اماکن تخییر
اصطلاحی در فقه امامی، ناظر به چهار مکان خاص از جمله مکه و مدینه اصطلاح فقهی اماکن تخییر، مرکب از دو واژه اماکن (جمع مکان) و تخییر (وا‌گذارى حق انتخاب[1]) به چهار مکان یعنی مکه، مدینه، مسجد جامع کوفه، و حائر حسینی اطلاق می‌شود که مسافر غیر مقی
اصطلاحي در فقه امامي، ناظر به چهار مكان خاص از جمله مكه و مدينه
اصطلاح فقهي اماكن تخيير، مركب از دو واژه اماكن (جمع مكان) و تخيير (واگذارى حق انتخاب[1]) به چهار مكان يعني مكه، مدينه، مسجد جامع كوفه، و حائر حسيني اطلاق ميشود كه مسافر غير مقيم در آنها مخيّر است نمازهاى چهار ركعتى را شكسته (قصر) يا تمام بخواند.[2] اين حكم تنها در فقه امامي ياد شده و در فقه اهل سنت وجود ندارد. همچنين اين تخيير ويژه نمازهاي روزانه است و در روزه جاري نميشود. بر پايه منابع روايي، امامان نماز خود را در مكه تمام ميخواندند.[3]
به نظر مشهور فقيهان امامي، از احكام اختصاصي مكانهاي چهارگانه مذكور، جواز و حتي استحباب تمام خواندن نماز چهار ركعتي براي مسافري است كه قصد اقامت 10 روز در اين مكانها را ندارد.[4] در برابر، سيد مرتضي و ابن جنيد بر آنند كه خواندن نماز تمام در مكانهاي ياد شده و حتي حرم ساير معصومان واجب است.[5] شيخ صدوق و اندكي ديگر نيز تفاوتي ميان اين مكانها و جايهاي ديگر نميبينند و وظيفه مسافر را در اين مكانها خواندن نماز قصر دانستهاند.[6]
پشتوانه نظر مشهور[7] افزون بر احاديث دلالتگر بر تخيير[8]، احاديثي است كه تمام خواندن نماز در اين مكانها را ستوده و آن را رازي نهانى در گنجينه دانش الهى[9] يا مصداق نماز بسيار در حرمين و كاري محبوب پيامبر(عليه السلام)[10] قلمداد كرده است. به تصريح برخي فقيهان، مقتضاي سازگاري اين احاديث و رواياتي كه مسافر را به گزاردن نماز شكسته در اين مكانها فراخوانده[11] تخيير ميان قصر و اتمام است.[12] پشتوانه ابن جنيد بر وجوب تمام خواندن نماز در مسجدالحرام آيه 25 حجّ/22 است كه حكم مسافر را در مكه با ساكن در آنجا يكسان ميداند.[13] در برابر، شيخ صدوق احاديث دلالتگر بر تمام بودن نماز مسافر در اين مكانها را مربوط به موردي دانسته كه او در اين مكانها قصد اقامت 10 روز يا بيشتر داشته باشد.[14] شيخ طوسي در نظري كمياب، به پشتوانه حديثي از امام باقر(عليه السلام) احتمال داده كه از ويژگيهاي مكه و مدينه آن باشد كه مسافر در آنجا تنها با قصد اقامت 10 روزه ميتواند نمازش را تمام به جا آورد، حتي اگر بداند كه كمتر از 10 روز خواهد ماند.[15]
در منابع فقهي امامي، درباره جزئيات اين حكم تخيير، شاخههايي ياد شده كه مهمترين موارد آنها عبارتند از:
1. محدوده اماكن تخيير: مصاديق يقيني اين اماكن، مسجدالحرام، مسجد النبى(عليه السلام)، مسجد كوفه و حائر حسيني است.[16] به باور بسياري از فقيهان[17] كه حتي نظر مشهور به شمار رفته[18]، به پشتوانه احاديثي كه در آنها تعبير مكه و مدينه وجود دارد[19]، حكم تخيير شامل تمام نقاط شهر مكه و مدينه ميشود. آنان تعبير «مسجدين» را در برخي احاديث[20] دلالتگر بر شرافت بيشتر اين مكانها دانسته يا آن را قيدي غالبي قلمداد كرده و داراي موضوعيت نميدانند.[21] البته اين گروه از فقيهان درباره اختصاص حكم به مكه و مدينه قديم[22] يا شمول آن براي مكه و مدينه كنوني[23] اختلاف نظر دارند. فقيهاني كه حكم تخيير را ويژه مسجدالحرام و مسجد النبي دانستهاند، درباره اينكه حكم به مسجد قديم اختصاص دارد[24] يا شامل بخشهاي توسعه يافته اين دو مسجد در طول تاريخ نيز ميشود[25]، تفاوت ديدگاه دارند. درباره گستره تخيير در مسجد كوفه و حائر حسيني نيز اختلاف است.[26]
2. استمراري بودن حكم تخيير: به تصريح بسياري از فقيهان امامي، حكم تخيير در مكانهاي ياد شده استمراري است؛ يعني نمازگزارى كه به نيت قصر آغاز به نماز كرده، مىتواند از نماز قصر به نماز تمام عدول كند و نيز نمازگزاري كه با نيت نماز تمام، آن را آغاز كرده، ميتواند نمازش را دو ركعتي سلام دهد[27] يا مثلاً نماز ظهر را قصر و نماز عصر را تمام به جا آورد.[28]
3. ساقط نشدن نوافل ظهر و عصر در مكانهاي تخيير: بر پايه فقه امامي، نافله ظهر و عصر از مسافر برداشته شده است.[29] اما به تصريح شماري از فقيهان، گزاردن نافلههاى ظهر و عصر براي مسافر در مكانهاى ياد شده مستحب است.[30] پشتوانه آنان در اين باره، رواياتي[31] است كه خواندن نماز بسيار و نيز به جا آوردن نمازهاي مستحبي در مكانهاي تخيير را ترغيب كردهاند.[32] اندكي از فقيهان، گزاردن نوافل را تنها در صورت تمام گزاردن نماز جائز شمردهاند.[33]
4. قضاي نماز فوت شده در مكانهاي تخيير: اگر نماز مسافر در يكي از مكانهاي تخيير قضا شود، فقيهان امامي در اين زمينه كه در قضاى آن نيز ميان قصر و اتمام تخيير وجود دارد[34] يا تنها نماز قصر واجب است[35] يا فقط در صورت به جا آوردن قضا در يكى از اين مكانها، ميان نماز قصر و اتمام تخيير است[36]، اختلاف نظر دارند. پشتوانه گروه نخست، رواياتي[37] است كه به قضاي نماز همان گونه كه فوت شده، فرمان داده است و از آنجا كه نمازگزار در اداي نماز مخير بوده، در قضاي آن نيز مخير است.[38] گروه دوم استدلال كردهاند كه وظيفه اصلي مسافر، شكسته خواندن نماز است و در موارد ترديد ميان تعيين و تخيير، اصل معين بودن تكليف حاكم است؛ زيرا حكم عام وجوب نماز قصر براي مسافر، تنها در زمينه نماز ادا در مكانهاي تخيير، تخصيص خورده است. بر پايه اين حكم، قضاي نماز همچنان ذيل حكم عام وجوب قصر بر مسافر باقي ميماند.[39] پشتوانه نظر سوم آن است كه علت حكم، يعني شرافت مكان، تنها در نمازهايي جاري است كه در اين مكانها ادا شود. پس حكم تخييري درباره ديگر نمازها، از جمله قضاي نماز در مكانهاي ديگر، وجود ندارد.[40]
5. نيت نماز در مكانهاي تخيير: به باور اندكي از فقيهان امامي، مسافر در اين مكانها بايد نيت قصر يا اتمام كند.[41] ولي به باور مشهور، نيت قصر يا اتمام در اين مكانها لازم نيست.[42]
6. نماز جمعه در مكانهاي تخيير: به رغم واجب نبودن نماز جمعه بر مسافر بر پايه اعتقاد به وجوب نماز جمعه، برخي فقيهان درباره مسافر در مكانهاي تخيير به وجوب نماز جمعه باور دارند.[43] البته بيشتر فقيهان به استحباب نماز جمعه براي چنين كسي باور دارند.[44]
7. شك در ركعات نماز در مكانهاي تخيير: به تصريح برخي فقيهان، برخي احكام شك در نماز براي مسافر در مكانهاي ياد شده با احكام شك نمازگزار در ديگر مكانها تفاوت دارد؛ از جمله در شك ميان ركعت دوم و چهارم در نمازهايي كه ميان قصر و اتمام آنها تخيير وجود دارد، خواندن نماز احتياط لازم نيست.[45] شك در اين نمازها حتي اگر با نيت قصر باشد، نماز را باطل نميسازد؛ بلكه نمازگزار ميتواند با عدول به نماز تمام، به قصد نماز چهار ركعتي، نماز را پايان دهد.[46]
8. وجوب نماز قصر در پارهاي موارد: اگر وقت گزاردن نماز چهار ركعتي در يكي از مكانهاي تخيير كم باشد، بايد نماز به صورت شكسته ادا شود.[47] همچنين اگر ديگر شرايط نماز مانند ستر تنها به اندازه نماز قصر فراهم باشد، شكسته خواندن نماز واجب است.[48] به تصريح برخي فقيهان، نذر خواندن نماز قصر يا اتمام در اين مكانها نيز موجب وجوب نماز قصر يا اتمام است.[49]
9. اقتداي مسافر به حاضر در مكانهاي تخيير: به باور مشهور فقهي، اقتداي مسافر به حاضر و نيز حاضر به مسافر كراهت دارد. اما مسافر در مكانهاي تخيير در صورت گزينش نماز تمام، از اين قاعده مستثنا است.[50] حتي برخي فقيهان به پشتوانه روايات[51] حكمت سفارش امامان به نماز تمام خواندن در مكانهاي ياد شده را جلوگيري از بيرون آمدن شيعيان از اين مساجد به سبب كراهت اقتداي مسافر به حاضر دانستهاند.[52]
منابع
الاستبصار: الطوسي (م.460ق.)، به كوشش موسوي، تهران، دار الكتب الاسلاميه، 1363ش؛ انوار الفقاهه (كتاب الصلاة): كاشف الغطاء (م.1262ق.)، نجف، مؤسسه كاشف الغطاء، 1422ق؛ ايضاح الفوائد: محمد بن الحسن بن يوسف الحلي (م.771ق.)، به كوشش اشتهاردي و ديگران، قم، العلميه، 1387ق؛ بحار الانوار: المجلسي (م.1110ق.)، بيروت، دار احياء التراث العربي، 1403ق؛ البيان: الشهيد الاول (م.786ق.)، قم، مجمع الذخائر الاسلاميه؛ تاج العروس: الزبيدي (م.1205ق.)، به كوشش علي شيري، بيروت، دار الفكر، 1414ق؛ تذكرة الفقهاء: العلامة الحلي (م.726ق.)، قم، آل البيت عليهمالسلام، 1414ق؛ تهذيب الاحكام: الطوسي (م.460ق.)، به كوشش موسوي و آخوندي، تهران، دار الكتب الاسلاميه، 1365ش؛ جامع الاحكام الشرعيه: سيد عبدالاعلي سبزواري (م.1414ق.)، قم، مؤسسه انصار؛ جامع المسائل: محمد تقي بهجت (م.1430ق.)، قم، دفتر معظم له، 1426ق؛ جامع المقاصد: الكركي (م.940ق.)، قم، آل البيت عليهمالسلام، 1411ق؛ جامع عباسي: العاملي البهائي (م.1031ق.)، قم، النشر الاسلامي، 1429ق؛ جمل العلم و العمل: السيد المرتضي (م.436ق.)، نجف، مطبعة الآداب، 1387ق؛ جواهر الكلام: النجفي (م.1266ق.)، به كوشش قوچاني و ديگران، بيروت، دار احياء التراث العربي؛ الحدائق الناضره: يوسف البحراني (م.1186ق.)، به كوشش آخوندي، قم، نشر اسلامي، 1363ش؛ الخصال: الصدوق (م.381ق.)، به كوشش غفاري، قم، نشر اسلامي، 1416ق؛ الدروس الشرعيه: الشهيد الاول (م.786ق.)، قم، نشر اسلامي، 1412ق؛ ذخيرة المعاد: محمد باقر السبزواري (م.1090ق.)، آل البيت؛ ذكري: الشهيد الاول (م.786ق.)، قم، آل البيت:، 1419ق؛ رسائل الشهيد: الشهيد الثاني (م.965ق.)، قم، بصيرتي؛ رسائل الكركي: الكركي (م.940ق.)، به كوشش الحسون، قم، مكتبة النجفي، 1409ق؛ الروضة البهية في شرح اللمعه: الشهيد الثاني (م.965ق.)، به كوشش كلانتر، قم، مكتبة الداوري، 1410ق؛ سداد العباد و رشاد العباد: حسين بن محمد آل عصفور البحراني (م.1216ق.)، قم، كتابفروشي محلاتي، 1421ق؛ السرائر: ابن ادريس (م.598ق.)، قم، نشر اسلامي، 1411ق؛ سفينة النجاة و مشكاة الهدي: احمد بن علي كاشف الغطاء (م.1344ق.)، نجف، مؤسسه كاشف الغطاء، 1423ق؛ صلاة المسافر: سيد ابوالحسن الاصفهاني (م.1365ق.)، به كوشش علوي خوانساري، قم، النشر الاسلامي، 1415ق؛ صلاة المسافر: محمد حسين الاصفهاني كمپاني (م.1361ق.)، قم، النشر الاسلامي، 1409ق؛ العروة الوثقي: سيد محمد كاظم يزدي (م.1337ق.)، قم، النشر الاسلامي، 1420ق؛ العروة الوثقي في الدين: عباس بن حسن كاشف الغطاء (م.1323ق.)، نجف، مؤسسه كاشف الغطاء؛ علل الشرايع: الصدوق (م.381ق.)، به كوشش بحر العلوم، نجف، المكتبة الحيدريه، 1385ق؛ غنائم الايام: ميرزا ابوالقاسم القمي (م.1221ق.)، به كوشش تبريزيان، الاعلام الاسلامي، 1417ق؛ قواعد الاحكام: العلامة الحلي (م.726ق.)، قم، النشر الاسلامي، 1413ق؛ كتاب الصلاة: حسن بن جعفر كاشف الغطاء (م.1262ق.)، نجف، مؤسسه كاشف الغطاء، 1422ق؛ كتاب الصلاة: عبدالكريم الحائري (م.1355ش.)، قم، دفتر تبليغات، 1362ش؛ كنز الفوائد في حل مشكلات القواعد: سيد عميد الدين بن محمد حسيني (م.754ق.)، به كوشش واعظي، قم، النشر الاسلامي، 1416ق؛ الكافي: الكليني (م.329ق.)، به كوشش غفاري، تهران، دار الكتب الاسلاميه، 1375ش؛ كشف الغطاء: كاشف الغطاء (م.1228ق.)، قم، دفتر تبليغات، 1422ق؛ كلمة التقوي (فتاوي): محمد امين زين الدين، قم، مهر، 1413ق؛ لسان العرب: ابن منظور (م.711ق.)، قم، ادب الحوزه، 1405ق؛ مجمع الفائدة و البرهان: المحقق الاردبيلي (م.993ق.)، به كوشش عراقي و ديگران، قم، انتشارات اسلامي، 1416ق؛ مجموعه فتاوي ابن الجنيد: محمد ابن الجنيد الاسكافي (م.381ق.)، قم، نشر اسلامي، 1416ق؛ محاضرات في فقه الاماميه (صلاة المسافر): سيد محمد هادي حسيني الميلاني (م.1395ق.)، مشهد، دانشگاه فردوسي، 1395ق؛ المختصر النافع: المحقق الحلي (م.676ق.)، تهران، البعثه، 1410ق؛ مختلف الشيعه: العلامة الحلي (م.726ق.)، قم، النشر الاسلامي، 1412ق؛ مدارك تحرير الوسيله: مرتضي بنيفضل (م.1428ق.)؛ مدارك الاحكام: سيد محمد بن علي الموسوي العاملي (م.1009ق.)، قم، آل البيت عليهمالسلام، 1410ق؛ المسائل الشرعيه: شبيري زنجاني، قم، نشر الفقاهه، 1428ق؛ المسائل الفقهيه: شرف الدين عاملي (م.1377ق.)، تهران، مكتبة نينوي الحديثه؛ مستند الشيعه: احمد النراقي (م.1245ق.)، قم، آل البيت عليهمالسلام، 1415ق؛ مصابيح الظلام: محمد باقر بهبهاني (م.1206ق.)، قم، مؤسسة العلامة المجدد الوحيد البهبهاني، 1424ق؛ المعتبر: المحقق الحلي (م.676ق.)، مؤسسه سيد الشهداء، 1363ش؛ مفتاح الكرامه: سيد محمد جواد العاملي (م.1226ق.)، به كوشش خالصي، قم، نشر اسلامي، 1419ق؛ من لا يحضره الفقيه: الصدوق (م.381ق.)، به كوشش غفاري، قم، نشر اسلامي، 1404ق؛ منهاج الصالحين: جواد بن علي تبريزي (م.1427ق.)، قم، مجمع الامام المهدي عجلاللهتعاليفرجه، 1426ق؛ منهاج الصالحين: سيد محسن حكيم (م.1390ق.)، بيروت، دار التعاريف، 1410ق؛ موسوعة الامام الخوئي (م.1413ق.)، قم، احياء آثار الخوئي؛ مهذب الاحكام: سيد عبدالاعلي سبزواري (م.1414ق.)، قم، مؤسسة المنار، 1413ق؛ النجم الزاهر في صلاة المسافر: سيد محمد بن علي حجت كوهكمرهاي (م.1373ق.)، به كوشش موسوي، تبريز، طلوع، 1410ق؛ نموذج في فقه الجعفري: سيد عباس مدرسي يزدي (م.1404ق.)، قم، داوري، 1410ق؛ نهاية الاحكام: العلامة الحلي (م.726ق.)، به كوشش رجايي، قم، اسماعيليان، 1410ق؛ النهايه: الطوسي (م.460ق.)، بيروت، دار الكتاب العربي، 1400ق؛ الواجبات في الصلاة: سيد مصطفي موسوي خميني (م.1398ق.)، تهران، نشر آثار الامام قدسسره؛ وسائل الشيعه: الحر العاملي (م.1104ق.)، قم، آل البيت عليهمالسلام، 1412ق؛ وسيلة النجاة: سيد ابوالحسن اصفهاني (م.1365ق.)، به شرح امام خميني قدسسره، قم، نشر آثار الامام قدسسره، 1422ق.
حميد رضا خراساني
[1]. لسان العرب، ج4، ص266؛ تاج العروس، ج6، ص381، «خير».
[2]. البيان، ص78؛ مدارك الاحكام، ج3، ص311؛ ج4، ص305؛ العروة الوثقي، ج2، ص439؛ ج3، ص62.
[3]. التهذيب، ج5، ص428.
[4]. مختلف الشيعه، ج3، ص135؛ مستند الشيعه، ج8، ص304.
[5]. جمل العلم، ص77؛ مجموعه فتاوي ابن الجنيد، ص90.
.[6] الخصال، ص252؛ مصابيح الظلام، ج2، ص196؛ نك: جواهر الكلام، ج14، ص330؛ المسائل الشرعيه، ص302.
[7]. الروضة البهيه، ج1، ص596؛ مدارك الاحكام، ج4، ص467؛ جواهر الكلام، ج14، ص331.
[8]. الكافي، ج4، ص524؛ التهذيب، ج5، ص429-430.
[9]. الكافي، ج4، ص524؛ من لا يحضره الفقيه، ج1، ص442؛ التهذيب، ج5، ص430.
[10]. الكافي، ج4، ص524.
[11]. من لا يحضره الفقيه، ج1، ص283؛ التهذيب، ج5، ص426.
[12]. مدارك الاحكام، ج4، ص467؛ مصابيح الظلام، ج2، ص188؛ صلاة المسافر، اصفهاني كمپاني، ص169-170.
[13]. نك: مختلف الشيعه، ج3، ص135.
[14]. من لا يحضره الفقيه، ج1، ص441.
[15] التهذيب، ج5، ص427؛ الاستبصار، ج2، ص332.
[16]. السرائر، ج1، ص343؛ تذكرة الفقهاء، ج4، ص365؛ نهاية الاحكام، ج2، ص167.
[17]. النهايه، ص285؛ المعتبر، ج2، ص477؛ محاضرات في فقه الاماميه، ص320.
[18]. الحدائق، ج11، ص455.
[19]. الكافي، ج4، ص524؛ من لا يحضره الفقيه، ج1، ص442؛ التهذيب، ج5، ص426.
[20]. الكافي، ج4، ص586-587؛ التهذيب، ج5، ص431-432.
[21]. مجمع الفائده، ج3، ص425؛ الحدائق، ج11، ص458؛ بحار الانوار، ج86، ص87.
[22]. موسوعة الامام الخوئي، ج20، ص419؛ انوار الفقاهه، ص337؛ منهاج الصالحين، تبريزي، ج1، ص257.
[23]. مستند الشيعه، ج8، ص317؛ نموذج في الفقه الجعفري، ص529؛ جامع الاحكام، ج1، ص142.
[24]. محاضرات في فقه الاماميه، ج1، ص321؛ العروة الوثقي في الدين، ص55.
[25]. العروة الوثقي، ج3، ص517.
[26]. الحدائق، ج11، ص462؛ العروة الوثقي، ج3، ص516-517.
[27]. كشف الغطاء، ج3، ص378؛ جواهر الكلام، ج12، ص270؛ العروة الوثقي، ج3، ص518.
[28]. العروة الوثقي، ج3، ص518؛ سفينة النجاه، ج2، ص83؛ صلاة المسافر، سيد اصفهاني، ص172، 204.
[29]. الحدائق، ج11، ص468.
[30]. ذكري، ج4، ص335؛ مجمع الفائده، ج3، ص427؛ جواهر الكلام، ج14، ص342.
[31]. وسائل الشيعه، ج8، ص535.
[32]. نك: بحار الانوار، ج86، ص91؛ الحدائق، ج11، ص468؛ مستند الشيعه، ج8، ص320.
[33]. الحدائق، ج11، ص468؛ النجم الزاهر، ص109؛ كتاب الصلاة، كاشف الغطاء، ص4-5.
[34]. ذخيرة المعاد، ج2، ص413؛ رسائل الكركي، ج1، ص124؛ جامع عباسي، ص234.
[35]. منهاج الصالحين، حكيم، ج1، ص276؛ جامع الاحكام، ص142؛ كلمة التقوي، ج1، ص549.
[36]. ايضاح الفوائد، ج1، ص160؛ وسيلة النجاة، ص195؛ مسائل فقهيه، ص56-57.
[37]. وسائل الشيعه، ج8، ص321.
[38]. ذخيرة المعاد، ج2، ص413؛ مستند الشيعه، ج8، ص320.
[39]. مهذب الاحكام، ج7، ص300.
[40]. ايضاح الفوائد، ج1، ص160؛ كنز الفوائد، ج1، ص158.
[41]. الدروس، ج1، ص166؛ غنائم الايام، ج2، ص130؛ سداد العباد، ص169-170.
[42]. المختصر النافع، ج1، ص29؛ مدارك الاحكام، ج3، ص311؛ مفتاح الكرامه، ج6، ص621.
[43]. تذكرة الفقهاء، ج4، ص91-92.
[44]. جامع المقاصد، ج2، ص421؛ الحدائق، ج10، ص149؛ مدارك تحرير الوسيله، ج3، ص186.
[45]. قواعد الاحكام، ج1، ص323؛ رسائل الكركي، ج2، ص139؛ كشف الغطاء، ج2، ص66.
[46].كتاب الصلاة، حائري، ص380؛ الواجبات في الصلاة، ص67-68.
[47]. قواعد الاحكام، ج1، ص323؛ رسائل الشهيد، ج2، ص1226؛ صلاة المسافر، سيد اصفهاني، ص210.
[48]. كشف الغطاء، ج3، ص16؛ جواهر الكلام، ج8، ص195؛ جامع المسائل، ج1، ص314.
[49]. البيان، ص159.
[50]. العروة الوثقي، ج3، ص197؛ كلمة التقوي، ج1، ص608.
[51]. علل الشرايع، ج2، ص454.
[52]. محاضرات في فقه الاماميه، ص313؛ النجم الزاهر، ص102.