استوانه مخلقه استوانه مخلقه استوانه مخلقه بعثه مقام معظم رهبری در گپ بعثه مقام معظم رهبری در سروش بعثه مقام معظم رهبری در بله
استوانه مخلقه استوانه مخلقه استوانه مخلقه استوانه مخلقه استوانه مخلقه

استوانه مخلقه

محل نهادن عود و نزدیک‌ترین ستون به محراب پیامبر(صلی الله علیه و اله) در مسجدالنبی مُخلّقه نزدیک‌ترین ستون به محراب نماز رسول خدا (صلی الله علیه و اله) است که از غرب به پشت محراب اتصال دارد[1] و اکنون کمی جلوتر از محل اصلی آن قرار دارد[2] و با

محل نهادن عود و نزديك‌ترين ستون به محراب پيامبر(صلي الله عليه و اله) در مسجدالنبي

مُخلّقه نزديك‌ترين ستون به محراب نماز رسول خدا (صلي الله عليه و اله) است كه از غرب به پشت محراب اتصال دارد[1] و اكنون كمي جلوتر از محل اصلي آن قرار دارد[2] و بالاي آن در دايره‌اي سبز با خط طلايي عبارت «اسطوانة المخلّقة» نوشته شده است.[3]

 

مُخَلَّقه از خَلوق يا خَلاق به معناي بوي خوش، گونه‌اي عِطر است كه بخش عمده آن از زعفران است.[4] اين ستون از آن رو مُخلَّقه (عطرآگين) نام گرفت كه براي معطرسازي فضاي مسجد، آن را به خلوق مي‌آغشتند يا بر آن عود مي‌سوزاندند.[5]

 

گويند نخستين كسي كه مسجدالنبي را خوشبو كرد، همسرِ عثمان بن مظعون از نخستين مسلمانان بود كه چون همسرش در مسجد آب دهان افكند، آن را شست و خوشبو كرد.[6] به گزارش جابر بن عبدالله انصاري، نخستين كسي كه مسجدالنبي را خوشبو كرد، عثمان بن عفان بود.[7] در حكومت بني‌اميه، عمر بن عبدالعزيز (حك: 99ـ101ق.) و در دوران عباسيان، خيزران مادر هارون الرشيد به سال 170ق. بدين كار پرداخت.[8] گويا از اين هنگام، معطر ساختن فضاي مسجد رواج يافت.

 

پيامبر خدا(صلي الله عليه و اله) پس از تغيير قبله در سال دوم، تا چندي روبه‌روي اين ستون به نماز مي‏ايستاد. سپس در محراب كنوني كه به محراب پيامبر شناخته مي‌شود، به گزاردن نماز پرداخت و آن ستون كه از ديگر ستون‏ها به مصلا نزديك‏تر بود، پشت سر قرار گرفت. به آن «عَلَم» يعني نشانه مصلا و قبله پيامبر (صلي الله عليه و آله) نيز مي‏گفتند؛ زيرا در جاي استوانه حنّانه نصب شده بود.[9] برخي سيره‌نگاران اين استوانه را همان ستون توبه مي‌دانند.[10] اما واقدي بر پايه نقلي، آن دو را ستون‌هاي جداگانه دانسته است.[11] يكي از جاهاي استجابت دعا، كنار ستون مخلقه است.[12] بر پايه گزارشي، سلمة بن اكوع، صحابي و راوي حديث پيامبر، مي‌كوشيد نمازش را نزد اين ستون به جا آورد و چون سبب آن را از وي جويا شدند، اين كار خود را به رفتار رسول خدا مستند دانست.[13] بر پايه روايتي، امام رضا(عليه السلام)هنگام رفتن به عمره نزد قبر پيامبر (صلي الله عليه و اله) آمد و نزديك استوانه مخلقه شش يا هشت ركعت نماز ‌گزارد.[14] تبرك جستن به اين ستون مستحب شمرده شده است.[15]

 

منابع

بحار الانوار: المجلسي (م.1111ق.)، بيروت، دار احياء التراث العربي، 1403ق؛ تاريخ و آثار اسلامي مكه مكرمه و مدينه منوره: اصغر قائدان، مشعر، 1372ش؛ تاريخ المدينة‌ المنوره: ابن شبّه (م.262ق.)، قم، دار الفكر، 1368ش؛ الدرة الثمينة في اخبار المدينه: محمد محمود النجار (م.643ق.)، به كوشش شكري، دار الارقم؛ سبل الهدي و الرشاد: محمد بن يوسف الصالحي (م.942ق.)، به كوشش عادل احمد و علي محمد، بيروت، دار الكتب العلميه، 1414ق؛ السيرة الحلبيه: الحلبي (م.1044ق.)، بيروت، دار المعرفه، 1400ق؛ صحيح البخاري: البخاري (م.256ق.)، بيروت، دار الفكر، 1401ق؛ الغدير: الاميني (م.1392ق.)، بيروت، دار الكتاب العربي‏، 1397ق؛ لسان العرب‏: ابن منظور (م.711ق.)، قم، ادب الحوزه، 1405ق؛ مدينه‌شناسي: سيد محمد باقر نجفي، 1364ش؛ المسجد النبوي عبر التاريخ: محمد السيد الوكيل، دار المجتمع، 1409ق؛ مسند احمد: احمد حنبل (م.241ق.)، بيروت، دار صادر؛ المغازي: الواقدي (م.207ق.)، به كوشش مارسدن جونس، بيروت، اعلمي، 1409ق؛ موسوعة مكة المكرمة و المدينة المنوره: احمد زكي يماني، مكه، مؤسسة الفرقان، 1429ق؛ وسائل الشيعه: الحر العاملي (م.1104ق.)، قم، آل البيت:، 1414ق؛ وفاء الوفاء: السمهودي (م.911ق.)‏، مكه، مؤسسة الفرقان، 1422ق.

 

سيد محمود ساماني

 

 
[1]. موسوعة مكة المكرمه، ج2، ص435.

[2]. تاريخ و آثار اسلامي، ص191.

[3]. تاريخ و آثار اسلامي، ص191؛ موسوعة مكة المكرمه، ج2، ص435.

[4]. لسان العرب، ج10، ص91، «خلق».

[5]. تاريخ و آثار اسلامي، ص191.

[6]. الدرة الثمينه، ص100.

[7]. الدرة الثمينه، ص100؛ موسوعة مكة المكرمه، ج2، ص436.

[8]. موسوعة مكة المكرمه، ج2، ص436؛ وفاء الوفاء، ج1، ص281.

[9]. وفاء الوفاء، ج2، ص174؛ المسجد النبوي، ص50.

[10]. سبل الهدي، ج5، ص8؛ السيرة الحلبيه، ج2، ص664.

[11]. المغازي، ج2، ص507.

[12]. سبل الهدي، ج3، ص322.

[13]. مسند احمد، ج4، ص48؛ صحيح البخاري، ج1، ص127؛ وفاء الوفاء، ج2، ص174.

[14]. وسائل الشيعه، ج5، ص161؛ ج14، ص359؛ بحار الانوار، ج80، ص314.

[15]. الغدير، ج5، ص124.

 




نظرات کاربران