امام الحرمین امام الحرمین امام الحرمین بعثه مقام معظم رهبری در گپ بعثه مقام معظم رهبری در سروش بعثه مقام معظم رهبری در بله
امام الحرمین امام الحرمین امام الحرمین امام الحرمین امام الحرمین

امام الحرمین

 لقب ویژه برخی چهره‌های سرشناس دینی و علمی و به ندرت سیاسی در مکه و مدینه امام از ریشه «ا‌ـ ‌م‌ـ ‌م» به معنای قصد کردن همراه با توجه مشتق شده و به معنای مقتدا[1]، پیشوا[2]، راه روشن[3] و راهنما[4] به کار رفته ا

 لقب ويژه برخي چهره‌هاي سرشناس ديني و علمي و به ندرت سياسي در مكه و مدينه

امام از ريشه «ا‌ـ ‌م‌ـ ‌م» به معناي قصد كردن همراه با توجه مشتق شده و به معناي مقتدا[1]، پيشوا[2]، راه روشن[3] و راهنما[4] به كار رفته است. معناي اصطلاحي اين واژه به اعتبار موارد و جهات گوناگون آن، متفاوت است؛ مانند امام جمعه، امام جماعت، امام هدايت و امام ضلالت.[5] اين اصطلاح به امامان شيعه انصراف دارد و گاه نيز به صورت لقب درباره برخي خلفا و حكمرانان به كار رفته و گاهي هم اهل سنت آن را براي تعظيم و تفخيم بزرگان دين به كار برده‌اند.[6] حرم از ريشه «ح‌ـ ‌ر‌ـ ‌م» به معناي مكان يا چيزي است كه هتك و نقض آن ‌جايز نيست[7] و حمايت و احترام مي‌شود.[8] هرگاه حرم به طور مطلق به كار رود، مقصود از آن حرم مكه است كه جايي شناخته شده است و بيرون آن، حِلّ* خوانده مي‌شود.[9] گاهي نيز به تمام مكه گفته مي‌شود. هر گاه اين واژه به صورت تثنيه به كار رود، مقصود دو شهر مكه و مدينة النبي(صلي الله عليه و آله) است.[10]

 

امام الحرمين تركيبي اضافي به معناي امام دو حرم، يعني مكه و مدينه، است. در اين‌كه آيا «امام الحرمين» عنوان و منصبي رسمي و داراي ضوابط و شرايط ويژه بوده يا به صورت تشريفاتي بر افرادي خاص اطلاق شده، اختلاف است. در بررسي موارد اطلاق اين لقب، به درستي نظر دوم باور مي‌يابيم.[11] تاريخ ابن خلدون ضمن مقدمه خود در فصل مناصب ديني يا حكومتي، از اين عنوان ياد نكرده است.[12] ابن بطوطه (م.779ق.) نيز در سفرنامه خود و با وجود يادكرد از خدام مسجد شريف نبوي و مجاوران و بزرگان مدينه و اهل مكه و مناصب آن مانند قاضي، خطيب، امام الموسم، و عالمان و صالحان مجاور مكه و مشاعر آن، از سمت يا شخصي با عنوان امام الحرمين ياد ننموده است.[13] قَلْقَشَنْدي (م.821ق.) نيز در كتاب صبح الأعشي در بيان ارباب وظايف در حجاز از منصب امام الحرميني سخني به ميان نياورده است.[14] در عوض، از شعبان بن حسين بن ملك ناصر محمد بن قلاوون از ملوك دولت مماليك با لقب امام الحرمين ياد كرده است.[15] اين نشان مي‌دهد كه چنين لقبي بيانگر يك سمت ديني يا علمي نيست و تنها براي تعظيم و تشريف آن حاكم به كار رفته است.

 

در كتاب‌هاي رجال و تراجم نيز فقط افرادي اندك با اين عنوان ياد شده‌‌اند كه وجه اشتراك آن‌ها در يافتن اين لقب، چندان روشن نيست و جز درباره جويني، دليل ناميدن آن‌ها به اين عنوان ياد نشده است. همچنين آگاهي‌هاي كافي درباره سير تاريخي اين نام‌‌گذاري و منشأ پيدايش آن در دست نيست.

 

تقريباً در تمام منابع فقهي، اصولي، كلامي و بسياري از منابع مشهور تاريخ و تراجم نيز هر گاه بدون آوردن نام، از كسي با اين عنوان ياد شده، مقصود عبدالملك بن عبدالله جويني است. ابوالمعالي عبدالملك بن عبدالله بن يوسف جويني* (م.478ق.) دانشمند شافعي است.[16] وي چهار سال در مكه و مدينه اقامت كرد و در آن‌جا به تدريس و دادن فتوا و عبادت اشتغال داشت. از همين ‌رو، وي را امام الحرمين لقب دادند.[17] سمعاني (562-616ق.) مي‌گويد: او امام امامان علي الاطلاق بود و شرق و غرب جهان اسلام بر امامت او اجماع داشتند. او استادِ غزالي ابوحامد محمد بن محمد بن محمد (م.505ق.) و الكيا ابوالحسن علي بن محمد بن علي الهَرّاسي (م.504ق.) بود و آثار مهمي در كلام، فقه و اصول بر جاي نهاد.[18]

 

افراد مشهور ديگري كه داراي اين لقب بوده‌اند، سه تن هستند:

1. ابوعلي حسن بن قاسم واسطي مُقْري معروف به غلام الهَراس* (374-468ق.) از قاريان شناخته شده كه سال‌ها در مكه و مدينه اقامت داشته است.[19]

 

2. ابوالحسن رُزين بن معاويه عَبْدَري اندلسي مشهور به سرقُسطي محدث مشهور، صاحب كتاب التجريد للصحاح السته كه روزگاري دراز در مكه اقامت كرد.[20] وي امام مالكيان در مكه بود و به سال 535ق. در مكه وفات يافت.[21] او
همچنين كتاب اخبار دار الهجره* را درباره شهر مدينه نگاشت كه در كتاب تحقيق النصرة بتلخيص معالم دار الهجره* به قلم ابوبكر بن حسين مراغي (م.816ق.) از آن سخن رفته است.[22]

 

3. ابوالمحاسن ميرزا محمد بن عبدالوهاب همداني كاظمي، عالم، اديب، شاعر، لغوي و نحوي شيعه كه در كاظمين سكنا گزيد و به سال 1278ق. از سوي سلطان عبدالعزيز عثماني به امام الحرمين ملقب شد. شماري بر آنند كه او اين لقب را از ناصرالدين شاه دريافت كرد. وي قاضي ايرانيان در عراق بوده و به سال 1303ق. درگذشته است.[23]

 

منابع

الاعلام: الزركلي (م.1396ق.)، بيروت، دار العلم للملايين، 1997م؛ اعيان الشيعه: سيد محسن الامين (م.1371ق.)، به كوشش حسن الامين، بيروت، دار التعارف؛ اقرب الموارد: الشرتوني اللبناني، تهران، دار الاسوه، 1416ق؛ تاريخ الاسلام و وفيات المشاهير: الذهبي (م.748ق.)، به كوشش عمر عبدالسلام، بيروت، دار الكتاب العربي، 1410ق؛ تحقيق النصرة بتلخيص معالم دار الهجره: ابوبكر بن حسن المراغي (م.816ق.)، به كوشش الاصمعي، بيروت، اعلمي، 1401ق؛ التحقيق: المصطفوي، تهران، وزارت ارشاد، 1374ش؛ دائرة المعارف فارسي: مصاحب و ديگران، تهران، اميركبير، 1356ش؛ الذريعة الي تصانيف الشيعه: آقا بزرگ تهراني (م.1389ق.)، بيروت، دار الاضواء، 1403ق؛ رحلة ابن بطوطه: ابن بطوطه (م.779ق.)، بيروت، دار الفكر، 1401ق؛ ريحانة الادب: محمد علي مدرس تبريزي، تهران، خيام، 1374ش؛ سير اعلام النبلاء: الذهبي (م.748ق.)، به كوشش گروهي از محققان، بيروت، الرساله، 1413ق؛ صبح الاعشي: احمد بن علي القلقشندي (م.821ق.)، مصر، وزارة الثقافة و الارشاد القومي، 1383ق؛ الصحاح: الجوهري (م.393ق.)، به كوشش العطار، بيروت، دار العلم للملايين، 1407ق؛ العين: خليل (م.175ق.)، به كوشش مخزومي و السامرائي، دار الهجره، 1409ق؛ فرهنگ فارسي: معين (م.1350ش.)، تهران، اميركبير، 1375ش؛ الكني و الالقاب: شيخ عباس القمي (م.1359ق.)، تهران، مكتبة الصدر، 1368ش؛ لسان العرب: ابن منظور (م.711ق.)، قم، ادب الحوزه، 1405ق؛ لغت‌نامه: دهخدا (م.1334ش.) و ديگران، مؤسسه لغت‌نامه و دانشگاه تهران، 1373ش؛ المصباح المنير: الفيومي (م.770ق.)، قم، دار الهجره، 1405ق؛ مقدمة ابن خلدون: ابن خلدون (م.808ق.)، بيروت، دار احياء التراث العربي؛ الموسوعة العربية العالميه: الرياض، مؤسسة اعمال الموسوعة للنشر، 1419ق؛ الوافي بالوفيات: الصفدي (م.764ق.)، به كوشش الارنؤوط و تركي مصطفي، بيروت، دار احياء التراث العربي، 1420ق.

 

محمدحسن شاطري

 

 
[1]. العين، ج8، ص429؛ المصباح، ص23، «ام»؛ اقرب الموارد، ج1، ص71، «امم».

[2]. فرهنگ فارسي، ص120، «امام».

[3]. العين، ج8، ص429؛ لسان العرب، ج12، ص26، «امم».

[4]. لسان العرب، ج12، ص26.

[5]. التحقيق، ج1، ص137، «امام».

[6]. دائرة المعارف فارسي، ج1، ص234، «امام».

[7]. اقرب الموارد، ج1، ص633، «حرم».

[8]. الصحاح، ج5، ص1895، «حرم».

[9]. العين، ج3، ص221؛ اقرب الموارد، ج1، ص184.

[10]. لغت‌نامه، ج6، ص7792، «حرمين»؛ اقرب الموارد، ج1، ص633، «حرم».

[11]. نك: الموسوعة العربية العالميه، ج21، ص145.

[12]. مقدمه ابن خلدون، ص201.

[13]. رحلة ابن بطوطه، ص386-388.

[14]. صبح الاعشي، ج12، ص228-259.

[15]. صبح الاعشي، ج8، ص108-110.

[16]. الوافي بالوفيات، ج19، ص116-117؛ الاعلام، ج4، ص160.

[17]. الكني و الالقاب، ج2، ص54-55.

[18]. الوافي بالوفيات، ج19، ص116-117؛ سير اعلام النبلاء، ج18، ص468-469؛ الكني و الالقاب، ج2، ص54.

[19]. الوافي بالوفيات، ج12، ص127-128؛ تاريخ الاسلام، ج31، ص250-251.

[20]. الاعلام، ج3، ص20؛ سير اعلام النبلاء، ج20، ص204-205.

[21]. سير اعلام النبلاء، ج20، ص205؛ الاعلام، ج3، ص20.

[22]. تحقيق النصره، ص23؛ الاعلام، ج2، ص63.

[23]. اعيان الشيعه، ج9، ص394؛ الذريعه، ج1، ص195؛ ريحانة الادب، ج1، ص171.




نظرات کاربران