، به كوشش محمد حامد، بيروت، الرساله، 1406ق؛ الفهرست: ابن النديم (م.438ق.)، به كوشش تجدد؛ كشف الظنون: حاجي خليفه (م.1067ق.)، بيروت، دار الكتب العلميه، 1413ق؛ مجلة العرب (ماهنامه): رياض؛ معجم البلدان: ياقوت الحموي (م.626ق.)، بيروت، دار صادر، 1995م؛ معجم المطبوعات العربيه: يوسف اليان سركيس (م.1351ق.)، قم، مكتبة النجفي، 1410ق؛ معرفة علوم الحديث: الحاكم النيشابوري (م.405ق.)، به كوشش سيد معظم حسين و ديگران، بيروت، دار الآفاق الحديث، 1400ق؛ المنمق: ابن حبيب (م.245ق.)، به كوشش احمد فاروق، بيروت، عالم الكتب، 1405ق.
Die chroniken der stadt Mekka Heinrich Ferdinand Wuestenfeld, II, Auszuge aus alـFakihi, lipzig 1859.
ابراهيم احمديان
[1]. نك: الفهرست، ص122.
[2]. العقد الثمين، ج1، ص410-411؛ الاصابه، ج1، ص178، 265؛ ج2، ص478؛ ج5، ص285؛ ج8، ص480؛ كشف الظنون، ج1، ص306.
[3]. المنمق، ص258؛ تهذيب التهذيب، ج4، ص154؛ ج7، ص132؛ معجم البلدان، ج1، ص298، 302.
[4]. نك: اخبار مكه، فاكهي، ص11.
[5]. نك: اخبار مكه، فاكهي، ص32؛ مجلة العرب، ج8، ص801-815، «مكه و اخبارها».
[6]. نك: العقد الثمين، ج1، ص410-411.
[7]. نك: الانساب، ج4، ص235؛ الاكمال، ج6، ص360؛ ج7، ص244؛ تهذيب التهذيب، ج1، ص18.
[8]. نك: اخبار مكه، فاكهي، ج1، ص32.
[9]. نك: اخبار مكه، فاكهي، ج1، ص11-12.
[10]. نك: اخبار مكه، فاكهي، ج1، ص476-477.
[11]. نك: اخبار مكه، فاكهي، ج1، ص14.
[12]. نك: اخبار مكه، فاكهي، ج1، ص283.
[13]. نك: اخبار مكه، فاكهي، ج2، ص8.
[14]. نك: اخبار مكه، فاكهي، ج3، ص134.
[15]. نك: اخبار مكه، فاكهي، ج2، ص134-135؛ ج4، ص283.
[16]. نك: اخبار مكه، فاكهي، ج1، ص358-360، 370.
[17]. نك: السنن الكبري، ج1، ص28، 398، 409، 431، 438؛ سنن الدارقطني، ج1، ص37؛ معرفة علوم الحديث، ص87، 186.
[18]. نك: الفهرست، ص124-125؛ اخبار مكه، ازرقي، ص10؛ دائرة المعارف بزرگ اسلامي، ج8، ص37، «ازرقي».
[19]. نك: شفاء الغرام، ج1، ص23؛ العقد الثمين، ج1، ص18-19.
[20]. نك: اخبار مكه، ازرقي، ص35-39.
[21]. نك: العقد الثمين، ج1، ص411؛ اخبار مكه، فاكهي، ج1، ص51.
[22]. اخبار مكه، فاكهي، ج1، ص33.
[23]. العقد الثمين، ج1، ص411؛ مجلة العرب، ج24، ص297، «تاريخ جزيرة العرب».
[24]. نك: اخبار مكه، فاكهي، ج1، ص47-48.
[25]. نك: اخبار مكه، فاكهي، ج3، ص160.
[26]. نك: اخبار مكه، فاكهي، ج3، ص222.
[27]. نك: اخبار مكه، فاكهي، ج2، ص134-135.
[28]. نك: اخبار مكه، فاكهي، ج3، ص34؛ ج4، ص30.
[29]. نك: اخبار مكه، فاكهي، ج1، ص34-35، 50.
[30]. مجلة العرب، ج24، ص297، «تاريخ جزيرة العرب».
[31]. نك: الاكمال، ج1، ص152؛ التاريخ الصغير، ج2، ص297.
[32]. نك: العقد الثمين، ج3، ص177.
[33]. نك: اخبار مكه، ازرقي، ص16؛ اخبار مكه، فاكهي، ج1،ص52.
[34]. Die chonien der stadt Mekka, vol 2, p ⅺ.
[35]. معجم المطبوعات العربيه، ج2، ص1918؛ التاريخ و المورخون، ص22-23.