ازبکستان ازبکستان ازبکستان بعثه مقام معظم رهبری در گپ بعثه مقام معظم رهبری در سروش بعثه مقام معظم رهبری در بله
ازبکستان ازبکستان ازبکستان ازبکستان ازبکستان

ازبکستان

کشوری مسلمان در آسیای میانه، دارای نقش مهم در تاریخ حج هر ساله حدود 5000 تن از مسلمانان ازبکستان حج می‌‌گزارند. تاریخ حج مردم ازبک بخشی از تاریخ حج‌گزاری مردم مناطق تاریخی ماوراء النهر و ترکستان را شامل می‌شود.   ƒ جغرافی

كشوري مسلمان در آسياي ميانه، داراي نقش مهم در تاريخ حج

هر ساله حدود 5000 تن از مسلمانان ازبكستان حج مي‌‌گزارند. تاريخ حج مردم ازبك بخشي از تاريخ حج‌گزاري مردم مناطق تاريخي ماوراء النهر و تركستان را شامل مي‌شود.

 

ƒ جغرافياي طبيعي و انساني

ازبكستان كشوري است در آسياي ميانه كه از شمال با قزاقستان، از شرق با قرقيزستان و تاجيكستان، از جنوب با افغانستان، و از غرب با تركمنستان همسايه است. مساحت اين كشور 447400 كيلومتر مربع است. اين كشور به 12 استان و يك جمهوري خودمختار به نام قره قالپاق قسمت شده و پايتخت آن تاشْكَند است.[1] در اين سرزمين پنج زبان رواج دارند و اقوام ساكن در آن به اين زبان‌ها سخن مي‌گويند: ازبكي، روسي، قزّاقي، تاجيكي و تاتاري. زبان رسمي ازبكي است و خط رسمي، روسي.[2] جمعيت اين كشور حدود 28 ميليون تن است كه نزديك به 85 در صد آنان مسلمان هستند.[3]

 

ƒ تاريخ ازبكستان

ازبكستان امروزي بيشتر منطقه تاريخي ماوراء النهر را در برگرفته و در گذشته بخشي از تركستان بزرگ به شمار مي‌رفته است. پيش از ورود اسلام به ماوراء النهر، اين منطقه زير حاكميت پادشاهي‌هاي هخامنشي، سلوكي، كوشان‌ها و ساسانيان و در دوره‌هايي زير سلطه اقوام ترك بود.[4]

 

فتح ماوراء النهر در دوران خلافت عثمان آغاز شد و سال‌ها ادامه يافت. مسلمانان به بيشتر شهرهاي اين نواحي چند بار حمله كردند و هر بار به جاي فتح كامل منطقه، به بستن پيمان و دريافت جزيه بسنده نمودند.[5] تا پيش از قدرت يافتن سامانيان در سده سوم ق. قدرت سياسي در ماوراء النهر ساختاري ملوك الطوايفي داشت و شاهان محلي در قلمرو كوچك خود قدرت داشتند، هر چند خراج‌گزار خلافت اسلامي و تابع حكمرانان خراسان بودند.[6] پس از سامانيان، قراخانيان، قراختاييان، خوارزمشاهيان، مغولان و تيموريان بر ماوراء النهر حاكم شدند.[7]

 

در سده دهم ق. شيبانيان ازبك كه فرزندان شيبان پسر جوچي و از نوادگان چنگيزخان مغول بودند، بر ماوراء النهر چيره شدند. آنان پيشتر در سيبري حاكم بودند. محمد خان شيباني با بهره بردن از اختلاف شاهزادگان تيموري، به ماوراء النهر لشكر كشيد. [8] وي با تصرف بخارا به سال 906ق. و سمرقند به سال 907ق. سلطه خود را بر ماوراء النهر تثبيت كرد و با تصرف هرات[9] به سال 912ق. آخرين پايگاه تيموريان را تسخير نمود.[10] بدين سان، با كوچ قوم ازبك شيباني به ماوراء النهر، نام ازبكستان براي اين سرزمين رواج يافت.[11]

 

تا دوران سلطه روسيه در سده نوزدهم م. دو سلسله جانيان در سال 1007ق. و منغيتيان در سال1200ق. جانشين شيبانيان شدند.[12] افزون بر بخارا كه مركز اين سلسله‌ها بود، دو خان‌نشين خيوه و خوقند نيز به طور مستقل به زندگاني خود ادامه مي‌دادند.[13] اختلاف‌هاي هميشگي ميان سه خان‌نشين خيوه، خوقند و بخارا به تضعيف هر چه بيشتر خانات سه‌گانه و تصرف ماوراء النهر به‌ دست نيروهاي روسيه تزاري انجاميد. در نيمه دوم سده نوزدهم م. ماوراء النهر به طور كامل زير سلطه نيروهاي روسيه قرارگرفت و خان‌نشين خوقند يكسره از ميان رفت و خان‌نشين‌هاي خيوه و بخارا زير نظر روسيه درآمدند و بخشي از استان تركستان بزرگ روسيه شدند.[14]

 

در چند سال اول پس از انقلاب 1917م. در روسيه، آسياي ميانه رخداد‌هاي سياسي گسترده و شتاباني را از سر گذراند كه سرانجام به فروپاشي خان‌نشين‌هاي بخارا و خيوه و سلطه كامل بلشويك‌ها بر ناحيه ماوراء النهر و تشكيل سه دولت تركستان، بخارا و خيوه انجاميد. اين سه دولت به سال 1924م. در دوران حكومت استالين به هم پيوستند و جمهوري شوروي سوسياليستي ازبك را تشكيل دادند. اين جمهوري به سال 1925م.
به اتحاد جماهير شوروي پيوست و بعدها به سال 1929م. جمهوري تاجيكستان از آن جدا شد.[15]

 

ازبكستان به سال 1991م. از اتحاد جماهير شوروي جدا گشت و جمهوري ازبكستان تشكيل شد. قانون اساسي اين كشور در سال 1992م. به تصويب رسيد.[16]

 

ƒ حج‌گزاري ازبكستان

سلطه محمد خان شيباني بر ماوراء النهر به سال 906ق. را بايد سرآغاز تاريخ حج‌گزاري مردم ازبكستان دانست؛ زيرا در اين هنگام حج ماوراء النهر مستقل شد و راه حج مردمان اين ناحيه از راه حج ايرانيان جدا گشت. راه مسافران حج ماوراء النهر تا پيش از غلبه ازبكان، از ايران مي‌گذشت كه همان راه اصلي خراسان بزرگ بود و شرق ايران را به غرب آن پيوند مي‌داد. حاجيان با گذر از ري، همدان و كرمانشاه به سوي بغداد رهسپار مي‌شدند. سپس در بغداد اقامت مي‌كردند تا همه كاروان‌ها از كشورهاي گوناگون گرد آيند و با هم به سوي مكه حركت كنند.[17]

 

آنچه درباره تاريخ حج ماوراء النهر پيش از سلطه شيبانيان شايان توجه است، موقعيت خاص ديني شهرهاي اين منطقه مانند سمرقند و بخارا است. بسياري از دانشمندان نام‌آور علوم ديني از ميان مردم اين نواحي برخاسته‌اند و بخشي از زندگي علمي و روحاني اين دانشوران را سفر حج تشكيل مي‌داده است.

 

افزون بر آن، بسياري از دانشوران مجاور حرمين، از اهالي ماوراء النهر بوده‌اند. نام‌آورترين نمونه آنان، محمد بن اسماعيل بخاري (194ـ256ق.) نويسنده كتاب صحيح است.[18] جز او مي‌توان از محمد بن محمد بخاري (818ـ895ق.) امام مقام حنفيان[19]، محمد بن محمد بن محمود بخاري (746ـ822ق.)[20]، محمد بن اسحاق خوارزمي (م.827ق.) نويسنده كتاب اثارة الترغيب و التشويق در تاريخ مكه[21] و محمد بن عبدالباقي بخاري (زنده در 991ق.) قاضي و خطيب مسجدالنبي[22] ياد كرد.

 

برخي از خاندان‌هاي اهل ماوراء النهر كه ساكن حرمين بودند، از بزرگان ديني مكه و مدينه به حساب مي‌آمدند. محمد بن محمد خوارزمي (م.813ق.) مشهور به معيد و فرزندانش كه امامت حنفيان در مسجدالحرام را در سده هشتم و نهم ق. بر عهده داشتند، از اين شمارند.[23] برخي از افراد خاندان خجندي نيز امام حنفيان در مسجد نبوي بودند. نخستين فرد اين خاندان، احمد بن محمد حنفي (م.803ق.) است.[24] در سده دوازدهم ق. نيز گروهي از خاندان بخارايي كه فرزندان محسن بن حسين بخاري (م.1080ق.) بودند، در شمار امامان مسجدالحرام جاي داشتند.[25]

 

درباره اهتمام پادشاهان اين سرزمين به حج مي‌توان به ارسال سالانه هدايا به دست نوح ساماني به مكه[26] و نيز تهيه پوشش كعبه به دست شاهرخ تيموري (حك: 807ـ850ق.) اشاره كرد كه به سال 848ق. بر كعبه نصب شد.[27] از كساني كه در تاريخ حج ماوراء النهر چهره‌اي برجسته به شمار مي‌روند، امير علي‌شير نوايي است كه از سوي حسين بايقرا نشان حج داشت و امير حاجيان بود.[28]

 

ƒ حج در دوران حاكميت ازبك‌ها

از آغاز سده دهم ق. در جغرافياي سياسي ماوراء النهر و ايران تغييراتي روي داد كه اثري مستقيم بر شيوه حج مردم اين ناحيه گذاشت و حج آنان را به‌گونه كامل از ايرانيان جدا كرد.

 

برسر كار آمدن دولت شيعي صفوي در ايران به سال 907ق. هم‌زمان با تصرف بخارا به دست محمد خان شيباني در سال 906ق. و پيشروي اين قوم در خاك خراسان روي داد. در بيشتر دوران حكومت صفويان، ازبك‌ها با ايران در نبرد بودند. نخستين پيامد اين رويداد، بسته شدن مسير اصلي كاروان‌هاي حج ماوراء النهر از داخل ايران بود.[29] در برخي از نامه‌هايي كه از سوي ازبك‌ها به دربار ايران فرستاده مي‌شد، بازگشايي راه حج يا وسيله تهديد بود يا بهانه‌اي براي صلح.[30] از آن ميان، نامه‌اي است كه محمد خان به اسماعيل صفوي نوشت و در آن بازگشايي راه حج و تصرف سرزمين‌هاي مسير حج تا مكه و مدينه را هدف لشكركشي‌هاي خود اعلام كرد.[31] سال‌ها بعد در دوران شاه عباس صفوي،‌ حاكم هرات در نامه‌اي به نمايندگي از شاه ازبك، باز شدن راه حج براي حاجيان ازبكي را از دربار ايران خواستار شد و اين موضوع را بهانه‌اي براي مذاكرات صلح قرار داد.[32] ازبكان در مذاكرات رسمي خود با دولت عثماني، افزون بر لزوم نبرد با رافضيان، بازگشايي راه حج را از انگيزه‌هاي خود براي تهاجم به ايران اعلام مي‌كردند.[33]

 

راه اصلي كه از اين دوران جايگزين راه ايران شد، حاجيان را از شمال درياي خزر به سوي قلمرو عثماني مي‌برد. حاجيان ماوراء النهر خود را به ساحل شرقي درياي خزر مي‌رساندند و با كشتي پهناي دريا را مي‌پيمودند يا با عبور از سرزمين‌هاي خان‌هاي شمال درياي خزر به بندر آستاراخان يا بندر دربند مي‌رفتند و از طريق رود ولگا يا رود تِرِك يا سفر از راه خشكي، خود را به يكي از بندرهاي درياي سياه مي‌رساندند و با كشتي به استانبول سفر مي‌كردند[34] و سپس به مصر يا شام سفر نموده، با كاروان حاجيان همراه مي‌شدند. دوستي دولت عثماني و شاهان ازبك كه نتيجه دشمني مشتركشان با ايران بود، باعث شد دولت عثماني درباره حج ازبك‌ها حساسيت نشان دهد و امكان حركت آن‌ها از مسير شمال درياي خزر و استانبول را فراهم كند. كمك‌هاي دولت عثماني شامل حمايت از حاجيان در راه مانده، ياري رساندن به مردم آسياي ميانه ساكن در مكه و همچنين پشتيباني سياسي و نظامي از كاروانيان و شخصيت‌هاي علمي و سياسي بود كه از طريق سرزمين عثماني به حج مي‌رفتند.[35]

 

راه ديگر، سفر دريايي از بمبئي به جدّه بود.[36] اما اين راه نيز به سبب دوستي دولت هند با ايران در دوران صفوي و دشمني هندي‌ها با ازبكان، گاه بر روي مسافران حج تركستان بسته مي‌شد و آن‌ها ناچار مي‌شدند از همان مسير پيش گفته بگذرند.[37]

 

با وجود اين، بايد در نظر داشت كه مسير ايران براي حاجيان ازبكي همواره بسته نبود و گاه كه دولت ايران با خانات ازبكي در صلح بود، حاجيان ماوراء النهر از مسير ايران براي رسيدن به عراق بهره‌ مي‌بردند. امام قلي خان سلطان ماوراء النهر (حك: 1020ـ1051ق.) پس از اين‌كه به نفع برادرش از قدرت كناره گرفت، از طريق ايران راهي سفر حج شد. شاه عباس دوم (حك: 1052ـ1073ق.) حاكم تهران را مسئول پذيرايي از او كرد و با ورود امام قلي به قزوين، جشني بزرگ برايش تدارك ديد و هزينه سفر وي را پرداخت و فرمان داد تا حاكمان مناطق مسير حركت او نيازهايش را برآورند.[38] امام قلي‌خان تا پايان عمر در مدينه ماند.[39] ندر محمد خان (حك: 1051ـ1055ق.) نيز در پايان عمر راهي حج شد؛ اما در ميانه راه در مرو/سمنان درگذشت و پيكرش را بر پايه وصيتش به مدينه فرستادند و همان جا به خاك سپردند.[40] به سال 1093م. نيز عبدالعزيز خان شاه ازبك كه روابطي نيكو با شاه سليمان صفوي داشت، از طريق ايران به حج رفت.[41]

 

پس از دوران صفويان نيز ايران از مسيرهاي اصلي حاجيان آسياي ميانه بوده است. آرمينيوس وامبري (Arminus Vambery) خاورشناس مجارستاني (1832ـ1913م.) كه به سال 1863/1280ق. در تهران حضور داشته و از آن‌جا همراه كاروان حاجيان تركستاني به آسياي ميانه سفر كرده، آگاهي‌هايي ارزشمند از سفر حج تركستاني‌هايي كه از ايران مي‌گذشتند، به دست داده است. كاروانياني كه وي با آنان همراه شد، پس از گذشتن از ساري و بخشي از درياي خزر، در ساحل شرقي دريا پياده شدند و راه خود را به سوي خوارزم و بخارا و سمرقند پي گرفتند.[42] وامبري در بازگشت نيز با عبور از هرات به سوي مشهد و سپس تهران رفت.[43]

 

مشكل اصلي راه حج ماوراء النهر در اين دوران، دشواري و خطرناكي آن بود. عبور از سرزمين‌هاي بدون آبادي در ماوراء النهر و نيز برخورد با قبايل گوناگون تركمن كه در سرزمين‌هاي شمال ايران ساكن بودند و برخي به غارت و اسير كردن كاروانيان شهرت داشتند، از جمله اين مشكلات بود.[44] عبور از سرزميني شيعه‌نشين براي حاجيان تركستاني مشكلي دوچندان پديد مي‌آورد. به گفته وامبري، دولت ايران از مردم سني مذهب خود مالياتي مي‌گرفت كه شامل مسافران نيز مي‌شد. هر چند در دوران حضور وامبري در ايران اين ماليات لغو شده بود، حاجيان تركستاني از اين‌كه حاكم همدان اين ماليات را از آنان به ناحق گرفته، شكايت داشتند.[45]

 

در اين دوران نيز حاجيان تركستاني از حمايت دولت عثماني بهره مي‌گرفتند. براي نمونه، اين كاروان‌ها در تهران كه در مسير سفر بود، از كنسولگري عثماني كمك‌هاي مالي دريافت مي‌كردند. به گفته وامبري، مردم شيعه ايران از كمك به كاروان‌هاي آسياي ميانه خودداري مي‌نمودند و حاجيان تركستان به كمك‌هاي دولت عثماني سخت نياز داشتند.[46]

 

در سفرنامه وامبري، به برخي از آداب سفر حاجيان تركستاني اشاراتي اندك شده است؛ از جمله سوغاتي كه اين حاجيان از مكه مي‌آوردند و شامل عطرهاي با ارزش مكه مانند جوهر گل سرخ بود.[47] كارواني كه وامبري با آنان همراه شده بود، 45 مسافر مرد داشت. آنان كه بيشتر مردماني فقير و بسيار ساده بودند، راه را با دشواري فراوان، پياده و سواره مي‌پيمودند.[48] آن‌گاه كه كاروان در منطقه ماوراء النهر به آبادي مي‌رسيد، با استقبال گرم مردم روبه‌رو مي‌شد. مردم باور داشتند كه هنوز تربت حرمين بر لباس حاجيان باقي است؛ پس با شور و حرارت آنان را در آغوش مي‌كشيدند.[49]

 

وامبري از اشتياق مردم تركستان به حج خبر داده است.[50] وي همچنين از تأثير حج در رشد تجارت اين مناطق سخن گفته است. كارواني كه وامبري در بازگشت به سوي ايران با آن همراه شده بود، مقداري فراوان پارچه، چاقو و ابريشم براي فروش داشته است.[51]

 

ƒ حج ازبكستان در دوران سلطه روسيه

با تصرف منطقه آسياي ميانه و شهرهاي ازبكستان در سال‌هاي نيمه دوم سده نوزدهم م. مسلمانان اين نواحي از شهروندان امپراتوري بزرگ روسيه شدند. حج مسلمانان روسي، از نظر مقامات حكومت تزاري، اهميت سياسي داشت. موسم حج هنگام همايش مسلمانان كشورهاي اسلامي بود كه بسياري از آنان زير تصرف كشورهاي استعمارگر قرار داشتند. مكه مكان تبادل انديشه‌هاي ضد استعماري و اسلام‌گرايانه و عامل اتحاد مسلمانان كشورهاي زير سيطره روسيه بود.[52] دولت‌هاي استعمارگر رابطه‌اي ميان حج و شورش‌هاي ملي و اسلامي در ميان شهروندان مسلمان مي‌ديدند.[53] نقش حج در نشر‌گزارش‌هاي شهروندان مسلمان روسيه تا آن‌جا اهميت داشت كه دولت روسيه در پي شورشي كه به سال 1903م. در فرغانه برپا شد، حج تركستاني‌ها را ممنوع اعلام كرد تا‌گزارش‌هاي اين رخداد ميان مسلمانان پخش نشود.[54]

 

اهميت سياسي حج براي روس‌ها آنان را به اعزام مأموراني با هدف بررسي مراسم حج و تأثيرات سياسي و اجتماعي آن واداشت. از كساني كه به اين مأموريت گسيل شدند، عبدالعزيز دولتشين افسر مسلمان روسي بود كه سال‌ها در قلعه‌اي در آسياي ميانه خدمت كرد و به سال 1898م. با دستور وزير جنگ روسيه به حج رفت تا تأثيرات سياسي اين مراسم بر منافع روسيه را ارزيابي كند.[55] خاطرات و‌گزارش‌هاي محرمانه او هسته اصلي كتاب الحج قبل مئة سنه را تشكيل مي‌دهد كه حاوي چند سند و مقاله ديگر از حج مسلمانان روسي به سال‌هاي پاياني سده نوزدهم م. نيز هست.

گرفتاري اصلي مسلمانان آسياي ميانه و ديگر شهروندان روس، گرفتن گذرنامه براي سفر حج بود. به طور مثال، در سالي كه دولتشين به حج رفت، كنسول روسيه در استانبول دستور داده بود تا مسئولان گمرك اين شهر گذرنامه مسلمانان روسيه را از آنان بگيرند. كنسولگري تنها در صورتي گذرنامه را بازمي‌گرداند كه در آن ذكري از مكه نيامده باشد.[56] يكي از بهانه‌هاي دولت روسيه براي جلوگيري از حج، رواج بيماري‌هاي واگيردار در مكه و مدينه بود. در سال‌هايي كه ‌خبر شيوع بيماري‌ها به گوش مي‌رسيد، صدور جواز حج براي چند سال تعطيل مي‌شد.[57] اين ممنوعيت‌ها و همچنين پيچيدگي و زمان‌گير بودن مراحل صدور گذرنامه حج در سازمان اداري روسيه، شهروندان مسلمان مشتاق حج را به فكر تهيه گذرنامه با روش‌هاي غير قانوني ‌انداخت.[58] آنان گذرنامه‌هاي قديمي مردم كشورهاي ديگر را مي‌خريدند كه آن نيز به سبب سودجويي دلالان، هزينه‌اي بسيار بر آن‌ها تحميل مي‌كرد.[59] گاه نيز از دولت روسيه براي مقصدي ديگر جز مكه تقاضاي گذرنامه مي‌كردند تا بتوانند از روسيه بيرون آيند.[60]

 

براي مردم روسيه در مكه مطوفان مخصوصي بودند كه به اسكان و راهنمايي حاجيان و برآوردن نيازهايشان مي‌پرداختند. حاجيان به فراخور قوميت خود ميان اين مطوفان قسمت مي‌شدند.[61] مطوفان و راهنمايان و گروه‌هايي كه در مكه و مدينه ساكن بوده‌اند، با سرزمين آسياي ميانه ارتباط داشتند. براي مثال، به سال 1894م. برخي از مطوفان به بخارا و تركستان رفتند تا ساكنان آن سرزمين را براي حج تشويق كنند.[62]

 

ثروتمندان اقوام گوناگون روس در مكه براي حاجيان مكان‌هايي ساخته بودند كه به تكيه معروف بود و حاجيان در مدت اقامت در مكه، به تناسب قوميت خود، در يكي از آن‌ها ساكن مي‌شدند.[63] حاجيان روسي حدود هشت تكيه در مكه داشتند. يكي از مسافران حج كه به سال 1895م. به مكه رفته بود، از وجود تكيه مخصوص مسلمانان آسياي ميانه، نزديك خانه حكمران مكه خبر داده است.[64] در منابع اين دوره،‌گزارش سكونت شماري فراوان از مردم بخارا به چشم مي‌خورد.[65]

 

در اين دوران، دو راه اصلي براي مسافران حج آسياي ميانه از جمله ازبك‌ها وجود داشت. راه آسان‌تر، كوتاه‌تر و رسمي‌تر، شمال ماوراء النهر و عبور از درياي خزر بود. مسافران از طريق بندر آستاراخان به سوي درياي سياه مي‌رفتند يا از راه بندر باكو و با بهره‌گيري از طريق خط آهن قفقاز به بندر باطوم و سپس به استانبول و مصر رهسپار مي‌شدند.[66] باكو براي ساكنان آسياي ميانه بيشتر معمول بود.[67] راه ديگر براي اين مسافران، عبور از افغانستان و رفتن به سوي بمبئي و از آن‌جا سفر دريايي در اقيانوس هند براي رسيدن به جده بود.[68] بسياري از مسافران حج تركستاني، اين مسير را بر راه نخست ترجيح مي‌دادند. اين به دليل دشواري گرفتن گذرنامه بود كه براي سفر از سرزمين‌هاي روسيه و عثماني به آن نياز داشتند.[69]

 

ƒ دوران حكومت كمونيسم در شوروي

تاريخ حج روس‌ها در دوران حكومت كمونيسم را مي‌توان اين‌گونه خلاصه كرد: تا هنگام جنگ جهاني دوم، به ويژه در دوران حكومت استالين كه سياست‌هاي ضد دين سخت پيگيري مي‌شد، حج مسلمانان روسيه به طور كامل ممنوع بود.[70] در سال‌هاي آغاز حكومت كمونيستي، شورش‌هاي داخلي بر ضد حكومت در منطقه ماوراء النهر در حج تأثير داشت. در دوران كمونيست‌ها، در فاصله سال‌هاي 1918 تا 1920م. دولت شورايي تاشكند با شورشيان باسماچي در منطقه فرغانه درگير نبرد بود. در همين سال‌ها، گروهي پرشمار از مردم تركستان به بهانه حج از كشور بيرون مي‌رفتند و در عربستان ساكن مي‌شدند. آنان زندگي خود را ترك مي‌كردند و ديگر به كشور بازنمي‌گشتند.[71] با افزايش سياست‌هاي ضد ديني در شوروي، سفر حج نيز با تنگنا روبه‌رو شد. تنها آن‌گاه كه سياست خارجي شوروي در پي نشان دادن آزادي در داخل كشور بود، گروه‌هايي اجازه حج مي‌يافتند.[72] پس از جنگ جهاني دوم، دولت كمونيستي در حركتي تبليغاتي از سال 1945م. به فرستادن هيئتي از روسيه به حج پرداخت. اما اين هيئت تنها حدود 30 تن را شامل مي‌شد كه عالمان وامامان مساجد مورد تأييد حكومت بودند.[73] پس از اصلاحات دوران گورباچف، شمار حاجيان كشور شوروي بيشتر شد.[74]

 

ƒ حج در دوران كنوني

با فروپاشي شوروي و استقلال ازبكستان، از سال 1990م. اجراي مراسم ديني در اين كشور آزاد شده و همه ساله حدود 5000 حج‌گزار از كشور ازبكستان راهي مكه مي‌شوند.[75] خواستاران حج بايد در اداره دولتي ويژه اين كار ثبت نام كنند و از طريق هوايي به مكه اعزام شوند. با وجود اين، امروزه انتقادهايي درباره حج ازبكستان وجود دارد. با اين‌كه سهميه دولت عربستان بسيار بيشتر از اين شماره است، زمينه اعزام همه آن‌ها وجود ندارد؛ از جمله به اين دليل كه هزينه حج در اين كشور بسيار بالا است. اين هزينه اكنون حدود 2700 دلار است.[76] برخي از منتقدان، حكومت ازبكستان را مسئول اين وضعيت مي‌دانند. آنان با توجه به فعاليت‌هاي گروه‌هاي بنيادگراي اسلامي كه با دولت ازبكستان در ستيز هستند و از سوي دولت عربستان حمايت مي‌شوند[77]، هراس حكومت ازبكستان از نفوذ انديشه‌هاي بنيادگرايانه در منطقه را عامل سختگيري در روند حج مردم اين كشور مي‌دانند.[78]

 

منابع

اتحاف الوري: عمر بن محمد بن فهد (م.885ق.)، به كوشش عبدالكريم، مكه، جامعة ام القري، 1408ق؛ البداية و النهايه: ابن كثير (م.774ق.)، بيروت، مكتبة المعارف؛ البلدان: احمد بن يعقوب (م.292ق.)، بيروت، دار الكتب العلميه، 1422ق؛ پژوهشي درباره مكتوبات تاريخي فارسي ايران و ماوراء النهر (صفويان، اوزبكان و امارات بخارا) همراه گزيده مكتوبات: منصور صفت‌گل، نوبواكي كندو، ژاپن، مؤسسه مطالعات زبان‌ها و فرهنگ‌هاي آسيا و آفريقا، دانشگاه مطالعات خارجي توكيو، 1385ش؛ تاريخ اسلام (دانشگاه كمبريج): زير نظر هولت، لمبتون، ترجمه: احمد آرام، اميركبير، 1378ش؛ تاريخ ايران، دوره تيموريان: دانشگاه كمبريج، ترجمه: آژند، تهران، جامي، 1379ش؛ تاريخ آسياي مركزي در دوران اسلام: غلامرضا ورهرام، مشهد، آستان قدس رضوي، 1371ش؛ تاريخ بخارا، خوقند و كاشغر: شمس بخارايي، به كوشش محمد اكبر عشيق، تهران، آينه ميراث، 1377ش؛ تاريخ بخارا: محمد نرشخي، (م.348ق.)، به كوشش رضوي، تهران، توس، 1363ش؛ تاريخ حج‌گزاري ايرانيان: اسراء دوغان، تهران، مشعر، 1389ش؛ تاريخ دولت‌هاي اسلامي و خاندان‌هاي حكومتگر: استانلي لين پل و ديگران، ترجمه: صادق سجادي، تهران، تاريخ ايران، 1375ش؛ تاريخ راقم: مير سيد شريف راقم سمرقندي (م. قرن12ق.)، به كوشش منوچهر ستوده، تهران، بنياد موقوفه‌هاي دكتر محمود افشار، 1380ش؛ تاريخ روسيه شوروي انقلاب بلشويكي: اي اچ كار، ترجمه نجف دريابندري، تهران، زنده‌رود، 1371ش؛ التاريخ و المورخون: محمد الحبيب الهيله، مكه، مؤسسة الفرقان، 1994م؛ تحفة المحبين و الاصحاب: عبدالرحمن الانصاري (م.1195ق.)، به كوشش العرويسي، تونس، المكتبة العتيقه، 1390ق؛ تذكره مقيم‌خاني: محمد يوسف منشي، به كوشش صرافان، تهران، ميراث مكتوب، 1380ش؛ ترجمه تاريخ يميني: ابو الشرف ناصح جرفادقاني (م.قرن7ق.)، به كوشش جعفر شعار، تهران، نشر كتاب، 1357ش؛ تركستان‌نامه: بارتولد، ترجمه: كشاورز، بنياد فرهنگ ايران، 1352ش؛ تلفيق الاخبار و تلقيح الآثار في وقايع قَزّان و بلغار و ملوك التتار: الرمزي، تهران، آموزش انقلاب اسلامي؛ جغرافياي تاريخي و سياسي آسياي مركزي: غلامرضا گلي زواره، قم، دفتر تبليغات، 1373ش؛ جنبش اسلامي ازبكستان: يوسف وصالي مزين، تهران، مؤسسه مطالعات انديشه‌سازان نور، 1385ش؛ حج26: محمد حسين رجبي، تهران، مشعر، 1385ش؛ حج29: حجت‌ الله بيات و سيد حسين اسحاقي، تهران، مشعر، 1388ش؛ الحج قبل مئة سنه: يفيم ريزفان، بيروت، دار التقريب بين المذاهب الاسلاميه، 1993م؛ خاطره‌هاي امير عالم خان (تاريخ حزن الملل): امير عالم خان، به كوشش احرار مختارف، تهران، مركز مطالعات ايران، 1373ش؛ خراسان و ماوراء النهر: آ. بلينتسكي، ترجمه: ورجاوند، تهران، نشر گفتار، 1364ش؛ دائرة المعارف بزرگ اسلامي: زير نظر بجنوردي، تهران، مركز دائرة المعارف بزرگ، 1372ش؛ الدر الكمين بذيل العقد الثمين، عمر بن فهد المكي (م.558ق.)، به كوشش ابن دهيش، مكه، مكتبة الاسدي، 1425ق؛ مقالات تاريخي: رسول جعفريان، قم، دليل ما، 1388ش؛ سفرنامه حجاز: محمد لبيب البتنوني، ترجمه: انصاري، تهران، مشعر، 1381ش؛ سياحت درويش دروغين در خانات آسياي ميانه: آرمينيوس وامبري، ترجمه: خواجه نوريان، تهران، علمي و فرهنگي، 1374ش؛ سيماي فرهنگي ازبكستان: گروه نويسندگان، به سرپرستي عباسعلي وفايي، تهران، الهدي، 1384ش؛ شاه اسمعيل صفوي: مجموعه اسناد و مكاتبات تاريخي همراه يادداشت‌هاي تفصيلي، به كوشش عبدالحسين نوايي، تهران، ارغوان، 1368ش؛ شاه طهماسب صفوي: عبدالحسين نوايي، بنياد فرهنگ ايران، 1350ش؛ شاه عباس صفوي: عبدالحسين نوايي، تهران، زرين، 1367ش؛ عباس نامه: محمد طاهر وحيد قزويني، به كوشش دهگان، اراك، داودي، 1329ش؛ عالم‌آراي صفوي: به كوشش يدالله شكري، تهران، مؤسسه مطالعات و تحقيقات فرهنگي؛ العرب و الاسلام في اوزبكستان: بوريبوي احمدوف و زاهد الله منوروف، به كوشش نعمت ‌الله ابراهيموف، بيروت، شركة المطبوعات للتوزيع و النشر، 1999م؛ العقد الثمين في تاريخ البلد الامين: محمد الفأسي (م.832ق.)، به كوشش فؤاد سير، مصر، الرساله، 1406ق؛ فرهنگ و تمدن اسلامي در ماوراء النهر: علي غفراني، پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامي، 1387ش؛ ميقات حج (فصلنامه): تهران، حوزه نمايندگي ولي فقيه در امور حج و زيارت؛ النجوم الزاهره: ابن تغري بردي الاتابكي (م.874ق.)، مصر، وزارة الثقافة و الارشاد القومي؛ نشر الرياحين: عاتق بن غيث البلادي، مكه، دار مكه، 1415ق؛ نقاوة الآثار في ذكر الاخيار: محمود بن هدايت‌ الله افوشته‌اي نطنزي، به كوشش احسان اشراقي، تهران، علمي و فرهنگي، 1373ش؛ ويژگي‌هاي جغرافيايي آسياي ميانه و قزاقستان: ابوالفضل عشقي، هادي قنبرزاده، مشهد، نشر نيكا، 1374ش.

 

كامران محمدحسيني

 
[1]. ويژگي‌هاي جغرافيايي آسياي ميانه، ص14، 77، 80.

[2]. ويژگي‌هاي جغرافيايي آسياي ميانه، ص112؛ جغرافياي تاريخي و سياسي آسياي مركزي، ص100.

[3]. جغرافياي تاريخي و سياسي آسياي مركزي، ص104؛ www.worldatlas.com.

[4]. نك: خراسان و ماوراء‌النهر، ص81-171.

[5]. البلدان، ص123؛ تركستان نامه، ج1، ص407-409.

[6]. دائرة المعارف بزرگ اسلامي، ج8، ص8؛ تركستان نامه، ج1، ص413.

[7]. العرب و الاسلام، ص91، 109، 155-157، 173، 189؛ تاريخ آسياي مركزي، ص126، 169؛ فرهنگ و تمدن اسلامي، ص120-153.

[8]. العرب و الاسلام، ص293-295؛ تاريخ ايران، ص127-128.

[9]. تاريخ راقم، ص81-85.

[10]. تاريخ بخارا، خوقند و كاشغر، ص18-19.

[11]. دائرة المعارف بزرگ اسلامي، ج8، ص12.

[12]. تذكره مقيم‌خاني، ص124-126؛ تاريخ دولت‌هاي اسلامي، ج2، ص480، 482.

[13]. تاريخ اسلام، ص634-644.

[14]. خاطره‌هاي امير عالم خان، ص22-24، 33-35؛ العرب و الاسلام، ص370-374؛ تاريخ اسلام، ص661-671.

[15]. العرب و الاسلام، ص395-400؛ تاريخ روسيه شوروي، ج1، ص400-407.

[16]. العرب و الاسلام، ص419؛ دائرة المعارف بزرگ اسلامي، ج8، ص22.

[17]. تاريخ حجگزاري ايرانيان، ص33-34.

[18]. البداية و النهايه، ج11، ص25-27.

[19]. الدر الكمين، ج1، ص352.

[20]. الدر الكمين، ج1، ص400.

[21]. نشر الرياحين، ج2، ص728.

[22]. التاريخ و المورخون، ص193.

[23]. العقد الثمين، ج2، ص349-352؛ الدر الكمين، ج1، ص554.

[24]. تحفة المحبين، ص207-208.

[25]. تحفة المحبين، ص108-109.

[26]. تاريخ بخارا، ص355؛ ترجمه تاريخ يميني، ص36.

[27]. اتحاف الوري، ج4، ص238-239؛ النجوم الزاهره، ج15، ص364.

[28]. پژوهشي درباره مكتوبات تاريخي، ص116-117.

[29]. مقالات تاريخي، دفتر17، ص104.

[30]. براي نمونه: شاه اسمعيل صفوي، ص78؛ نقاوة الآثار، ص416.

[31]. عالم آراي صفوي، ص258-259.

[32]. شاه عباس، ج1، ص184-185.

[33]. تذكره مقيم‌خاني، ص106؛ شاه طهماسب صفوي، ص316-317؛ تاريخ حجگزاري ايرانيان، ص140.

[34]. ميقات حج، ش54، ص177، «حجاج تركستان، راه‌ها و دشواري‌ها».

[35]. ميقات حج، ش54، ص187-199، « حجاج تركستان، راه‌ها و دشواري‌ها».

[36]. پژوهشي درباره مكتوبات تاريخي، ص118.

[37]. سياحت درويش دروغين، ص184؛ ميقات حج، ش54، ص184، «حج تركستان، راه‌ها و دشواري‌ها».

[38]. عباس‌نامه، ص32-39.

[39]. تذكره مقيم‌خاني، ص154-155.

[40]. تذكره مقيم‌خاني، ص169-170؛ عباس‌نامه، ص146-147.

[41]. ميقات حج، ش54، ص186-187، «حجاج تركستان، راه‌ها و دشواري‌ها».

[42]. سياحت درويش دروغين، ص50-68، 167-168، ص227، 272.

[43]. سياحت درويش دروغين، ص367، 374.

[44]. سياحت درويش دروغين، ص31.

[45]. سياحت درويش دروغين، ص25.

[46]. سياحت درويش دروغين، ص24.

[47]. سياحت درويش دروغين، ص57.

[48]. سياحت درويش دروغين، ص39.

[49]. سياحت درويش دروغين، ص69-70.

[50]. سياحت درويش دروغين، ص501.

[51]. سياحت درويش دروغين، ص522-523.

[52]. تلفيق الاخبار، ج2، ص334؛ الحج قبل مئة سنه، ص13، 313.

[53]. الحج قبل مئة سنه، ص13؛ ميقات حج، ش55، ص195، «حجاج تركستان، راه‌ها و دشواري‌ها».

[54]. ميقات حج، ش55، ص201، «حجاج تركستان، راه‌ها و دشواري‌ها».

[55]. الحج قبل مئة سنه، ص31.

[56]. الحج قبل مئة سنه، ص61-62.

[57]. الحج قبل مئة سنه، ص19.

[58]. الحج قبل مئة سنه، ص19.

[59]. الحج قبل مئة سنه، ص19.

[60]. ميقات حج، ش55، ص196، «حجاج تركستان راه‌ها و دشواري‌ها»؛ تلفيق الاخبار، ج2، ص334.

[61]. الحج قبل مئة سنه، ص24، 300.

[62]. الحج قبل مئة سنه، ج24.

[63]. الحج قبل مئة سنه، ص59.

[64]. الحج قبل مئة سنه، ص301.

[65]. الحج قبل مئة سنه، ص87، 305؛ سفرنامه حجاز، ص134.

[66]. الحج قبل مئة سنه، ص19، 265-266.

[67]. الحج قبل مئة سنه، ص200.

[68]. الحج قبل مئة سنه، ص18.

[69]. الحج قبل مئة سنه، ص18.

[70]. الحج قبل مئة سنه، ص29.

[71]. ميقات حج، ش55، ص203، «حجاج تركستان، راه‌ها و دشواري‌ها».

[72]. تاريخ اسلام، ص826 .

[73]. الحج قبل مئة سنه، ص29؛ سيماي فرهنگي ازبكستان، ص70.

[74]. ميقات حج، ش55، ص204، «حجاج تركستان، راه‌ها و دشواري‌ها».

[75]. حج26، ص479.

[76]. حج29، ص492.

[77]. جنبش اسلامي ازبكستان، ص43.

[78]. www.eurasianet.org.

 


| شناسه مطلب: 86445







نظرات کاربران