اِعلام العلماء الاَعلام ببناء المسجدالحرام اِعلام العلماء الاَعلام ببناء المسجدالحرام اِعلام العلماء الاَعلام ببناء المسجدالحرام بعثه مقام معظم رهبری در گپ بعثه مقام معظم رهبری در سروش بعثه مقام معظم رهبری در بله
اِعلام العلماء الاَعلام ببناء المسجدالحرام اِعلام العلماء الاَعلام ببناء المسجدالحرام اِعلام العلماء الاَعلام ببناء المسجدالحرام اِعلام العلماء الاَعلام ببناء المسجدالحرام اِعلام العلماء الاَعلام ببناء المسجدالحرام

اِعلام العلماء الاَعلام ببناء المسجدالحرام

از منابع تاریخ مکه، نوشته عبدالکریم قطبی (961ـ1016ق.) این کتاب با عنوان اِعلام العلماء الاَعلام ببناء المسجدالحرام دربردارنده آگاهی‌هایی از تاریخ کعبه و مسجدالحرام، تعمیرها و گسترش‌های آن دو و وضع مدارس، مکان‌ها و مساجد مکه است. اعلام ال

از منابع تاريخ مكه، نوشته عبدالكريم قطبي (961ـ1016ق.)

اين كتاب با عنوان اِعلام العلماء الاَعلام ببناء المسجدالحرام دربردارنده آگاهي‌هايي از تاريخ كعبه و مسجدالحرام، تعميرها و گسترش‌هاي آن دو و وضع مدارس، مكان‌ها و مساجد مكه است. اعلام العلماء تلخيص و ذيل كتاب الاعلام باعلام بيت‌ الله الحرام نوشته قطب الدين نهروالي، عموي عبدالكريم قطبي، است.

 

نويسنده كتاب، اكمل الدين عبدالكريم بن محب الدين نهروالي حنفي مكي مشهور به قطبي به سال 961ق. در احمدآباد هند زاده شد. او همراه پدرش به مكه آمد و در آن‌جا رشد كرد و معارف اسلامي را آموخت. وي در 982ق. مسئوليت افتاي مكه را عهده‌دار گشت و به جهت داشتن مناصب مذهبي مانند امامت مقام حنفي و مديريت مدرسه سلطان مراد مكه، دولت عثماني برايش مقرري ويژه تعيين كرد.[1] گفته‌اند: مدتي قاضي يمن بوده است.[2] برخي از تاريخ‌‌نگاران مكه به او القابي چون علامه و مفتي مكه داده‌اند.[3] از توانايي ذهني، حافظه قوي، خبرگي در فقه و حديث و ادبيات، و نيز مهارتش در خوشنويسي گزارش‌هايي آمده است.[4] او در گردآوري كتاب كوشا بود. اموال، كتابخانه و آثار علمي عمويش به او رسيد.[5]

 

عبدالكريم دانش‌هاي اسلامي را نزد استادان گوناگون، افزون بر عموي خود، فراگرفت. از مشايخ او احمد بن حجر هيثمي و شيخ عبدالله سندي را مي‌توان ياد كرد.[6] وي در 1014ق. وفات يافت و در مقبره مَعْلات مكه دفن شد.[7] جز اعلام العلماء، اثري حديثي در شرح صحيح بخاري با عنوان النهر الجاري علي صحيح البخاري به وي نسبت يافته است.[8] او نام كتابش را در مقدمه، اعلام العلماء الاعلام ببناء المسجدالحرام ياد كرده است. (ص25) برخي نام آن را تاريخ البلد الحرام آورده‌اند.[9]

 

عبدالكريم قطبي معتقد است كتاب عمويش بيش از حد گسترش يافته و آگاهي‌هاي فرعي درباره حكمرانان و خلفا و كساني كه در تعمير و گسترش مسجدالحرام و كعبه نقش داشته و حتي آن‌ها كه ارتباطي با اين مكان‌هاي مقدس نداشته‌اند، در آن راه يافته است. وي اين‌گونه مطالب را براي فهم تاريخ مكه، كعبه و مسجدالحرام ضروري ندانسته و حذف آن‌ها را روا شمرده است. (ص25) مصححان آن كتاب، به تلخيص عبدالكريم نقد زده‌اند و بر آنند كه او مطالب ضروري فراوان را حذف كرده است. از اين رو، بسياري از گزارش‌هاي حذف شده را در پانوشت صفحات آورده‌اند. (براي نمونه: ص88، 99، 109، 140)

 

نويسنده كوشيده تا گزارش‌ها و مباحث اصلي كتاب نهروالي را با مطالب و آگاهي‌هاي جديد كامل كند. (ص25) اين نكات مربوط به تعميرها، ترميم‌ها و رويدادهايي هستند كه در فاصله زماني ميان قطب الدين نهروالي و عبدالكريم قطبي يعني از 990 تا 1000ق. در مسجدالحرام و كعبه رخ داده‌اند.(ص25) وي گاه گزارش‌هاي افزوده شده را با عبارت «اَقول» از آگاهي‌هاي متن اصلي كتاب نهروالي جدا كرده است. (ص29، 59، 81) گاه نيز افزوده‌هاي وي بي‌‌هيچ نشانه‌اي به متن اصلي پيوسته شده‌اند. (ص125)

 

در برخي ازگزارش‌هاي قطب الدين نهروالي، منبع و مأخذ در متن اصلي ياد شده؛ اما عبدالكريم نام منبع را در تلخيص حذف كرده است. (ص37) نيز گاهي عبدالكريم بر وصف‌ها وگزارش‌هاي نهروالي، با عبارت «قال شيخنا» تأكيد كرده است. (ص99، 114، 166)

 

نويسنده هنگام ‌نگارش و اتمام اين اثر را يك‌شنبه 11 روز مانده به پايان ماه شعبان در سال 1000 ق. (ص168) ثبت كرده، در حالي كه در خانه‌اش جنب باب العمره مسجدالحرام سكونت داشته است. (ص168)

 

اين كتاب بر پايه تدوين و تبويب متن اصلي در 10 باب و يك خاتمه تنظيم شده است. در باب نخست، وصفي كوتاه از موقعيت جغرافيايي مكه و حرم آمده است. در روزگار عبدالكريم قطبي، از بالاي كوه ابوقبيس بيشتر خانه‌هاي مكه ديده مي‌شده و آغاز و پايان شهر، باب مَعْلات و باب شُبَيْكه، دو دروازه مكه، بوده است. به گفته او، اين دو دروازه 4172 ذرع فاصله داشته‌اند. (ص29ـ30)

 

در باب دوم، گزارشي از تاريخ كعبه و بناهاي گوناگون آن، تعميرها و هدايا و خدمات حكمرانان وآويزه‌هاي آن آمده است. (ص37ـ63) از جمله آن‌ها اشاره به ارسال صُرّه٭ رومي، قناديل، گوهرهاي آراسته، نوشته‌اي به خط مراد خان عثماني، و توضيح چگونگي دريافت هدايا به دست مسئولان حرم (ص60) است. او مي‌افزايد كه حج‌گزاري سلطان مراد خان عثماني به سال 997ق. انجام پذيرفته است. (ص60)

 

باب سوم به تاريخ و افزوده‌هاي مسجدالحرام اختصاص يافته است. (ص67ـ72) باب‌هاي چهارم و پنجم به گسترش مسجدالحرام به دست خلفاي عباسي (ص75ـ90) و شكل‌گيري درها و ستون‌هاي تازه مي‌پردازند. باب ششم درباره ترسيم و تعمير مسجدالحرام در روزگار چَراكسه (ص93ـ101) است. چهار باب بعد به خيرات و ياري‌هاي عثمانيان به حرمين اختصاص يافته (ص105ـ133) و در آن‌ها آگاهي‌هايي گسترده‌ درباره وضع مسجدالحرام، ابواب، ستون‌ها، گنبدها، مَناره‌ها و طاق‌هاي آن در گسترش و تعميرهاي عثمانيان (ص134ـ145) ارائه شده است.

 

در پي گفتار درباره خدمات سلطان سليمان خان عثماني (926ـ974ق.)، از سياست او در ساخت مدارس چهارگانه بر پايه مذاهب اهل سنت و تعيين مقرري و اوقاف براي اين مدارس و مدرسه حنفيان ياد شده كه زير نظارت و مديريت قطب الدين نهروالي بوده است. (ص114) نويسنده گزارشي از وضع اين مدرسه پس از وفات عمويش ارائه كرده است. به نوشته او، قاضي مكه و شيخ ‌الحرم و ديگر مسئولان، وي را سزاوار اداره مدرسه مي‌دانستند و شريف مكه و سلطان عثماني نيز با مديريت وي موافق بودند؛ اما مخالفانش نظر سلطان را تغيير داده و آن منصب را از چنگ او درآورده، به ديگري سپرده‌اند. (ص115) وي درباره وضع مدارس شافعيان، مالكيان و حنبليان گزارش‌هايي مختصر داده و افزوده است كه در دوران او همه اين مدارس به مدرسه حنفيان تبديل شده‌اند. (ص115)

 

نويسنده در فصلي جداگانه، از صدقات و تلاش‌هاي نيكوكارانه عثمانيان در گسترش مسجدالنبي و مكان‌ها و تعمير چشمه‌هاي مدينه سخن گفته است. (ص146ـ152)در پايان، مكان‌هاي مقدس ومكان استجابت دعا در مكه را از جنبه ديني و تاريخي معرفي نموده است؛ مانند زادگاه پيامبر (ص154)، خانه حضرت خديجه (ص154)، دار خيزران (ص155)، كوه ابوقبيس (ص157) و زادگاه حمزه. (ص160)

 

يكي از بخش‌هاي كتاب كه از افزوده‌هاي عبدالكريم است، گزارش نمونه‌هايي از سندهاي شرعي و وقفي روزگار عثمانيان است. (ص169ـ175) در يك سند، موقوفه‌هاي مخصوص پرده كعبه از سرزمين‌هاي مصر معرفي شده كه به دست سلطان سليمان عثماني وقف شده‌اند. اهميت اين سند در آگاهي‌هاي آن درباره نام اين سرزمين‌ها و آبادي‌هاي وقف شده مصر و ويژگي‌هاي دقيق اسناد شرعي روزگار عثمانيان و تعيين هزينه‌هاي مربوط به پرده كعبه است. (ص172ـ175)

 

چاپ‌ها

 كتاب حاضر چاپ‌هاي گوناگون دارد. يك بار در قاهره به سال 1369ق. به اهتمام مكتبة الثقافه با عنوان تاريخ البلد الحرام منتشر شده است.[10] نوبتي ديگر بر پايه چند نسخه خطي (ص9ـ11) به اهتمام احمد محمد جمال و عبدالعزيز رفاعي و عبدالله جبوري در 200 صفحه با قطع وزيري در دار الرفاعي رياض به سال 1403ق. تحقيق و تصحيح شده است.

 

محققان اين كتاب، افزون بر تهيه فهرست‌هاي راهنما و شناسايي مصادر و مآخذ كتاب، يادداشت‌هايي سودمند افزوده‌اند. در اين يادداشت‌ها، درباره تلخيص‌ها و افزوده‌هاي نويسنده بر كتاب الاعلام باعلام بيت‌ الله الحرام نهروالي داوري شده (براي نمونه: ص106، 126، 139، 142) و گاه بر چگونگي تلخيص و فهم و گزارش عبارات از جانب عبدالكريم قطبي نقد و اشكال شده است. (براي نمونه: ص100، 105)

 

منابع

افادة الانام: عبدالله بن محمد الغازي (م.1365ق.)، به كوشش ابن دهيش، مكه، مكتبة الاسدي، 1430ق؛ التاريخ و المورخون: ‌محمد الحبيب الهيله، مكه، مؤسسة الفرقان، 1994م؛ تحصيل المرام: محمد بن احمد الصباغ (م.1321ق.)، به كوشش ابن دهيش، مكه، 1424ق؛ معجم المطبوعات العربيه: علي جواد الطاهر، رياض، دار اليمامه، 1418ق.

 

علي احمدي ميرآقا

 
[1]. تحصيل المرام، ج2، ص662؛ اعلام العلماء، ص21، «مقدمه».

[2]. التاريخ و المورخون، ص265.

[3]. افادة الانام، ج2، ص214.

[4]. اعلام العلماء، ص22، «مقدمه».

[5]. افادة الانام، ج2، ص215.

[6]. افادة الانام، ج2، ص214.

[7]. تحصيل المرام، ج2، ص662؛ التاريخ و المورخون، ص266.

[8]. التاريخ و المورخون، ص266.

[9]. معجم المطبوعات العربيه، ج2، ص793.

[10]. معجم المطبوعات العربيه، ج2، ص793.

 




نظرات کاربران