اراک اراک اراک بعثه مقام معظم رهبری در گپ بعثه مقام معظم رهبری در سروش بعثه مقام معظم رهبری در بله
اراک اراک اراک اراک اراک

اراک

درخت مسواک؛ از گیاهان حرم؛ سوغات حاجیان از مکه   «اَراک» نام درختی است[1] که در عربی «شجر السواک»[2] و در فارسی درخت مسواک گفته می‌شود.[3] این درخت در تقسیم‌بندی گیاهان از گروه «سالوادور» (Salvadora

درخت مسواك؛ از گياهان حرم؛ سوغات حاجيان از مكه

 

«اَراك» نام درختي است[1] كه در عربي «شجر السواك»[2] و در فارسي درخت مسواك گفته مي‌شود.[3] اين درخت در تقسيم‌بندي گياهان از گروه «سالوادور» (Salvadoraceae) و نام علمي آن «سالوادورا پرسيكا» (salvadora Persica) است. درخت اراك همانند درخت انار با ارتفاع كم، برگ‌هاي پهن و همواره سبز، چوب سست و خاردار، گل‌هاي سفيد يا سرخ رنگ، ميوه خوشه‌اي مانند انگور و سبز رنگ و اندكي تلخ است كه برخي آن را مي‌خورند.[4] در طب سنتي، از ميوه و برگ اين درخت براي درمان بسياري از دردها بهره مي‌بردند.[5] از شاخه اين درخت، چوب مسواك گرفته مي‌شود.

 

درخت اراك بيشتر در مناطق بياباني مي‌رويَد. آب و هواي گرم و استوايي، براي رشد اين درخت مناسب است. از همين‌ رو، در شماري از سرزمين‌هاي قاره آسيا مانند عربستان، يمن، هند، جنوب ايران (بندرعباس) و برخي نواحي آفريقا همچون مصر، شبه جزيره سينا و جنوب سودان يافت مي‌شود.[6] در‌ روايتي، از يك درخت اراك در بقيع ياد شده كه حضرت زهرا(سلام الله عليها) در سايه آن مي‌نشست و مي‌گريست. چون اين درخت را قطع كردند، حضرت علي(عليه السلام) براي ايشان سايباني ساخت كه به بيت ‌الاحزان٭ مشهور شد.[7]

 

بسياري از مفسران واژه {خَمْط} در آيه {فَأَعرَضُوا فَأَرسَلنا عَلَيهِم سَيلَ العَرِمِ وَ بَدَّلناهُم بِجَنَّتَيهِم جَنَّتَينِ ذَواتَي أُكُلٍ خَمطٍ وَ أَثلٍ وَ شَي‏ءٍ مِن سِدرٍ قَلِيلٍ} (سبأ/34، 16) را به درخت اَراك يا ميوه آن تفسير كرده‌اند.[8]

 

بر پايه روايت‌ها، افزون بر استحباب اصل مسواك[9] به ويژه پيش از نماز[10] كه مورد اجماع فقيهان شيعه[11] و اهل سنت[12] است، به مسواك با چوب اراك سفارش شده است.[13] از اين رو، پيامبر گرامي(صلي الله عليه و آله) به فرمان جبرئيل[14] با چوب اراك مسواك مي‌زد. بر پايه روايتي، رسول خدا(صلي الله عليه و آله) مردم را به گرفتن چوب اراك براي مسواك فرمان داد.[15] بر پايه روايت امام رضا(عليه السلام) نيز چوب درخت اَراك مرغوب‌ترين چيز براي مسواك است؛ زيرا اگر به اندازه باشد، دندان‌ها را جلا مي‌دهد، بوي دهان را خوش و لثه را تقويت مي‌كند و در برابر پوسيدگي، مفيد است. اما كاربرد بيش از اندازه آن، دندان‌ها را نازك و بُن آن را سست مي‌كند.[16]

 

در طب النبي آمده است كه اگر انسان از چوب اراك و خلال استفاده كند، از عذاب انبر براي دندان كشيدن در امان خواهد بود.[17] بر پايه همين روايت‌ها، فقيهان به مسواك با چوب اراك سفارش كرده‌اند.[18] پزشكان مسلمان مانند ابوريحان بيروني و زهراوي، آن را براي كاربرد در دندان پزشكي مفيد دانسته‌اند.[19] از اين رو، بسياري از حاجيان به هنگام بازگشت از حج، دسته‌هايي از چوب اَراك را به منزله سوغات به سرزمين خود مي‌برند. پوسيدگي كمتر دندانِ مصرف‌كنندگان اين چوب و رواج استفاده از آن در ميان مردم بسياري از كشورهاي اسلامي به ويژه عربستان،گروهي از محقّقان را برانگيخته تا به بررسي خواص مواد مؤثر آن بپردازند.[20] نيز آن را در آزمايشگاه‌هاي اروپا به بررسي و آزمايش نهاده‌اند و خواص ضد ميكروبي و ضد پلاك و مواد مؤثر آن مانند تري ميتل آمين، املاح، تانن‌ها، ويتامين‌ها و فلوئور را در آن كشف كرده‌اند.[21] در سويس، آلمان، پاكستان، عربستان و برخي كشورهاي ديگر، از معجون آن خمير دندان تهيه مي‌كنند. در عربستان، پزشكي متخصص در بيماري لثه، از چوب اراك خمير دنداني به نام «معجون اللثة و الاسنان» ساخته كه به نام «فلورو سواك» «fluoroswak» در داروخانه‌ها به فروش مي‌رسد.[22]

 

افزون بر استحباب مسواك با چوب اراك، فقيهان به حرمت قطع درخت اراك همچون ساير درختان در محدوده حرم فتوا داده‌اند. در اين حكم، تفاوتي ميان مُحرم و غير محرم نيست.[23] بر پايه روايتي از امام صادق(عليه السلام) اگر كسي درخت اراك را در حرم قطع كند، پرداخت قيمتش بر عهده او است.[24] بر پايه روايتي ديگر از ايشان، كسي كه درخت اراك را در مكه قطع كند، بايد قيمت آن را صدقه بدهد.[25] به باور بسياري از فقيهان شيعه[26] و اهل سنت[27] قطع درخت اراك در محدوده حرم كفاره دارد. بر پايه روايتي از امام صادق(عليه السلام) كفاره قطع درخت حرم، يك گاو است.[28]


ابن ادريس[29] و برخي از فقيهان اهل سنت[30] در وجوب كفاره قطع درخت در حرم ترديد كرده‌اند. فقيهان شيعه بر جواز چيدن ميوه درخت اراك در حرم هم‌باورند.[31]

 

منابع

بحار الانوار: المجلسي (م.1110ق.)، بيروت، دار احياء التراث العربي، 1403ق؛ بهداشت دهان و دندان در اسلام: علي رضا قنادي، خلاصه مقالات كنگره بين ‌المللي تاريخ پزشكي در اسلام و ايران؛ التبيان: الطوسي (م.460ق.)، به كوشش العاملي، بيروت، دار احياء التراث العربي؛ تذكرة الفقهاء: العلامة الحلي (م.726ق.)، قم، آل البيت:، 1414ق؛ تهذيب الاحكام: الطوسي (م.460ق.)، به كوشش موسوي و آخوندي، تهران، دار الكتب الاسلاميه، 1365ش؛ جامع البيان: الطبري (م.310ق.)، به كوشش صدقي جميل، بيروت، دار الفكر، 1415ق؛ جامع المقاصد: الكركي (م.940ق.)، قم، آل البيت:، 1411ق؛ جواهر التاريخ: علي الكوراني، قم، دار الهدي للطباعة و النشر، 1425ق؛ جواهر الكلام: النجفي (م.1266ق.)، به كوشش قوچاني و ديگران، بيروت، دار احياء التراث العربي؛ الحدائق الناضره: يوسف البحراني (م.1186ق.)، به كوشش آخوندي، قم، نشر اسلامي، 1363ش؛ الخلاف: الطوسي (م.460ق.)، به كوشش سيد علي خراساني و ديگران، قم، نشر اسلامي، 1418ق؛ الدروس الشرعيه: الشهيد الاول (م.786ق.)، قم، نشر اسلامي، 1412ق؛ ذكري الشيعه: الشهيد الاول (م.786ق.)، قم، آل البيت:، 1419ق؛ رساله نوين فقهي پزشكي: عبدالكريم بي‌آزار شيرازي، تهران، فرهنگ اسلامي، 1377ش؛ الروضة البهيه: الشهيد الثاني (م.965ق.)، به كوشش كلانتر، قم، مكتبة الداوري، 1410ق؛ السرائر: ابن ادريس (م.598ق.)، قم، نشر اسلامي، 1411ق؛ الصحيح من سيرة النبي9: جعفر مرتضي العاملي، بيروت، دار السيره، 1414ق؛ العروة الوثقي: سيد محمد كاظم يزدي (م.1337ق.)، قم، نشر اسلامي، 1420ق؛ العين: خليل فراهيدي، به كوشش مخزومي، دار الهجره، 1410ق؛ فرهنگ عميد: حسن عميد، تهران، نشر فرهنگ انديشمندان، 1388ش؛ القاموس المحيط: محمد الفيروزآبادي (م.817ق.)، بيروت، دار العلم؛ الكافي: الكليني (م.329ق.)، به كوشش غفاري، تهران، دار الكتب الاسلاميه، 1375ش؛ گياهان دارويي: علي زرگر، دانشگاه تهران؛ لسان العرب: ابن منظور (م.711ق.)، قم، ادب الحوزه، 1405ق؛ لغت‌نامه دهخدا: علي اكبر دهخدا، انتشارات و چاپ دانشگاه تهران، 1372ش؛ المبسوط: السرخسي (م.483ق.)، بيروت، دار المعرفه، 1406ق؛ مجمع البحرين: الطريحي (م.1085ق.)، به كوشش الحسيني، تهران، فرهنگ اسلامي، 1408ق؛ مجمع البيان: الطبرسي (م.548ق.)، به كوشش گروهي از علما، بيروت، اعلمي، 1415ق؛ مجمع الزوائد: الهيثمي (م.807ق.)، بيروت، دار الكتاب العربي، 1402ق؛ المجموع شرح المهذب: النووي (م.676ق.)، دار الفكر؛ مختلف الشيعه: العلامة الحلي (م.726ق.)، قم، نشر اسلامي، 1412ق؛ مدارك الاحكام: سيد محمد بن علي الموسوي العاملي (م.1009ق.)، قم، آل البيت:، 1410ق؛ مستدرك الوسائل: النوري (م.1320ق.)، بيروت، آل البيت:، 1408ق؛ المغني: عبدالله بن قدامه (م.620ق.)، بيروت، دار الكتب العلميه؛ مكارم الاخلاق: الطبرسي (م.548ق.)، بيروت، اعلمي، 1392ق؛ من لا يحضره الفقيه: الصدوق (م.381ق.)، به كوشش غفاري، قم، نشر اسلامي، 1404ق؛ الموسوعة الفقهيه: كويت، وزارة الاوقاف، 1410ق؛ وسائل الشيعه: الحر العاملي (م.1104ق.)، قم، آل البيت:، 1412ق.

 

سيد علي هاشمي

 

 
[1]. القاموس المحيط، ج3، ص292؛ مجمع البحرين، ج1، ص66، «اراك».

[2]. العين، ج5، ص404؛ لسان العرب، ج10، ص388، «اراك».

[3]. فرهنگ عميد، ص72.

[4]. لغت‌نامه، ج1، ص1367؛ فرهنگ عميد، ص72، «اراك».

[5]. لسان العرب، ج10، ص388؛ لغت‌نامه، ج1، ص1367، «اراك».

[6]. گياهان دارويي، ج3، ص352.

[7]. جواهر التاريخ، ص135؛ الصحيح من سيرة النبي، ج6، ص269.

[8]. جامع البيان، ج22، ص99؛ التبيان، ج‏8، ص388؛ مجمع البيان، ج8، ص210.

[9]. من لا يحضره الفقيه، ج1، ص52؛ وسائل الشيعه، ج2، ص6.

[10]. الكافي، ج3، ص22؛ من لا يحضره الفقيه، ج1، ص55.

[11]. الدروس، ج1، ص133؛ جامع المقاصد، ج2، ص428؛ الروضة البهيه، ج1، ص328.

[12]. الموسوعة الفقهيه، ج4، ص137.

[13]. الكافي، ج3، ص23؛ ج6، ص496؛ من‏ لا يحضره‏ الفقيه، ج1، ص53-55؛ ج4، ص365؛ وسائل‏الشيعه، ج2، ص6-27.

[14]. مكارم الاخلاق، ص39؛ بحار الانوار، ج73، ص135؛ مستدرك الوسائل، ج1، ص368-369.

[15]. مجمع الزوائد، ج5، ص62.

[16]. بحار الانوار، ج59، ص317؛ مستدرك الوسائل، ج1، ص369.

[17]. بحار الانوار، ج59، ص291.

[18]. ذكري، ج2، ص181؛ الروضة البهيه، ج1، ص328؛ العروة الوثقي، ج1، ص368.

[19]. بهداشت دهان و دندان، ص142.

[20]. ماهنامه تغذيه، ش81، بهمن87.

[21]. بهداشت دهان و دندان، ص142.

[22]. رساله نوين فقهي پزشكي، ج2، ص178.

[23]. جواهر الكلام، ج20، ص425-426؛ الحدائق، ج15، ص528-537.

[24]. مختلف الشيعه، ج4، ص173؛ جواهر الكلام، ج20، ص426.

[25]. من لا يحضره الفقيه، ج2، ص255-256؛ التهذيب، ج5، ص379.

[26]. المبسوط، ج1، ص354؛ الخلاف، ج2، ص408-409.

[27]. المغني، ج3، ص367-368؛ المجموع، ج7، ص447.

[28]. مختلف الشيعه، ج4، ص174.

[29]. السرائر، ج1، ص554؛ مختلف الشيعه، ج4، ص174؛ مدارك الاحكام، ج‏8، ص447.

[30]. المغني، ج3، ص367-368.

[31]. تذكرة الفقهاء، ج7، ص379.

 




نظرات کاربران