محمد امین استرآبادی محمد امین استرآبادی محمد امین استرآبادی بعثه مقام معظم رهبری در گپ بعثه مقام معظم رهبری در سروش بعثه مقام معظم رهبری در بله
محمد امین استرآبادی محمد امین استرآبادی محمد امین استرآبادی محمد امین استرآبادی محمد امین استرآبادی

محمد امین استرآبادی

از دانشوران نام‌آور امامیه و بزرگان اخباری، ساکن در حرمین، مدفون در جنة المعلات (م.1036ق.) محمد امین بن محمد شریف استرآبادی از دانشوران نام‌آور امامیه و از بزرگان مکتب‌ اخباریگری است. از تاریخ تولد و زندگینامه وی آگاهی چندان در دست نیست؛

از دانشوران نام‌آور اماميه و بزرگان اخباري، ساكن در حرمين، مدفون در جنة المعلات (م.1036ق.)

محمد امين بن محمد شريف استرآبادي از دانشوران نام‌آور اماميه و از بزرگان مكتب‌ اخباريگري است. از تاريخ تولد و زندگينامه وي آگاهي چندان در دست نيست؛ جز آن كه به گفته خود، مدتي از جواني خويش را در شيراز گذرانده و برخي علوم عقلي و كتاب‌هاي اصولي را در چهار سال نزد شاه تقي الدين محمد نسابه (م.1019ق.) فراگرفته است.[1] گويا زماني ديگر نيز در شيراز اقامت داشته و از آن‌جا به مكه سفر كرده است.[2] همچنين وي به نجف رفته و از استاداني چون شيخ حسن بن زين الدين، صاحب معالم (م.1011ق.) و سيد محمد عاملي، صاحب مدارك  (م.1009ق.)، علوم نقلي همچون حديث و رجال و فقه و اصول را آموخته[3] و به دريافت اجازه اجتهاد از ايشان توفيق يافته است.[4] به گفته خود وي، دريافت اجازه او از صاحب مدارك در جواني و به سال 1007ق. بوده است.[5]

 

هنگام مهاجرت او به حرمين مشخص نيست. از سال 1015ق. به مدت 10 سال در مكه مكرمه، نزد واپسين استادش ميرزا محمد استرآبادي (م.1028ق.) كه پدر همسرش نيز بود[6]، فقه و حديث و رجال آموخت و به اخذ اجازه روايت از وي توفيق يافت.[7] او مدتي طولاني نيز در مدينه اقامت گزيد و مكتب علمي خود را در اين شهر بنيان نهاد.[8] پس از مجاورت در مدينه منوره، در مكه معظمه سكونت گزيد و به سال 1036ق. در مكه درگذشت[9] و در گورستان مَعْلات، كنار قبر حضرت خديجه3 به خاك سپرده شد.[10] برخي درگذشت وي را به سال 1033ق. ياد كرده‌اند.[11] اعيان الشيعه سال وفات وي را 1023ق. ياد كرده[12] كه گويا تصحيف 1033 باشد.

 

محمد امين استرآبادي، در علوم گوناگون چون فقه، حديث، رجال و علوم عقلي در حوزه‌هاي علميه ايران و عراق درس آموخت و افزون بر دريافت اجازه اجتهاد از برخي استادان خويش، از بنيان‌گذاران و مروجان اصلي مكتب‌ اخباريگري است. بيشتر آثار وي در زمينه فقه و حديث تأليف شده‌اند و مهم‌ترين اثر او كتاب الفوائد المدنية في الرد علي من قال بالاجتهاد و التقليد است‌. اين كتاب رديه‌اي بر شيوة اصوليان‌ است كه تأليف آن به سال 1031ق. در مكه مكرمه به انجام رسيده است.[13]

 

از ديگر آثار وي، الفوائد المكيه شرحي‌ ناتمام‌ بر استبصار شيخ‌ طوسي‌ است كه مقدمه‌اي در دانش‌ حديث‌ و درايه‌ دارد.[14] شيخ آقا بزرگ اين كتاب را نديده؛ ولي باور دارد كه اين اثر نزد مجلسي دوم بوده و از آن در بحار الانوار گزارش كرده است.[15] باتوجه به نام كتاب، احتمال مي‌رود كه استرآبادي آن را در مكه تأليف كرده باشد.

 

شرح‌ تهذيب‌ الاحكام[16]، حاشيه‌ بر الكافي‌[17]، دانشنامه شاهي، حاشيه‌ بر انموذج‌ العلوم‌ دواني، المسائل‌ الثلاث‌ الكلاميه، رساله‌اي‌ در بداء و حاشيه‌ بر معارج‌ الاصول‌ محقق‌ حلي، از ديگر آثار او هستند. از ميان آثار استرآبادي تنها كتاب الفوائد المدنيه و حاشيه بر الكافي منتشر شده‌اند.

علت اقامت استرآبادي در حرمين به روشني دانسته نيست. شاگردي او نزد ميرزا محمد استرآبادي كه پيشتر احتمالاً به جهت دلخوري از برخي دانشوران نجف به مكه هجرت كرده بود[18]، در اين مورد بي‌‌اثر نبوده است. اقامت وي در حرمين شريفين همراه تربيت شاگردان نيز بوده است؛ چنان‌كه خود علت تأليف كتاب الفوائد المدنيه را درخواست برخي از شاگردانش براي فراگيري دانش اصول فقه برمي‌شمرد.[19] از شاگردان وي در مكه، زين العابدين بن نورالدين علي كاشاني (م.1040ق.)[20] و حسين ظهيري عاملي هستند و رسالة في السؤال عن بعض المسائل المعضلة من الاصلية و الفرعيه حاصل مباحثات ظهيري و استادش استرآبادي است.[21] ملا محسن فيض كاشاني نيز مدتي در مكه از استرآبادي دانش آموخته است.[22] محمد مؤمن استرآبادي، داماد محمد امين استرآبادي، نيز مجاور مكه و به سال 1088ق. به جرم تشيع در همان جا به شهادت رسيده است.[23] همچنين نورالدين علي ‌بن علي ‌بن حسين عاملي (م.1068ق.)، نويسنده الشواهد المكّية في مداحض الخيالات المدنيه در رد كتاب الفوائد المدنيه استرآبادي، بيش از 20 سال مجاور مكه مكرمه بوده و گويا اين كتاب را نيز آن‌جا تأليف كرده است.[24] اين نمونه‌ها از حضور اصوليان و اخباريان در حرمين و رونق علمي حوزه شيعي در سده يازدهم ق. در آن سرزمين حكايت دارد.

 

استرآبادي احياگر انديشه ‌اخباريگري در سده يازدهم ق. به شمار مي‌رود. وي به عللي از جمله تأثيرپذيري از افكار استادش ميرزا محمد استرآبادي، گرايش به‌ اخبار را بار ديگر و در قالبي نو مطرح كرد[25] و بر اصولي‌گري كه گرايش غالب در فقه امامي بود، به سختي تاخت. او را پايه‌گذار مكتب‌ اخباريگري و «اخباري صلب» خوانده‌اند.[26] 

 

وي انديشه خود را در اثر برجسته‌اش الفوائد المدنيه تدوين كرده كه مهم‌ترين منبع اخباريان به شمار مي‌آيد. اخباريان اجتهاد را حرام دانسته، باور دارند كه روش دانشوران پيشين اجتهادي نبوده است و با انكار حجيت اجماع و عقل، سنت را تنها دليل معتبر شرعي مي‌دانند.[27] آنان تمسك به ظاهر كتاب را تنها در صورت وجود تفسيري از معصوم مجاز مي‌شمارند. تحصيل احكام از طريق ظن را روا نمي‌دانند و جز علم را حجت نمي‌شمرند. ايشان تقسيم‌بندي چهارگانه حديث به صحيح، موثق، حسن و ضعيف را رد مي‌كنند و حديث را يا صحيح و يا ضعيف مي‌دانند. نيز همه روايات كتاب‌هاي چهارگانه را صحيح و قطعي‌ الصدور و همه مردم را مقلد معصوم مي‌شمارند و تقليد از غير معصوم را مجاز نمي‌دانند.[28]

استرآبادي پس از تأليف كتاب خود، آن را به نجف اشرف و ديگر حوزه‌هاي علمي فرستاد.[29] به اين ترتيب، از دهه چهارم سده يازدهم ق. گرايش اخباري به نجف و ديگر مراكز علمي نفوذ كرد و به زودي بسياري از فقيهان از آن پيروي كردند.[30] اين مكتب در نيمه همين سده در ايران نيز هواداراني يافت[31] و از نخستين دهه‏هاي سده دوازدهم ق. بر همه مراكز علمي شيعه در ايران و عراق چيره گشت و چند دهه فقه شيعي را در تصرّف انحصاري خود گرفت. اما در نيمه دوم اين سده، به دست وحيد بهبهاني (م.1206ق.) و شيخ مرتضي انصاري (م.1281ق.) در برابر گرايش اصولي شكست خورد و از ميدان بيرون رفت. 

 

زين الدين بحراني (م.1064ق.) اين گرايش را از ايران به بحرين برد.[32] اين گرايش در سده دوازدهم ق. در بحرين تمركز يافت و پس از زوال در ايران و عراق، همچنان در آن منطقه باقي ماند.[33] 

 

ƒ مكتب استرآبادي

 مكتب استرآبادي بر بعضي از دانشوران برجسته اثر نهاد؛ از جمله محمد تقي مجلسي (م.1070ق.) كه به صراحت آموزه‌هاي او را تأييد  كرد[34]،  ملا خليل بن غازي قزويني (م.1089ق.) كه منكر اجتهاد بود[35]، شيخ حرّ عامِلي (م.1104ق.) كه در خاتمه كتاب وسائل الشيعه، با اشاره به اخباري بودن خود، بر گرايش اخباريگرانه استدلال كرده است.[36] مجلسي اول و دوم به اخباريان تمايل دارند.[37] در اين ميان، ملا محسن فيض كاشاني (م.1090ق.) و يوسف بن احمد بحراني (م.1186ق.) داراي روشي ميانه‌تر هستند.[38]

 

گروهي بر آنند كه استرآبادي با ترويج انديشه ‌اخباريگري، عامل اختلاف ميان فقيهان شيعه شد. از جمله انتقادها بر وي آن است كه گاه از گستره مباحث علمي بيرون شده و به طعن و اسائه ادب به اصوليان و پيروان روش اجتهادي پرداخته[39] و پايه‌‌گذار دشمني ميان دانشمندان شيعه شده است.[40]

 

منابع

اعيان الشيعه: سيد محسن الامين (م.1371ق.)، به كوشش حسن الامين، بيروت، دار التعارف؛ امل الآمل: الحر العاملي (م.1104ق.)، به كوشش الحسيني، قم، دار الكتاب الاسلامي، 1362ق؛ حصر الاجتهاد: آقا بزرگ تهراني (م.1389ق.)، به كوشش الانصاري، قم، خيام، 1401ق؛ الحق المبين: الفيض الكاشاني (م.1091ق.)، به كوشش الحسيني، سازمان چاپ دانشگاه؛ خاتمة المستدرك، النوري (م.1320ق.)، قم، آل البيت:، 1415ق؛ دائرة المعارف بزرگ اسلامي: زير نظر بجنوردي، تهران، مركز دائرة المعارف بزرگ اسلامي، 1372ش؛ دانشنامه شاهي: محمد امين استرآبادي (م.1036ق.)، مجموعه نسخ خطي كتابخانه مجلس، ش10633؛ الذريعة الي تصانيف الشيعه: آقا بزرگ تهراني (م.1389ق.)، بيروت، دار الاضواء، 1403ق؛ رسائل في دراية الحديث: ابوالفضل حافظيان البابلي، قم، دار الحديث، 1424ق؛ روضات الجنات: ميرزا محمد باقر موسوي خوانساري، بيروت، دار الاسلاميه؛ طبقات اعلام الشيعه: آقا بزرگ تهراني (م.1389ق.)، قم، اسماعيليان؛ الفوائد المدنيه: محمد امين استرآبادي (م.1036ق.)، به كوشش رحمتي، قم، النشر الاسلامي، 1424ق؛ فهرس التراث: محمد حسين حسيني جلالي، قم، دليل ما؛ قصص العلماء: ميرزا محمد تنكابني، انتشارات علميه اسلاميه؛ لوامع صاحبقراني: محمد تقي مجلسي (م.1070ق.)، اسماعيليان، 1414ق؛ لؤلؤة البحرين: يوسف البحراني (م.1186ق.)، به كوشش بحر العلوم، نجف، دار النعمان، 1345ق؛ معجم رجال الحديث: الخوئي (م.1413ق.)، بيروت، 1409ق؛ مقدمه‌اي بر فقه شيعه: حسين مدرس طباطبايي، ترجمه: محمد آصف، مشهد، آستان قدس رضوي، 1368ش؛ وسائل الشيعه: الحر العاملي (م.1104ق.)، قم، آل البيت:، 1412ق.

 

اباذر جعفري

 
[1]. الفوائد المدنيه، ص265؛ نك: دائرة المعارف بزرگ اسلامي، ج10، ص280.

[2]. الفوائد المدنيه، ص278، 535-536؛ نك: دائرة المعارف بزرگ اسلامي، ج10، ص280.

[3]. الفوائد المدنيه، ص13، 58-59.

[4]. الفوائد المدنيه، ص13؛ روضات الجنات، ج1، ص129.

[5]. الفوائد المدنيه، ص58-59.

[6]. فهرس التراث، ج1، ص846؛ الذريعه، ج11، ص26.

[7]. الفوائد المدنيه، ص59.

[8]. الفوائد المدنيه، ص28.

[9]. امل الآمل، ج2، ص246؛ الذريعه، ج5، ص217.

[10]. امل الآمل، ج1، ص92؛ ج9، ص410.

[11]. فهرس التراث، ج‏1، ص846؛ روضات الجنات، ج1، ص147.

[12]. اعيان الشيعه، ج9، ص137.

[13]. الفوائد المدنيه، ص544.

[14]. معجم رجال الحديث، ج15، ص218-219؛ رسائل في دراية الحديث، ج1، ص73.

[15]. الذريعه، ج16، ص359.

[16]. امل الآمل، ج1، ص139؛ روضات الجنات، ج1، ص147.

[17]. امل الآمل، ج1، ص139؛ روضات الجنات، ج1، ص147.

[18]. طبقات اعلام الشيعه، ج5، ص497.

[19]. الفوائد المدنيه، ص29.

[20]. طبقات اعلام الشيعه، ج5، ص238؛ الذريعه، ج21، ص362-363.

[21]. طبقات اعلام الشيعه، ج5، ص174.

[22]. الحق المبين، ص12.

[23]. طبقات اعلام الشيعه، ج5، ص592؛ الذريعه، ج1، ص94-95؛ خاتمة المستدرك، ج2، ص69.

[24]. طبقات اعلام الشيعه، ج5، ص386-387.

[25]. دانشنامه شاهي، ص8؛ روضات الجنات، ج1، ص130.

[26]. لؤلؤة البحرين، ص117.

[27]. نك: حصر الاجتهاد، ص46.

[28]. روضات الجنات، ج1، ص136-137.

[29]. الفوائد المدنيه، ص6، «مقدمه»؛ اللوامع، ج1، ص4.

[30]. اللوامع، ج1، ص47؛ مقدمه‌اي بر فقه شيعه، ص59-60.

[31]. مقدمه‌اي بر فقه شيعه، ص59-60.

[32]. قصص العلماء، ص277.

[33]. نك: مقدمه‌اي بر فقه شيعه، ص59-61.

[34]. اللوامع، ج1، ص47.

[35]. روضات الجنات، ج3، ص270.

[36]. وسائل الشيعه، ج30، ص269، 280.

[37]. الفوائد المدنيه، ص6، «مقدمه»؛ نك: مقدمه‌اي بر فقه شيعه، ص59-61.

[38]. مقدمه‌اي بر فقه شيعه، ص59-60.

[39]. الفوائد المدنيه، ص28؛ روضات الجنات، ج1، ص137؛ قصص العلماء، ص321.

[40]. اعيان الشيعه، ج9، ص137؛ فهرس التراث، ج‏1، ص846.

 




نظرات کاربران